سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

یک انتخاب, یک عمر کار


یک انتخاب, یک عمر کار

«دوست داری وقتی بزرگ شدی, چه کاره شوی » این سوال برای خیلی ها آشناست سوالی که معمولا از همان دوران کودکی و زمانی که بچه ها اصلا به فکر انتخاب شغل و حرفه ای خاص نیستند, از آنها پرسیده می شود

«دوست داری وقتی بزرگ شدی، چه کاره شوی؟» این سوال برای خیلی‌ها آشناست؛ سوالی که معمولا از همان دوران کودکی و زمانی که بچه‌ها اصلا به فکر انتخاب شغل و حرفه‌ای خاص نیستند، از آنها پرسیده می‌شود.

البته جواب ها هم اغلب مشابه یکدیگر است و همه دوست دارند دکتر، مهندس، معلم یا خلبان شوند. خیلی کم پیش می آید کودکی درباره یک شغل متفاوت صحبت کند و تقریبا همیشه جواب آنها مشخص است، بخصوص زمانی که پدر یا مادر هم در یکی از همین زمینه ها مشغول کار و فعالیت باشند.

شاید در گذشته ای نه چندان دور، شغل نسل به نسل میان افراد یک خانواده می گشت و به نوعی حرفه خانوادگی بود.

یعنی اگر پدر، فروشنده بود فرزندش هم حتما باید همین حرفه را انتخاب می کرد یا اگر خیاط بود، بچه ها هم باید این کار را می آموختند و ادامه می دادند. آن روزها چنین تصور می شد که اگر فرزندان در همان زمینه ای کار کنند که پدرانشان فعالیت کرده اند، آینده بهتری در انتظارشان است؛ چون هم آشنایی بیشتری با آن نوع کار دارند و هم موقعیت بهتری خواهند داشت. این روزها اما دیگر مثل آن زمان نیست و لزوما شغل فرزندان و والدین یکی نخواهد بود، ولی گاهی می بینیم در برخی خانواده ها، همین شرایط تکرار می شود، ولی به شیوه ای نوین و مدرن! حالا پدر یا مادری که پزشکی را به عنوان شغل اصلی خود انتخاب کرده اند، دوست دارند فرزندشان هم پزشک شود یا آنها که مهندس هستند، نمی توانند کمتر از مهندسی را بپذیرند.

در این مواقع هم والدین به شیوه های متفاوت، بچه ها را به پذیرش کاری مجبور می کنند که شاید واقعا به آن علاقه یا توانایی لازم برای انجام آن نداشته باشند. بنابراین یادمان نرود، بچه ها جدا از پدر و مادرشان هستند؛ با علایق، امکانات و توانایی های متفاوت.

● انتخاب شغل یکی از مهم ترین انتخاب های زندگی

زندگی مجموعه ای از انتخاب های انسان است. انتخاب هایی که می تواند مسیر زندگی را تغییر دهد. در این میان اما بعضی انتخاب ها مهم تر و خاص تر از بقیه است مانند انتخاب رشته تحصیلی، همسر و شغل که می تواند زندگی را تغییر دهد. بنابراین مهم است بتوانیم درست تصمیم بگیریم و شغل مناسبی انتخاب کنیم تا آینده موفق تری داشته باشیم.

دکتر پروین ناظمی، روان شناس ضمن بیان این مطلب که انتخاب شغل و حرفه مناسب یکی از مهم ترین موضوعات زندگی همه انسان هاست، در گفت وگو با «جام جم» توضیح می دهد: گاهی ممکن است خانواده ها، خیلی زود و در همان دوران کودکی از فرزندشان درباره شغل مورد علاقه اش پرسش هایی را بکنند یا حتی از او بخواهند نظرش را درباره شغل پدر یا مادرش بیان کند. البته چنین پرسش هایی اشتباه نیست و کسی آن را منع نمی کند، ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که بچه ها در سنین کودکی، نوجوانی و دوران بلوغ ممکن است افکاری پراکنده داشته باشند و دائم نظرشان را تغییر دهند.

بنابراین آنچه کودک درباره شغلش می گوید، لزوما صحیح نیست و می تواند با گذشت زمان تغییر کند. اما واقعا از چه زمانی افراد باید به انتخاب شغل فکر کنند و به طور جدی در مورد آن تصمیم بگیرند؟

این روان شناس در پاسخ به این پرسش می گوید: تقریبا زمانی که بچه ها دوران دبیرستان و سال های پایانی تحصیل را می گذرانند باید نسبت به انتخاب رشته دانشگاهی و همین طور شغلی که پس از آن انتخاب خواهند کرد، به اندازه کافی آگاهی داشته باشند و بدانند قرار است چه مسیری طی کنند؛ بنابراین انتظار می رود افراد در دوران نوجوانی به فکر آینده شان باشند و بدانند از زندگی چه می خواهند تا بتوانند هویت شان را پیدا کنند.

