یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
اطلاعات آزاد نرم افزار آزاد و انقلاب ـ بخش ۱

هدف این مقاله ارایه برخی تزها درباره روند عمومی جریانی است که در شرایط و موقعیت سیاسی در مقیاس جهانی در آینده نزدیک رخ خواهد داد؛ اینکه چگونه باید با این جریان برخورد کرد و انقلابیون برای پیشبرد تحولات چه اقداماتی باید صورت دهند.
ما عمومیتیافتن ناآرامیهای سیاسی و انقلابهای واقعی در انواع گوناگون را در سراسر جهان پیشبینی میکنیم، بهویژه درمکانهایی که مردم به اینترنت و وسایل ارتباط جمعی آلترناتیو دسترسی داشته باشند و بهخصوص در کشورهای در حال توسعه که از چنین شرایطی برخوردارند.در کشورهایی ثروتمند نیز ما انقلابهایی سیاسی را شاهد هستیم که زیر سوال بردن احزاب سنتی، ظهور سازمانهای سیاسی جدید که با مردم عادی و جنبشهای مردمی نظیر جنبش زنان، مدافعان محیطزیست، مهاجران،کارگران، مدافعان حقوق بشر، فعالان ضدجنگ، مذاهب جدید و... مرتبط هستند، از ویژگی آنها محسوب میشود. اعتراض علیه شرایط موجود در هر کجا رو به افزایش است اما اگر بخواهیم آنچه را که رخ خواهد داد تعریف کنیم باید از جنبش مردمی نوینی سخن گوییم که قدرت را به شکل قابل توجهی در سراسر جهان کسب خواهد کرد؛ برخی در سطح کشوری و برخی درمناطق بومی. آنها با جدیت در جستوجوی مدلهای جدید سیاسی و اقتصادی که ویژگی عمده آنها مشارکت مردمی باشد خواهند بود. تحول سیاسی مردم، تقاضای دموکراسی مشارکتی و اقتصاد مشارکتی را با خود به همراه خواهد آورد. نهایتا اینکه، ما شاهد رشد شبکههایی از جنبشهای مردمی و نهادهای جدید اقتصادی و سیاسی تحت کنترل مردم در مقیاس کشورها وجهان خواهیم بود.
در بخشهای آتی پیرامون علل چنین گرایش به بحث پرداخته و عامل عمده را شناسایی کردهایم و از آن برای عنوان مقاله "به اشتراکگذاردن اطلاعات به مثابه یک جرقه" بهره جستهایم.
● بیعدالتی، نابرابری و انقلاب
بدیهی است که نابرابری، که نمود آن اقشار کمدرآمد اجتماع هستند، به انقلابها دامن میزند. تئوریهای مدرن جا افتاده و مشهوری موجود است که چنین امری را پیشبینی میکند و تئوریهای دیالکتیکی تاریخ را که با کارل مارکس آغاز شد تایید میکند؛ نظیر Median Voter Theorem و یا تئوری جهان رومر که نشان میدهد هنگامی که نابرابری در توزیع درآمد بیشتر شود، وقوع انقلابها محتملتر است.
برخی یک ایدئولوژی انقلابی غلط و نامربوط را دلیل انقلابهایی میدانند که به مدد آنها بساط ثروتمندان توسط فقرا برچیده میشود. یک ایدئولوژی راستگرا که توانسته در برخی فعالان چپ خود محور نیز رخنه کند مدعی است که فقرا فقیرند چون مسوول انتخابهایشان در گذشتهاند و یا آنکه عموما از نظر شخصیتی تنبل و فاسدند. از سوی دیگر، حتی متفکری نظیر رابرت لوکاس که در مظان اتهام چپبودن یا حمله به نئولیبرالیسم نیز قرار ندارددر تحقیق مشترک مشهورش با اندرو اتکینسون نشان داده است که حتی یک نابرابری اندک در عرصه اطلاعات، در نقطه شروع اقتصادهایی که با مردمی با معیارهای مشابه در اوقات فراغت و تواناییهای مشابه امور خود را پیش میبرند، در طول زمان به نتایج بسیار نابرابری خواهد انجامید. بنابراین فقرا در مقایسه با ثروتمندان در گذشته اوقات فراغت بیشتر را بر کار سخت ترجیح ندادهاند. شرایطی که در آن اندک تفاوتی وجود دارد میتواند در بدشانسی برای داشتن اطلاعات کلیدی از فرصتهایی که میتواند تفاوتهای عظیمی را ایجاد کند، نقش داشته باشد و این امر از نظر اخلاقی و سیاسی کاملا ناعادلانه است. اماعدم توازن اطلاعاتی، تنها یکی از ناکارآمدیهای بازار است که منجر به عدم کارایی و رفتار ناعادلانه برخی از مردم با گروه دیگر میشود. ما همچنین میتوانیم از عوامل خارجی (نظیر آلودگی و تخریب محیطزیست) محدودیتهای اعتباری (نظیر محدودیتهایی که بر فقرا اعمال میشود)، کالاهای عمومی (نظیر موارد مربوط به اطلاعات، دانش، تکنولوژی) قدرت بازار، تعریف نه چندان مناسب از حقوق مالکیت و... که منجر به نتایج ناعادلانه در سطح اجتماع میشوند، نام ببریم.
ادبیات مربوط به عدالت توزیعی، بحثهایی کافی در مورد مشروعیت توزیع درآمد بر بستری عادلانه، در نظر گرفتن انواع مختلف شرایط و همچنین مسوولیت فردی مطرح کرده است. (رومر، ۱۹۹۶، ۱۹۹۸).
حتی براساس نظر متفکران لیبرالی چون جانراولز، نابرابری ناعادلانه است، هم از منظر پسینی مانند مورد یک اقتصاد پویا اما با شرایط نابرابر- و هم از منظر پیشینی- همچون مورد فردی معلول که قبل از تولدش بدشانسی آورده و باید در برابر مبادلات پسینی تامین باشد. نابرابری همچنین با مقوله رشد اقتصادی سرسازگاری ندارد. شواهد فزایندهای وجود دارد مبنی بر اینکه نابرابری علاوه بر ناآرامی سیاسی منجر به رکود اقتصادی میشود. همانطور که توسط رابرت بارو و دیگر نویسندگان نشان داده شده، در میان عوامل دیگر، برابری در توزیع درآمد، یکی از عوامل بیانگر و توضیحدهنده رشد اقتصادی است. (بارو ۱۹۸۱، ۱۹۹۸)
امروز دیگر بر سر این مساله بحثی وجود ندارد که مشارکت کارگران در بنگاه اقتصادی و مردم در موضوعات سیاسی- بهویژه کارگران فقیر و مردم فقیر- به شکل قابل توجهی عملکرد بنگاه را بهبود میبخشد و همچنین کنشهای مدیریتی در بخش عمومی را با موفقیت همراه میکند. این ایدئولوژی غلط که میگوید کارگران توانایی فکری کمتری دارند در برابر این واقعیت ثبت شده رنگ میبازد که افراد درگیر با فرایند تولید معمولا در این مورد از روسا آگاهی بیشتری دارند. همچنین این ایدئولوژی غلط که عموم مردم توانایی بر عهده گرفتن امور اجرایی عمومی را در مقایسه با متخصصان دانشگاهی ندارند در برابر این واقعیت ثبت شده که مشارکت مردمی در دولت به شکل قابل توجهی عملکرد مدیریت عمومی را بهبود بخشیده است، رنگ میبازد. به این ترتیب باید بگوییم خط مرز راست سنتی میان کارایی اقتصادی و برابری برداشته شده است.
به منظور ارایه الگویی از موثربودن فعالیتهای بخش عمومی در جایی که مردم مشارکت مستقیم داشتهاند در مطالعه ۱۲۱ پروژه تامین آب آشامیدنی پاک در مناطق روستایی در ۴۹ کشور، آسهام، نارایان و پریت چت در سال ۱۹۹۴ دریافتند که ۷ پروژه از هر ۱۰ پروژه موفق، مربوط به پروژههایی بوده است که جوامع بومی در طراحی و اجرای آنها مشارکت کردهاند. برعکس،از هر ۱۰ پروژه موفق، فقط یکی بدون هیچ مشارکتی به انجام رسیده است.
توضیح این مساله در این حقیقت نهفته است که ذهن انسان محدودیتهایی دارد و افرادی که مستقیما با موضوع درگیرند دانش بیشتری نسبت به کسانی دارند که به آن چندان نزدیک نیستند.
بنابراین نابرابری و محدودیت، نه فقط برای فقرا و محرومان بلکه اساسا برای جامعه ناعادلانه و نامطلوب است.
اگر به فقرا فرصت ومنابع برای مشارکت داده شود، نه تنها آنها بلکه کل سازمانهای مسوول و کل جامعه از آن منتفع خواهند شد.
این یک واقعیت غیرقابل بحث است که نابرابری به انقلابها میانجامد، اما یکی از اجزای کلیدی برای رخداد انقلاب، افزایش آگاهی اقشار فقیر، شکلگیری نهادهای تحول و تئوریهای مربوط به عدالت و همچنین نامربوط بدون نابرابری است.
این حقایق را رسانههای جمعی تحت کنترل استثمارگران و امپریالیستها به منظور احتراز از انقلاب پنهان میکنند، اما سرکوب و وضع قوانین علیه انقلاب مسالهای را حل نمیکند: جنگ در عرصه اطلاعات، دانش و ایدههاست و نبردی ایدئولوژیک در جریان است.
بابک پاکزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست