چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مبانی فکری جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی عج


مبانی فکری جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی عج

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون

در آغاز به محضر شریف همه‏ی حضار محترم عرض سلام و احترام دارم و از دست اندر کاران و برگذار کنندگان این برنامه خوب و این برنامه منسوب و مرتبط با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه تشکر می‏کنم.

موضوع بحثی که بنده قرار است درباره‏اش صحبت کنم یک بحث تطبیقی است درباره جهانی شدن و حکومت جهانی مهدوی حضرت مهدی ارواحنا فداه با توجه به فرصت محدود من دو نکته‏ی مقدماتی را تنظیم کرده بودم که در آغاز وارد این بحث شوم ازیک نکته‏اش می‏گذرم و نکته دوم را اشاره می‏کنم که مسئله‏ جهانی شدن واعتقاد به حکومت جهانی امام عصر ارواحنا فداه از نظر جایگاه معرفتی چه نسبتی با یکدیگر دارند.

بحث جهانی شدن ماهیتاً یک بحث جامعه شناختی است یعنی جامعه شناسان درباره‏ی این پدیدار اجتماعی که در جوامع بشری در حال رخ دادن است به بحث می‏پردازند و نسبت آن دو را با دیگر تحولات اجتماعی مطالعه می‏کنند و احیاناً به علل و اسباب آن می‏پردازند. اما از سوی دیگر این بحث می‏تواند یک بحث فلسفی باشد. یعنی با توجه به آینده‏ی تاریخ بشر و با تحلیل آنچه که به عنوان فرایند جهانی شدن رخ می‏دهد نسبتِ به آینده‏ی تاریخ اظهار نظر بشود که به چه سویی در حرکت است و این می‏شود یک بحث فلسفی و عمدتاً به فلسفه‏ی تاریخ بر‏می‏گردد.

و اما مسئله اعتقاد به حکومت جهانی امام عصر یا در معنای عام کلمه، اعتقاد به منجی الهی و آسمانی، ماهیتاً یک بحث اعتقادی و کلامی است. اما در عین حال صبغه و جنبه‏ی فلسفی، یعنی همان فلسفه تاریخ هم دارد. لذا به طور خلاصه، این دو مسئله به لحاظ منطقی می‏شود گفت نسبتشان عموم من وجه است. یعنی هر کدام یک وجهه خاص دارد و در عین حال یک وجهه مشترک بین آن دو هست که هر دو صبغه‏ی بحث فلسفیِ در رابطه با فلسفه تاریخ را دارد.

این یک نکته‏ای در ارتباط با عرض می‏شود که نسبت این دو بحث مهم. و اما آنچه را که بنده در نظر داشتم در این برنامه بیان نکنم در دو فصل یا دو قسمت بحثش را تنظیم کردم. قسمت اول مقایسه و بررسی مسئله جهانی شدن با حکومت جهانی مهدوی است و قسمت دوم بحث: بررسی و مقایسه مسئله جهانی سازی و جهانی کردن، یعنی جهانی گرایی با حکومت مهدوی است. علت مطلب که این تفکیک را بنده انجام دادم این است که مسئله‏ی جهانی شدن غیر از مسئله‏ی جهانی سازی است. در باب جهانی شدن به عنوان یک فرایندی است یعنی جهانی شدن در واقع یک فرایندی است، یک رخدادی است، یک جریانی است، در جوامع بشری که بر اساس یک سلسله علل و عوامل فرهنگی، سیاسی و مانند آن که باید گفت بیشترین عاملش، علمی است و معرفتی است در حال رخ دادن است و می‏شود گفت یک پدیده‏ی در حقیقت طبیعی است و مقتضای رشد و توسعه و دانش بشر است یعنی به مرور زمان که بشر از نظر دانش و معرفت رشد می‏کند و ابزارهای ارتباط، توسعه و تعمیق پیدا می‏کند، نتیجه‏اش این است که جوامع بشری داد و ستد بیشتری با هم دیگر دارند.

در تعامل نزدیکتری قرار می‏گیرند. و بالنتیجه، جامعه بشری صبغه جهانی به خود می‏گیرد و در حقیقت یک حالت یکپارچگی پیدا می‏کند. این می‏شود جهانی شدن که گلابالیزیشن(gelabalization) در حقیقت همین معنا را می‏دهد.اما مسئله جهانی سازی یا جهانی کردن یا جهانی گرایی که گلابالیزیشن در واقع می‏شود. آن معنای این است که یک پروژه است، یک تئوری است، یک نظریه فلسفی است. یعنی کسانی با طرح نظریاتی و با استفاده از اهرمهای سیاسی و قدرت، این حرکت طبیعی جهانی شدن را بر اساس یک نگرش و با یک رویکرد ویژه، به جهان تحمیل می‏کنند. مسئله جهانی سازی یک امر طبیعی نیست.

می‏تواند صبغه‏ی مثبت و رنگ و آهنگ مثبت و بشری داشته باشد و می‏تواند صبغه و رنگ و آهنگ ضد بشری داشته باشد. لذا نیاز است که ما این دو مقوله را از یکدیگر جدا کنیم و نسبتشان را با مسئله حکومت جهانی امام عصر ارواحنا فداه یا حکومت مهدوی جداگانه بسنجیم. خب جهانی شدن همانطور که خدمتتان عرض کردم ماهیتاً امر نامطلوبی نیست بلکه از آنجا که محصول و معلول رشد و تکامل علم و دانش بشر و تکنولوژی علمی است می‏توان گفت یک امر مثبت و مطلوب و مفید برای بشر است. اولاً وقتی که ارتباطات نزدیکتر شد، از طریق شبکه‏های اطلاع رسانی جهانی مثل اینترنت مثل ماهواره و دیگر رسانه‏های اطلاع رسانی جهان شمول، دانش و علم در اختیار همگان قرار می‏گیرد. یعنی می‏شود با این جهانی شدن و این پدیده یک استفاده مثبت در راستای رشد و تکامل بشری، چنین استفاده‏‏ای را کرد.

ثانیاً در اثر همین نزدیکتر شدن ارتباطات و توسع‏ی ارتباطات، جوامع بشری در جریان وقایعی که در سرزمین آنها می‏گذرد، قرار می‏گیرند. سریع قرار می‏گیرند و لذا می‏توان از همین آگاهی سریع و عمومی در جهت منافع بشر برای حل بحرانها برای مهار کردن بحرانها و مانند آنها استفاده کرد. لذا می‏توان جهانی شدن را به عنوان یک پدیده‏ی مثبت و مفید برای جوامع بشری تلقی کرد.

البته از آنجا که علم و دانش و تکنولوژی به خودی خود، به تعبیر طلبگی "لابشرط" است نه ارزش‏زا است و نه ارزش ستیز یا ارزش گریز. آنچه که در اینجا تعیین کننده است، آن مکتبها و فلسفه‏ها و سیاستهایی هستند که این پدیده‏ی محصولِ علم و تکنولوژی، در اختیار آنها قرار می‏گیرد و آنها می‏خواهند این را رهبری کنند. لذا ممکن است همین پدیده‏ی جهانی شدن که می‏تواند نتیجه مثبت برای بشریت داشته باشد، جنبه‏ی تخریب ارزشهای اخلاقی و فضایل انسانی قرار بگیرد یعنی ضد ارزشها نیز به گوشه و کنار جهان زود منتقل می‏شود و در یک گوشه‏ای محصور و در حصار باقی نمی‏ماند.

بنابراین در مسئله جهانی شدن به نظر بنده آنچه که مهم است نحوه‏ی برخوردی است که انسان، یعنی جوامع یا حکومتها می‏توانند با این پدیده داشته باشند. این برخورد معقول در اینجا چیست؟ اولاً اشاره کنم که برخی از نظریه‏ها و دیدگاهها نسبت به، به اصطلاح رابطه‏ی جهان سوم حالا از جمله جوامع اسلامی با جوامع مدرن و پیشرفته غربی یک دیدگاهی دارند که به نظر ما یک دیدگاه درستی نیست.

آنها معتقدند که مدرنیته و محصولات علمی و تکنولوجیکیش قابل تجزیه و قابل تفکیک از جنبه‏های فلسفی و فکری و فرهنگی‏اش نیست و لذا جوامعی مثل جوامع اسلامی و دیگر جوامع مربوط به جهان سوم در حال توسعه یا توسعه نیافته، اینها بین‏المحذورین هستند یا باید مدرنیته و جنبه‏های سخت افزاریش را بیاورند به اضافه جنبه‏های نرم افزاریش. یعنی مدرنیته را هم با سخت افزاریش و هم با نرم افزاریش قبول بکنند. که این خود به خود هویت فرهنگی و ارزشهای دینی و ملی آنها را به استحاله می‏برد و مغلوب امپراطوری در حقیقت غرب قرار می‏دهد.

یعنی مکتب غرب قرار می‏دهد. یا اینکه درِ جهان را به روی خود ببندد و خود را از محصولات علم و دانش و تکنولوجی و صنعت جدید محروم کنند که این هم نمی‏شود. این یک دیدگاه اشتباهی است. ما معتقد هستیم یعنی بزرگانی و متفکرانی مثل استاد مطهری، قبل از ایشان مثل جلال آل احمد و مانند اینها معتقدند که تمدن غربی و صنعت و در واقع ماشین‏افزار غربی و این تمدن را می‏شود ما تجزیه بکنیم و این بستگی به برنامه ریزی‏ای دارد که جوامع اسلامی در محیطهای علمیشان، محیطهای فرهنگیشان و دولتمردان و حکومتهایشان می‏توانند در اینجا تدبیر بیندیشند. من در اینجا عطف توجه می‏دهم نظر عزیزان سروران و همه شنوندگان را به سخن بسیار ارزشمندی که مقام معظم رهبری چندی قبل مطرح فرمودند.

ایشان حقیقتاٌ موضع‏گیریهایی که می‏کنند دور از هر گونه مبالغه گویی و به اصطلاح موضع گیریهایی خاص فرقه‏ای جناحی و صنفی و.... حقیقتاٌ موضع گیریهایی است که بیانگر " العالم بزمانی لا تحجم علیه اللوابس" است. ایشان دقیقاً با توجه به این وضعیت جهانی و این شناختی که از جامعه جهانی، امروز دارد، فرمود: جامعه ما امروز به یک نهضت نرم افزاری نیاز دارد. ما اگر بخواهیم جامعه‏مان را در مقابل این هجمه‏ی فرهنگ غربی حفظ بکنیم و از صنعت و تکنولوژی و دست‏آوردها و محصولات ماشینی و علمی هم بهره‏مند شویم این کار را باید بکنیم. یعنی نهضت نرم افزاری. من برای اینکه فرمایش ایشان را یک مقدار از نظر کاربردی، آنچه که به ذهنم می‏رسد، عرضه می‏کنم اگر اشتباه می‏کنم شما بفرمایید. من فکر می‏کنم چهار نهاد در جامعه ما در این جهت رسالت اساسی دارد که این پیام ایشان به واقعیت برسد. و با مسئله‏جهانی شدن هم ما در حقیقت چالش نداشته باشیم و بتوانیم با این فرایند به خوبی مواجه شویم.

حوزه علمیه، دانشگاهها، دستگاه حکومت، متولیان مدیریت سیاسی جامعه و چهارم دستگاههای تبلیغاتی ما در سطح وسیع کلمه.

▪ و اما حوزه‏هالی علمیه: بنده به عنوان یک طلبه نه به عنوان اینکه در یک جایگاهی هستم که حق امر و نهی برای حوزه دارم، نه. اما به عنوان یک طلبه‏ای که دل برای حوزه می‏سوزانم و خود را از این جمع می‏دانم و علاقه‏مندم که حوزه علمیه، امروز بتواند آن رسالت اساسی خود را به نحو کامل ایفا بکند، معتقدم در بحثهای حوزوی، به خصوص در اصول فقه، در بحثهای تفسیر، در بحثهای کلامی و فلسفی، ما باید با توجه به دیدگاهها و نظریه‏هایی که مکتبهای مختلف و فیلسوفان و متفکران مختلف در دنیا مطرح کردند، مباحث را تطبیقی بکنیم. اگر یک روز اخباری حرفی می‏زد و اصولی با دیدگاه اخباری به عنوان یک چالش برخورد می‏کرد، اگر یک روز یک دیدگاه، یک نظریه، مثلاً تفکر در باب به کارگیری غیاث در اصول فقه مطرح می‏شد و یک تفکر دیگر با او به مواجهه و بحث بر‏می‏‏خواست، جهانی شدن، فاصله‏ها را کوتاه کرده.

امروز در حقیقت وقتی یک دیدگاه هرمنو‏تیکی هایدیگری(hermenoticy-hidigery) یا گادامری مطرح می‏شود و برخی در جوامع اسلامی و از جمله جامعه خود ما تحت تأثیر همین تفکر قرار می‏گیرند و مبانی اصولی ما را که کلید اجتهاد و مبنای اجتهاد و مبنای فهم کتاب الهی است. اینها را به چالش می‏اندازند. من نظرم این است که بزرگان حوزه، اساتید فهم حوزه، باید در مراکز این دیدگاهها را هم به بحث بکشند. اینها فقط به اینکه حقیر یا دیگری مقاله‏ای بنویسد، کتابی نوشته شود، بسنده نمی‏شود. در فضای عمومی حوزه، این تولید نرم افزار و علم معنیش این است، آنچه که به حوزه بر‏می‏گردد، مطهری گونه، یعنی همان روشی که علامه طباطبایی طلایه‏دارش شد، همان روشی که استاد مطهری رضوان الله بعد از ایشان پی‏گیری کرد، بحثهای تطبیقی، دیدگاههای مطرح در دنیا، و در جوامع مختلف به خصوص دنیای غرب که ما بیشتر با آن مواجه هستیم. این به هر حال اجمالاً حوزه.

▪ و اما دانشگاه: بنده معتقد هستیم عمل کردن به این پیام مقام معظم رهبری در دانشگاه به گونه‏ای دیگر است. دانشگاههای ما علوم طبیعی‏اش جدا. من فعلاً در مقوله علوم طبیعی یعنی فیزیک، شیمی، زیست شناسی سخن ندارم. عمدتاً سخن بنده در زمینه و در عرصه علوم انسانی است، در زمینه جامعه شناسی است. در زمینه مسائل مربوط به تربیت است. در رابطه با مسائل سیاست است. اقتصاد است. از آنجا که از نظر فلسفه‏ی علم که حالا متأسفانه جایش نیست عرض کنم، ثابت شده که علوم طبیعی جهان شمول است.

اما علوم انسانی آماری است. این را فیلسوفان علم تصریح دارند. یعنی علوم انسانی تأثیر‏پذیر از مؤلفه‏ها و متغیرها و عوامل گوناگون اجتماعی است و لذا چونکه ما نظام دانشگاهیمان عمدتاً با رویکرد غربی در این علوم عمل کرده و عمل می‏کند. یعنی کتابهایی که نظریه‏پردازان غربی نوشته‏اند و نظریات آنها به دانشجویان ما تدریس می‏شود. در کنار این نظریات از مبانی فکری اسلام در حوزه‏های مسائل انسانی، اینها آگاهی ندارند. من عقیده‏ام این است: اگر می‏خواهیم در نظام دانشگاهی اساسی و بنیادی کار بکنیم، باید در این جهت با تعامل و ارتباطی که بین حوزه برقرار بشود و مراکز دانشگاهی و جلسات بحث برگزار بشود.

این خلأی را که ما در زمینه‏ی در حقیقت نرم افزار علوم انسانی در دانشگاهها داریم این را باید جبران کنیم تا بتوانیم بر اساس مبانی و نظریه‏هایی که در حریم انسان شناسی و بر مبنای انسان شناسی اسلامی، طراحی شده بتوانیم نظریات اقتصادی، نظریات جامعه شناختی، نظریات در زمینه تربیت را ما نهادینه کنیم، لااقل به عنوان نظریه‏های رقیب، که دانشجوی ما بداند در جهان اسلام نیز دیدگاهها و نظریاتی در این باره قابل عرضه و قابل بیان است. این هم اجمالاً در رابطه با دانشجو و دانشگاه است.

▪ اما دستگاه حکومت: بایستی واقعاً این را به عنوان یک اصل و اساس باور کنند. اگر وزیر ما این باور را نداشته باشد. اگر استاندار ما این باور را نداشته باشد، اگر فرماندار ما این باور را نداشته باشد، و اگر دیگر ارکان نظام حکومتی از نمایندگان مجلس و دیگر قوا چنین باوری نداشته باشند که دین اسلام، دین پاسخگوست و ما می‏توانیم بر اساس مدلهای اسلامی به حل مشکلات بپردازیم ای قطعاً مدیریتش ماهیتاً دینی نخواهد شد. هر چه قدر البته نمازخوان باشد، هر چه قدر اهل مسجد باشد، اهل قرآن باشد، اهل روزه باشد. ولی سخن درون مایه‏های تفکر است. اینک انسان چه اعتقاد و عقیده‏ای دارد از نظر دینی. و اینکه چه درون‏مایه‏ای در تفکر، در مدیریت جامعه دارد. این بخشش جدا است و لذا این هم یک نهضت یعنی کاری که در این جهت است.

و اما رسانه‏ها مشخص است. رسانه‏ها واقعاً، ما جدا عرض می‏کنم جای انتقاد دارد. در ضمن تقدیر از زحماتی که کشیده می‏شود. بعضی فیلمها و سریالها را انصافاً تلوزیون ما، رادیوی ما، مجله‏های ما، روزنامه‏های ما و این ارگانها و ابزارهای در واقع تبلیغاتی و رسانه‏ها به نظر من جای انتقاد دارد و گاهی ناخواسته در جهت تحمیل فرهنگ و تفکر غربی که شعارش می‏دهیم می‏خواهیم با آن مبارزه کنیم، اما عملاً گاهی آن را به راحتی در خانه‏های خودمان در اختیار جوان و نوجوان خودمان قرار می‏دهیم، لذا رسانه‏ها حقیقتاً رسالت بسیار مهمی دارند.

اجمالاً در حوزه‏ی جهانی شدن به نظر بنده مسئله این است که چالشی در راستای حکومت جهانی امام عصر ارواحنا فداه، در مسئله جهانی شدن نداریم. جهانی شدن برای دین می‏تواند چالش‏زا باشد و مسئله آفرین باشد. اما قابل مهار و قابل کنترل است. و به این بیان که عرض کردم اگر عمل کنیم، می‏توانیم در مقابلش برخورد منطقی و معقول داشته باشیم. و در راستای حکومت امام عصر ارواحنا فداه، به دلیل اینکه اصولاً هر چه قدر این ارتباطات و ابزارها در اختیار بشر وسیعتر باشد پیام‏رسانی به جهان آسانتر خواهد شد. لذا این خود به خود در راستا و در جهت آن حکومت جهانی امام عصر ارواحنا فداه قرار می‏گیرد. من به ساعتم نگاه می‏کنم ساعتم می‏گوید یک ربع به شش نمانده، نزدیک اذان مغرب است. من واقعیتش به هر حال از اینکه این فرصت دیر اعلان شد خب به هر حال آقایون هم مشکلاتی دارند و کار خودشان قابل توجیه است. ولی یک کلمه کوتاه در حد پنج دقیقه‏ دیگر ، حیفم می‏آید این مطلب را عرض نکنم.

در مسئله جهانی سازی و جهانی کردن که عرض کردم این در حقیقت یک پروژه‏ای است و یک تئوری و نظریه‏ای است که متفکران و فیلسوفانی درباره‏ی آن نظریه پردازی کرده‏اند. این جهانی شدن امروز در روایت یا به قول آقایان دو رویکرد دارد. یکی غربی سازی جهان است، یکی آمریکایی سازی جهان. یکی از متفکرین برجسته در این حوزه سخنی دارد. آقای فوکویاما نظریه پایان تاریخ را مطرح کرده است. ایشان معتقد است که ایدئولوژی لیبرالیسم، برترین ایدئولوژی است. رقیب ندارد.

دقت کنید شما این درون مایه‏ی تفکر این است. لیبرالیسم که بر جهان غرب حاکم است برترین ایدئولوژی است و از نظر علم و دانش و تکنیک هم که غرب پیش رفته است، پس، هم از نظر پیشتوانه‏ی ایدئولوژی و هم از نظر امکانات و وسایل و ابزارهای علمی، غرب است که پیشرفته است. و از آنجا که آمریکا به عنوان پیشرفته‏ترین کشور غربی در این جهت هست.

ایشان معتقد است که اصلاً جهانی کردن دقیقاً یعنی غربی کردن و غربی سازی جهان یعنی آمریکایی سازی جهان. این نظریه‏ای است که اینها خطرناک است. بله ایشان می‏گوید: اندیشه‏ی لیبرال می‏رود تا در پهنه‏ی کره‏ی زمین از نظر روانی به اصطلاح تأثیرات روانی، روانشناختی به طور قطعی تحقق یابد. در میدان ایدئولوژی و نبرد اندیشه‏ها، لیبرالیسم پیروز گردیده و هیچ رقیب و همآوردی در برابر خود ندارد، به اعتقاد وی.

و بعد می‏گوید اینجور. محتملاً آنچه را ما شاهد آن هستیم نه فقط پایان جنگ سرد، بلکه پایان تاریخ است. نقطه‏ی پایان تحول ایدئولوژی یعنی دیگر از این به بعد ایدئولوژی جای ایدئولوژی دیگری را نمی‏گیرد. آخرین ایدئولوژی، ایدئولوژی لیبرالیسم است. بعد می‏گوید: به نظر من جهانی شدن همان آمریکایی شدن است، چرا که آمریکا از برخی جهات پیشرفته‏ترین کشور سرمایه‏داری در جهان امروز است، و نهادهای آن نمایانگر پیشرفت و توسعه منطقی نیروهای به اصطلاح بازار است. اینکه این آقای بوش و تیمش این چنین یکه‏تازی می‏کنند و به هیچ منطقی گوش نمی‏دهند. سازمانهای جهانی را به اینها دور زدند. بر اساس این افکار و مبانی فکری فلسفی است. توجه می‏فرمایید. لذا مشکل و چالش اصلی‏ای که جهان اسلام عموماً و ایران اسلامی خصوصاً، دارد، با این تفکرهاست. خب این تفکرها خوشبختانه، به نظر صاحبنظران و کارشناسان دو عیب اساسی دارد. اولاً یک تفسیر و توجیه منطقی برای این نظریه‏ها ارائه نشده که در واقع یک دلیل موجه منطقی و عقلی را تأیید بکند. این یک.

ثانیاً عملکرد ضد انسانی متولیان حکومت آمریکا و همپالگی‏های آنها، عوامل آنها در جهان این اندیشه و نظریه را با مشکل جدی مواجه کرده و همه‏ی عزیزان می‏دانند هر جا در زمینه‏ی مسائل جهانی سازی اقتصاد یا سیاست یا... اینها جلسه می‏گیرند و اینها حضور پیدا می‏کنند، تظاهرات مردم جوامع حتی جوامع غربی بر علیه اینهاست. لذا خوشبختانه عمل نادرست اینها( البته عمل نادرست که خوشبختی ندارد همه‏اش خشونت و ترور و وحشت و اینهاست). ولی چون اینها می‏خواهند این تفکر را برای صلح جهانی که مدعی آن هستند در حقیقت پیاده بکنند. با یک چنین واکنش مخالفی از سوی جهان مواجه شدند. بنابر این اینجا بهترین فرصت است. اینکه می‏گویند جهانی سازی یا جهانی شدن فرصتهایش چیست؟ چالشهایش چیست؟

چالشهایش مشخص اما بهترین فرصت برای این است که ما این انقلاب اسلامی که خوشبختانه یک نظریه‏ی نوینی را در عرصه‏ی سیاسی مطرح کرده و بحمد الله جا افتاده. مردم سالاری دینی، این مردم سالاری دینی که همین تعبیر را مقام معظم رهبری در واقع در فرهنگ سیاسی ما نهادینه کردند. این رقیب دموکراسیهای لیبرال است. دموکراسیهای لیبرالی که این پیامدهای فجیع را برای جوامع بشر دارد با مردم سالاری دینی که در رأسش یک انسان وارسته و پرهیزگار و از نظر تکیه بر آرا و خواست مردم هم که این انتخاباتی است که همه‏ی دنیا شاهد آن است. هم پایه‏ی مردمی دارد، هم محتوای ارزشی دارد. لذا خوبی‏های دموکراسیهای غرب را دارد و معایبش را هم ندارد. این شده که یک رقیب گام دومی که در اینجا ما لازم است برداریم یعنی جوامع اسلامی ان شا الله با همبستگی بردارند. نهضت نرم افزاری است که مقام معظم رهبری فرمودند. یعنی اگر ما ان شا الله این حرکتهای رو به رشد در جهت تکنولوژی جلو برود که الآن هم ملاحظه می‏فرمایید این حرکتهایی که می‏کنند و محکوم می‏کنند و چه می‏کنند ترس تمام آنها خیلی ساده این است که اگر این تفکری که از نظر سیاسی در دنیا جا افتاده اگر این تفکر پشتوانه‏ی علمی و تکنولوژیک را هم به قدر کافی که بتواند به مصاف این غول مجهز به تکنولوژی غرب برود. این را هم پیدا کند دیگر این رقیب، رقیب جدی است لذا فرصت بسیار خوبی است. ما خودمان را نبازیم و واقعاً این کلمه را من عرض می‏کنم که اعتقادات من است تمام این محسنات و پیشرفتها همان جمله‏ای است که امام رضوان الله تعالی علیه فرمود اینکه ایشان فرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیب نرسد. انصافاً اگر شما ولایت فقیه را بردارید اگر در این دوره‏های بحران ولایت فقیه نمی‏بود یقین بدانید این نقشه‏ها و توطئه‏ها نقش خودش را ایفا می‏کرد و چه بسا ضربه‏های مهلک به جامعه ما می‏زد.

لذا اگر واقاً جناح بازی، فرقه گرایی، گروه گرایی، به خصوص در این دنیایی که به اصطلاح دشمن بسیج شده در مقابل ما، همه گوش به فرمان در جهت پیامها و رهنمودهای مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی باشند ان شا الله چالشهای جهانی سازی غربی به خودشان بر خواهد گشت. و ما در همان سمت و سویی که همان حکومت جهانی مهدوی است که ارزشهای خودش را به جهان در واقع صادر می‏کند پیش خواهیم رفت.

حالا دیگه یک بحث تطبیقی اینجا لازم بود که ما این به اصطلاح نظام جهانی سازی غربی امریکایی اومانیستی لیبرالیستی را با آنچه که در حکومت جهانی بناست در جهان حاکم بشود انجام بدهیم. به عهده شما عزیزان که جلد ۵۱ و ۵۲ بحار الانوار را ملاحظه فرمائید یا منتخب‏الاثر را ملاحظه بفرمائید که در آن حکومت جهانی بناست چه چیزهایی در جهان نهادینه و گسترده شود. این یک نکته و یک نکته هم اینکه اصولاً ای قبلاٌ در سخنران قبلی که بیان فرمودند-استفاده کردیم- نکته خوبی اشاره کردند که اصولاً جهانی سازی بویژه آنچه که در حکومت جهانی امام عصر بناست تحقق پیدا کند. به معنی از بین رفتن خرده فرهنگها و تفاوتهایی که در مناطق مختلف جغرافیایی و قومی هست، نیست.

اینها را از بین نمی‏برد. در واقع شعار امام مهدی ارواحنا فداه همان شعار قرآن است که " یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إن اکرمکم عند الله اتقاکم" یک مقدار بحث بیشتر است که این را بنده در کتاب نقد مبانی سکولاریزم آنجا آورده‏ام.

چون دیگر فرصت تمام شد من معذرت می‏خواهم از محضر شریف حضار بزرگوار. نزدیک مغرب است. عصر پنج‏شنبه، شب جمعه با نثار یک صلوات به محضر مقدس آقا ولی عصر، من عرضم تمام.

والسلام علیکم و رحمت الله و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

علی ربانی گلپایگانی

http://glo۱۱۰.blogfa.com



همچنین مشاهده کنید