جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
فیلم هایی که اشتباهی فروخت
آیا پرفروش شدن فیلم «جابجا» به معنای بازگشت موج کمدیهای عامهپسند است؟
اکران عید فطر امسال با یک شگفتی بزرگ همراه بود: فیلم «جابجا». یکی از آن کمدیهایی که چند سال پیش لقب کمدی تلویزیونی یا سطح پایین یا مبتذل میگرفتند. هر چند سوژه این یکی سطح بالاتر از بقیه است. اصولا مردم ما از جنس کمدیهایی که موضوعشان بر مبنای عوض شدن، جابهجایی یا اشتباه گرفتن است، خوششان میآید. فرمولی که از زمان بینوایان و اشتباه گرفتن ژانوالژان به جای شهردار مرسوم شده و در نمایشنامههای کمدی شکسپیر هم خیلی مرسوم است.
«جابجا» هم از همین فرمول استفاده میکند. داستان فیلم «جابجا» درباره نگهبان یک شرکت است که فردی او را میبیند و با یکی از فرماندهان زمان جنگ اشتباه میگیرد و میخواهد از او سوء استفاده کند. با توجه به اینکه در این کمدی طنز بهخاطر تناقضهای بین یک آدم معمولی و یک فرمانده دفاع مقدس شکل میگیرد و به عبارت دیگر کمدی در بطن دفاع مقدس است، میشود آن را در زیر ژانر فیلمهایی جا داد که سردمدارشان «لیلی با من است» کمال تبریزی بود.
ژانری که فیلمهای زیادی ذیل آن ساخته شدند که البته تعداد کمی از آنها از نظر هنری واجد ویژگیهای لازم بودند و برخی از آنها هم بیشتر به لودگی گرایش داشتند. «جابجا» به کمک تبلیغات موفق تلویزیونی توانست حضور فوقالعادهای در گیشه داشته باشد. در ۱۰روز اول اکرانش توانست به فروش نیم میلیاردی دست پیدا کند. تحلیل فروش فیلم «جابجا» خیلی جالب است. فیلم فروش تقریبا مساوی در تهران و شهرستانها داشته است. این یعنی مخاطب هدف فیلم از طبقات اجتماعی مختلف بودهاند که «جابجا» توانسته با همه آنها ارتباط برقرار کند.
حسن توکلنیا تهیهکننده فیلم، از آن موارد عجیب سینماست. هم تهیه فیلمی مانند «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی را در کارنامهاش دارد و هم کمدی سبکی مثل «اگه میتونی منو بگیر» شاهد احمدلو. حسن توکلنیا تهیهکننده و مدیر شرکت یکتافیلم پخشکننده فیلم سینمایی «جابجا» در خصوص فروش این فیلم گفته است: «تا پایان روز جمعه ۱۸ مرداد در تهران ۲۷۰ میلیون و در شهرستان ۲۱۰ میلیون و در مجموع ۴۸۰ میلیون تومان فروش داشتهایم که رقم بسیار امیدوارکنندهای بوده است.
«جابجا»روز پنجشنبه ۱۷ مرداد در تهران که عملا میتوانیم بگوییم با پایان ماه مبارک رمضان اولین روز اکران عمومیاش بوده است ۲۶ میلیون و روز جمعه ۴۵ میلیون تومان فروش داشت و حتی در شهر مذهبی قم با وجود آنکه جمعه عید فطر بود دو میلیون تومان و در مشهد سه میلیون تومان فروش داشته که با روند فعلی بسیار امیدواریم «جابجا»بتواند به باشگاه میلیاردیها وارد شود.» علی توکلنیا، کارگردان فیلم پیش از این فقط دو اثر ساخته: یکی «نفرین» (محصول سال ۱۳۸۹) در ژانر وحشت و دیگری «مدیوم» که در قالب یک تله فیلم ساخته شد و به نمایش درآمد. هر دو فیلمهایی معمولی و نه چندان موفق بودند.
پرفروش شدن فیلم «جابجا» با گروه بازیگرانی مانند اکبر عبدی، حمید لولایی و مهران غفوریان به نوعی بازگشت به دهه ۸۰ و سالهایی است که کمدیهای ارزانقیمت با بازیگران تلویزیونی رواج زیادی داشتند و اتفاقا در گیشه خیلی هم موفق بودند. شاید خیلیها با پرفروش شدن فیلمهایی مانند«جابجا» که به هر حال با یک فیلم سینمایی کامل یا حتی خوب فاصله زیادی دارد، موافق نباشند اما بهنظر میرسد این موجی است که هر چند سال یکبار در سینمای ایران اتفاق میافتد. شاید با مطالعه بیشتر و تحلیل آن، به جای حذف این نوع فیلمها بتوان آنها را از نظر فیلمنامه، فنی و در کل ساختار سینمایی ارتقا داد.
