پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ما همه خوبیم


ما همه خوبیم

یادداشت های پراکنده در حاشیه و متن فیلم «وقتی همه خوابیم»

قضاوت درباره دهمین فیلم بهرام بیضایی، به واسطه جمع اضداد موجود در پیکره فیلم «وقتی همه خوابیم» به عنوان اثری هنری منتزع از شخصیت خالق اثر و در عین حال، به دلیل حواشی پرشمار به وجود آمده پس از نمایش اولیه فیلم در جشنواره فجر، کار دشواری است. این یادداشت می‌کوشد فارغ از جو سازی‌ها و غوغا سالاری‌های ایجاد شده پیرامون اثر نکاتی از متن و فرامتن آن را طرح کند.

۱) «وقتی همه خوابیم» به نقد صریح و بی پرده مناسبات ناسالم پشت پرده سینمای ایران دست می زند. جنگ قدرت، سرمایه سالاری و تمایلات ضد فرهنگی صاحبان این دو عنصر تعیین کننده (سرمایه- قدرت)، دستمایه فیلم در فیلمی قرار گرفته که تا دقیقه چهلم تماشاگرش را در بهت و گیجی نگه می دارد و خیلی دیر او را روشن می کند که آنچه تاکنون دیده، فیلمی است در حال ساخت که متوقف شده و تازه از اینجا به بعد قصه اصلی آغاز می شود.

بیضایی از همان آغاز- حتی در فیلمی که در بطن فیلم اصلی در حال ساخته شدن است- به قطب بندی میان شخصیت‌های خوب (مطلقاً خوب) و بد (مطلقاً بد) دست می زند. در این میانه طبیعی است که فیلمساز برآشفته از نامرادی ها و بی مهری ها، خود را در زمره گروه اول جای دهد.

در تک تک پلان‌ها و سکانس های فیلم، خشمی که فیلمساز را بر آن داشته تا چنین اثری بسازد، از پشت دوربین بیرون می‌زند و چشم و گوش و ذهن را می‌آزارد. آن خشم یاد شده فی‌نفسه چیز بدی نیست و چه بسا خشم های تلنبار شده در پس ذهن و روح هنرمند، که به خلق آثار هنری شاخص و فاخری انجامیده است. اما خشم بیضایی از این جنس نیست. بیشتر به خشم آدمی می ماند که حرف های پراکنده و گاه نادرستی در اثبات حقانیت خود بر زبان می راند. حال آنکه با حفظ آرامش و کنترل این خشم، می توانست مواضع درست و منطقی خود را بر کرسی حق و عدالت بنشاند. این نگاه آکنده از کینه و نفرت نسبت به دیگران و جامعه (که در تمامی لحظات فیلم به چشم می‌خورد) مختص روشنفکران سرخورده ای است که ارتباطشان با اجتماع، محدود و یا به کلی قطع شده است.

نگاه پر کینه و نفرت یاد شده از متن فیلم هم خارج شده و به ساحت فرامتن پا می گذارد. نمونه آشکار آن را در حمله تند فیلمساز به منتقدین مخالف فیلم، در نشست مطبوعاتی و گفت‌و‌گوهای بعدی او در مذمت هر آنکه «وقتی همه خوابیم» را در شأن سابقه و داشته های فکری و عملی کارگردان نمی‌داند، می توان یافت. طبیعی است که گروهی هم به سیاق همیشه، تحت هر شرایطی زیر علم یک هنرمند صاحب اعتبار سینه می زنند و هر نگاه مخالفی را، غرض ورز و معاند ارزیابی می کنند.

خطر این گروه به مراتب بیش از آنانی است که اعتبار و شهرت خود را در تخریب و تحقیر بی‌منطق و بدون ارائه دلایل واضح و روشن شخصیت‌هایی که خواه ناخواه وجهی اساطیری یافته اند، جست و جو می‌کنند.

۲) دیالوگ‌های فیلم به مانند همه آثار بیضایی، زیاده از حد فاخر و مطنطن هستند، به همین دلیل شنیدن آنها از زبان هر شخصیتی با هر طبقه و مرام و موقعیت اجتماعی، به گوش نامأنوس است. فرقی نمی‌کند این دیالوگ‌ها، گفته‌های شخصیت‌های مثبت و خیر داستان باشد- که به شکلی طبیعی فیلمساز خود را نمونه‌ای بارز از این جمع می داند- یا شخصیت های منفی و شر ماجرا که هر کدام به زعم خالق اثر،

رنگ و بویی از لمپنیزم و ناراستی را در ذات خود دارند. اینگونه است که شیوه دیالوگ نویسی منحصر به فرد و ناب بیضایی در عمل به نقض غرض منجر می شود و اینگونه است که بسیاری از شخصیت‌های اصلی و فرعی فیلم را باور نمی کنیم. حتی اگر انگ عوام زدگی- به تعبیر استاد، لات بودن- و نافهمی مفاهیم مطرح شده در فیلم را بر پیشانی مان الصاق کنند. از اینجا بزرگ ترین ایراد فیلم «وقتی همه خوابیم» به عنوان اثری از یک فیلمساز با کارنامه‌ای درخشان و قابل بحث رخ می نماید. چرا که او نا امیدانه و تلخ اندیشانه می‌کوشد مفاهیمی نه چندان دشوار و غیر قابل هضم را در لفافی از پیچیدگی و دشوار گویی پنهان ساخته و سپس به مخاطب ارائه کند.

۳) «وقتی همه خوابیم» به لحاظ میزانسن، دکوپاژ و اجرا اثری کم نقص و با اندکی اغماض بی نقص است. نکته‌ای که با توجه به سوابق و کارنامه هنری بهرام بیضایی نه عجیب است و نه دور از ذهن. اما ایده اولیه و جهان داستانی که فیلمساز بنا می‌کند را می توان با ایرادهایی متعدد همراه دانست. از آن جمله می توان به اغراق های خاص و همیشگی در شخصیت‌پردازی آثار بیضایی اشاره کرد، که در «وقتی همه خوابیم» به حد اعلای خود

می رسد. شخصیت های پرشمار فیلم به ویژه در شخصیت‌پردازی کاراکترهایی با بار منفی، این آدم ها را بیشتر به کاریکاتورهایی انسانی بدل می‌سازد که تشخیص و بازشناسی هویت آنان با ما به ازاهای موجود در جامعه ناممکن است. لطفاً نگویید این سبک کار استاد است که اگر هست، رویکرد صواب و درستی نیست. از سوی دیگر می توان به مقدمه چینی طولانی و گمراه‌کننده آغازین فیلم اشاره کرد که نه تنها تا یک سوم اولیه زمان فیلم را (بی آنکه کد و نشانه‌ای هر چند حاشیه‌ای و پنهان به دست مخاطب دهد) در اختیار فیلمی قرار داده که تازه در دقایقی طولانی پس از آغاز، می فهمیم اثری است که در دل اثر اصلی ساخته می شود. این امر برقراری ارتباطی منطقی میان این بخش و ادامه داستان را به لحاظ حس و لحن، ناممکن ساخته است. از این روست که «وقتی همه خوابیم» را در کارنامه سینمایی بهرام بیضایی نمی‌توان به عنوان اثری چشمگیر و قابل تأمل ارزیابی کرد.

مازیار فکری