جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بازیگران منطقه ای و تغییر فضا, زمان و نوع بازی قدرت


بازیگران منطقه ای و تغییر فضا, زمان و نوع بازی قدرت

امروز منطقه ما حساس ترین مراحل حیات سیاسی خود را طی چند دهه گذشته سپری می کند, به همین دلیل شبکه گسترده ای از دیپلماسی پنهان و آشکار در منطقه جریان دارد و در این کشاکش سیاسی بازیگران اصلی به ایران و اسرائیل تبدیل شده اند که بیشترین خصومت را نسبت به یکدیگر دارند و آمریکا به عنوان بازیگر نقش اول به پشت صحنه سیاسی عقب نشینی کرده است

امروز منطقه ما حساس‌ترین مراحل حیات سیاسی خود را طی چند دهه گذشته سپری می‌کند، به همین دلیل شبکه گسترده‌ای از دیپلماسی پنهان و آشکار در منطقه جریان دارد و در این کشاکش سیاسی بازیگران اصلی به ایران و اسرائیل تبدیل شده‌اند که بیشترین خصومت را نسبت به یکدیگر دارند و آمریکا به عنوان بازیگر نقش اول به پشت‌صحنه سیاسی عقب‌نشینی کرده است. علت رویارویی اسرائیل در برابر ایران این است که این رژیم هیچ‌گونه تعهدی نسبت به قوانین بین‌المللی ندارد و از دیگر سو در بمباران تاسیسات هسته‌ای عراق در سال ۱۹۸۱ و سوریه در سال ۲۰۰۸ صاحب تجربه شده است. هر کدام از بازیگران هم نوع جدیدی از دیپلماسی را ظرف چند هفته گذشته به اجرا گذاشتند.

ایران دیپلماسی دوگانه <انعطاف در عین نمایش قدرت> را پیش کشیده است. از یک‌سو دکتر علی‌اکبر ولا‌یتی مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل و منوچهر متکی وزیر خارجه ایران سیاست نرمش را در برابر ۵۵۱ به اجرا درآوردند و از دیگر سو با آزمایش ۹ فروند موشک با برد ۲۰۰۰ کیلومتر ایران واکنشی سیاسی- نظامی نشان داد که نه‌تنها اسرائیل بلکه غرب را دچار نوعی دستپاچگی کرده است. سیاست پرتاب موشک‌ها بیانگر این هدف است که چنانچه ایران سیاست انعطاف‌پذیری را در قبال غرب در پیش گرفته اما این سیاست از موضع قدرت است و چنین اقداماتی یک رویه متداول در دیپلماسی عمومی است. سیاست ۵۵۱ به همراه اسرائیل عبارت است از: تصرف اهرم‌های قدرت ایران در منطقه که این موضوع همان دیپلماسی پنهان و آشکار است. نزدیکی تشکیلا‌ت خودگردان فلسطین به اسرائیل و غرب، آتش‌بس حماس و اسرائیل با واسطه‌گری مصر، سفرهای هاشمی‌رفسنجانی و کروبی به عربستان سعودی، وساطت اردن در حل اختلا‌ف میان سوریه و اسرائیل، نشست کشورهای حوزه مدیترانه در پاریس و رودررو شدن بشار اسد و ایهود اولمرت در این کنفرانس و برخی اظهارنظرهای غیردوستانه مقامات عراقی نسبت به ایران، سفر رجب طیب اردوغان نخست‌وزیر ترکیه به بغداد و احتمال انعقاد موافقتنامه سیاسی- امنیتی بین آنکارا و بغداد و از همه مهم‌تر تهیه پیش‌نویس پیمان امنیتی عراق و آمریکا که قرار است ۱۸ مرداد به تصویب پارلمان عراق برسد، همگی حکایت از آن دارد که غرب در پی قطع منافع نفوذ ایران در منطقه است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که با توجه به فقدان محبوبیت بوش در ماه‌های آخر دولتش و همچنین تزلزل سیاسی در اسرائیل و ناهماهنگی سیاسی میان آمریکا از یک‌سو و اتحادیه اروپا، روسیه و چین از سوی دیگر می‌توان امتیازاتی برای ایران متصور شد و اینک که کشور ما به قدرت منطقه‌ای و موثر در نظام بین‌الملل تبدیل شده باید با نگرشی واقع‌بینانه و همه‌جانبه و رعایت قواعد بازی‌های جدید با مهارت در جهت ارتقای منافع ملی حرکت کند.

