پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
نگاهی به شیوه مبارزاتی امام خمینی
در تاریخ معاصر ایران، شخصیتها، احزاب و گروههای متعدد مبارزه را با انگیزههای گوناگون و گرایشات فکری متفاوت شروع نمودند که دامنه اثرات آنها در تاریخ تحولات ایران یکسان نبوده، بعضی پیامدهای محلی، برخی ملی و تا حدودی فراملی داشتهاند. حرکتهایی هم به دلایلی مورد استقبال عمومی قرار نگرفته و پس از مدتی متوقف و فراموش شدهاند و چندان منشا تحولات نبودهاند. به هر حال هر کدام از آنها در جریان مبارزه، شیوه خاصی را بر اساس خط مشی فکری خود دنبال نمودند. در این رهگذر بارزترین و عمیقترین آنها مبارزه امام خمینی با طاغوت زمان است که از داخل و خارج مورد حمایتبود. این مبارزه هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا با تمام مبارزات متفاوت بود. امام یک روحانی بود که از پایگاه مرجعیت قم با شعار اسلامی قیام را علیه دولت پهلوی شروع کرد و یک رژیم کهنسال را با ابزار تبلیغ و اندیشه دینی به همراهی مردم متلاشی کرد.
گرچه در دو قرن اخیر روحانیان ایران مبارزات مختلفی را علیه قدرتهای حاکم سازماندهی نمودند ولی به این حد فراگیر و منجر به نتیجه نشد. بسیاری از آنها در میانه راه سرکوب و یا مانند مشروطه و نهضت ملی نفتبه دیگران واگذار گردید. در یک قرن اخیر بعضی از شخصیتها، احزاب و گروههای سیاسی جهت پیش بردن اهداف خود به صورت مقطعی با روحانیت - به دلیل داشتن پایگاه مردمی جهت استفاده ابزاری - تفاهم کردند و بعد از رسیدن به اهداف، روحانیت را کنار زدند و یا قربانی مطامع خود نمودند، که بارزترین این حرکتها قیام مشروطه و نهضت ملی نفتبود، که در مشروطه پس از فتح تهران اولین اقدام آنها بر دار کردن روحانی مبارز شیخ فضلالله نوری بود و در نهضت ملی نفت در شرایط غیر واقعبینانه خود را از همراهی روحانیت متعهد که از پایگاه مردمی برخوردار بود، جدا کردند و حتی به توصیهها و دلسوزیهای خیرخواهانه مبارز بزرگی چون آیتالله کاشانی اعتنایی نکردند و با ادعای پشتیبانی از ملت کاری از پیش نبردند و کشور را تحویل استعمارگران غرب دادند و قیامهای دیگر همچون مشهد، اصفهان و تبریز به دلیل عدم همراهی مردم به شکست انجامید.
"با همه فشارها و شکنجهها و اهانتها که بخصوص ملاها در آن روزهای اختناق ایران توجه پیدا کرد به نوبه خود چند مرتبه برای دفع فسادهایی که آنها خصوصی از منابع صحیح اطلاع داشتند قیام و نهضت کردند، از اصفهان و تبریز و مشهد ولی سستی مردم که قوه اجراء مقاصد مدبرانه علما هستند اقدامات آنها را عقیم کرد. " (۱)
در مقابل، حضرت امام با شناخت از تاریخ ایران به ویژه تاریخ معاصر و با کولهباری از تجربه پا به میدان مبارزه نهاد.
"من خودم تاریخ اینها هستم. من یادم هست از آن وقتی که رضا شاه آمد و کودتا کرد تا حالا، همه این مسائل من یادم هست. " (۲)
و تمام حرکتهایی که باعثبه انحراف کشیده شدن مبارزه بود از فرصتطلبان سلب، و با ماهیت کاملا اسلامی و الهی و تکیه بر مردم به حرکت الهی خود ادامه داد. شرایط و مشارکت تمام گروهها، احزاب سیاسی و شخصیتها را منوط به موافقت، همراهی و تبعیت از اهداف مردم که همانا اسلام است دانست، بکارگیری تجربیات گذشته باعثشد که امام با شیوههای متمایز، هدایت مبارزه را تا پیروزی نهایی در دست داشته و از انحرافات جلوگیری کند. گرچه ما در این پژوهش قصد بررسی قیامهای گذشته را نداریم ولی با نگاهی گذرا در مییابیم که یکی از علل ناکامی و شکست آنها شیوه مبارزاتی بود که باعث عقیم ماندن اهداف آنها شد. سعی ما در جهتشناختشیوه مبارزاتی امام خمینی است که منجر به پیروزی و تشکیل حکومت اسلامی شد و مدت ده سال آن را رهبری کردند. برای فهم بهتر باید ماهیت و اهداف مبارزه را شناخت تا شیوه مبارزه را بررسی نمود، چون شیوهها تابعی از ماهیت و اهداف مبارزه میباشند.
● مبارزه و ماهیت آن
مبارزه امری کلی و عام است، و به معنای قیام، مقاومت، ایستادگی، ستیز و تلاش برای دستیابی به یک هدف - شامل امور مادی یا معنوی - میشود و این انسان است که با جهتگیری به آن معنا میبخشد; گاهی برای هوای نفس و کسب قدرت شیطانی تلاش میکند و تا مرز استعمار و استثمارگری پیش میرود تا عطش روح استکباری خویش را سیرآب کند و گاهی برای رسیدن به حق و حقیقت مطلق مبارزه میکند تا خود را به قرب حق برساند. بر این اساس مبارزه دو جهت دارد مبارزه الهی، مبارزهای که در مسیر و راه خداوند صورت میگیرد و مبارزه غیرالهی و طاغوتی، مبارزهای که در راه طاغوت صورت گیرد.
الذین امنوا یقتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقتلون فی سبیل الطغوت. (۳)
آنان که ایمان آوردهاند پیکار میکنند در راه خدا و آنان که کفر ورزیدهاند پیکار میکنند در راه طاغوت.
اساسا در اسلام مبارزه فی نفسه اصالت ندارد بلکه وسیلهای استبرای رسیدن به هدف. موقعی که مسیر حق باشد ممدوح است و این مبارزه از درون شخص که مبارزه با نفس است که جهاد اکبر نامیده میشود شروع و تا سطح جامعه در ابعاد مختلف گسترش مییابد و قرآن راه رسیدن به خدا و ملاقات با ایشان را از طریق مبارزه میسر میداند.
یا ایها الانسن انک کادح الی ربک کدحا فملقیه. (۴)
ای انسان همانا تویی رنجبرنده به سوی پروردگار خویش رنجی را پس رسندهای بدان رسیدن و نائل شدن به پروردگار جز با کوشش زیاد میسر نیست. کدح مبارزه و تلاش مستمر و زیاد را میگویند و این خود مقدمهای برای قرب الهی است و بدون آن رسیدن به حق امکانپذیر نیست. اگر مبارزه در خدمتشیطان و هوای نفس قرار گیرد نامشروع است و هیچ ارزشی ندارد بلکه خود عامل تباهی انسان و جامعه میشود. در نظر امام مبارزه امری است که در طول تاریخ میان حق و باطل - که مظهر آن انسان صالح و غیرصالح است - جریان دارد.
"از اولی که بشر در دنیا آمده استباب تنازع بین صالح و غیرصالح پیدا شده است. " (۵)
ولی هدف این است که انسان ماهیت مبارزهها را درک کند و در مسیر مبارزه حق قرار گیرد و برای همین است که امام در کنار دعوت به مبارزه ماهیت آن را یادآور میشود تا پیروان طریقت او خطوط مبارزه را تشخیص دهند و در خط شیاطین قرار نگیرند. ایشان در اولین و تاریخیترین سند مبارزاتی که در اردیبهشتسال ۱۳۲۳ (ه. ش) نگاشته و در کتابخانه وزیری یزد به یادگار مانده استبه تبیین مبارزه از دو دیدگاه میپردازد:
"قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادی" (۶)
بگو یک سخن شما را پند میدهم که شما خالص برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها در امر دینتان قیام کنید.
خدای تعالی در این کلام شریف از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظههایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوههای گوناگون عالم طبیعت رهانده
خلیل آسا در علم الیقین زن ندای لا احب الافلین زن
قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو کشاند. قیام برای خداست که خاتمالنبیین - صلی الله علیه و آله را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قاب قوسین او ادنی رساند.
خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رساند و همه جهانیان را بر ما چیره کرد و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. . . (۷)
در عصری که اکثریت روشنفکران و سیاسیون بخصوص در کشورهای اسلامی و حتی در داخل کشور با شعار جدایی دین از سیاست که استعمارگران بر آنها تحمیل کرده بودند و یا دین افیون جامعه است از مذهب و الگوهای مذهبی دور میشدند و با ابزارهای جدای از مذهب برای مبارزه و رفع سلطه به جنگ استعمارگران داخلی و خارجی توصیه میکردند امام یگانه کسی بود که با شعار مذهب به جنگ طاغوت رفت و تا آخرین لحظه زندگی خویش به این شعار وفادار ماند و اعلام داشت:
"راه رهایی هر ملتی از چنگال استعمار، مذهب است که ریشه در عمق جان آن ملت دارد. " (۸)
"دستورات مذهبی ما که مترقیترین دستورات است راه ما را معین فرموده است. ما با آن دستورات و تحت رهبری بزرگ مرد دنیا، محمد - صلیالله علیه و آله، با تمام قدرتهایی که بخواهند تجاوز کنند به مملکت ما، مبارزه خواهیم کرد. " (۹)
امام توحید را محور مبارزات خویش قرار داد و هرگز از الگوی دیگر غیر از خط توحید پیروی نکرد و تمام اهداف خویش را در پناه مذهب جستجو نمود و کسانی که در اوج مبارزه شعاری غیر از مذهب اسلام را مطرح میکردند به خدمت نگرفت، امام ابتدا آنها را به اسلام دعوت میکرد و در صورت عدم پذیرش، صف آنها را از انقلاب جدا مینمود. برای بازشناسی و تحلیل ماهیت روش مبارزاتی امام نمیتوان از تئوریهای رایج جامعهشناختی وام گرفتبلکه از طریق شناخت مفاهیم دینی میتوان به تبیین آن دستیافت. شناخت مفاهیم دینی از دو جنبه حائز اهمیت استیکی از نظر محتوا دیگر از جنبههای نماد و زبان مورد استفاده در مبارزه. این مفاهیم در هیچ انقلابی جز انقلاب انبیاء و ائمه (ع) سابقه ندارد.
