یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دغدغه های فیلمساز میانسال


دغدغه های فیلمساز میانسال

نوشته «محمدرضا کاظمی» درباره فیلم «آقا یوسف»

فیلم «آقا یوسف» با همه ی کمبود هایش اتفاق خوبی در سینمای ایران است. حرف فیلم از جنس زمانه و برآمده از دغدغه های فیلمساز در سنین میانسالی است، از اینرو بر دل تماشاگر نیز می نشیند.

دکتر علی رفیعی در فیلم دومش " آقا یوسف" همچون فیلم اول خود " ماهی ها عاشق می شوند"، تم تنهایی و مساله ی روابط انسانی را در قالب گیر و دار رابطه ی پدری با فرزند خود مد نظر قرار داده و با داستانی جذاب و گیرا موفق شده که در مجموع فیلمی گرم، دلپذیر و دوست داشتنی را ارائه کند.

فیلم هرچند موفق به متاثر کردن تماشاگر در قبال داستان و موضوع خود است، اما نمی توان ضعف های متعدد آن را که به ویژه در فیلمنامه مشهود است، نادیده گرفت. منطق داستانی فیلمی که از قضا فیلمی داستان گو هم محسوب می شود از آسیب های متعددی برخوردار است. البته با توجه به تأکیدی هم در نام فیلم وجود دارد، می توان دریافت که برای رفیعی شخصیت یوسف و هر آنچه مربوط به اوست محوریت داشته و به عمد از خطوط فرعی داستان چشم پوشی کرده است. اما در نهایت این غفلت در مورد یوسف و مسائل او هم تسری پیدا کرده و بسیاری از امور مربوط به یوسف شکل درستی در داستان نیافته اند. به عنوان نمونه مناسبات یوسف با دکتر در قیاس با دیگر مشتریانش عجیب می نماید.

یوسف در حالی که با جملگی مشتریانی که ما در فیلم می بینیم، رابطه ای گرم دارد، حتی دکتر را ندیده و این در حالی است که در ادامه ی فیلم دکتر، شخصیت تأثیر گذاری در سرنوشت یوسف محسوب می شود و این دوگانگی تا حدی باعث سردرگمی مخاطب در قبال اوضاع جاری در فیلم می شود. یا اینکه تا پایان در نمی یابیم که چرا دختر یوسف در نمایی از نگاه یوسف، کمد خود را خالی کرده بود. او اگر قصد ترک خانه را داشت چرا هیچ اشاره دیگری به آن نشد و در ادامه هم پس از تماسی که یوسف از سر ندامت با دخترش می گیرد، این ماجرا به کل فراموش می شود. اساساً برخی کنش ها و واکنش های یوسف و دخترش منطقی نیست و به نظر می رسد فقط به دلیل پیشبرد درام و پیچیده کردن بیشتر شرایط، نویسنده به آن متوسل شده است.

همین طور شخصیت دختر دیگری که با دکتر در ارتباط است (با بازی لادن مستوفی)، با وجودی که سوء تفاهم اصلی پیرامون همین رابطه شکل می گیرد، کاملاً گنگ و نامفهوم باقی می ماند و در حالی در پایان این دختر در نظر تماشاگر متهم به سوء قصد به دکتر است که تماشاگر فقط در چند نما شاهد اشاره هایی مبنی بر رقابت عشقی این دختر با رعنا بوده است. همچنین رابطه ی دختر نوازنده ی ویولن سل( پگاه آهنگرانی) با پدرش که از معدود خطوط فرعی مورد توجه نویسنده ی فیلمنامه به نظر می رسد، باور پذیر از کار درنیامده است.

رفیعی در پرداخت اثرش هم دچار لکنت هایی است، با وجودی که در فیلمنامه تلاش شده تا داستان به شکلی سر راست به حوادث زندگی یوسف بپردازد و زیاده گویی نکند (هرچند چنان که اشاره شد، این مورد به منطق داستانی فیلم لطمه زده است.) اما نوع دکوپاژ رفیعی به شکلی است که در نهایت حاصل کار کمی طولانی و در مواردی کسل کننده می نماید. شاید بهتر بود که در هم در دکوپاژ و هم به هنگام تدوین به ساختار ریتمیک فیلم توجه بیشتری می شد. همچنین اشباع شدگی صحنه از رنگ، برخلاف فیلم اول رفیعی نه دلیل موجهی بر آن وجود دارد و نه به دل می نشیند.

بازی بازیگران نقش دوم و فرعی همچون شاهرخ فروتنیان، لادن مستوفی و پگاه آهنگرانی هم با وجود سابقه ی درخور دکتر رفیعی در کارگردانی تئاتر چنگی به دل نمی زند.

اما در مقابل هانیه توسلی موفق شده تا بازی روان و گیرایی ارائه کند و مهدی هاشمی که درخشان است. بدون شک مهم ترین نقطه ی قوت فیلم بازی مهدی هاشمی است و با همین ارائه ی دلپذیرش از نقش، بار اصلی گرما و جذابیت فیلم را یک تنه بر دوش می کشد. او توانسته با رابطه ای که با احساس مخاطب برقرار می کند، بر بسیاری از ضعف های فیلم سرپوش بگذارد.

فیلم " آقا یوسف" با همه ی کمبود هایش اتفاق خوبی در سینمای ایران است. حرف فیلم از جنس زمانه و برآمده از دغدغه های فیلمساز در سنین میانسالی است، از این رو بر دل تماشاگر نیز می نشیند. در دورانی که آن بخش از فیلم سازان ایرانی که داعیه ی سینمای ناب و متعهد را دارند، در نهایت به تکرار خود یا ارائه ی بدلی دست چندم از نمونه های موفق فرنگی مشغولند، اصالت فیلم " آقا یوسف" در نگاه و در پرداخت بیش از هر نکته ی دیگری حائز اهمیت است.



همچنین مشاهده کنید