آنچه در این میان می‌توان در فهم رفتارشناسی اسرائیل استحصال کرد اینکه اسرائیل عموما سیاست‌های کلا‌ن خود را با محافل آمریکایی هماهنگ می‌کند و اگر زمانی احساس نگرانی بیش از حد کند و نقاط امیدواری دیپلماسی در روابط با غرب کور شود، در آن زمان تهدیدهای اسرائیل را می‌توان به عنوان یک خطر تلقی کرد. اسرائیل فقط مانور نظامی برگزار کرد و گرچه نسبت به چند ماه گذشته گزینه نظامی را بیشتر مطرح می‌کند اما هنوز به مرحله تصمیم‌گیری در محافل قدرت نرسیده است.

در آن سوی معادله یعنی رابطه اقدام احتمالی اسرائیل با پایان دوره ریاست‌جمهوری بوش هم به‌طور سنتی روسای‌جمهور آمریکا می‌کوشند نکات مبهمی برای جانشینانشان باقی نگذارند. تجربه واقعه گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران در لحظات آخر حضور کارتر در کاخ سفید نشان‌دهنده همین روال سیاسی است که مخصوصا درباره روسای‌جمهوری که در دومین دوره مسوولیت خود به سر می‌برند، بیشتر صدق می‌کند. بر این مبنا می‌توان پیش‌بینی کرد که جمهوری اسلا‌می و غرب تا پیش از پایان دوره ریاست‌جمهوری بوش به نقاط توافقی خواهند رسید. وقتی دکتر ولا‌یتی با چنین صراحتی بر توافق و تفاهم میان ایران و ۵۵۱ اشاره می‌کند و وزیر خارجه ایران هم در آمریکا موضعی نرم اتخاذ می‌کند و با توجه به واکنش مثبت غربی‌ها می‌توان استنباط کرد که توافقی در حال حصول است اما شکل آن معلوم نیست. مساله اینجا است که ظرفیت زمانی حل مساله هسته‌ای ایران رو به پایان است و این پرونده باید ظرف ماه‌های آتی به فرجامی دیپلماتیک نائل شود. می‌ماند این گزینه که غربی‌ها مدعی‌اند ایران تا روی کار آمدن رئیس‌جمهور آتی آمریکا و احتمالا‌ باراک اوباما نامزد دموکرات‌ها سیاست صبر و انتظار را پیش خواهد کشید و با توجه به شرایط نوین، تصمیم‌گیری می‌کند.

واقع امر این است که در انتخاب رئیس‌جمهور آمریکا مساله در این نیست که چه کسی پیروز شود بلکه مساله مهم حفظ منافع اقتصادی آمریکا است. چنانچه مشهود است اوباما لحن خود را درباره ایران تغییر داده و گرچه شخصیت آرام‌تری دارد اما وی نیز بر منطق تامین منافع آمریکا پیش می‌رود و انتظار تا پیروزی وی قطعا سیاستی موفق نخواهد بود. پس باید از این نقطه جابه‌جا شویم. حقیقت آن است که امروز بین ایران و آمریکا، اسرائیل قرار گرفته و در حالی که همواره این اسرائیل بود که زیر سایه آمریکا مخفی می‌شد، امروز وضعیتی بالعکس را شاهدیم. هیچ قدرتی نمی‌تواند توانمندی محافل صهیونیستی را نادیده بگیرد و حتی اوباما هم نمی‌تواند به راحتی از کنار این مراکز قدرت عبور کند. در نهایت برآورد دیپلماتیک حاکی از این است که جمهوریخواهان اجازه نخواهند داد برگ برنده توافق با ایران به دست دموکرات‌ها بیفتد. این همان اصل چرایی تفاهم تا پایان دوره ریاست‌جمهوری بوش است.

علی بیگدلی‌