دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

دوستی گلدانی است


دوستی گلدانی است

۵ روایت معتبر در باب رفاقت

هر کس برای خودش روایتی دارد؛ یک‌نفر شبیه این جمله‌هایی که پشت کامیون‌ها می‌نویسند، دوستی را تا ته‌خط رفتن و جان دادن به پای رفیق می‌داند. یک‌نفر دیگر درباره دوستی با حساب و دودوتا چهارتا حرف می‌زند...

یک‌نفر، دوستی را به گلدانی تشبیه می‌کند که در آن تازه گلی دمیده و میان تمام اینها، یک‌نفر هم هست که از دوستی و رفاقت، خاطرات خوشی ندارد و زخم خنجر رفیق را کاری‌ترین زخم روزگار می‌داند. اما تمام این آدم‌ها و تعریف‌ها، در یک نقطه باهم مشترک هستند؛ بدون دوست، زندگی خالی است، آنقدر که گاهی زخم خنجر خوردن، بهتر از نداشتن هیچ است و گذر عمری که هیچ‌کس شاهد و نشانه آن نیست.

● روایت اول؛ ناجیان عاطفه

شنیده‌اید؟! شاعری درباره رفیقانش می‌خواند:« ناجی عاطفه من، شعرم از تو جون گرفته.». این شاعر رفیقانش را ناجی عاطفه می‌خواند. یعنی مردمانی که در زندگی، به او دوست‌داشتن، دل‌نگرانی برای آدم‌های دیگر، سهیم شدن در خاطرات هم، کنار هم ایستادن و تکیه کردن را یاد دادند. در روایت اول، تمام آنهایی که به ناجیان عاطفه خود ایمان دارند، دوستان و رفیقانی قدیمی دارند که همیشه و همواره در زندگی آنها می‌چرخند. گاهی عمر این رفاقت‌ها به سالیان سال می‌رسد؛ مثلا از دوره دبیرستان یا دانشگاه تا روزهایی که هرکدام خانه و زندگی و شغل خود را دارند. این رفاقت‌ها هیچ‌وقت مشمول زمان نمی‌شود. دوره ندارد. کافی است یک‌نفر پیام دهد و آن‌یکی خودش را برساند. این‌طور می‌شود که حتی بعد از چند ماه ندیدن هم، با یک نگاه کافی است تا رفیقان شفیق، حال و روز رفیق خود را بفهمند و هیچ‌وقت از حافظه هم پاک نشوند. این دسته از دوستی‌ها، نه زمان دارد و نه حساب و کتاب خاص. همیشه هست و پشت این بودن، اطمینان خاطری که برای دو طرف ساخته می‌شود. تنها ایرادش هم این است که جنس و عمق آن، کاری می‌کند که اصولا در طول زندگی، تعداد رفقای «ناجی عاطفه» به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد، اما آنقدر قوی است که حتی داشتن یک رابطه از این جنس هم برای تمام زندگی کافی است.

● روایت دوم؛ دوستان چکی

حلقه اول دوستان که بگذرد و ناجیان عاطفه که پیدا شوند، هرکسی بعد از آن وارد حلقه دوم می‌شود. حلقه‌ای که گاهی آدم‌هایش از آنجا به حلقه اول و همان ناجیان عاطفه می‌رسند و گاهی هم آنقدر پرت می‌شوند که هزارحلقه دورتر در زندگی آدم باقی می‌مانند. این دوستی‌ها، همان دوستی‌های است که گاهی برای نگه‌داشتن آن از حساب ارزی رفاقت خرج می‌کنیم. یعنی با یک دودوتا چهارتای ساده، به این نتیجه می‌رسیم که دوستمان را کجا نگه داریم و آیا در توانمان هست که بابت رفتارها و اشتباهاتش چشم‌پوشی کنیم یا نه. گاهی هم، وقتی حساب ارزی خالی می‌شود، درد خروج از حلقه را راحت‌تر به جان می‌خریم تا دنبال زندگی‌مان برویم و آشناها و دوست‌های دیگر پیدا کنیم. در روایت دوم، همه‌چیز به ما و دوستمان بستگی دارد و حساب ارزی میان این رفاقت، فاصله آدم‌ها را با ما مشخص می‌کند.

● روایت سوم؛ دوستان اسمی

یک‌نفر را می‌شناسم که برای هرکاری یک دوست مشخص دارد. مثلا برای تنیس بازی کردن، یک دوست ثابت دارد، برای کافه رفتن، یکی دیگر و همین?طور تا آخر. او می‌داند که این آدم‌ها فقط برای گذراندن آن ساعت‌های خاص در زندگی او اعتبار دارند و به جز آن حساب دیگری هم روی آنها باز نمی‌کند. آدم‌های زیادی مثل همین آدم، برای دوستان خودشان دایره مشخصی در نظر می‌گیرند. آنها روی دوستانشان تعریف مشخص می‌گذارند تا هم میزان انتظاراتشان از دوستانشان مشخص باشد و هم میزان وظایف?شان. به این ترتیب در قاعده تعریف وظایف و انتظارات، همه‌چیز خوب، خوش و خرم پیش می‌رود و خارج از آن هم هیچ‌کس هیچ توقعی ندارد و رنجیدگی هم در کار نیست. در این روایت، تنها جایی که مشکل ایجاد می‌شود، دقیقا همان نقطه‌های تنهایی و خالی زندگی و شرایط بحران است که رفاقت‌ها هیچ کمکی نیستند و گاهی دردسر هم می‌شوند.

● روایت چهارم؛ آشنای دور

سلام و علیک‌های ساده ما در خیابان و مهمانی، لبخندهایی که به آدم‌ها می‌زنیم و به جز پرسیدن یک احوال‌پرسی ساده کار دیگری نمی‌کنیم، در دو حالت اتفاق می‌افتد؛ حالت اول این است که آن آدم را خیلی نمی‌شناسیم و صرفا از طریق همکاری یا آشنایی واسطه، احترام نگه می‌داریم. حالت دوم هم اینکه، آن آدم آشنا روزی روزگاری، دوست نزدیکی بوده که به دلیلی از زندگی ما خارج شده. در این حالت معمولا آن سلام و علیک و احوال‌پرسی، هزار و یک سوال در ذهن ما ایجاد می‌کند و خاطرات برمی‌گردند و شاید گاهی ته دلمان هم از این همه غریبگی حسرت بخوریم، اما در نهایت همه‌چیز به همین احوال‌پرسی ساده ختم می‌شود و دیگر راه بازگشتی نیست. در این روایت، آدم‌ها همیشه ترجیح می‌دهند با آدم‌های حالت اول، احوال‌پرسی ساده داشته باشند و سرنوشت آنها را به دیدن دوستان و رفقایی که از حلقه اول به حلقه‌هایی دور پرت شده‌اند، نفرستند.

● روایت پنجم؛ رفیق ناباب

این اسم را پدر و مادر خیلی خوب استفاده می‌کنند، دوستانی که در زندگی‌مان هستند و حضورشان نه‌تنها مفید نیست بلکه معمولا دردسرساز هم هست و همه نگران حضور این آدم هستند، جز خودمان. در این دسته از دوستی‌ها، معمولا جبهه‌گیری آدم‌های نزدیک کاری می‌کند که تا پای جان برای رفیقمان مایه بگذاریم و هیچ نگاه مظنونی را به او تحمل نکنیم. دوستی‌هایی از این دست به شانس و اقبال خیلی مرتبط هستند و اینکه، یا شانس می‌آوریم و عواملی مثل عقل، منطق و تربیت خانوادگی به کمکمان می‌آیند تا رابطه را قطع کنیم یا شانسی وجود ندارد و در رفاقت ناباب آنقدر غرق می‌شویم تا خود رفیق حذف شود یا اتفاق و ضربه‌ای بزرگ، همه‌چیز را تمام کند.

● وقتی پای دوستی به زندگی باز می‌شود

ویتامین F فراموش نشود

دکتر بهروز بیرشک

روانشناس و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران

یک دوست خوب بخشی از نیاز عاطفی را تامین می‌کند و باعث می‌شود احساس کنیم درک می‌شویم، تنها نیستیم و موجب تقویت روحیه ماست. دلیل اینکه با کسی دوستی می‌کنیم این است که وی خصوصیاتی دارد که ما با او همانندسازی یا خودمان را با او تکمیل می‌کنیم. نوع دیگری از دوستی هم وجود دارد که به آن «دوستی استفاده‌ای» می‌گویند و مبنای آن موقعیت، امکانات یا روابط آن دوست است اما این رابطه دوستی به سختی پایدار می‌ماند زیرا هر کسی از دوستش توقع دارد او را همانطور که هست بپذیرد، برایش وقت بگذارد و او را به خاطر خودش بخواهد. این نوع دوستی بیشتر در کودکان دیده می‌شود؛ آنها با هم دوست می‌شوند تا مثلا از اسباب‌بازی‌های همدیگر استفاده کنند یا با هم کنار می‌آیند چون یکدیگر را همبازی‌های خوبی می‌یابند. هر چقدر بزرگ‌تر می‌شویم معیارهایمان برای دوستی بیشتر و انتخاب دوست برایمان سخت‌تر می‌شود. ما نیاز داریم با کسی دوستی کنیم که باعث رشدمان بشود. باید بپذیریم دوستانمان شبیه ما نیستند، آنها با ما متفاوتند ولی زبان مشترکی داریم و یکدیگر را درک می‌کنیم. همزبانی با رفقایمان باعث رشدمان می‌شود. بدن غیر از نیازهای متداول و ضروری مثل آب، غذا و هوا، به ویتامین هم نیاز دارد. ویتامین F یا همانFriendship یکی از مهم‌ترین ویتامین‌هاست و پزشکانی که سال‌ها برای کشف راز طول عمر تحقیق کرده‌اند معتقدند این ویتامین برای سلامت ضروری است.

● وقتی پای دوستی به زندگی مشترک باز می‌شود

دونفره‌ها را دریابید

دکتر پرویز رزاقی

روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

این روزها تعد افرادی که روابط دوستی را وارد زندگی خود می‌کنند و بعد از مدتی دچار نارضایتی و مشکلات می‌شوند زیاد است. روابط دوستی کنترل‌شده در زندگی زوج‌ها باعث بروز اتفاقات خوب در زندگی می‌شود، اما گاهی در زندگی مشترک همسران به دلیل میزان انتظاراتی که از یکدیگر دارند ولی به هر علت برآورده نمی‌شود، دچار مشکلات و تنش‌هایی می‌شوند که حضور دوستان در میانه این رابطه و تنش‌ها، مشکلات تازه‌ای ایجاد می‌کند چون جنس و میزان انتظاراتی که همسران از یکدیگر دارند، نسبت به دوستان متفاوت و بیشتر است. اگر دوستی به صورت مداوم در زندگی ما حضور داشته باشد، به این دلیل که به صورت ناخودآگاه از او انتظار کمتری نسبت به همسرمان داریم، آنها را با هم مقایسه می‌کنیم و این اتفاق باعث بروز مشکلات و تنش در رابطه ما و همسرمان می‌شود. در چنین شرایطی به این نتیجه می‌رسیم که شاید دوستمان از همسرمان بهتر و ایده‌ال‌تر باشد و احتمال به‌وجود آمدن کشش‌های عاطفی و احساسی به او بیشتر می‌شود تا جایی که ممکن است به از هم پاشیدن خانواده برسیم. اما برای داشتن یک زندگی زناشویی سالم نیازی به ترک دوستان دوره تجرد نیست، فقط باید روابط دوستی را تعدیل و کنترل کرد. یعنی بدانیم چون ارتباط‌مان از دوره تجرد خارج شده و وارد فصل جدیدی از زندگی شده‌ایم، پس روابط دوستی‌مان هم باید وارد دوره جدیدی شود.

● این روزها چطور دوستانی هستیم؟

چیستا یثربی

نویسنده و کارگردان تاتر

دوستی نیاز بشر است. او یک موجود اجتماعی است و قرار نیست تنها و به‌طور نامفهوم زندگی کند. دوستی به‌دلیل نیاز بشر به اجتماع به وجود می‌آید. هر چه فرد در یک جامعه تنها‌تر باشد و دوستی‌های کمتری در هر جامعه وجود داشته باشد، با افراد افسرده‌تری مواجه خواهیم شد. مهم‌ترین مساله این است که این دوستی‌ها چطور به وجود می‌آیند. در علم روان‌شناسی افراد مکمل جذب همدیگر می‌شوند و بیشتر اوقات افراد شبیه به هم دوستان خوبی برای هم نیستند. هیچ‌گاه نمی‌توان دو شاگرد اول کلاس یا دو سوپراستار سینما را دید که دوستان صمیمی باشند. افراد برای اینکه بتوانند مشکلشان را حل کنند دوست پیدا می‌کنند و این‌طور نیست که دو آدم کامل بتوانند کنار یکدیگر به راحتی زندگی کنند. معمولا یکی از دو دوست صمیمی به‌دلایل مختلف، از سطح اجتماعی گرفته تا تحصیلاتی قادر به انجام کارهای خاصی نیست. به همین دلیل به طرف کسی جذب می‌شود که می‌تواند این کار‌ها را انجام دهد. یکی از این دو نفر جسارت انجام کارها را دارد. البته این یک قانون نیست و اتفاقی است که بیشتر اوقات می‌افتد و اغلب دوستی‌ها این‌طور شکل می‌گیرد. دو همسایه شاید با هم در یک سطح قرار گرفته باشند اما نکته‌هایی وجود دارد که آنها را از یکدیگر متفاوت می‌کند و به این ترتیب کنار یکدیگر دوستی‌شان را ادامه می‌دهند.

اما نکته اساسی یک رابطه دوستانه چیست؟ دوست خوب کسی است که افراد می‌توانند به راحتی به او اعتماد کنند، صمیمیت با او ایجاد کنند و یک رفاقت خوب را شکل دهند. صمیمیت اولین عنصر برپایی یک رابطه دوستی خوب است. می‌توانم به جرات بگویم این روزها دوستی‌ها به‌دلیل فضای رقابتی بالایی که در جامعه به وجود آمده کمتر شده است. اغلب افراد در صف رقابت کنکور، دانشگاه و فرصت‌های شغلی قرار گرفته‌اند و دوست خوب کمتر پیدا می‌شود. این مساله در تمام محیط‌ها دیده می‌شود. قبلا در محیط‌های پزشکی شخصی موقعیت تشخیص را به همکارش واگذار می‌کرد، اما حالا چنین امکانی وجود ندارد. موقعیت‌ها‌ طوری چیده شده‌اند که تنها فضای رقابت در آنها دیده می‌شود. در این فضا کسی نمی‌تواند رازش را با دیگری درمیان بگذارد، چرا که اعتمادی وجود ندارد و صمیمیت بین افراد نیست. همه یک جورهایی در سایه پدر هملت زندگی می‌کنیم و مانند هملت تصور می‌کنیم کسی در حال تعقیبمان است. در دوره من این‌طور نبود. دوستی‌ها عمیق‌تر بود و مردم به راحتی به همدیگر اعتماد می‌کردند. فضای جنگ حاکم بود اما همسایه دست دیگری را می‌گرفت، بدون اینکه او را از نزدیک بشناسد به او کمک می‌کرد، اما حالا عصر تبلت‌ها و مدل لباس‌هایی است همه برای رسیدن به آن مسابقه گذاشته‌اند. شاید این به دلیل سریال ملودرامی است که در هر شبکه‌ای در حال پخش است و مردم از آنها الگوبرداری می‌کنند. ای کاش باز هم در همان فضای جنگ بودیم و قلب‌هایمان به هم نزدیک‌تر بود. حالا همه به این فکر می‌کنند که چه کسی برنده است؟ و این در حالی است که ما ایرانی‌ها همیشه به مهربان بودن، مهمان‌نوازی و رازداری?مان معروف بوده‌ایم. شیخ اشراق می‌گوید: «خانه همان جاست که دل‌ها به هم نزدیک‌اند» بدون اینکه دل‌های ما به هم نزدیک باشند، ما هیچ کدام خانه‌ای نداریم.