"انقلاب اسلامی بر مبنای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همه شوون جامعه سایه میافکند. " (۱۰)
بر اساس این اصل مفاهیم و ابزارها مبارزه و نمادهای آن مشخص میشود. هرگز کلمات یا مفاهیم استفاده شده در اینگونه مبارزات را از نظر معنا و مفهوم با مفاهیم و شکل معادلات رایج نمیتوان یکی دانست. برای شناختبیشتر ماهیت انقلاب باید با فقه، احکام، تاریخ اسلام و تفسیر و تجزیه و تحلیل آن آشنا بود.
● اهداف مبارزه
برای درک بهتر شیوه مبارزاتی هر انقلاب و رهبری آن باید اهداف مبارزه و نتیجه آن را شناخت. تا اهداف یک قیام مشخص نشود نمیتوان راجع به ابزارهای آن گفتگو نمود. اهداف اکثر انقلابات تاریخ معاصر را غلبه جهت کسب قدرت، تغییر و تحول در جهت نیاز مادی و یا حاکمیت ایدئولوژیهای مادی تشکیل میدهد و انقلابی پیروز است که به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد ولی در انقلاب اسلامی چنین مسیری طی نمیشود. نه کسب قدرت و نه تحول و حاکمیت ایدئولوژی مادی، بلکه مهمترین هدف رهبری آن، ادای تکلیف و وظیفهای که خداوند تعیین کرده است، میباشد:
"همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مامور نتیجه. " (۱۱)
"ما به شرط غلبه قیام نمیکنیم، ما میخواهیم یک تکلیفی ادا بکنیم. " (۱۲)
این نوع نگاه به مبارزه و قیام فقط در مکتب الهی اسلام میسر است. مهمترین اهداف انسان، سعادت، خوشبختی و کمال وی در ادای این وظیفه است. هدف امام این بود که این تکلیف خوب ادا شود، اما سؤال این است که ماهیت این تکلیف چیست و از چه مفاهیم نظری و عملی پیروی میکند و رابطه آن با سعادت و کمال انسان و جامعه چگونه است. امام طی بیانی به این سؤال جواب میدهد:
"سعادت و کمال انسان و جوامع در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسانهاست و بنابراین، انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگران که به اسارت دعوت میکنند قیام کند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بنده خدا باشند و از این جهت است که مبارزات اجتماعی ما علیه قدرتهای استبدادی و استعماری آغاز میشود و نیز از همین اصل اعتقادی توحید، ما الهام میگیریم که همه انسانها در پیشگاه خداوند یکسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند، اصل برابری انسانها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبتبه فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطاست، بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم میزند و امتیازات پوچ و بیمحتوا را در جامعه حاکم میسازد باید مبارزه کرد. " (۱۳)
انسان در ادیان الهی و مذهب اسلام رها شده نیستبلکه مسئول و متعهد است و نمیتواند نسبتبه تبعیضهای جامعه در ابعاد مختلف که باعث فساد فردی و اجتماعی میشود بیتفاوت باشد. هر فساد بیانگر تجاوز به حدود الهی است، وقتی انسان این تعدی به حدود الهی را مشاهده میکند باید قیام کند و به طرق مختلف - زبانی یا عملی - مخالفتخود را نشان دهد. هدف همه این قیامها گسترش توحید است چون فسادها، ظلمها و تبعیضها همه مانع گسترش توحید و اجرای احکام الهی هستند، یک مسلمان به تبع اولیا خود باید با این موانع مبارزه کند. شاه و نظام پهلوی سمبلی از طاغوت و عامل فساد در جامعه بودند و مانع گسترش دین و توحید. بر اساس اسلام یک مسلمان باید با چنین نظامی مبارزه کند و این مبارزه خود یک تکلیف الهی است و نمیتوان از آن سر باز زند:
"اسلام داشت منسی میشد، اسلام را داشتند منهدم میکردند، قرآن را داشتند زیر چکمهها از بین میبردند. . . " (۱۴)
"اگر کسی ببیند محمد رضاخان را که این اوصاف را دارد و سکوت کند، جایش جای محمدرضا خان است که در جهنم، ولو نماز شب بخواند و او یک عالم باشد. ولو تمام عمرش را در اطاعت الله صرف کرده باشد. اگر در مقابل این آدم ساکتبنشیند، جایش [همان است]. " (۱۵)
پس انسان نباید در مقابل نظامی که برخلاف مذهب عمل میکند، سکوت کند، بلکه با قیام باید مخالفتخود را نشان دهد گرچه این قیامها هدف نیستند بلکه وسیلهای برای رفع مانع در گسترش توحید هستند.
"مقصد اصلی این بود که توحید را در عالم منتشر کنند. این حق را در عالم منتشر کنند، آنها مانع بودند، اینها میدیدند که این مانع را باید برداشت و به مقصد رسید. " (۱۶)
مقصد همه مبارزات در توحید خلاصه میشود و این برگرفته از کلام وحی است و آن الهی کردن جامعه است:
"و قتلوهم حتی لاتکون فتنة و یکون الدین کله لله" (۱۷)
نبرد کنید با ایشان تا فتنهای نباشد و دین تماما برای خدا باشد.
با چنین نگرشی امام هدف ادای تکلیف خویش را الهی کردن جامعه میداند.
"ما نهضت را برای آن کردیم که اسلام و قوانین اسلام و قرآن و قوانین قرآن در کشور ما حکومت کند و هیچ قانونی در مقابل اسلام و قرآن عرض وجود نکند و نخواهد کرد. " (۱۸)
و حتی امام سقوط رژیم پهلوی را هدف نمیداند بلکه مقدمه برای این امر میکند.
"ملت ایران و ما مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود، رژیم سلطنتی از بین برود، دست اجانب کوتاه بشود، اینها همه مقدمه بود. مقصد اسلام است. . . مقصود ما این است که هر جای این مملکتبرویم اسلام را ببینیم. . . " (۱۹)
پس هدف اصلی امام در این قیام اسلام بود و به تبع آن شیوهها و ابزارهای آن هم باید تابع هدف باشد و به همین دلیل امام برای ادای تکلیف از هر ابزاری و شیوهای استفاده نمیکند و با توجه به شناخت زمان و مکان ابزاری متناسب با هدف را که همان گسترش و اجرای احکام اسلامی استبکار میگیرد. برای شناختشیوه و ابزارها مبارزاتی انقلاب اسلامی نمیتوان با تطبیق شیوههای رایج در انقلابها و قیامها و تشابهسازی آن، مفاهیم را بازشناسی کرد بلکه باید با شناخت مفاهیم نظری و عملی اسلام که در روش انبیاء و ائمه متجلی شده استبه پژوهش پرداخت. رایجترین روش مبارزه جهت رسیدن به هدف، روش سیاسی، پارلمانی و نظامی است و شیوه مبارزات فرهنگی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. این روش را بیشتر در مبارزات انبیاء (ع) ، ائمه (ع) و صالحین میتوان مشاهده کرد.
● روش سیاسی
بعد از امضاء مشروطه توسط مظفرالدین شاه و محدود شدن اختیارات شاه و باز شدن فضای سیاسی، احزاب و گروهها سیاسی منفعل بودند و در مقطعی که قدرت حاکمیت و شخصیتها، در چهارچوب قانون اساسی مبارزاتی را شروع نمودند. در مقطعی که پایههای استبدادی حاکمیت قوی بود احزاب و گروههای سیاسی تضعیف میشد احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی قدرت خود را بازیافته و در قالب قانون اساسی با یئتحاکمه برای بهبود شرایط اقتصادی، کاری، تامین حقوق صنفی، مدنی و اجتماعی به جدل برمیخواستند. بیشتر آنها شامل مخالفین کلاسیک رژیم بودند. احزابی مانند حزب توده که در سال ۱۳۲۰ به رهبری سلیمان میرزا اسکندری تشکیل شد برای قانونی کردن فعالیتخود وفاداری خویش را به اصول قانون اساسی اعلام کرد و خواستار اجرای اصول کامل آن به صورت تضمین آزادیهای دموکراتیک گردید. (۲۰) جبهه ملی که در سال ۱۳۲۸ ضمن اعلام استقلال، در ماده اول اساسنامه مؤسسین آن، خود را حافظ قانون اساسی خواند. (۲۱) نهضت آزادی در سال ۱۳۴۱ با اعلام موجودیت، خود را مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی معرفی نمود. (۲۲)
بعد از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۶ اکثریت احزاب و گروههای سیاسی به علت جو اختناق همه از عرصه سیاسی کنار رفته و به صورت حاشیهای نظارهگر تحولات بودند. بررسی فعالیت آنها از مشروطه تا دوران انقلاب نشان میدهد که آنها نتوانستند با توده مردم ارتباط عقیدتی و فکری برقرار کنند و ارتباط آنها با مردم بیشتر ابزاری و تلاش آنها بیشتر در جهت کسب قدرت برای اهداف خود بود. به همین دلیل وقتی ماهیت آنها فاش میشد حمایت مردم از آنها قطع میگردید. امام به چند دلیل روش سیاسی را برای مبارزه نمیپذیرفت. اولا ایشان سلطنت را به رسمیت نمیشناخت، اگرچه در مقطعی شاه را برای اجرای احکام اسلام نصیحت میکرد که برای اتمام حجتبود. شیوه همه انبیاء و ائمه در مقابل طاغوت ابتدا نصیحت و ارشاد بوده است. تا حجتی بر هدایت نباشد گرچه آنها به حق ایمان نمیآوردند. ثانیا امام سلطنت را خلاف عقل و شعور انسانی میدانستند:
