پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

استغفاری فراتر از خودبینی ها


استغفاری فراتر از خودبینی ها

یکی از روش های دست یابی به تعالی و رشد کمالی, بهره گیری از استغفار است

یکی از روش های دست یابی به تعالی و رشد کمالی، بهره گیری از استغفار است. انسان در هر مقام و منزلت معنوی که باشد خود را نیازمند بهره مندی از استغفار می یابد، زیرا هر چه در شناخت و معرفت بالاتر باشد، به همان اندازه بزرگی و عظمت و جلال الهی را می بیند و کوچکی کارها و اعمالش را می یابد. لذا خواهان پوشش الهی است تا کمبودها و کاستی هایش در برابر عظمت الهی پوشیده ماند.

با همه ارزش و اعتباری که برای استغفار به درگاه الهی برای خود بیان شده است، ولی کسانی هستند که فراتر از منیت ها و خودبینی ها می نگرند و افزون بر این که برای خود استغفار می کنند، دست تضرع و انابه به درگاه خداوند دراز کرده و از او می خواهند دیگران را نیز بیامرزد و آنان را نیز تحت پوشش قرار داده و از عذاب هایی که به سبب گناهان پدید می آید، آنان را حفظ و نگه دارد. این جاست که عظمت انسان و انسانیت تجلی کرده و ربوبیت عبودی انسان خودنمایی می کند.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا دیدگاه قرآن را در این زمینه تشریح کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● استغفار، ابزار حفاظتی و صیانتی

انسان به سبب گناهان و خطاهای ریز و درشت و نیز آگاهانه و غیرآگاهانه، دچار گرفتاری ها، عذاب ها و سختی هایی می شود که به طور طبیعی گریبان وی را می گیرد. بنابراین باید عمل یا اعمالی را انجام دهد تا وی را از پیامدهای طبیعی آن حفظ کند و یا دفع و رفع نماید. این جاست که استغفار از سوی خداوند به عنوان یکی از ابزارها، اسباب و وسایل حفاظتی و صیانتی مطرح شده است تا بشر با بهره گیری از آن بتواند در امان و امنیت قرار گیرد.

این که خداوند در آیاتی از قرآن از بشر خواسته استغفار کنند به معنای طلب آمرزش است که با بهره گیری از آن، انسان در پوششی قرار می گیرد که از پیامدها و آسیب های گناه و خطا در امان می ماند. بنابراین استغفار چیزی جز درخواست مصونیت از عذاب الهی با گفتار و رفتار نیست. (مفردات راغب اصفهانی، ذیل واژه غفر)

خداوند در آیاتی چون ۵۸ بقره و ۱۳۵ و ۱۹۳ و ۱۹۵ سوره آل عمران و ۱۱۰ سوره نساء و مانند آن، استغفار را زمینه ساز آمرزش خداوند نسبت به گناهان برمی شمارد. به این معنا که استغفار موجب می شود تا رحمت الهی به سوی شخص جلب شود (بقره آیه ۱۹۹ و نساء آیات ۶۴ و ۱۰۶) و محبت الهی به سوی وی آید (هود آیه ۹۰) و از عذاب های عمومی (انفال آیه ۳۳ و کهف آیه ۵۵) و عذاب هاو گرفتاری های خاص در امان ماند و دعاهای وی مورد اجابت قرار گیرد (ص آیات ۳۵ و ۳۹) و از امکانات خاص و خوب دنیایی نیز بهره مند گردد. (هود آیه ۳) از این رو خداوند، یکی از کارکردهای استغفار را مددرسانی خداوند به اشخاص استغفارکننده از طریق فرزند و مال دانسته و به عنوان اسباب رونق کشاورزی و نزول برکت و باران مفید فراوان از آسمان مطرح می سازد. (نوح آیات ۱۰ و ۱۲) زیرا کسانی که در همه امور خویش به خداوند توجه دارند و از وی طلب آمرزش و استغفار می کنند، متوجه ولایت مطلق الهی هستند (بقره آیه ۲۸۶ و اعراف آیه ۱۵۵) و او را در هر چیز و هر کاری توانا، رحیم، رحمان، حکیم و شایسته توسل دانسته (اعراف آیات ۱۵۱ و ۱۵۵ و مومنون آیه ۱۰۹ و ۱۱۸ و نساء آیه ۶۴ و آیات بسیار دیگر) و همواره متوجه ربوبیت الهی (آل عمران آیه ۱۴۷ و ۱۹۳و آیات دیگر) هستند.