● سال ۱۳۸۲
کلید ساخته شدن فیلمهای کمدی با شخصیتهایی که در طنزهای تلویزیونی موفق بودند و همچنین ساخته شدن فیلمهای بیسروتهی که حتی نمیخنداندند ولی فاکتورهای جذابی برای فروش داشتند، از همین سال ۱۳۸۲ زده شد. «توکیو بدون توقف» پرفروشترین فیلم سال ۱۳۸۲ یک ستاره داشت: مهران مدیری. گرچه فیلمنامهاش را فرهاد توحیدی نوشته بود اما کارگردانی سعید عالمزاده، فیلم را بیشتر شبیه یک تله فیلم کرده بود. عامل خنده مردم فقط و فقط مهران مدیری بود که روزهای اوجش را سپری میکرد. فیلم دوم آن سال هم «عروس خوشقدم» کاظم راستگفتار بود. کمدی بیمزهای که فقط به لطف تبلیغات شیک و چهرههای بازیگرانش فروخت. البته فیلم سوم و چهارم جدول پرفروشها هم کمدی بود اما «دنیا» و «دختر ایرونی» هر دو کمدیهایی بودند که با عوامل حرفهای ساخته شدند.
● سال ۱۳۸۳
سال کمدیهای موفق بود. «مارمولک» در اوج قرار گرفت. «کما» کمدی خوشساختی بود که رتبه سوم را در جدول پرفروشها داشت و «مهمان مامان» داریوش مهرجویی هم فیلم چهارم بود. اما در میان۱۰ فیلم پرفروش فیلمی قرار داشت که میتوان آن را نمونه یک کمدی مبتذل دانست: «بله برون». داوود موثقی برای فیلمش از فتحعلی اویسی استفاده کرد که آن روزها با کمدیهای ۹۰ شبی تلویزیونی، بهخصوص «بدون شرح» تبدیل به ستاره مردم شده بود. این فیلم که از آن کمدیهای بزنبکوب بود و داستان به شدت مبتذلی درباره پیرمرد ثروتمندی داشت که صاحب پسر نبود و دامادهای ناخلفی داشت که چشمشان دنبال ثروتش بود. در آخرین لحظات که پیرمرد میخواهد وصیتنامهاش را امضا کند متوجه میشود که همسرش باردار است. ویژگی «بلهبرون» و فیلمهایی که بعدها در همین رده ساخته شدند نداشتن ساختار، کارگردانی ضعیف و فیلمنامههای به شدت پیشپاافتاده بود.
● سال ۱۳۸۴
با اوج گرفتن برنامههای طنز تلویزیونی بهخصوص کمدیهای ۹۰ شبی و چهرههای تازهای مانند جواد رضویان که در تلویزیون تبدیل به ستارههای بامزه مردم شده بودند، مسیر سینمای ایران هم تغییر کرد. تغییری که البته چندان رضایتبخش نبود. سالی که پرفروشترین فیلمش کمدی بامزه ولی ساده سامان مقدم یعنی «مکس» بود، سه فیلم کمدی مبتذل را هم در بین ۱۰ فیلم پرفروش داشت:«شارلاتان»، «شاخه گلی برای عروس» و «چپدست». نکته جالب اینکه در هر دو فیلم اول جواد رضویان بازی میکرد و همین نشان میدهد که کارگردانان چقدر دنبال موج موفقیت تلویزیون افتاده بودند. آرش معیریان که با کمدی قابل قبول «کما» برای مردم اسم شناخته شدهای بود دو کمدی سطحی و حتی عصبیکننده «شارلاتان» و «چپدست» را در یک سال ساخت و به نمایش درآورد. قدرتالله صلح میرزایی هم که اصلا نامش با فیلمهای سطحی پیوند خورده است، همکاریاش با جواد رضویان را شروع کرد.
● سال ۱۳۸۵
فضای سینما بستهتر از قبل شد و درنتیجه کارگردانان بیشتری به ساخت کمدی روی آوردند. پنج فیلم از ۱۰فیلم پرفروش سال ۱۳۸۵ کمدی بود اما از بین آنها «سوغات فرنگ» در کمال تعجب فیلم نهم شد که اثری بهشدت ضعیف و کپی غیرقابل قبولی از یکی از فیلمهای قبل از انقلاب بود. کپیکاریهایی که از آن زمان به بعد در میان آثار عامهپسند ایرانی مرسوم شد. «سوغات فرنگ» را کامران قدکچیان، کارگردان قدیمی سینمای ایران ساخته بود. رامبد جوان، مجید صالحی و شیلا خداداد بازیگران اصلی بودند. تم فیلم دختر پولدار غرق در مشکلات و پسر فقیر بامعرفت بود که باید به این دختر ثروتمند کمک میکرد. مزهپرانیهای فیلم برعهده مجید صالحی بود. این اولین فیلم کمدی کامران قدکچیان بود که بیشتر فیلمهای اکشن و حادثهای میساخت. فیلم اول سال ۱۳۸۵ هم کمدی بود: «آتشبس» به کارگردانی تهمینه میلانی که البته فیلم خوبی بود .
● سال ۱۳۸۶
یک موج جدید در سینمای ایران ایجاد شد: موج «اخراجیها». فیلمهای رکوردشکن مسعود دهنمکی کمدیهای جنگی بودند که حتی تندتر از «لیلی با من است» با برخی نشانههای دفاع مقدس شوخی میکردند و از خط قرمزها میگذشتند. «اخراجیها ۱» با بهرهگیری از بازی اکبر عبدی و ارژنگ امیرفضلی و کامبیز دیرباز و امین حیایی پرفروشترین فیلم سال ۱۳۸۶ شد. در۱۰ فیلم پرفروش سال، «کلاهی برای باران» رتبه پنجم را آورد که از آن کمدیهای جواد رضویان بود. بدون فیلمنامه و بیشتر متکی بر مزهپرانیهای جواد رضویان. فیلمی که سر و ته نداشت. البته رضا عطاران و مهران غفوریان هم بخشی از بار طنز فیلم را به دوش میکشیدند. «مهمان» هم که تکلیفش معلوم بود: هفتمین فیلم جدول پرفروشها محصول کمپانی فرحبخش و علیخانی که اصلا تخصصشان ساخت کمدیهای عامهپسند بود. فیلم از همان کلیشههای معمول پیروی کرد و برای پرفروششدن پیرنگ داستانش را بر روی یک مثلث عشقی بنا کرد.
● سال ۱۳۸۷
از فیلمهای کمدی در نیمه دهه ۸۰ چنان استقبال خوبی شد که سال ۱۳۸۷ بیش از نیمی از ۱۰ فیلم پرفروش سال کمدی بودند. جالب اینکه از بین این کمدیها چهار کمدی عامهپسند سطحی داشتیم. سالی که فیلم «چارچنگولی» بهرغم همه انتقادات تند و تیزی که علیه آن شد، توانست رتبه دوم جدول پرفروشها را کسب کند. باز هم ملغمهای از شیرینکاریهای بازیگران مجموعههای طنز تلویزیونی از جواد رضویان و رضا شفیعیجم گرفته تا فتحعلی اویسی. فیلمی که به گفته مخاطبانش و منتقدان چنان شوخیهای سطحی و سخیفی داشت که مردم رویشان نمیشد با بچههایشان به دیدن فیلم بروند.
«ده رقمی» همایون اسعدیان که اصلا تلهفیلمی بود که روی پرده سینماها رفته بود و کلا جولانگاهی برای جواد رضویان بود که هر طور میتواند دل مخاطب را به دست بیاورد. فیلم دهم جدول پرفروشهای سال «دلداده» بود: محصول مشترک دیگری از قدرتالله صلح میرزایی و جواد رضویان. همین کافیست تا سطح این فیلم دستتان بیاید.
● سال ۱۳۸۸
هنوز مخاطبان دنبال فیلمهای کمدی بیارزش بودند. مسعود دهنمکی هم که با جریان مردم حرکت میکرد «اخراجیها۲» را ساخت که هرچند در فروش رکوردزنی کرد اما سطحیترین فیلم این سهگانه با شوخیهای گاه مهوع است. «دو خواهر» سومین فیلم پرفروش سال شد. فیلمی که باید دوباره محمدرضا گلزار را بعد از چند سال به عنوان یک ستاره به سینمای ایران تزریق میکرد. فیلمی که فریم به فریم کپی از فیلمی با بازی آنتونیو باندراس بود و با این حال از فیلم اصلی که خودش اثر چندان موجهی نبود، ضعیفتر و پیشپاافتادهتر بود.
«پسر تهرانی» بلافاصله بعد از «دو خواهر» قرار گرفت. فیلم دیگری از کاظم راستگفتار که اینبار البته به اندازه «عروس خوشقدم» موفق عمل نکرد. امین حیایی ستاره اصلی فیلم بود ولی آنقدر فیلم بدی بود که حتی حضور حیایی هم نتوانست کمکی به آن بکند. آخرین فیلم هم «زندگی شیرین» بود. باز هم محصول صلحمیرزایی که بهنظر میرسید راه فیلم پرفروش ساختن را در آن سالها یاد گرفته است: استفاده از جواد رضویان و آزاد گذاشتنش که هر کاری دلش میخواهد در فیلم بکند.
● سال ۱۳۸۹
تب فیلمهای کمدی ناگهان فروکش کرد. فرمولهای قدیمی دیگر جواب نمیداد. بهنظر میرسید مردم آنقدر کمدیهای سطحی دیدهاند که از آنها زده شدهاند. درنتیجه از سال ۱۳۸۹ دوباره سینمای ایران چرخشی به سمت فیلمهای جدیتر پیدا کرد. با این همه باز هم بودند تکوتوک فیلمهای کمدی که در کمال تعجب با وجود بیمزه بودن و ضعیف بودن میفروختند. شگفتانگیزترین مورد «افراطیها» بود. ساخته جهانگیر جهانگیری و سوءاستفاده کاملی از نام فیلم پرفروش «اخراجیها» بدون آنکه کوچکترین ربطی به آن داشته باشد.
تمام مدت تماشای فیلم ذهن تماشاگر پی یک سوال است: این بازیگران که درهم و برهم کنار هم گذاشته شدهاند و با هم گپ میزنند و شوخیهای بیمزه میکنند، فیلمنامهای هم داشتهاند؟ دیالوگی هم حفظ کردهاند؟ بعید بهنظر میرسد. «چراغ قرمز» علی غفاری فیلم نهم فروش گیشهها بود. باز هم فیلم دیگری که از فرمول جابهجایی استفاده میکرد اما پرداخت و کارگردانیاش دمدستی و بینکته بود.
● سال ۱۳۹۰
سال ۹۰ دو کمدی مهم روی پرده رفتند. «ورود آقایان ممنوع» رامبد جوان و آخرین قسمت «اخراجیها» مسعود دهنمکی که رقابت تنگاتنگی با هم داشتند. در نهایت «اخراجیها۳» پرفروشترین فیلم در کشور و «ورود آقایان ممنوع» پرفروشترین فیلم در تهران شد. اما تعداد کمدیهای سطحی دیگر کم شده بود. کارگردانان از سال گذشته عبرت گرفتند و کمتر کمدی ساختند. فقط کاظم راستگفتار بود که همچنان بر ساختن فیلمهای عامهپسند اصرار میورزید و «زنان ونوسی، مردان مریخی» را ساخت.
طبق معمول راستگفتار برعکس فرمول ساختن کمدیهای عامهپسند از بازیگران تلویزیونی استفاده نکرده و برعکس بازیگران مطرح سینما مانند امین حیایی در فیلمش بازی میکنند. سر و شکل فیلم هم خیلی لوکس است. ولی آنقدر در استفاده از رنگها افراط میکند و یادش میرود که باید برای تماشاگر قصه تعریف کند که درنهایت فیلمش تبدیل به اثری اعصاب خردکن و ضعیف میشود که فقط در گیشه موفق است.
● سالهای بیکمدی عامهپسند
موج کمدیهای عامهپسند در دهه ۸۰ به راه افتاد. اما سال ۱۳۸۰ هنوز فیلمهای جدی انتقادی که بهخاطر باز شدن فضای فرهنگی کشور زیاد هم تولید میشدند، مورد توجه مردم قرار میگرفتند. سال ۱۳۸۰ در میان ۱۰ فیلم پرفروش هیچ کمدی وجود نداشت و پرفروشترین فیلم هم «سگکشی» بهرام بیضایی بود. سال ۱۳۸۱ هر چند هر سه فیلم پرفروش سال یعنی «کلاه قرمزی و سروناز»، «نان و عشق و موتور هزار» و «دختر شیرینیفروش» کمدی بودند اما هیچکدام در رده کمدیهایی که بعدها به کمدیهای مبتذل مشهور شدند جا نمیگرفتند.
«نان و عشق و موتور هزار» که اصلا در ادامه همان فیلمهای انتقادی اجتماعی بود که از دریچه طنز روایت میشد. «کلاه قرمزی» هم که همیشه یک برند بوده و پرفروش شدناش طبیعی است و حضور گروه طهماسب، جبلی و معتمدآریا هم دلیل پرفروششدن «دختر شیرینیفروش» بود. سال گذشته هم شبیه سال ۱۳۸۱ بود. در سال ۹۱ هر سه فیلم پرفروش کمدی بودند ولی کمدیهای به عبارتی سطح بالا که با گروههای حرفهای ساخته شده بودند: «کلاه قرمزی و بچه ننه»،«خوابم میآد» و «گشت ارشاد».
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
عراق دانشگاه تهران انتخابات حسن روحانی مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت دولت سیزدهم چین رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی
ایران بارش باران تهران هواشناسی یسنا هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم سیل شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران ارز
عمو پورنگ لیلا بلوکات سریال موسیقی پردیس پورعابدینی تلویزیون عفاف و حجاب صداوسیما مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل گوگل تبلیغات ناسا دبی
خواب فشار خون کبد چرب