شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
حقوق بشر در عمل
ابتدا قصد داشتم یک مبحث نظری را عنوان کنم اما چون میزبان، یک نهاد حقوقبشری بود ترجیح دادم از بحث نظری انتزاعی پرهیز و یک بحث نظری انضمامی را مطرح کنم؛ یعنی بحثی که در عین کلی و نظری بودن محصول و بازتاب تجربه و معطوف به واقعیت است، لذا آسیبشناسی حقوق بشر در ایران امروز یا «حقوق بشر، آفتها و روشها» را در نظر گرفتم.
بحثی که می کوشد یک نوع دستهبندی از مسائل آسیبشناختی حقوق بشر در جامعه امروز ما داشته باشد. شاید محتوای بحثها تازگی نداشته باشند و من فقط یک تیپشناسی میکنم تا آسانتر فهرستگیری کنم.
این مسائل هم جنبه داخلی دارند هم جنبه جهانی و بینالمللی، هم جنبه فرهنگی دارند و هم جنبه سیاسی و اجتماعی.
۱) یکی از مسائل ما شکاف تاریخی دولت ـ ملت است که بیاعتمادی و دوگانگی عمیقی را فراهم کرده بهنحوی که در جامعه مدنی سخن از تعامل، با اتهام دولتیشدن مواجه میشود. همیشه این انتظار وجود دارد که یا با ما یا بر ما. در حکومت بر این عقیدهاند که اگر با آنها هماهنگی نکنید حتما ریگی در کفش دارید و نوع سومی از رفتار که استقلال و حایل بودن است را هنوز باور ندارند. در نتیجه نهادهای مدنی برای حفظ تعادل خود گویی از طناب باریک سیرک گذر میکنند.
۲) پیشبرد حقوق بشر با ادبیات حقوق بشر میسر است. ادبیات سیاسی و پرخاشگرانه به تقویت مشکل نخست میانجامد و راه را برای پیشبرد حقوق بشر ناهموار میکند. این ادبیات در لسان شخصیتها، فعالان و نهادهای حقوقبشری نیز مدنظر است و شامل آنان نیز هست. چه این لحن و لسان پرخاشگرانه باشد مانند به کاربردن واژههایی خشن وتند در بیانیهها و چه لحنی همراه با تحکم و آمریت مانند آنکه با واژههای دستوری و آمرانه گفته شود باید هرچه زودتر فلان زندانی سیاسی آزاد شود. زبان فعال حقوق بشر باید زبان حقوقی باشد. بهطور مثال، برای آزادی یک زندانی سیاسی از گزارههای حقوقی بهره گیرند و چنین گفته شود که نوع اتهام او اقتضا نمیکند در بازداشت طولانی به سر برد. یا آنکه طبق قانون نمیتوان فرد را بیش از ۲۴ ساعت در بازداشت نگه داشت. در واقع خواستهها مشترک است با بیانی دیگرگون.
۳) فقد معرفتی:
ما با مشکل فقد یا ضعف معرفتی مواجهیم. حقوق بشر مانند بقیه مدها، مد روشنفکری روز ما شده است؛ غافل از آنکه این واژه چکیده یک جهان وسیع معرفتی است. برای اولینبار در طراحی روزنامه جمهوریت صفحه مستقلی بهنام حقوق بشر تاسیس کردیم که در عمر دو هفتهایاش این برکت را داشت که الگوی آن تقلید و تکرار شد. دوستان زیادی به من میگفتند مگر درباره حقوق بشر چقدر حرف برای گفتن داریم که بخواهیم صفحه مستقلی به آن اختصاص دهیم و روزنامه تا سالهای سال آن را تغذیه کند؟ در حالی که بهجز اخبار حقوقبشری، جهان معرفتی و ادبیات حقوق بشر آنقدر غنی است که توان ادامه چند ساله را دارد. کمتر کسی شاید عنایت کند که فقط اعلامیه ۳۰ مادهای حقوق بشر حاصل۱۱ سال کار فکری جمعی توسط نخبگان و متفکران برگزیدهای از جهان در کمیسیون حقوق بشر است.
میثاقها و پروتکلهای بعدی آن هم هر کدام دنیایی بحث حقوقی و اندیشهای دارند. هر کلمه اعلامیه، پشتوانه عمیق معرفتی دارد. علاوه بر این اندیشه حقوق بشر یک اندیشه ایستا نبوده و مانند هر پدیده بشری دیگری فرآیند تکاملی دارد و لذا پس از بحثهای دوره تکوین اعلامیه و میثاقها همچنان فلسفهها و نظریههای تازه درباره حقوق بشر به میان آمدهاند. این، در حالی است که بسیاری از مدافعان حقوق بشر با این مساله بیگانهاند و مدافع عملی آن هستند، اما در پی مطالعه تخصصی آن نبودهاند. حقوق بشر از لحاظ علمی یک رشته تخصصی مستقل است، اما شاید ناگوار باشد بدانیم که در نظرسنجیهای مستقیم و غیرمستقیم که از برخی دوستان مدافع حقوق بشر بسیاری از آنها حتی خود اعلامیه و میثاقها را یک دور نخواندهاند. درباره قانون اساسی و سایر حقوق نیز چنین است. در دوره زندان مشاهده کردم که قریب به اتفاق زندانیان سیاسی حتی یک دور آییننامه و مقررات زندانها را نخوانده بودند یا حتی آن را ندیده بودند. زندانیان عادی که اساسا فکر میکردند چنین چیزی وجود ندارد. لذا فقد معرفتی از مهمترین مسائل آسیبشناسی حقوق بشر است.
۴) تداخل و آشفتگی مرزهای سیاست و حقوق بشر:
در خصوص فعال سیاسی و فعال حقوق بشر پیشتر در مقالهای جداگانه به آن پرداختهام و بیان شده که منظور از این تفکیک، این نیست که حوزه حقوق بشر و سیاست، دو حوزه متفاوت نسبت به یکدیگرند. ممکن است در زمینههایی همپوشانی داشته باشند، اما رابطه این دو کار تساوی نیست، عموم و خصوص منوجه است.
در شرایطی که احزاب سیاسی و فعالان سیاسی هم مدافع حقوق بشر میشوند نگهداشت فاصله میان این دو خیلی مشکل میشود. سیاستمدار حرفهای و حقوقبشری حرفهای، دو نوع عمل هستند.
۵) مشکل دیگر، نه فقط داخلی بلکه واجد جنبه خارجی هم هست. استفاده ابزاری از حقوق بشر توسط دولتهای خارجی چه دموکراتیک باشند چه غیردموکراتیک، نتایج واحدی دارد یکی از آسیبهای کنونی حقوق بشر روش ناصواب نیروهای خارجی برای انتساب جنبش دموکراسی و حقوق بشر داخلی به خودشان است. برای یک مدافع اصیل حقوق بشر، معیار و اصل اول و آخر این است که حقوق بشر رعایت شود یا حقوق بشر آسیب نبیند، لذا اگر بودجهگذاری، تبعات زیان آور دارد، یا آن را متوقف میکند یا شفاف.
اما برای یک سیاستمدار اصل بر پیشبرد اهداف سیاسی است، لذا اگر جریان بومی حقوق بشر آسیب ببیند، اما اهداف او محقق شود، به کار خود ادامه میدهد. بودجهگذاری سالانه آمریکا از همین دست است و گاه به این باور دامن میزند که شاید عمدی در کار است که به این واسطه فعالان عرصه حقوق بشر در داخل تحتفشار قرار گیرند و آنان به ادعاهای خود مبنی بر نقض حقوق افراد استناد کنند.
۶) مساله دیگر فقد سازمان است
فعالیتهای حقوقبشری به صورت فردی، جوهر جنبش دفاع از حقوق بشر است زیرا قائم به انگیزه و عقیده است، اما اثرگذاری و جریانسازی آن منوط به نهادمند شدن و تشکیلات است و تشکیلات سراسری هم ناکام است، بلکه باید نهادهای مدنی حقوق بشری محلی و موضوعی شکل بگیرند که در این صورت نیاز به صدها نهاد مدنی در برابر قدرت دولتی است. به طور نمونه، در نروژ با چهار میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت تنها پنج هزار NGO برای حمایت از کودکان وجود دارد.
در چنین کشوری آیا امکان تضعیف حقوق کودکان وجود دارد؟ از طرفی این نشان میدهد اکثر شهروندان به نوعی عضو یکی یا بیشتر از NGOها هستند. به این صورت تضمین قوی برای حمایت از حقوق بشر به وجود خواهد آمد. در واقع قدرتهای مدنی برای حمایت از حقوق بشر شکل گرفتهاند. اگر به جای نهادسازی در زمینه حقوق بشر تنها آن را لقلقه زبان کنیم، در نتیجه احساس ناکارآمدی حقوق بشر در جامعه موجب بیاعتمادی مردم نسبت به آن میشود و آن را یک شعار و وعده دلخوشکنک تلقی میکنند.
۷) کار عملی، کار روشنفکری:
خلاصهکردن حقوق بشر در کار روشنفکری و نخبهگرا و نخبهپسند از آسیبهای دیگر آن است. مولفههای اجتماعی آن را باید جدی گرفت. کار عملی باعث میشود مردم تجربه عینی و ملموس از آن داشته باشند و نه با نظریه و کلام که با گوشت و پوست خود آن را لمس کنند.
۸) عدم تبعیض در موضوع:
فعالان حقوق بشر باید در همه جا بدون تبعیض نسبت به هر مورد
نقض حقوق بشر حساسیت نشان دهند نه آنکه گزینشی عمل کنند. حقوق بشر تبعیضبردار نیست. بمبگذار و سیاسی و کلاهبردار و ... هر یک واجد حقوقی هستند.
۹) مشوبسازی دولتی:
مشکل دیگر در تلقی و در نتیجه تقابل دولتی است. فضایی به وجود میآید که دفاع شما از حقوق متهم به جاسوسی، دفاع از جاسوس تلقی میشود و دفاع از حقوق بمبگذار دفاع از تروریسم.
پرسیده میشود، چرا از متهمان قتل و مالی و ... دفاع میکنید، اما با این منطق دفاع از آنها هم دفاع از دزد و کلاهبردار تلقی خواهد شد در نتیجه همه باید ساکت باشند تا حقوق متهم نقض شود. این دفاع، دفاع از اتهام نیست، بلکه دفاع از حقوقی است که آنان دارا هستند. همانگونه که وکیل حتی برای جاسوس باید امکان دفاع حقوقی داشته باشد.باید میان حقوق افراد و جرم آنان تفکیک قائل شد. بهطور مثال، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صراحت دارد، هتک حرمت و حیثیت فردی که به حکم قانون محکوم و زندانی میشود، ممنوع است و نقضکننده مستوجب مجازات است. لذا فردی که به موجب قانون محکوم و زندانی شده ممکن است قاتل، دزد یا بمبگذار باشد. پس حقوق آنان را برطبق قوانین نباید نادیده نگیریم.
عماد الدین باقی
چکیده متن سخنرانی عمادالدین باقی در انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست