پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
مجله ویستا

خزان در عمارت سالیوان


خزان در عمارت سالیوان

۳۴ سال پس از سیزدهم آبان ۱۳۵۸ و تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و بیش از ۴۰ روز پس از گفت وگوی تلفنی روسای جمهور ایران و ایالات متحده, قدم گذاشتن در ساختمانی که زمانی سفارت آمریکا در تهران بوده, معنایی دیگر دارد

۳۴ سال پس از سیزدهم آبان ۱۳۵۸ و تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و بیش از ۴۰ روز پس از گفت‌وگوی تلفنی روسای جمهور ایران و ایالات متحده، قدم گذاشتن در ساختمانی که زمانی سفارت آمریکا در تهران بوده، معنایی دیگر دارد.

ساختمانی که هرچند بر جای جای آن نام آمریکا حک شده، اما این نام در قالب Down With U.S.A که بر دیوار ورودی این ساختمان نقش بسته خودنمایی می کند.

● پرچم آمریکا، از فراز آسمان تا روی زمین

تابلوی ورودی ساختمان مشهور به لانه جاسوسی، از واگذاری این ساختمان به بسیج دانشجویی حکایت دارد، هرچند به گفته مسئولان این سازمان، تمامی ده هکتار زمین این سفارت جنجالی در اختیار سازمان بسیج دانشجویی نیست.

وارد مجتمع دانشجویی فرهنگی ۱۳ آبان که می شوی، نقشی از پرچم ایالات متحده که ۳۴سال پیش در چنین روزی به زیر کشیده شد، روی زمین حک شده؛ پرچمی که به جای ستاره های آمریکایی، ستاره داوود روی آن جاخوش کرده و ردی نمادین از گام هایی که از آن عبور کرده اند نیز به چشم می خورد.

روابط عمومی سازمان بسیج دانشجویی میزبان ماست و به همین سبب مستقیم به ساختمان شهید شهبازی می رویم. ساختمانی که بسیجیان مستقر در آن، به نام ساختمان سالیوان می شناسند، چراکه زمانی دفتر کار و اقامتگاه ویلیام سالیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران و خانواده اش بوده است. ساختمانی که برخلاف دیگر ساختمان های قرمزرنگ سفارت، رنگی سفید با استخری اختصاصی و فضایی برای پرندگان و اصطبل مخصوص دارد و اتاق دیدارهای خصوصی سفیر ایالات متحده نیز در میانه ساختمان قرار گرفته با پنجره ای رو به درختان انبوه باغ سفارت که به گفته یکی از کارکنان مجتمع ۱۳آبان، شامل درختان شاتوت، انجیر، گردو، بادام و... می شود.

ساختمان مشهور به سالیوان بازسازی شده، اما درهای بلند و ایوان با سقف های هرمی اش هنوز نشان دهنده سبک خاص معماری آمریکایی است. همان سبکی که به هندرسون های معروف است و وان در گراکت، معمار آمریکایی در سال ۱۹۴۸ بنای سفارت را براساس آن، یعنی شبیه دبیرستان های دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی آمریکا ساخته است. هرم های نقش برجسته بر سقف و بام ساختمان که قرابتی معنادار با نشانه هایی مثلثی شکل روی درهای شیشه ای این بنا دارد، ذهن را می برد به سوی نمادهای فراماسونی.

کارکنان حاضر در ساختمان سالیوان نمی دانند اتاق شخص سفیر کدام یک از اتاق های موجود در ساختمان شهید شهبازی است. شاید هم حق داشته باشند، چون همه اتاق ها شبیه هم بوده و به یکدیگر راه دارند و از سال ۱۳۸۶ که ساختمان از معاونت فرهنگی سپاه به بسیج دانشجویی واگذار شده، چیدمانی تقریبا یکسان دارد، شامل صندلی های اداری مشکی رنگ و دیوارهایی رنگ شده که تصاویری از امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب روی آن نصب شده است.

اصرار برای یافتن اتاق کارآخرین سفیر آمریکا در ایران ـ همان کسی که وقوع انقلاب در ایران را تجربه کرد و اما پیش از تسخیر سفارت، تهران را ترک کرده و کمتر از یک ماه قبل در نود سالگی درگذشت ـ برای بعضی کارمندان عجیب بود. برخی از آنان حتی از مرگ سفیری که اکنون خانه اش در تهران محل کار آنها شده بی خبر بودند. با وجود این اتاق هایی که بیشتر ظن آن می رفت که زمانی اتاق کار سالیوان بوده باشد، اکنون به دفتر کار رئیس و جانشین او در سازمان بسیج دانشجویی کشور تبدیل شده و اما خبری از وسایل قدیمی اتاق نیست، چراکه جای آن را صندلی ریاست با چفیه ای روی آن گرفته است.

● اروپای امروز، گرفتار تجربه تلخ ایران دیروز

از ساختمان سالیوان به قصد رسیدن به ساختمان اصلی سفارت خارج می شویم. همان ساختمانی که بیش از سه دهه قبل در طبقه اول آن امور روزمره کنسولی انجام می شد، اما طبقات بالایی و زیرین آن، حکایتی دیگر داشت.

این ساختمان که اکنون مانند دیگر ساختمان های مجتمع ۱۳ آبان به نام شهدای دانشجویان پیرو خط امام نام نهاده شده، ساختمان شهید وزوایی نامیده می شود. به گفته باقرزاده (کسی که به نمایندگی از روابط عمومی سازمان بسیج دانشجویی ما را همراهی می کرد) کارمندان عادی سفارت آمریکا در این ساختمان امکان حضور در طبقه بالای آن را نداشتند، چراکه این طبقه در اختیار سازمان سیا بود. درهای سنگین و قطور با قفل های رمزی که انسان را به یاد فیلم های جاسوسی دهه ۷۰میلادی می انداخت، نشان از عملیات مخفی صورت گرفته در این طبقه دارد، هرچند این بخش، خود به بخش های مجزایی تفکیک شده بود.

اتاق شیشه ای با کف، سقف و دیوار های شیشه ای دوجداره که گاز آرگون فاصله دو شیشه را پر کرده تا به لحاظ صوتی کاملا عایق بندی شده و امکان شنود و استراق سمع نداشته باشد، یکی از بخش های این طبقه مرموز است که اکنون به موزه ای تبدیل شده که بسیجیان مستقر در ساختمان به کنایه آن را نمایشگاه دمکراسی آمریکایی نام نهاده اند. سقف این ساختمان از مس است و امکان نفوذ ماهواره ای به آن نیست و از این اتاق برای جلسات به کلی محرمانه استفاده می شده است. در بخش های دیگر، دستگاه های پودرکن، تلکس خبری، سیستم ارتباط رادیویی و ماهواره ای، دستگاه های استراق سمع وشنود مکالمات و ارتباطات چند رسانه ای به چشم می خورد. دستگاه هایی که براساس کتاب خاطرات فردوست، حتی ده خط اختصاصی مربوط به دفتر محمدرضا پهلوی را هم شنود می کرده است. همان شنودهایی که اروپا تازه امروز متوجه پهن بودن چنین دامی برای سردمداران خود شده است!

در لابه لای تجهیزات به نمایش گذاشته شده در اتاق هایی با عایق بندی و حفاظ های ویژه، عکس های مربوط به سیزدهم آبان ۵۸ و بخش هایی از بیانیه های دانشجویان پیرو خط امام به چشم می خورد. بیانیه هایی تاریخ ساز که جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا را چنان به دردسر انداخت که هیچ گاه نتوانست در طول حیات سیاسی خود از شوک ناشی از آن بیرون آید:

«ساختمان اصلی سفارت در ساعت یک و۳۰ دقیقه بعدازظهر به تصرف کامل درآمده و تمام مزدوران آمریکایی مستقر در آن که عده ای زن و مرد تفنگدار آمریکایی حدود صد نفر می شوند، گروگان گرفته شدند...»

عکس های موجود در نمایشگاه، حکایت درگیری سه ساعته دانشجویان با محافظان سفارت را تصویر می کند که از ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه صبح سیزده آبان ۵۸ آغاز شده و ساعت یک و ۳۰ دقیقه عصر سرانجام به تسخیر کامل محلی می انجامد که امروز شاید حتی اروپایی ها هم تردیدی در آن ندارند که پوششی برای جاسوسی بوده است. در بخش دیگری، تجهیزات جعل پاسپورت به نمایش درآمده که چگونگی صدور ویزاهای جعلی برای ماموران سیا در پوشش شهروندان الجزایری، کانادایی، استرالیایی و... را نشان می دهد. این جعل ویزا همان واقعیتی است که حتی سازندگان فیلم ضدایرانی «آرگو» نیز به آن اذعان کرده اند.

بخش بایگانی سفارت، فایل هایی با چند لایه محافظ و قفل های رمزداری را شامل می شود که گویا دانشجویان پیرو خط امام برای گشودن در آن دو روز کامل وقت صرف کرده اند. اسنادی درباره جنبش های اسلامی در منطقه و رمزهای مرتبط با شنود مکالمات رهبران سیاسی، مذهبی و... در این قسمت بایگانی می شده است. کارکنان حاضر در بخش های فوق سرّی، هیچ ارتباطی با بیرون نداشته و فقط از دریچه کوچک ویژه ای اطلاعات را به بیرون منتقل می کردند بدون آن که ردّی از خود برجای گذارند.

زیرزمین این ساختمان هم گویا کاربری بازداشتگاهی داشته، دالانی باریک و طولانی که هرچند اکنون شکل و شمایلی اداری به خود گرفته، اما زمانی سلول هایی امنیتی را شامل می شده است. یکی از کارکنان به شایعاتی درباره وجود تونلی در زیر این ساختمان که سفارت آمریکا را به سفارت انگلیس متصل می کرده اشاره می کند، هرچند می گوید خود، چنین تونلی را ندیده است.

● از طوطی های آمریکایی تا آلاچیق های تفریحی

بیرون از ساختمان های سفارت، اما جذابیت های خاص خود را دارد. درختانی سر به فلک کشیده و طوطی ها و مرغ های مینای منحصربه فرد که به گفته کارکنان مستقر در مجتمع، از زمان حضور آمریکایی ها در این فضا تکثیر شده اند.

راهنمای ما در این بازدید پاییزی از عمارت منسوب به واشنگتن، از تأمین آب این بنا با آب چاهی مخصوص خبر می دهد که هنوز هم ساختمان سفارت را از آب شهری بی نیاز می کند. در طول مسیر آلاچیق ها، وسایل بدن سازی و زمین والیبال هم به چشم می خورد که در کنار مجتمع ورزشی موجود، امکانات تفریحی برای کارکنان و بازدیدکنندگان را شامل می شود.

با وجود این، فقط این تجهیزات سرگرم کننده برای بازدیدکنندگان جذاب نیست، چراکه در یک سوی سفارت، موتور هلی کوپترهایی نگهداری می شود که در جریان عملیات نظامیان آمریکایی به امید آزادسازی گروگان های آمریکایی به کار گرفته شده، اما در توفان شن طبس گرفتار شدند. در سویی دیگر نیز آنتن چرخان عظیم الجثه به چشم می خورد که مخصوص انتقال پیام بوده و گفته می شود پوشش اطلاعاتی کل خاورمیانه را به عهده داشته است.

درحالی که با کارکنان روابط عمومی سازمان بسیج دانشجویی در محوطه باغ سفارت قدم می زنیم، آنها توضیح می دهند هر هفته گروه های دانشجویی، سیاسی یا رسانه ای برای بازدید به محل سفارت پیشین آمریکا می آیند. می پرسم از دانشجویان پیرو خط اما هم سرزده به این مکان مراجعه می کنند؟ که باقرزاده پاسخ می دهد: «بله، می آیند. آخرین بار آقای شیخ الاسلام سرزده آمده بود. دیگران هم می آیند...»

بر در و دیوار ساختمان شعارهایی علیه دولت آمریکا نقش بسته و می توان نام گروگان های آمریکایی را هم دید: «کلار کورت لندبارز، اهل ویرجینیا... ویلیام بلک، اهل کارولینای شمالی... رابرت بلوکر، از لیتل راک شمالی... دونالد کوک، اهل لانگ ایسلند نیویورک و...»

مهمانسرا، مهدکودک و بخش های متعدد اداری در محوطه این ساختمان به چشم می خورد و برخی بناهای جدید همچون دبیرستان سابق سپاه که اکنون اداره مراجعات و پیگیری دانشجویی شده پس از انقلاب ساخته شده است که تفاوت دیوارهای ساختمان های جدید با بناهای قدیمی قرمزرنگ، تفکیک بناهای قدیم و جدید را بخوبی نشان می دهد.

● نگاه عابران به دیوارهای قرمز رنگ

همزمان با حضور ما در سفارت، بسیج دانشجویی نشستی خبری برگزار کرده است. یکی از کارکنان به شوخی درباره آن می گوید: «نشست برگزار کردیم ببینیم بالاخره مرگ بر آمریکا بگوییم یا نه...» حالا ۳۴ سال پس از تسخیر این لانه جاسوسی شاید این سوال خیلی های دیگر هم باشد. آنها که بیرون از درهای این عمارت شصت و پنج ساله، منتظر نتیجه مذاکرات هسته ای هستند.

شاید به همین دلیل است که وقتی به اتفاق عکاس روزنامه گشتی در خیابان های همجوار سفارت یعنی خیابان شهید مفتح، آیت الله طالقانی، شهید برفروشان، پانزده خرداد و اردلان می زنیم و از برخی دیوارنویسی ها عکس می گیریم، برخی عابران به کنایه می پرسند: «قراره در این سفارت باز بشه بالاخره...» و این سوالی است که هرچند در سه دهه گذشته بارها تکرار شده، اما فقط تاریخ می تواند پاسخ دهد که به راستی چه زمانی برگریزان روابط میان تهران و واشنگتن پایان می پذیرد.

مصطفی انتظاری هروی