دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سازمان القاعده و آرمانهای ناتمام


سازمان القاعده و آرمانهای ناتمام

امروز شاهدیم که در سوریه نیروهای القاعده با ماهیت چند ملیتی در کنار دیگر معترضین در حال مبارزه با حکومت بشار اسد می باشند و به طور حتم سقوط حکومت سوریه می تواند معادلات منطقه را به نفع القاعده تغییر دهد و این نکته ای است که غرب سرمستانه از آن غافل است

فاجعه یازدهم سپتامبر تنها توسط ۱۹ جوان عرب، که به دستور مسلمانان بنیادگرای مستقر در نواحی دور دست افغانستان عمل می کردند روی داد. بعضی از آنها به مدت بیش از یکسال در ایالات متحده بوده و با مردم ترکیب شده بودند؛ اگرچه چهار نفر از آنها در رشته خلبانی متخصص بودند، ولی بیشتر آنها سطح تحصیلات بالایی نداشتند. بیشتر آنها به سختی می توانستند انگلیسی صحبت کنند و برخی از آنها به طور کامل با انگلیسی نا آشنا بودند. آنها در گروههای چهار یا پنج نفری، در حالیکه به همراه خود چاقوهای کوچک، تیغ مخصوص برش، اسپری های اشک اور و فلفلی حمل می کردند، چهار هواپیما را ربودند و آنها را به موشک هایی مرگبار بدل ساختند.(۱) این عملیات تروریستی برای اولین مرتبه مشخص نمود که سیستم امنیتی – اطلاعاتی ایالات متحده که در مرکز اردوگاه لیبرالیستی قرار دارد تا چه حد می تواند آسیب پذیر باشد.

عملیات یازدهم سپتامبر، ابهت سازمانهای امنیتی آمریکا را از بین برد و ناکارآمدی سازمان های CIA و FBIو دستگاههای چندگانه امنیتی آمریکا را که مدعی بودند از بهترین متخصصین و پیچیده ترین فناوری اطلاعاتی برخوردارند به اثبات رساند. در حقیقت این واقعه اسطوره شکست ناپذیری آمریکا را در هم فروریخت و نشان داد که ایالات متحده حتی در برابر اقدامات غافلگیرانه یک گروه کوچک متخصص و ماهر به راحتی به زانو در خواهد آمد.(۲) به طوریکه تا چند ساعت رئیس جمهور و مقام های طراز اول امریکا در پناهگاههای سری، مخفی شدند و در اواخر همان روز به واشنگتن بازگشتند. (۳) پنتاگون ضمن ممنوعیت تمامی پروازها اعلام کرد که هر هواپیمایی را که در آسمان آمریکا مشاهده کند واژگون خواهد نمود. نیروهای مسلح آمریکا به طور کامل به صورت آماده باش در آمدند و به طور کل آسمان اقیانوس آرام، منطقه جنگی اعلام شد. کلیه مراکز اداری و تجاری تا یک هفته تعطیل گردید. بازار بورس وال استریت برای اولین بار پس از جنگ جهانی بسته شد و دولت آمریکا تا ۴۸ ساعت هیچ کنترلی بر اوضاع نداشت. (۴) به طور کل پس از حادثه یازدهم سپتامبر مبارزه با تروریسم به گفتمانی غالب تبدیل گردید و تروریسم به عنوان بزرگترین دشمن مشترک دنیای لیبرالیستی غربی شناخته شد.

نشریه اینترنتی «الانصار» که از سوی سازمان القاعده منتشر می گردید، برای نخستین بار، صراحتاً مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفت. «ابو عبید قریشی» که گفته می شد یکی از معاونین نزدیک «اسامه بن لادن» است، در یک مقاله تحلیلی در این نشریه نوشت: «همین افتخار برای القاعده کافیست که در حملات خود در یازدهم سپتامبر، پایه های استراتژیک دفاعی آمریکا را در هم فرو ریخت … پایه هایی که حتی اتحاد جماهیر شوروی نیز نتوانست آنها را در هم بکوبد.»(۵)

حملات دولت بوش به افغانستان و عراق بر خلاف آنچه که دولت وی متصور بود، نه تنها از نفوذ و قدرت تروریست ها نکاست بلکه باعث مشروعیت بخشی به القاعده و دیگر گروههای بنیادگرای سلفی گشت و موج عضو گیری و گسترش القاعده را در دیگر کشورها پدید آورد. زیرا که اشغال دو کشور مسلمان و کشتار بعضاً غیر نظامیان توسط چند کشور غربی موضوعی نبود که هیچ مسلمانی از آن راضی باشد.

به هر شکل امروز فعالیت سازمان القاعده و دیگر گروههای بنیادگرای همسویش گستره ای جهانی یافته است. القاعده بر خلاف ساختار سازمان های عصر مدرن (که از منطق ماشین پیروی می کنند) از یک سو با ایجاد روابط خانوادگی و از سوی دیگر بهره گیری از فناوری های نوین، شکل جدیدی از سازماندهی را به منصه ظهور رسانده است که نه متعلق به سنت است و نه مدرن، بلکه متعلق به دورانی است که به پست مدرن شهرت دارد.(۶) امروز القاعده همراه با دیگر سازمانهای بنیادگرای سلفی هم پیمان خود بر طبق برنامه ای پیش می رود که سالها قبل فواد حسین (۷) نویسنده کتاب «زرقاوی نسل دوم القاعده» در کتاب خود پرده از آن برداشت.

بر اساس نوشته های فواد حسین در کتاب مذکور، گروه القاعده امیدوار است که طی هفت مرحله ذیل خلافتی اسلامی و جهانگرا را برپا کرده و در این میان غرب را آنقدر ضعیف نمایند که قادر به مبارزه علیه آنان نباشد. حسین این هفت مرحله را اینگونه تشریح می کند:

مرحله اول: این مرحله به عنوان مرحله «بیداری سازی» شناخته شده که قبلاً به انجام رسیده است. شروع این مرحله از حملات یازدهم سپتامبر در نیویورک و واشنگتن و پایان آن سقوط بغداد در ۲۰۰۳ بوده است. هدف حملات یازدهم سپتامبر، تحریک آمریکا برای اعلان جنگ به جهان اسلام و در نتیجه بیدارسازی مسلمانان بوده است. حسین می نویسد: «از نظر استراتژیست ها و متفکران القاعده، مرحله اول بسیار موفقیت آمیز بوده است؛ میدان جنگ گشوده شده و آمریکایی ها و یارانشان اهدافی نزدیک تر و ساده تر شده اند.»

مرحله دوم: مرحله دوم گشودن چشم هاست. طبق گفتار فواد حسین این مرحله از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ به طول می انجامد. در این مرحله القاعده می رود تا از لحاظ سازماندهی به جنبش تبدیل شود. طبق این برنامه شبکه در این دوره بر بسیج مردان جوان سرمایه گذاری می کند. عراق باید مرکز تمام عملیاتهای جهانی باشد؛ سپاهی در آنجا ایجاد و پایگاه هایی در سایر کشورهای عربی تاسیس شود.

مرحله سوم: این مرحله به عنوان به پا ساختن توصیف شده است و باید از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ به طول بیانجامد. حسین در نوشتار خود احتمال می دهد که در این مرحله بر اساس آنچه که به وی گفته شده است، تمرکز اصلی بر روی سوریه خواهد بود. حملات در ترکیه و حتی اسرائیل نیز در این مرحله پیش بینی شده بود.

مرحله چهارم: در این مرحله هدف فروپاشی حکومتهای منفور عرب است. زمان این مرحله بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ پیش بینی شده بود. تخمین القاعده بر این بود که فرسایش قدرت حکومت ها منجر به رشد پایدار القاعده گردیده و بدین وسیله می توان به کمک سایبر تروریسم، حملاتی را علیه منافع آمریکا به انجام رسانید.

مرحله پنجم: در این مرحله می توان کشور یا خلافت اسلامی را اعلام کرد. بر اساس این نقشه در این زمان، یعنی بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ حکومت مورد نظر با توجه به کاهش قدرت کشورهای عربی در مرحله قبل و افول قدرت اسرائیل، کشور اسلامی مورد نظر قابل تاسیس خواهد بود.

مرحله ششم: حسین می نویسد که پس از سال ۲۰۱۶ مرحله رویارویی مطلق فرا می رسد. در این مرحله خلافت سپاه اسلام را ایجاد کرده و نزاع بین معتقدان و بی اعتقادان چنانچه توسط بن لادن پیش بینی شده اتفاق خواهد افتاد.

مرحله هفتم: این مرحله نهایی، به عنوان مرحله پیروزی قطعی توصیف شده است. حسین می نویسد: «از نظر تروریست ها، به علت آن که بقیه جهان توسط یک میلیارد و نیم مسلمان در هم کوبیده خواهد شد، خلافت بدون شک پیروز است»(۷)

بر طبق نوشته های فواد حسین که پس از اشغال عراق منتشر گردیده است، القاعده بنا به برنامه ریزی خود مرحله اول و دوم را به درستی پشت سر نهاده است. همچنین القاعده مرحله سوم یعنی هدف قراردادن سوریه را با اندکی تاخیر در دستور کار قرار داده و مرحله چهارم را نیز که همان سرنگونی حکام عربیست و این روزها به بهار عربی معروف گشته است را تاکنون به خوبی پیش برده است. شاید آن روزی که قذافی از مخالفان و معارضین دولت و نظامش به عنوان گروههای مرتبط با القاعده نام می برد کسی به این موضوع بهایی نمی داد و حتی برخی از تحلیلگران به وی خرده می گرفتند که قذافی برای بدنام کردن مخالفین خود آنها را بیهوده وابسته به القاعده می داند. ولی امروز شاهدیم که در سوریه نیروهای القاعده با ماهیت چند ملیتی در کنار دیگر معترضین در حال مبارزه با حکومت بشار اسد می باشند و به طور حتم سقوط حکومت سوریه می تواند معادلات منطقه را به نفع القاعده تغییر دهد و این نکته ای است که غرب سرمستانه از آن غافل است.

به طور حتم کاهش عملیات های تروریستی القاعده در غرب پس از سال ۲۰۰۴ هر چند که خود محصول امنیتی شدن دنیای غرب و همچنین مبارزه گسترده با تروریسم می باشد ولی نمی توان از آن به عنوان موفقیت نسبی اردوگاه لیبرالیسم در برابر تروریسم نام برد. زیرا نباید فراموش نمود که تمرکز این گروههای تروریستی تا مدت زیادی بر روی تحولات عراق بوده است و تا هم اکنون نیز این تمرکز با کشتار شیعیان برای مصادره حکومت عراق ادامه دارد و همچنین در سال های اخیر، تحولات انقلابی در کشورهای عربی این گروهها را به نوعی سر گرم مسائل داخلی کشورهای خود نموده است. تحولاتی که به زودی تغییراتی اساسی در سوریه و عربستان و برخی دیگر از کشورهای مسلمان را رقم خواهد زد و ساختارهای حکومتی را به نفع سلفی ها تغییر خواهد داد؛ و آنگاه است که تروریست ها از جهادی که به نام جهاد اصغر (سرنگونی حکومت های دست نشانده عرب) از آن نام می برند فارغ شده و به جهاد اکبر که همان مبارزه با دنیای غرب است روی می آورند.

بی شک القاعده همانطور که تاکنون گام به گام بر طبق آرمانهای خویش قدم نهاده است و مرحله به مرحله اهداف غیر ممکن خویش را عملی و ممکن نموده است به نظر می آید مراحل بعدی را مصمم تر از گذشته پیگیری نماید. مراحلی که نه تنها صلح و امنیت را در سطح منطقه ای، بلکه در سطح جهانی به چالش بکشاند. بدیهی است که گفتمان القاعده که بر بنیادگرایی اسلامی _ سلفی استوار است به علت ماهیت غیر مدرن، تک انگارانه، بی سازه خویش نمی تواند به عنوان گفتمانی مسلط و جهانشمول ظاهر شود و تنها افقی که این نبرد ترسیم می نماید افقی از نابسامانی، گسترش خشونت و جنگ و خونریزیست.

مهدی تاجیک

منابع:

۱. گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر خلاصه اجرایی، (یولتن ویژه، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، صص۹-۱۰)

۲. ناجی راد، محمدعلی. «جهانی شدن تروریسم»؛ تهران: انتشارات وزارت امورخارجه، چاپ اول ۱۳۸۷٫ صص۳۰۶-۳۰۸٫

۳. روزنامه همشهری، ۱۴/۷/۱۳۸۰، ص۵۰٫

۴. ناجی راد، محمدعلی. پیشین، ص ۳۱۰٫

۵. روزنامه اطلاعات، سال ۷۶، شماره ۲۴۱۷؛ به تاریخ ۲۱/۱۱/۱۳۸۰٫

۶. ناجی راد، محمدعلی. پیشین، ص ۳۴۶٫

۷. فواد حسین روزنامه نگار اردنی است که هم سلول ابومصعب الزرقاوی رهبر مقتول القاعده (شاخه عراق) در زندان بوده است. حسین با بسیاری از رهبران القاعده ارتباط برقرار کرده و در این خصوص آثار متعددی تا هم اکنون منتشر نموده است.

۸. ناجی راد، محمدعلی. پیشین. صص۳۶۷-۳۶۹٫