"اصلا قضیه سلطنت، یک مطلب خلاف عقلی است، خلاف شعور انسان است. " (۲۳)
"این مواد قانون اساسی و متمم آن که مربوط به سلطنت و ولایتعهدی و امثال آن است کجا از اسلام است؟ اینها همه ضد اسلامی است. ناقض طرز حکومت و احکام اسلام است. سلطنت و ولایتعهدی همان است که اسلام بر آن خط بطلان کشیده، . . . سلطنت و ولایتعهدی همان طرز حکومتشوم و باطلی است که حضرت سیدالشهداء (ع) برای جلوگیری از برقراری آن قیام فرمود و شهید شد. " (۲۴)
قانون اساسی بعد از مشروطیت دستاویزی برای مشروعیتبخشیدن به سلطنتبود نه وسیلهای برای اجرای عدالت و تامین حقوق ملت. در طول مدت مشروطه چقدر به اصول آن عمل شده است؟ شاه وقتی که قانون اساسی را با عملکرد خود نقض میکرد چگونه میتوانستحامی و نگهبان آن باشد؟ آیا التزام احزاب و گروههای سیاسی به قانون اساسی چیزی جز پذیرش سلطنت و خانواده پهلوی بود؟ در صورتی که امام رگشتبه قانون اساسی را امری منحط میداند.
"برگشتبه قانون اساسی، همان برگشتبه رژیم سلطنتی منحط است که امری است کهنه شده و ارتجاعی و این قابل برگشت نیست. " (۲۵)
علاوه بر آن علت دیگر عدم بازگشتبه قانون اساسی را باید در عملکرد شاه جستجو کرد.
"ما حالا فرض کنیم، یک نفر آدمی که سلطنت قانونی داشته باشد به حسب قانون اساسی، اگر به یک ملتخیانت کرد، اگر تخلف از قوانین اساسی کرد این عزل است، این دیگر سلطان نیست. " (۲۶)
اما موارد نقض قانون اساسی چیست.
"شاه از مشروطه و قانون اساسی دم میزند، در صورتی که خود او در راس مخالفین قانون اساسی و مشروطیت. اساس مشروطه را از بین برده است، که نمونه بارز آن مصاحبه و جنجال اخیر است: اجبار ملتبه ورود در حزب نقض قانون اساسی است. اجبار مردم به تظاهر در موافقت و پایکوبی و جنجال در امری که مخالف خواسته آنهاست نقض قانون اساسی است. سلب آزادی مطبوعات و دستگاههای تبلیغاتی و اجبار آنها به تبلیغ برخلاف مصالح کشور نقض قانون اساسی است. تجاوز به حقوق مردم و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی نقض قانون اساسی است. انتخابات قلابی و تشکیل مجلس فرمایشی محو مشروطیت و نقض قانون اساسی است. ایجاد پایگاههای نظامی و مخابراتی و جاسوسی برای اجانب مخالف با مشروطیت است، مسلط نمودن اجانب و عمال کثیف آنها از قبیل اسرائیل بر بهترین اراضی مملکت و کوتاه کردن دست ملت از آن نقض قانون اساسی و خیانتبه کشور است. اجازه سرمایهگذاری به اجانب و مسلط کردن آنها بر تمام شئون مملکت و غارت ذخایر نفتی به اسم " حاکمیت ملی" و کوتاه کردن دست ملت از فعالیتهای اقتصادی خیانتبه ملت و نقض قانون اساسی است. مصونیت دادن به اجانب و عمال آنها مخالف با مشروطه و قانون اساسی است، و اصولا دخالتشاه - که بر حسب نص قانون اساسی مقام غیرمسئولی است - در امور کشور و قوای مملکتبازگشتبه دوران سیاه استبداد و نقض قانون اساسی است. " (۲۷)
برخورد سیاسی با چنین رژیمی هرگز منجر به نتیجه نخواهد شد چون امام در ابتدای قیام تلاش گستردهای انجام داد تا از مسیر سیاسی و با نصیحت و پند اخلاقی، رژیم را به اجرای احکام اسلامی ملزم کند ولی حاکمیت طاغوتی پهلوی سرکشتر از آن بود که به این نصایح امام گوش دهد تا جایی که در قضیه کاپیتولاسیون با تبعید امام جامعه را از روشنگری وی محروم کرد. حمله رژیم به فیضیه و کشتار مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام در واقع پایان دادن خشونتآمیز به یک رکتسیاسی مسالمتآمیز بود که رژیم وابسته به دیکتاتوری پهلوی تحمل آن را نداشت.
مبارزه پارلمانی یکی از شیوههایی که میتوان قدرت سیاسی و اجرایی جامعه را بدست آورد و تغییری در نظم و نظام آن ایجاد کرد، بدست گرفتن مجلس با تعداد اکثریت نمایندگان است. منشا این حرکت راهبردی در غرب بعد از انقلاب صنعتی انگلستان و انقلاب فرانسه بوجود آمد و در ایران با پیروزی مشروطه اولین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۵ (ه. ش) افتتاح شد. و تا پیروزی انقلاب اسلامی بیست و چهار دوره را گذراند. مدت دوره نمایندگی تا سال ۱۳۳۵ (ه. ش) دو سال و بعد از آن به چهار سال تغییر یافت، رقابت دولتهای خارجی در ایران بخصوص دولت روس و انگلیس باعثشد که طرفداران این دو قدرت نگذارند مجلس استقلال واقعی خود را باز یابد و در طول هفده سال اول موجودیتخود از سال (۱۲۸۵ تا ۱۳۰۲) مجلس به مدت شش سال و نیم کار کرد و تنها مجلس دوره چهارم بود که در سال ۱۳۰۱ یک دوره کامل را پشتسر گذاشت و بعد از روی کار آمدن رضاخان در طول هجده سال یعنی از دوره پنجم تا سیزدهم یک مهر پلاستیکی در دست رضاخان بود و حتی به اعتراف محمدرضا پهلوی لیست نمایندگان از سفارتخانه انگلیس میآمد، از سال ۱۳۲۰ با استعفای رضاخان تا سال ۱۳۴۰ مجلس محل رقابت جناحهای مختلف بخصوص طرفداران روس و انگلیس برای کسب قدرت و حذف رقیب بود.
حزب توده در دوران مجلس چهاردهم اعلام داشت که "حزب ما برای آنکه مرام خود را اجرا کند تنها وسیلهای را که صحیح میداند، موفقیت پارلمانی و پیروزی در انتخابات است" (۲۸) حتی گروههای مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی هم برای بدست گرفتن قدرت از طریق مجلس تلاش میکنند و حاصل این تلاش ملی کردن صنعت نفت در ایران بود. از سال ۱۳۴۰ مجلس کاملا مطیع و به صورت یک اهرمی در دستشاه قرار میگیرد. امام در طول حیات سیاسیاش نظارهگر فراز و فرود مجلس بود، و اعلام میدارد:
"اصلا در تمام دوره مشروطیتیک مجلس قانونی ما نداشتیم. یک مجلسی که همان قانون اساسی این مجلس را قبول بکند. . . . یکی از چیزهایی که در متمم قانون اساسی [است] این است که باید پنج نفر از مجتهدین به تعیین مراجع تقلید، پنج نفر مجتهد در مجلس نظارت کند، اگر نباشد قانونی نیست مجلس. و در طول تاریخ مشروطیت همان اول یک همچو چیزی شده است - حالا تمام یا نیمهتمام نمیدانم لکن در این مدتی که ما خاطر داریم که تقریبا حدود شصتسالش را من یادم است، این مسائل نبود. نه این پنج نفر اصلا در مجلس رفتند، نه مردم اطلاع داشتند از اینکه کسی را وکیل بکنند. و اگر هم در بعضی از جاها، مثلا تهران گاهی وقتها یک نفر را وکیل میکردند، مردم وکیل میکردند اما در سایر جاها و تهران هم بیشترش، شاید وکلایش هیچ ارتباط به مردم نداشت. همهاش تعینش از طرف خود دستگاه بود. و در این زمان هم که همه ما میدانیم و همه شما هم میدانید که هیچ ابدا وکیل ملی ما نداشتیم [و] یک نفر، یک نفر از اینها که الان در مجلس هستند یا بودند اینها از طرف ملت نبودند. هیچ کدامشان از طرف ملت نبودند، اینها همه از طرف دولتبود و نصب دولتبود. " (۲۹)
آیا در چنین وضعیتی مجلس ابزار کارآمدی برای مبارزه خواهد بود. اصولا مبارزه پارلمانی در جامعهای به ثمر مینشیند که انتخابات در آن جامعه آزاد و مجلس مستقل باشد. نمایندگان از طرف مردم با شناخت کافی انتخاب شوند و زبان گویای مردم و تحصیلکننده حقوق آنان باشند و مهمتر از همه درد دین و اجرای احکام الهی را در جامعه داشته باشند. در کدام یک از دورههای مجلس نمایندگان چنین بودند؟ در کدام دوره انتخابات آزاد برگزار شد و نمایندگان واقعی به مجلس راه یافتند؟ مگر همین مجلس قدرت را در خانواده رضاخان تثبیت نکرد؟ مگر همین مجلس قانون کاپیتولاسیون را تصویب نکرد و باعث تبعید امام نشد؟ مگر همین مجلس نائبالسلطنه بودن فرح را تصویب نکرد؟ در کدام دوره مجلس نسبتبه جنایات رژیم اعتراض شد و مجلس بخاطر آن تعطیل گردید؟ آیا چنین مجلسی میتواند به عنوان ابزار مبارزه یک تحول عظیمی چون انقلاب اسلامی قرار گیرد؟
"از زمان رضا شاه تا حالا، ما هیچ روزی یک مجلسی که مردم با اختیار خودشان بروند [کنار] صندوق رای بدهند، همچو مجلسی هیچ وقت ما نداشتیم تا الان. " (۳۰)
امام چگونه میتواند از نمایندگانی که نماینده واقعی مردم نیستند و اکثرشان یا وابسته هستند یا برای منافع شخصی تلاش میکنند، استفاده کند؟ امام به دنبال کسب قدرت نیستبلکه به دنبال بیداری مردم و هدایت آنها در مسیر حق است و این از طریق مبارزات پارلمانی میسر نیست.
● مبارزه مسلحانه
مبارزه مسلحانه و شیوه قهرآمیز آخرین تلاش برای کسب قدرت و رسیدن به هدف است این شیوه و الگوی مبارزاتی بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه در تحولات سیاسی شکل گرفت. قیام مسلحانه علیه دولت مرکزی و نیروهای بیگانه در ایران بعد از مشروطه شروع شد و علت آن وابسته بودن دولتها، حضور بیگانگان در ایران و حمایت آنها از دولتهای دستنشانده بود. قیام میرزا کوچک خان جنگلی، محمد تقیخان پسیان، خیابانی و مردم جنوب ایران نمونههای بارزی از این حرکت است. در دوره استبداد دهه ۲۰ تا ۴۰ حرکت مسلحانه فدائیان اسلام از ویژگیهای خاص برخوردار است و ماهیتا با حرکت مسلحانه گروههای چپ که بعد از ۱۵ خرداد در ایران شکل گرفت متفاوت است. جنایت رژیم در کشتار ۱۵ خرداد و تبعید حضرت امام در ۱۳ آبانماه ۱۳۴۳ فقط یک سرکوبی خشن علیه ملت مسلمان و رهبری آن نبود بلکه نتایجی دیگر را در میان گروهها، احزاب و افراد سیاسی و مبارز بجای گذاشت; سرخوردگی از مبارزات را از یک سو و تغییر شیوه آن را از سوی دیگر به همراه داشت. بعضی جوانان برای رهایی از این سرخوردگی و بنبستبا الهام از مبارزات مردم کوبا، الجزایر، ویتنام و. . . راه مبارزه مسلحانه را انتخاب کردند. این شیوه به دلایلی در جامعه نتایج مثبتی نداشته و امام هم با این شیوه موافقت نکردند.
۱) مبارزه مسلحانه با شیوه انبیاء (ص) و ائمه (ع) که هدف آنها بیداری و الهی کردن جامعه است و با مبانی نهضتهای الهی مغایرت دارد.
۲) رژیم پهلوی پایه و ستون نظامی غرب بخصوص امریکا در خاورمیانه بود و فقط از امریکا نزدیک به شصتهزار مستشار نظامی در ردههای مختلف در ارتش خدمت میکردند و از نظر ساز برگ نظامی و لجستیکی ایران در رتبه پنجم ارتشهای جهان قرار داشت و به عنوان ژاندارم منطقه عمل میکرد. برخورد با چنین سیستم نظامی غیرممکن بود.
۳) در درون ارتش همه نیروهای نظامی ایران طرفدار رژیم شاه نبودند و عمده نیروهای آن را سربازان وظیفه تشکیل میدادند که از طبقات مختلف جامعه برای گذراندن خدمت دو ساله سربازی به نظام فراخوانده میشدند. اگر جنگ مسلحانه رخ میداد ارتش برای دفاع از هویتخویش روی در روی ملت قرار میگرفت و این نظریه را بیشتر نیروهای چپ در ایران دامن میزدند.
"شما میدانید که سابق بنابراین بود که ارتش را در مقابل ملت قرار بدهند. " (۳۱)
در چنین صورتی تلفات انسانی و اقتصادی بسیار زیاد بود. با یک مقایسه میان انقلاب ایران و نیکاراگوئه که همزمان با انقلاب ایران رخ داد، میزان خسارات مشخص میشود.
"در انقلاب نیکاراگوئه شورش مسلحانه موجب شد که تلفات انسانی این کشور چهار برابر ایران باشد، در حالی که جمعیتش یک دهم ایران بود. " (۳۲)
۴) هدف گروههای مارکسیستی و یا شبه مارکسیستی این بود که با حرکت مسلحانه توده مردم را به شورش علیه رژیم و ارتش وادار کنند و خود رهبری این حرکت را بدست آورند. در صورتی که تجربه نشان داده است که نه مردم اقبالی به این حرکت داشتند و نه آنها توانستند کاری جز تلفات انسانی به بار آورند.
امام با شناختی که از ارتش و مردم داشتبا مبارزه مسلحانه موافقت نکردند. وقتی از ایشان سؤال میشود اگر تمام راهها بسته شود فرمان جهاد مسلحانه را میدهید، ایشان جواب میدهند:
"اگر تمام راهها بسته شود مورد مطالعه قرار خواهیم داد ولی با شناختی که من از ارتش دارم به این مرحله نخواهد رسید. " (۳۳)
ایشان با تبلیغات و شعارهای روحی و عاطفی مثل "ما به شما گل دادیم شما به ما گلوله"، "ای برادر ارتشی چرا برادر کشی" و. . . توانست ارتش را از حمایت رژیم پهلوی جدا کند و به سوی مردم بکشاند و تلاش همه آنانی که میخواستند ارتش را روی در روی ملت قرار دهند خنثی کند و انقلاب را با همان شیوه انبیایی خویش یعنی تبلیغ ادامه دهند:
"ملت ایران موظف است که به درجهداران و افسران و صاحبمنصبان شریف احترام بگذارند. توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خائن نمیتوانند اکثریت ارتش را آلوده کنند، حساب این چند نفر ارتشی خونخوار معلوم و از حساب ارتش ایران جداست، ارتش از ملت است و ملت از ارتش، با رفتن شاه خائن خللی بر آن وارد نخواهد شد. " (۳۴)
سید محمد هاشمی تروجنی
پینوشتها:
۱. امام خمینی، کشف الاسرار، ص ۹
۲. امام خمینی، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ج ۴، ص ۱۳۹
۳. سوره نساء: آیه ۷۶
۴. الانشقاق: آیه ۶
۵. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲
۶. سبا: آیه ۴۶
۷. امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۲ - ۲۱
۸. همان، ج ۳، ص ۴۲۲
۹. صحیفه نور، ج ۵، ص ۱۱۶
۱۰. صحیفه نور، ج ۳، ص ۲۳۷
۱۱. امام خمینی، کلمات قصار، ص ۵۰
۱۲. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۳۲.
۱۳. صحیفه امام، ج ۵، ص ۳۸۸
۱۴. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۵، ص ۱۴۰
۱۵. امام خمینی، صحیفه امام، ج ۵، ص ۱۹۹
۱۶. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۷، ص ۴۴
۱۷. سوره انفال: آیه ۳۹
۱۸. صحیفه امام، ج ۹، ص ۱۶۴
۱۹. امام خمینی (ره) ، کلمات قصار، ص ۳۵
۲۰. الموتی، ضیاءالدین: فصولی از تاریخ مبارزات سیاسی و اجتماعی ایران جنبشهای چپ، تهران، چاپخش ص ۳۴۹
۲۱. مدنی، سیدجلالالدین; تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، ج ۱، ص ۳۴۷
۲۲. همان ماخذ: ص ۶۰۱
۲۳. صحیفه نور، ج ۴، ص ۲۵۱
۲۴. امام خمینی، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) ، چ چهارم، ۱۳۷۵ ص ۸ - ۷
۲۵. صحیفه امام، ج ۳، ص ۵۱۴
۲۶. صحیفه نور، ج ۳، ص ۱۹۲
۲۷. صحیفه امام، ج ۳، ص ۴- ۷۳
۲۸. (گروه جامی) ، گذشته چراغ راه آینده، ققنوس ۱۳۷۷، چ ششم، ص ۱۴۳
۲۹. صحیفه امام، ج ۵، ص ۶۲
۳۰. صحیفه امام، ج ۴، ص ۱۳۹
۳۱. صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۲۵
۳۲. جان فوران، مقاومتشکننده. . . ، احمد تدین، تهران، رسا، ۱۳۷۸، چ دوم، ص ۵۸۴
۳۳. صحیفه امام، ج ۴، ص ۱۷۱
۳۴. صحیفه امام، ج ۵، ص ۴۲۸
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست