شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
فرهنگ بسیجی فرهنگ انجام تکلیف است
آنچه در زیر میخوانید نگاهی به دیدگاهها و تحلیل استاد رحیم پور ازغدی درخصوص جایگاه، اهداف و رسالت بسیج، به عنوان فراگیرترین تشکل انقلابی، عقیدتی، نظامی و فرهنگی است.
● بسیج فریادی از نهاد تودههای مردم
تشکیل بسیج را به یک معنا باید به همه ملل دنیا تبریک و به همه اقطاب سرمایهداری و فساد و ستم جهانی تسلیت گفت. شاید آن فرهنگی که ۲۱ سال پیش در ایران و در ذیل آموزههای امام متولد شد هیچکدام از ما و شما فکر نمیکردیم که یک وقتی ابعاد جهانی به خودش بگیرد. بسیج یک میلیشیای تصنعی و تبلیغاتی نبود. بسیج چیزی نبود که با یک سزارین تاریخی و به زور از پهلوی انقلاب بیرون آورده شود، بلکه بسیج فریادی بود که خیلی صمیمی و خالصانه از نهاد تودههای مردم بلند شد.
● بسیج مختص به جنگ نیست
بسیج مختص به جنگ نیست اگر چه تبلور ارزشمند آن درجنگ دیده شد و الان کسانی میخواهند بگویند تاریخ مصرف بسیج گذشته است، میخواهند بگویند بسیج و بسیجیان متعلق به تاریخاند و در تاریخ و موزهها باید راجع به آنها مطالعه کرد.
بسیج زنده و فعال در صحنه را نمیخواهند، دوست دارند از آن تجلیل و تشویق کنند، اما به شرطی که مرده باشد. ار نظر اینان بسیجی خوب بسیجیای است که الان دیگر در صحنه نباشد، فریاد نزند و گوشهایش را ببندند. آن بسیجی در فرهنگ بعضی آقایان بسیجی خوب است. غافل از اینکه این درخت تناور چیزی نیست که به راحتی بتوان آن را از ریشه کند. خیلیها در این ۲۰ سال خواستهاند این درخت را از ریشه بکنند، اما فقط دستهای خودشان را زخمی کردهاند، چون بسیج یک نهاد تصنعی و یک زایده در نظام نیست. یک امر دولتی و اداری نیست. یک نهاد صد در صد مردمی است که از پایین به بالا آمد، از قلب تودههای مردم جوشید و بالا آمد و خودش را در تمام ساختارهای جامعه گسترش داد، برای آنکه یک نهاد صد در صد مردمی بود. شاید آن روزی که بچههای بسیجی از خانههایشان بیرون میآمدند و به جبهه میرفتند یا مادری که چهار شهید داده بود فرزند پنجمش را هم تشویق میکرد که برود یا خانمی که برادرش شهید شده بود، شوهرش را هم بدرقه میکرد، خودشان هم فکر نمیکردند که کسی از این فداکاریهایی که در سکوت و در تاریکیهای تاریخ اتفاق میافتد آگاه شود و فکر نمیکرد یک روزی این فداکاریها تمام عالم اسلام را متحول کند. آن روزها و شبهایی که بچهها آموزش میدیدند، وقتی در شبهای زمستان، در آب سرد آموزش غواصی میدیدند، لجننوردی میکردند، تب میکردند و با این وجود حاضر نمیشدند آموزششان را ترک کنند، به خودشان فکر میکردند و به بقیه فکر میکردند که یک روزی این فرهنگ میرود به بوسنی و شمال آفریقا، یک روزی این فرهنگ لبنان را آزاد خواهد کرد، یک روزی این فرهنگ به کوچه پسکوچههای غزه و بیتالمقدس میرود و یا جنگهای فیلیپین و تمام عالم را میشوراند. این همان فرهنگ است.
● اگر فرهنگ بسیجی نبود ...
شما بدانید که اگر فرهنگ بسیجی نبود، جنوب لبنان آزاد نمیشد. اصلا این نهضتهای آزادیبخش کپیبرداری از بچه بسیجیهای ما در جنگ بود والا حدود ۶۰ سال است اسرائیل در منطقه هرجا را گرفت، یک قدم عقب نرفته است. اولین باری که اسرائیل مجبور شد عقب برود در لبنان بود بدون اینکه یک پوئن بگیرد، برای چه؟ برای اینکه بچه بسیجیهای حزباللهی جنوب لبنان با هزار شهید و جانباز کاری کردند که کل ارتشهای عربی نکردند. این اتفاقاتی که الان در کوچه پس کوچههای غزه و اریحا و بیتالمقدس میافتد معمولی نیست، اینها در تاریخ به ثبت میرسد. بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی دنیا پشت سر بچههای ۱۵-۱۴ ساله عاجز شده است. با اسرائیل شاید نمیشد یک جنگ کلاسیک راه انداخت برای اینکه تمام دنیا پشتیبان اوست ولی امروز در کوچههای اسرائیل، جنگی راه افتاده که دیگر هیچ ارتشی از پس آن بر نمیآید، بچهها راه میافتند در خیابان الله اکبر میگویند و با سنگ میزنند، سنگ هم که تمام نمیشود. خلع سلاح میتوانند بکنند، خلع سنگ که نمیتوانند بکنند، گیر افتادهاند؛ یعنی بنبستی که الان صهیونیستها و آمریکائیها در آن افتادهاند در تاریخ سابقه نداشت. یکی از استراتژیستهای مشهور صهیونیستها گفته: این هیجان و آتشی که کوچهها و خیابانهای فلسطین را گرفته، از آب دیگی است که در تهران بار گذاشتهاند!
● درسهای مستقیم از انقلاب و فرهنگ بسیجی
وقتی بچههای لبنان دیدند بسیجیها در برابر یکی از مجهزترین ارتشهای دنیا که ارتش عراق بود، ایستادند و پیروز شدند، دیدند میشود با دست خالی، ایستاد و پیروز شد و بعد هم جوانهای فلسطین دیدند در لبنان چه شد و دیدند کاری که همه میگفتند محال است، اتفاق افتاد و این اتفاقاتی که آنجا در حال رخ دادن است، درس مستقیم از انقلاب اسلامی و از این فرهنگ بسیجیهای ماست.
اغلب شما در جنگ بودید، ما هرچه در تسلیحات و امور نظامی پیشرفت کنیم به پای آنها نمیرسیم. به این زودیها به آمریکا و ناتو و صهیونیستها نمیرسیم، اما یک چیز است که آنها به این زودیها و نه دیرتر از این به آن نخواهند رسید و آن فرهنگی بود که خودشان همان زمان گفتند که اینها مردمند که میجنگند، اصلا ارتش و نیروهای کلاسیک نظامی نیستند، مردمند که آمدهاند جنگ کلاسیک میکنند در حالی که ماهیت آن پارتیزانی است. یعنی نیروی جنگ، نیروی پارتیزان و غیرحرفهای است، اما شیوه جنگ کلاسیک است، این گونه ما تا حالا ندیده بودیم که طرف نانواست، تنورش را خاموش میکند و میآید و آن دیگری دانشجوست میآید در جبهه کنار هم جمع میشوند. اگر کسی جامعهشناسی جنگ را بررسی کند میبیند آنهایی که در جبهه در گردانها با هم جمع میشدند اینها با هر تحلیل جامعهشناسی اصلا محال بود دور هم جمع شوند منتهی یک جاذبه ومغناطیسی اینها را از جاهای مختلف با تیپهای مختلف دور هم جمع میکند.
● فرهنگ بسیجی از هر سلاحی کاراتر است
همه با هم طوری یکرنگ میشدند که انگار ۱۰۰ سال است باهم رفیق هستند. واقعا آنهایی که در جبهه بودند میدانند با کسانی که برای اولین بار به مدت یک ماه باهم رفیق میشدند و باهم بودند، رفاقت و علاقه قلبی و مودتی بین اینها به وجود میآورد که با قوم و خویشی و رفاقت چند ساله پیش نمیآید، برای اینکه یک مغناطیس واحدی این قلبها را باهم جمع میکرد و اینها را کنار هم قرار میداد. اینکه یک عدهای بادو ماه آموزش بیایند در سنگینترین جنگهای کلاسیک شرکت کنند در حالی که پارتیزانی میجنگند. با سلاحهای سبک جلوی سلاحهای سنگین ایستادن در دنیا بینظیر است. آن چیز که آنها نمیتوانند بفهمند و با جوسازی دارند با آن مبارزه میکنند، فرهنگ بسیجی است (که اوایل انقلاب سالهای ۵۷ تا ۶۰ همین حرفها را زدند و دوباره الان هم همین حرفها را میزنند) اینها با فرهنگ تکلیفشناسی مخالفند، برای اینکه این فرهنگ است که میتواند جلوی اینها بایستد. این فرهنگ بود که جنوب لبنان را آزاد کرد و فلسطین را هم میتواند آزاد کند.
این فرهنگ از هر سلاح استراتژیک و هستهای خطرناکتر است برای اینکه بسیجی میگوید: ما چیزی نداریم از دست بدهیم. ما از چه میترسیم. همان فرهنگی که امام(ره) وقتی که فاو را بچهها گرفتند میگفت: بگویید فاو را خدا گرفت. بعد هم که آنها فاو را گرفتند و بچهها میآمدند عقب، امام(ره) میگفت: هیچ اتفاقی نیفتاده برای اینکه ما برای خاک و دریا و زمین نمیجنگیم. ما یک رسالت انسانی و الهی داشتیم که آن را انجام دادیم. این فرهنگی است که هیچ کاری با آن نمیشود کرد برای اینکه پیروزی و شکست برایش مساوی است. با این چه میشود کرد؟ من یادم هست در عملیات بدر که بچهها حدود ۳۰ الی ۳۵ ساعت پارو زدند درست سه شبانه روز زیر بمباران شیمیایی، بچهها ایستادند، بعد نیرو به این خط نیامد، سلاح نیامد و بچهها مجبور شدند بیایند عقب که شهدا آنجا ماندند، آمدند عقب، همه خسته و مجروح و لت و پار و اعصابها خراب و گرسنه و تشنه، ظاهرش این بود که در این محور بچهها شکست خوردهاند. گفتند امام یک پیامی داده است، این پیام را از قرارگاه پشت بلندگو برای بچهها خواندند، پیامش این بود که شما تکلیف داشتید که به وظیفهتان عمل کنید. اگر شکست خوردن معصیت بود پس خیلی از اولیاء و انبیا(ع) هم معصیت کار بودند! امام بعد از جنگ به مسئولان گفت: نگذارید این فرهنگ در پیچ و خم زندگی گم بشود، نگذارید این فرهنگ بمیرد، چرا که به آتش جهنم خواهید سوخت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست