پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

سفر به دیگر سو


سفر به دیگر سو

نگاهی به پدیده خواب و روان شناسی رویا

خوابیدن یکی از مهم ترین اعمال حیاتی به شمار می‌رود. همه جانداران از هر نوع و گروه می‌خوابند. تمام جانداران مهره دار، حتی ساده ترین انواع جانداران بدون خواب قادر به ادامه حیات خود نیستند. انسان‌ها در شب به خواب می‌روند، اما برخی از جانوران شب شروع به فعالیت می‌کنند. ما انسانهاهم تقریبا یک‌سوم از زندگی‌مان را در خواب به‌سر می‌بریم. اما اینقدر که از واقعیت‌های بیداری‌مان آگاهی داریم، از خواب‌مان کمتر می‌دانیم. این نوشتار نیم نگاهی به خواب و فرایند آن از منظر روان‌شناسی دارد. خواب مناسب شبانه درکنارداشتن عادات غذایی صحیح می‌تواند بهترین و مهمترین مکمل در حفظ سلامتی بدن باشد.خواب زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان‌ها انجام می‌شود.عملیات از بین بردن مواد سمی درابتدا از کبدآغاز شده در کیسه صفرا، ادامه می‌یابد.

عملیات سم زدایی در ریه به پایان می‌رسد. مجموع این فرآیندها طی زمانی حدود ۶تا۸ ساعت انجام می‌شود. کم خوابی و بد خوابی باعث می‌شود مواد سمی از بدن دفع نشوند در نتیجه عملکرد مغز نیز دچار اختلال شود.چرا که خواب شبانه بر نحوه عملکرد مغز در روز بعد تاثیر زیادی دارد. خواب کافی شبانه با تسهیل ارتباطات عصبی- شیمیایی سلول‌های مغز، به تقویب حافظه و قدرت یادگیری کمک می‌کند.

در هنگام خواب به تدریج از سطح هوشیاری کاسته می‌شود. سطح هوشیاری با فعالیت‌ نورون‌های کورتکس مخ مربوط است. فعالیت نورون‌های کورتکس هم به نوبه‌ خود تحت تاثیر پیام‌های تحریک کننده و بازدارنده‌ای قرار دارد که از تشکیلات مشبک به کورتکس می‌رسد. ضمنا در هنگام خواب سیناپس‌های بازدارنده‌ای که به خصوص از تشکیلات مشبک، پل مغز و بصل‌النخاع سرچشمه می‌گیرند و انتقال‌دهنده شیمیایی آنها سرتونین است، به کار می‌افتند. به همین جهت است که در هنگام خواب به سروتونین مغز افزوده می‌شود و اگر در مغز جانوران بیدار هم سروتونین تزریق کنیم به خواب می‌روند.

● فرضیه‌ها درباره خواب دیدن و رویاها

مطالعه و تحقیق دانشمندان در زمینه خواب و رویا به یکسری نتایج جهانشمول ختم شده است. اول اینکه تمام افراد حتی آنهایی که این امر را انکار می‌کنند خواب می‌بینند. خواب دیدن به اندازه نفس کشیدن یک امری بدیهی است. کودکان خیلی بیشتر از بزرگ‌ترها خواب می‌بینند. نوزادان حدود ۷۰درصد از خواب خود را در حال دیدن رویاهای متعدد هستند. در مقایسه، بزرگسالان تنها در ۲۵ درصد از خواب خود رویا می‌بینند. در برخی موارد ثابت شده است که حیوانات نیز خواب می‌بینند. زیگموند فروید اعتقاد داشت رویاها بیان کننده ذهن ناخودآگاه ما هستند که غرایز مختلف را آشکار می‌سازند. کارل یونگ یکی از هواخواهان فروید نیز اهمیت زیادی برای معانی رویاها قائل است.

اما نمادهایی را که یونگ ترسیم می‌کند، بیشتر به فرضیه خود او یعنی، کهن الگوهای جهانی و ضمیر ناخودآگاه همگانی، که اغلب از نوع معنوی و مذهبی هستند، نزدیک است. به نظر می‌رسد، رویاها گاهی الهامی برای حل خلاقانه مسائل هستند. خواب‌هایی که می‌بینیم معمولا نوعی واکنش نسبت به افکار، فعالیت‌ها و احساساتی هستند که در طول روز داشتیم. آنها بازتاب افکاری هستند که برای یکی دو روز گذشته در ذهن ما خطور می‌کردند. رویاها ظاهرا یکی از بخش‌های جدا نشدنی موجودیت ما هستند. چندی پیش آزمایشی انجام شد که طی آن به افراد بالغ داروهایی داده می‌شد که اجازه حرکت سریع مردمک چشم در خواب (REM) را از آنها می‌گرفت. زمانی که چشم چنین حرکتی دارد، فرد مورد نظر خواب می‌بیند. حذف توانایی خواب دیدن تضادهای اخلاقی شدیدی را در افراد تحت آزمایش ایجاد کرد.

آنها به شدت مضطرب و خشن شده بودند و نمی‌توانستند به راحتی روی مطلبی تمرکز کنند. در این آزمایش همچنین ثابت شد که هر چه فردی جوان‌تر باشد رویا برای حفظ سلامت او نقش محوری تری را بازی می‌کند. خواب‌ها کلید شناخت روح آدمی هستند. در خواب مقاومت برداشته می‌شود، لذا شخص به خودش نزدیک تر است تا در بیداری. ما در خواب آزادانه تر نشان می‌دهیم که چه هستیم و چه می‌خواهیم. اصولا« خواب‌های ما تلاشی هستند برای حل تضادهایمان. ما در بیداری نمی‌توانیم بسیاری از احساسات خود را شفاف ببینیم. چون غرورهای عصبی‌مان (صفات و شا یستگی‌هایی که شخص در تصورش فکر می‌کند دارد اما حقیقتا» فاقد آن است) با آن احساسات مخالفت می‌کنند و در نتیجه آنها کنترل و پنهان می‌شوند.

آرزوهای درونی ما، خاطرات دردناک کودکی مان که همه از علل مهم ناراحتی‌ها ی روحی هستند و ما خودمان از آنها بی‌خبریم، خودشان را در خواب نشان می‌دهند، به عبارتی به نحوی بی‌ضرر و خطر ارضا می‌گردند. برخی از کابوس‌ها ارزش تشخیصی دارند. در برخی از حالات، بیماران، بازیگر رویای خود می‌شوند یعنی در آنها سکون و آرامش حالت خواب به هم خورده و مبدل به فعالیت ناآگاهانه‌ای می‌شود که «سومنابلیسم» نام دارد. در برخی دیگر رویا، به هنگام بیداری هم ادامه می‌یابد و این همان « اونیریسم» یا خواب در بیداری است.

● رویا از دیدگاه فروید

فروید معتقد است که کودک انسان ذاتا میل به حرکت و جنبش آزادانه دارد ولی این میل از همان ابتدا با مقتضیات زندگی اجتماعی برخورد پیدا می‌کند. کودک می‌خواهد نیازمندی‌های طبیعی خود را هر طور میل دارد مرتفع نماید ولی نمی‌گذارند. بدین سان در هر لحظه و در هر موضوع اراده طفل با اراده نیرومند والدین و مربیان او برخورد پیدا می‌کند و امیال غریزی‌اش نمی‌توانند جریان آزاد خود را طی کنند از آنجا که هر میل با هدف خاصی مشخص می‌شود کودک در این موارد باید از هدف خود منصرف شود.

در این شرایط کودک در مقابل وضعی که بتواند بر آن مسلط شود یا در مقابل مانعی که قادر باشد بر آن فائق آید قرار ندارد بلکه او مجبور است تسلیم شود و از ابراز غریزه‌های خود جلوگیری کند این عمل جلوگیری را که معلول قیود و تعالیم اجتماعی است واپس زدن یا سرکوب کردن اصطلاح کرده اند. این امیال و تصورات واپس زده نه به نیستی و عدم می‌گرایند و نه بدون تظاهر و جنبش در ناخودآگاه به سر می‌برند بلکه در ناخودآگاه به هستی و رشد خود همچنان ادامه می‌دهند تا در هنگام مناسب به خودآگاه بیایند. بروز بیماری‌های روانی ناشی از کشاکش و مبارزه این عناصر واپس زده برای راه یافتن به خودآگاه است.

در اثر مبارزه میل واپس زده می‌شود یعنی خودآگاه یا شعور ظاهر یا من که نماینده شخصیت اجتماعی فرد است کوشش می‌کند میل یا هوسی را که مخالف با آداب و قوانین است واپس زند. حال در صورت زورمندی خودآگاه میل یا هوس به ناخودآگاه یا نهاد رانده می‌شود. بالاخره بعضی عوامل جسمانی یا روانی موجب تقویت او شده و سبب آن می‌شود که از این کمک‌ها سود جسته و به خودآگاه راه یابد. این آشوب و کشاکش روانی اگر با مکانیسم‌های ساده فرو ننشیند، مکانیسم‌های پیچیده برای حفظ ارگانیسم به کار می‌افتد.

مکانیسم‌های پیچیده از مکانیسم‌های ساده تشکیل شده و مشتملند بر خیالبافی، رویا، بازی، شوخی، سهوهای معمولی و بالاخره شدت برخورد امیال واپس زده و سانسور باعث از دست رفتن تعادل روحی و وحدت شخصیت شده و امیال سرکوب شده به شکل نمودارهای بیماری درآمده که ما آن‌را بیماری روانی می‌نامیم. تضاد‌های روانی انسان باعث آشوب و کشاکش روانی می‌شود و مکانیسم‌های ساده و پیچیده روانی به قصد حفظ ارگانیسم و برای فرو نشاندن این کشاکش خطرناک به کار می‌افتد. انسان هنگامی که با مشکل و مانعی رو به رو می‌گردد دو راه بیشتر ندارد: یا به مدد بعضی مکانیسم‌ها مانع را موافق حال خود تغییر می‌دهد و یا به وسیله برخی مکانیسم‌های دیگر، خود را تابع و تسلیم آن می‌سازد.

پس اگر زمینه مساعد باشد می‌کوشد تا به واسطه بازی و شوخی و لغزش‌های کوچک با واقعیت سازش کند و مقصود خود را برآورد وگرنه در مقابل واقعیت سر تمکین فرود می‌آورد، دست از منظور خویش برمی دارد و برای ناکامی خود به خیال بافی و رویا و اختلالات و ناخوشی‌های روانی پناه می‌برد. خیال بافی که بیماری روانی ملایمی محسوب می‌شود میانجی خواب و بیداری و در حکم رویایی ملایم است.

رویا نیز مانند خیال بافی وسیله‌ای است برای نجات از کشاکش درونی و بازگشت به تاریک خانه ایمن با این تفاوت که خیال بافی در بیداری و رویا در حین خواب صورت می‌گیرد. در حال خواب همه اعضای ما برای رفع خستگی و تجدید نیرو از فعالیت خود می‌کاهد.

پارمیس ایزد‌پناه