چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

آسیب شناسی انقلاب اسلامی


آسیب شناسی انقلاب اسلامی

اگر این پدیده انقلاب اسلامی باشد و از یك قداست و معنویت الهی نیز برخوردار باشد, در چنین شرایطی بر همگان لازم است تا ضعفها, آسیبها و آفات آن را خوب بشناسند

یكی از مسائل مهمی كه در پدیده های اجتماعی حائز اهمیت است چگونگی ایجاد آن است. از طرف دیگر بعد از بروز و ظهور آن پدیده، نكته مهمتری كه مطرح می شود چگونگی تداوم و استمرار آن در صحنه اجتماع می باشد كه این مرحله به مراتب سخت تر و دشوارتر از مرحله اول است «البقاء علی العمل اشد من العمل» در این رابطه نكته كلیدی شناسایی آسیب ها و آفات آن پدیده است كه در صورت شناخت دقیق و همه جانبه و مبارزه واقعی با آنها و تقویت مقومات حیات و بقای آن می توان تا حدود زیادی به استمرار و تداوم آن امیدوار بود.

حال اگر این پدیده انقلاب اسلامی باشد و از یك قداست و معنویت الهی نیز برخوردار باشد، در چنین شرایطی بر همگان لازم است تا ضعفها، آسیبها و آفات آن را خوب بشناسند و برای تضمین بقا و تداوم آن با آنها مقابله نمایند. مقاله حاضر گامی است در این جهت كه توسط نگارنده به رشته تحریر درآمده است.

با هم آن را از نظر می گذرانیم.

۱) مفهوم آسیب شناسی:

آسیب شناسی مفهوم جدیدی است كه از علوم زیستی به عاریه گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است كه دانشمندان بین بیماری های عضوی و انحرافات اجتماعی قائل می شوند.

(چنانچه افلاطون كاركرد نظام اجتماعی را همانند كاركرد نظام انسان می دانست).

همچنین در واقع با شكل گیری و رشد جامعه شناسی در قرن نوزدهم میلادی بهره گیری از علوم مختلف برای بیان فرآیندهای اجتماعی معمول گردید در نتیجه بسیاری از اصطلاحات و واژه های رایج علوم دیگر همچون زیست شناسی، علوم پزشكی، زمین شناسی و مانند آن در جامعه شناسی به كارگرفته از آن جمله است كلمه آسیب شناسی، چنانچه در مورد كالبد انسان به بررسی بیماری ها و آسیب های بدنی می پردازیم در مورد جامعه هم به بی نظمی های اجتماعی و همچنین انحرافات و بیماری های اجتماعی می پردازد.

۲) ضرورت آسیب شناسی:

هیچ حكومتی هرچند از لحاظ سیاسی و اقتصادی و نظامی قوی باشد به طور كامل مصون از آسیب نخواهد بود. بنابراین درهر حكومتی امكان آسیب پذیری و زمینه های آن وجود دارد و مراد از آسیب شناسی بررسی مجموعه ای از خطراتی است كه می توانند یك نظام سیاسی كارآمد را تضعیف نموده و یا حتی آنرا از پای درآورند و همچنین هر انقلابی در سیر تكاملی خود و در رسیدن به اهداف خود دارای فراز و نتیجه هایی است كه عبور از آن ها مستلزم و درایت و دقت می باشد و انقلاب اسلامی ایران از این قاعده مستثنی نیست.

۳) روش آسیب شناسی:

انقلاب اسلامی ایران اولین تجربه حكومت دینی در قرون اخیر است و تنها الگوی منحصر به فرد حكومت دینی است و به خاطر خصوصیت منحصر به فرد دینی بودن آن بنابراین آسیب شناسی خاص خود را می طلبد.

برخی آسیب ها هستند كه همه انقلابات و حكومت ها را تهدید می كنند غیراز جنبه های عمومی آسیب ها به یك نوع آسیب شناسی در جنبه های خاص خود نیاز است.

به خاطر عدم مطرح شدن جدی جامعه شناسی دینی در حوزه پژوهش دین تا حال مبنای خاصی برای جامعه شناسی دینی تعریف نشده، لذا تئوری پردازان جامعه شناسی ما به خاطر اینكه منابع جامعه شناسی آنها برای جوامع دیگر و برای انقلابات دیگر است وقتی در جامعه دینی به كار می برند دچار مشكل می شوند و بسیاری از اوقات جوابگو نیست. به خاطر دشمنان خاص جامعه دینی، نوع دشمنی آنها و نوع بیماری های جامعه دینی.

لذا آسیب شناسی خاص خود را لازم دارد اما درعین حال دست ما خالی از منابع نیست از جمله بررسی حكومت اسلامی در صدراسلام و آسیب ها و ریشه های جامعه نبوی و همچنین جامعه علوی و جامعه زمان امام حسین علیه السلام و مخصوصاً رجوع به قرآن و بررسی آیات قرآنی كه سرگذشت اقوام دیگر را بیان می كند و آیاتی كه به بیان انحطاط آن اقوام می پردازد منبع خوبی برای شناخت آسیب شناسی جوامع دینی از جمله انقلاب اسلامی ایران می باشد.

● جریان نفاق

از جمله آسیب های جامعه اسلامی می توان به جریان نفاق اشاره كرد، نفاق جریانی است به ظاهر خودی- دشمنی پنهان و مترصد فرصت برای ضربه زدن و به خاطر این خصوصیت خطرآفرینی آن به مراتب بیشتر از دشمنان خارجی و بیرونی است. و به خاطر خصوصیت خاص جامعه دینی زمینه رشد آن بیشتر است. در دعای افتتاح اللهم انا نرغب الیك فی دوله كریمه تعزبها الاسلام و اهله و تزل بها النفاق و اهله دراین دعا به صورت زیبائی به آسیب پذیری جامعه دینی پرداخته بدین صورت كه وقتی عزت آمد به دنبال آن نفاق هم خواهد آمد وقتی دینداری در جامعه ای عزیز شد و دین پل خوبی برای كسب عزت اجتماعی باشد و دنیای افراد را تامین كند دنباله رو آن خواهند بود و درمواقع خطر و زمانی كه جامعه دینی نیاز به جانبازی دارد صحنه را خالی می گذارد و این جریان می كوشد كه دین را به گونه ای در جامعه درآورد كه با دنیای او تعارضی نداشته باشد.

تحولات جامعه نبوی بعداز رحلت حضرت كه زمینه پیدایش فاجعه كربلا شد ردپای نفاق را در جای جای به انحراف كشیدن امت می توان پیدا نمود. امیرالمؤمنین علی(ع) از قول پیامبر اكرم(ص) به محمدبن ابی بكر نقل می كند كه پیامبر(ص) فرمودند: بر امت اسلام از مردم مؤمن و مرد مشرك هراسی ندارم زیرا خداوند مؤمن را به واسطه ایمانش بازداشته و مشركان را بواسطه شركشان قلع و قمع می كند ولی من بر امت خودم از مردم منافق می ترسم كه زبانی عالمانه و گفتاری دلپسند و رفتاری زشت و ناپسند دارند.

آسیبی كه دشمنان داخلی به نظام می زنند به مراتب خطرناكتر از آسیبی است كه دشمنان خارجی می زنند و اولین ضربه منافق بر پیكره جامعه ایجاد تفرقه وجدائی می باشد.

در صدر اسلام وقتی پیامبر عظیم الشأن اسلام قدرت سیاسی مكه را در دست گرفتند كسانی كه اوضاع را به نفع دین و دینداران دیدند زود تغییر موضع دادند و خود را از جمله صحابی پیامبر در آوردند تا اینكه بعداز رحلت پیامبر اسلام(ص) جریان را در دست گرفتند و شروع به انحراف مسیر اسلام نمودند و جامعه دینی سیر قهقرائی خود را شروع كرد و اوج آن در فاجعه كربلا بروز نمود.

● معنویت:

زمینه های موجد انقلاب شرط بقای انقلاب است.

معنویت در انقلاب اسلامی ایران نقش ایجادكنندگی واز خصوصیات خاص انقلاب به شمار می رود از آنجایی كه انقلابات زیادی در جهان صورت گرفته و گاهاً صورت می گیرد اما نقطه ای دراین انقلاب است كه هم نقش موجد و بقاء را به عهده دارد و همچنین وجه تمایز انقلاب ایران با انقلابات دیگر است. و پیام انقلاب هم در این نكته است و آن پیام معنویت است یعنی بیایید خدائی ترین انسان را حاكم خود قرار دهیم تا خدائی شویم. وصیت نامه های شهداء- به عنوان صاحبان انقلاب- سند زنده ای بر بیان معنوی بودن انقلاب است وقتی ما به نقطه های آغازین انقلاب نظر می كنیم به مكان هایی كه از آنجا جرقه انقلاب زده شد مكانهایی است كه بوی معنویت می دهد حسینیه ها- مسجدها- هیئت های حسینی به عنوان مركز انقلابیون قرار می گیرد وقتی به روزهای انقلاب نگاه می كنیم محرم و عاشورای حسینی به عنوان آغازگر انقلاب جایگاه خاص خود را دارد.

معنویت دربین مردم به خصوص انقلابیون از چنان اوجی برخوردار است كه هرجا صدای انقلاب رسیده بوی خوش ایمان و معنویت آن جا را فراگرفته است و همین عامل در بقاء انقلاب نقش اصلی را دارد همان قدر كه از این عامل دور شویم به همان اندازه انقلاب دچار آسیب پذیری خواهد شد.

بررسی نقش معنویت گریزی در بوجود آمدن حادثه عاشورا در سخنان مقام معظم رهبری:

به نظر من امروز این پیام عاشورا از دیگر درسها و پیام های عاشورا برای ما فوری تر است ما باید بفهمیم چه بلائی بر سر آن جامعه آمده كه سر حسین بن علی علیه السلام كه آقازاده اول دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین علی(ع) در همان شهری كه پدر او بر مسند خلافت نشسته گردانده می شود و آب از آب تكان نخورد. حرف در این زمینه زیاد است من در پاسخ به این سؤال یك آیه از قرآن را مطرح می كنم.

قرآن جواب ما را داده «فخلف من بعد هم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعو الشهوات فسوف یلقون غیا» ▪ دو عامل از عوامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است:

۱) دور شدن از ذكر خدا كه مظهر آن صلاه و نماز است یعنی فراموش كردن خدا و معنویت و جدا كردن حساب معنویت از زندگی و فراموش كردن توجه و ذكر و دعا و توسل و طلب توفیق از خدای متعال و كنار گذاشتن محاسبات خدائی از زندگی.

۲) اتبعوا لشهوات دنبال شهوت رانیها و هوسرانی ها و در یك جمله دنیاطلبی رفتن و به فكر جمع آوری ثروت و مال بودن و التذاذ و به دام شهوات دنیا افتادن و اصل دانستن اینها و فراموش كردن آرمانها این درد اساسی و بزرگ هست ما هم ممكن است به این درد دچار شویم.(۱)

در اینجا جای تذكر است كسانی كه به عنوان نماد معنویت در جامعه مطرح می شوند هر چقدر در این راه قدم را عقب تر بگذارند جامعه چندین برابر عقب خواهد رفت.

معنوی شدن و دینی شدن جامعه باید در تمام ابعاد آن صورت بگیرد، وقتی می توان گفت جامعه ای معنوی شده كه در فرهنگ آن تجلی پیدا كند، وقتی جامعه ای دینی شد تمدن به جا مانده از آن هم بوی معنویت می دهد، وقتی مردم جامعه ای دینی شدند سینما، تئاتر، موسیقی، آداب و رسوم، كتابهای تألیف شده. و قلم مردم جامعه آمیخته با دین معنویت می گردد. تعریف معنوی از جامعه ارائه دادن با قشری نگری و پرداختن به پوسته دین و ماندن در ظواهر دین، و ملاك فرهنگی دینی نمی توان با قشری نگری ایجاد نمود.

در طول تاریخ حكومت های اسلامی كه مسلمانان به عنوان صاحبان تمدن بشری بودند چگونه شد كه این فرهنگ عظیم و تمدن بزرگ اسلامی را به وجود آوردند به خاطر اینكه دین تار و پود آنها شده بود و تمام وجود آنها را فراگرفته دروغ گفته و می گویند كه اسلام بزور شمشیر و خشونت برجهان سیطره پیدا كرد چون اگر بازور شمشیر فقط می توان جسم انسانها را تسخیر كرد و بدن انسانها را كنترل كرد دست و پا را كنترل كرد اما قلب هیچ انسانی اندیشه هیچ انسانی را نمی توان با شمشیر تصاحب كرد نمی توان با زور بر قلب كسی وارد شد.

قلب و اندیشه هر كسی متعلق به خود شخص است و صاحب اختیار او شخص است چه كسی را راه بدهد و چه كسی را راه ندهد و فرهنگ و تمدن جامعه ها نتیجه فكر و اندیشه و روان اشخاص جامعه است آنچه از قلم تراوش كرده و به جا مانده نتیجه فكر است آنچه از موسیقی مانده نتیجه روح انسانها و آنچه از هنر و معماری مانده برگرفته از جهت های روحی و روانی انسانها است همان جائی كه با شمشیر نمی توان به آن نفوذ كرد اگر بخواهیم سینمای ارزشی داشته باشیم باید كارگردان با ارزش بسازیم اگر فیلم دینی می خواهیم باید فیلم ساز دیندار تربیت كنیم اگر كتب رمان، شعر معنوی می خواهیم باید كاتب و شاعر دیندار پرورش دهیم. وقتی شاعر كاتب كارگردان بینش دینی داشته باشد دیگر لزومی ندارد كسی به او بگوید این شعر را بگو یا این فیلم را بساز بلكه آنچه كه از قلم او تراوش می كند خدا محوری است و ارزشی است.

همانگونه كه اندیشه و فكر و قلب را با شمشیر نمی توان تسخیر كرد با اندیشه و فرهنگ شخص را با شمشیر نمی توان از دست او گرفت مقام معظم رهبری از تعبیر زیبای او در بحث تهاجم فرهنگی آن را به حركت خزنده دشمن تعبیر كردند یعنی خواستند فرهنگ را بگیرند اولاً آرام آرام صورت می گیرد و سنگرها را یكی پس از دیگر فتح می كند ابتدائاً دنبال كوچكترین راه نفوذ می گردد بعد از اینكه جا گرفت شخص وقتی می فهمد كه كار از كار گذشته چون او فقط اثرات آن را می فهمد و در نتیجه برای كار فرهنگی و حركت فرهنگی و دینی كردن جامعه نیاز به برنامه بلند مدت دارد.

و گام به گام باید به ساخت فرهنگ پرداخت همچنین باید گفت فرهنگ هیچ قومی را یك شبه نمی گیرند و فرهنگ سازی هم یك شبه صورت نمی گیرد فرهنگ سازی غیر از ساختن خانه است كه آجر روی هم می گذارند و بالا می آید بلكه همانند پرورش درخت است كه درخت بار می آید خود بارور می شود خود شكوفه می دهد خود میوه می دهد و بالا اگر درختی را بیاورند و شكوفه از آن آویزان كنند یا اینكه بیایند میوه از آن آویزان كنند یا اینكه سر درخت را در اوائل رشد بگیرند بكشند به طرف بالا این درخت رشد نمی كند به این درخت نمی گویند درخت مثمرثمر.

عرصه فرهنگ عرصه اندیشه باور- اعتقادر رسم و رسوم و آداب است و جنگ باور ما است و اندیشه را باید با اندیشه بیرون كرد.

حیدر همتی