البته باز هم تاکید می شود در این سنین شاید نتوانیم خیلی روی این انتخاب ها حساب کنیم؛ زیرا الگوی بچه ها دائم تغییر می کند و در نتیجه نظرات شان هم عوض می شود.

به گفته دکتر ناظمی، مهم ترین نظرات بچه ها در این دوره سنی، مطابق با شخصیت هایی است که از آنها الگو می گیرند یا ممکن است نظری بین هم سن و سالانشان مد شود و تب و تاب خاصی پیدا کند. مانند زمانی که تمام نوجوانان و دوستان شان به رشته پزشکی فکر می کنند و فقط آن را مناسب می دانند. با وجود این بتدریج انتظار داریم فردی که به حدود هجده سالگی می رسد و می خواهد وارد دانشگاه شود، از نظر هویتی، وضع مطلوبی داشته باشد و بداند در زندگی چه هدفی را دنبال می کند و با چه حرفه ای می تواند به این هدف دست یابد.

● اولین گام، خودشناسی است

بعضی افراد، دائم شغل شان را تغییر می دهند؛ یک روز دوست دارند کار آزاد را تجربه کنند و فروشنده مغازه باشند، اما بعد از گذشت چند هفته، نظرشان عوض می شود و می خواهند کار اداری را امتحان کنند.

کار اداری هم ممکن است خیلی به مذاق شان خوش نیاید و بعد از چند روز از آن هم خسته می شوند و سراغ کار دیگری می روند. اینها کسانی هستند که نمی دانند چطور باید شغل مناسب را انتخاب کرد و به همین دلیل، مشاغلی را انتخاب کرده و به آن مشغول شده اند که به هیچ وجه مناسب شخصیت شان نیست.

آقای حسنی یکی از همین افراد است که پس از گذشت چهار دهه از زندگی اش، هنوز نتوانسته شغل مورد نظرش را پیدا کند.

او می گوید کار مناسب باید درآمد خوبی داشته و با شأن و مقام او هماهنگ باشد، ولی هیچ وقت نمی تواند این کار ایده آل را پیدا کند. در حالی که به گفته دکتر ناظمی، اولین گام برای انتخاب شغل مناسب، خودشناسی است. به این معنی که فرد باید بداند، چه نوع شخصیتی دارد، مثلا درونگراست یا برونگرا و....

علاوه بر این، در نظر گرفتن علایق هم مهم است و باید مورد توجه باشد. به گفته این روان شناس باید ببینیم برای انجام کاری خاص، علاقه و توانایی لازم را داریم یا نه، گاهی حتی توجه به استعدادها و توانایی لازم برای پذیرفتن کاری خاص، اهمیت بیشتری پیدا می کند و قبل از در نظر گرفتن علاقه، باید به آن فکر کنیم؛ چون خیلی ها به دنبال علاقه شان کاری را انتخاب می کنند که توانایی لازم برای انجام آن ندارند و در نتیجه خیلی زود شکست می خورند.

وی تاکید می کند: برای انتخاب شغل باید از خودتان بپرسید واقعا از یک کار چه انتظاری دارید و به چه هدفی می خواهید برسید. بعضی ها فقط به رضایت شغلی فکر می کنند، عده ای درآمد را در نظر دارند و گروهی هم شخصیت و جایگاه اجتماعی را مهم می دانند؛ ولی هر یک از این موارد، قبل از انتخاب شغل باید برای خودتان مشخص شده باشد.

حالا اگر شغل مناسبی انتخاب نکنیم، چه اتفاقی می افتد؟ خیلی ها تصور می کنند شغل فقط برای کسب درآمد است و مناسب و نامناسب ندارد، ولی دکتر ناظمی می گوید: انتخاب شغل مناسب می تواند موجب احساس رضایت، لذت و مفید بودن در جامعه شود و از نظر حفظ سلامت روان هم به فرد کمک می کند.

در مقابل، کسی که از شغلش راضی نیست نه تنها از زندگی لذت نمی برد و رضایت ندارد که حتی ممکن است با مسائلی مانند اضطراب، نگرانی، وسواس و حتی افسردگی نیز روبه رو شود.

● درجا نزنید، پیشرفت کنید

مسلما هیچ یک از ما در طول زندگی فقط یک هدف نداشته و نداریم. در مورد شغل و فعالیت های حرفه ای هم همین قضیه صادق است و هدف گذاری هایمان دائم تغییر می کند.

اگر فردی بخواهد به شغلی خاص دست یابد و پس از آن، دیگر هدفی برای خودش تعیین نکند، مسلما پیشرفتی نخواهد داشت و در همان مرحله باقی می ماند، اما بسیاری از افراد، دائم به پیشرفت های کاری فکر می کنند و قدم به قدم، هدف های جدیدی برای خودشان در نظر می گیرند.

دکتر ناظمی با اشاره به این مطلب یادآور می شود: انسان موجودی پویاست و در جریان زندگی، همیشه به پیشرفت فکر می کند و نمی تواند در یک وضع قرار بگیرد، اما گروهی هم هستند که با رسیدن به هدفی خاص، آن را می پذیرند و دیگر به این مسائل فکر نمی کنند. درحالی که بیشتر افراد جامعه به دنبال پیشرفت های کاری هستند و می خواهند شرایط بهتری در مقایسه با دیگران و حتی گذشته خودشان داشته باشند.

به گفته این روان شناس برای رسیدن به چنین هدفی باید در تمام مراحل زندگی هدف گذاری های خاصی داشته باشیم و حتی برای دوره سالمندی و بازنشستگی هم هدفمند عمل کنیم تا احساس ناامیدی و نارضایتی سراغ مان نیاید.

انسانی که شغلش را دوست داشته باشد، با تمام توان کار می کند و همین موضوع هم می تواند موجب پیشرفت بیشتر او شود. بنابراین باید تخصص و دانسته ها را روز به روز افزایش داد و به فکر آموختن نکات بیشتری بود تا پیشرفت بیشتری حاصل شود.

وی می افزاید: این رقابت ها در محیط کار نه تنها رقابتی منفی محسوب نمی شود که حتی برای پیشرفت و آموختن نکات بیشتر هم می تواند موثر و کمک کننده باشد.

● برای فرزندتان تصمیم نگیرید

اگر پدر یا مادر، پزشک باشند خیلی دوست دارند فرزندشان هم همین رشته را انتخاب کند. اگر هم او بخواهد به رشته دیگری فکر کند، اصلا از نظر والدینش پذیرفته شده نیست و آبروی خانوادگی شان می رود!

عده ای هم برعکس این گروه هستند و چون خودشان نتوانسته اند به هدف شان برسند و شغل مورد علاقه شان را پیدا کنند، فرزندشان را مجبور می کنند به همان کار مشغول شود. مثلا پدری که آرزو داشته روزی مغازه خودش را داشته باشد و بتواند کار و بار خودش را راه بیندازد، ممکن است اصلا نپذیرد فرزندش دنبال رشته های دیگر مانند پزشکی و مهندسی برود.

اینها افرادی هستند که توجهی به علاقه فرزندشان ندارند و تصور می کنند اگر خودشان به جای او شغل مناسبی برایش انتخاب کنند، شرایط بهتری در انتظار فرزندشان خواهد بود و آینده روشن تری خواهد داشت.

البته خانواده هایی هم هستند که هیچ وقت به فرزندان شان اجازه تصمیم گیری نداده اند و آنها واقعا نمی توانند به طور مستقل برای ادامه زندگی شان تصمیم بگیرند. برای همین کاملا طبیعی است برای انتخاب رشته دانشگاهی یا شغل هم از پدر و مادر کمک بخواهند و خودشان هیچ نظری نداشته باشند.

اینها همه در حالی است که متخصصان می گویند بچه ها از دوران کودکی و نوجوانی باید مهارت های زندگی را بیاموزند و بتوانند به طور عملی از آنها استفاده کنند. تصمیم گیری هم یکی از مهم ترین مسائلی است که افراد در طول زندگی با آن روبه رو خواهند شد و در نتیجه لازم است آن را بموقع بیاموزند. بچه ها باید بارها تصمیم بگیرند و خودشان هم با نتیجه تصمیماتشان روبه رو شوند تا بدانند تصمیم صحیح چه معنایی دارد و در صورت تصمیم گیری اشتباه، فقط خودشان مسئول آن هستند. چنین افرادی، در دوران بزرگسالی هم دیگران را مقصر تصمیمات اشتباه شان نمی دانند و بخوبی بلدند چطور تصمیم بگیرند.

با توجه به این که انتخاب شغل یکی از مهم ترین تصمیماتی است که در زندگی با آن روبه رو می شویم، خوب است والدین از دوران نوجوانی به فکر باشند تا بچه ها بدون کمترین دردسری بتوانند در این باره فکر و بهترین ها را انتخاب کنند.

نیلوفر اسعدی بیگی