● استغفار برای دیگران، مقام ربوبیتی انسان

انسان همان گونه که مامور و مکلف است تا خود را از بندهای هواهای نفسانی و دشمنان بیرونی برهاند و از راه عبادت و شریعت، به تزکیه و خودسازی اقدام کند و همه ظرفیت ها و استعدادهای سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند؛ هم چنین مکلف است تا دستگیر دیگران باشد و آنان را به سوی کمال به دو شیوه هدایت طریقی و هدایت ایصالی سوق دهد. به این معنا که گاه لازم است تا در مقام امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد گاه دیگر در مقام استغفار و دعا بنشیند و از خداوند بخواهد تا دیگران را به سوی کمال برساند.

در این مقام است که نقش ربوبی و ولایت هر یک نسبت به دیگری بروز و ظهور می کند؛ زیرا هر کسی یک و یا چند اسم الهی را در خود فعلیت بخشیده و از توانایی هایی برخوردار است. در این حالت لازم است تا نسبت به دیگری که این اسمای الهی را در خود فعلیت نبخشیده توجه و عنایت خاص داشته باشد و او را به سوی فعلیت بخشی هدایت و کمک کند. این جاست که نقش ربوبیت و پروردگاری هر یک از انسان ها نسبت به دیگری به ویژه میان مومنان، خود را نشان می دهد. در این مقام است که انسان تعهد و مسئولیت خلافت الهی خود را بروز می دهد؛ زیرا هر یک از انسان ها از ولایت و خلافت عمومی برخوردارند، هرچند که خلافت مطلق و کامل، از آن انسان کامل (معصوم) است.

خداوند در آیه ۴۱ سوره ابراهیم و نیز ۲۸ سوره نوح از مردم می خواهد تا نسبت به خود و پدر و مادر خویش استغفار نمایند و آن را به عنوان یک امر پسندیده توصیه و سفارش می کند. درآیاتی چون ۹۷ و ۹۸ سوره یوسف نیز استغفار برای فرزندان به نمایش گذاشته می شود تا مردم دریابند که دامنه استغفار انسان فراتر از خود است و حتی از آیاتی چون ۴۱ سوره ابراهیم این معنا به دست می آید که این استغفار می تواند تا همه مومنان ادامه یابد و از خویشان نیز بگذرد. (و هم چنین آل عمران آیات ۱۵ و ۱۶ و مومنون آیه ۱۰۹ و زمر آیه ۵۳)

البته گزارش قرآنی نشان می دهد که استغفار تنها از سوی انسان ها انجام نمی شود بلکه حتی فرشتگان الهی نیز برای مومنانی که اهل توبه و پیرو حق باشند، درخواست توبه می کنند. (غافر آیه ۷)

در این میان ارزش استغفار پیامبر(ص) به عنوان مهم ترین عامل رشدی و صیانتی مطرح می شود (آل عمران آیه ۱۵۹ و نور آیه ۶۲ و محمد آیه ۱۲)

البته در این آیات از استغفار آن حضرت برای خودش نیز به عنوان یک حکم وجوبی سخن به میان آمده است. از جمله در آیه ۱۹ سوره محمد آمده که برای گناه خویش و مومنان و مومنات... استغفار کن. این حکم برای حضرت(ص) در حالی است که آن حضرت(ص) از هرگناه و خطایی درعصمت است و عصمت به وی اجازه هیچ گناه و خطایی نمی دهد. بلکه در مقام تطهیر محض الهی است و حتی ترک اولی نیز از آن حضرت و امامان معصوم صادر نمی شود. از آیات و روایات دیگر به دست می آید که مراد از آن، قرارگرفتن شخص پیامبر(ص) تحت اسم غافر می باشد که این گونه از هرگونه خطا و اشتباه و ترک اولی نیز در امان ماند و به سخن دیگر، بیانگر نوع عصمت ازطریق غفران الهی می باشد.

با توجه به آیات و روایات، نه تنها گناهکاران، بلکه مؤمنان و حتی ائمه(ع) و پیامبر اکرم(ص) نیز مأمور به استغفارند. خداوند در سوره غافر (آیه ۵۵) و سوره محمد (آیه ۱۹) به پیامبر(ص) فرمان استغفار از «ذنب» داده است. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز برای خویش و مؤمنان استغفار می کند. (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷)

در مجمع البیان گفته: از حذیفه بن یمان به سندی صحیح روایت شده که گفت: من مردی بودم که نسبت به اهل خود بد زبان بودم، به رسول خدا(ص) عرضه داشتم: می ترسم این زبانم مرا داخل آتش کند، فرمود: تو چرا از استغفار استفاده نمی کنی؟ من همه روزه حتما صدبار استغفار می کنم. و در الدرالمنثور است که: احمد، ابن ابی شبیه، مسلم، ابو داوود، نسائی، ابن حبان و ابن مردویه از اعز مزنی روایت کرده اند که گفت رسول خدا فرمود: به درستی که پرده امیال برقلبم کشیده می شود و من هر روز صدمرتبه استغفار می کنم. البته امامیه به اتفاق و اجماع، هرگونه گناه از کبائر و صغایر را، چه پس از بعثت و چه پیش از آن بر رسول اکرم(ص) ممکن نمی شمارد. (مفید، ۱۰۶؛ علامه حلی، ۳۷۶) همین حکم درباره امامان معصوم(ع) نیز جاری است و آنان از هرگونه گناه و خطا مصون هستند. برخی در توجیه این آیات گفته اند که مراد از امر به استغفار، استغفار آن حضرت نسبت به امت خویش و نه شخص آن حضرت بوده است (طوسی، ۹/۳۰۰) و یا آنکه استغفار رسول اکرم(ص) از باب تعبد بوده است. (طبرسی، ۷/۸۲۱؛ نیز بغوی، ۵/۴۷)

● مراتب گناه

بنا به دیدگاه متأخران شیعه «ذنب» مراتب مختلفی دارد؛ بنابراین، ذنب نسبت داده شده به معصومین(ع) از نوع گناهان شرعی، قانونی و اخلاقی نیست، بلکه اینان با رسیدن به مقام قرب الهی توجه به امور طبیعی و دنیوی را نوعی غفلت از مبدأ هستی وگونه ای گناه تلقی می کنند. دراین باره تعبیر مشهور «حسنات الابرار سیئات المقربین» به کار رفته است. از این رو، باید این دسته آیات و احادیث مربوط به استغفار معصومین و نیز حدیث نبوی «انه لیغان علی قلبی و انی لاستغفرالله فی الیوم مائه مره» (مسلم، ۳/۲۰۷۵) را بر همین معنا حمل کرد (نک: شیخ بهایی، ۱۹۰- ۱۹۳؛ فیض، ۱/۲۲۵-۲۲۶، ۷/۷۱-۸۱؛ طباطبایی، ۶/۳۶۴-۳۶۶، ۳۷۰-۳۷۱، ۷۱/۳۴۱)

گاه در قرآن کریم به پیامبر(ص) امر شده است که برای مرد و زن از مؤمنان استفغار کند (نور/ ۲۶، ممتحنه ۲۱). شیخ طوسی استغفار رسول اکرم(ص) برای مردمان را به معنی دعا و لطفی در حق آنان دانسته است که مغفرت و بخشایش خداوند را در پی خواهدداشت (۷/۴۶۶). از نظر قرآن کریم، مؤمن واقعی کسی است که از گناهان خود بی درنگ آمرزش طلبد و پیامبر(ص) را برای استغفار شفیع سازد (نک: آل عمران/ ۳/۱۳۵، نساء/ ۴/۴۶).

درباره استغفار ملائکه برای مردم، در آیه ای از سوره شوری (آیه۵) تصریح شده است که آنان برای اهل زمین استغفار می کنند و در آیه ای دیگر (غافر/ ۷) آمده است که حاملان عرش و فرشتگان پیرامون آن برای مؤمنان استغفار می کنند. برخی ها استغفار ملائکه برای مؤمنان را به سبب شفقت و مهربانی آنان بر بندگان خداوند دانسته اند. (نک: فخرالدین رازی، ۸۲/۳۳). در برخی تفاسیر، استغفار برای زمینیان، مختص به مؤمنان دانسته شده است (طبری، ۵۲/۶؛ طبرسی، ۰۱/۳۳). همچنین برپایه روایتی، ملائکه برای آن کس که خیرخواه دیگران و در پی برآوردن نیاز برادران ایمانی است، استغفار می کنند (کافی/ ۲/۱۹۵)

البته ناگفته نماند که هرچه معرفت و نورانیت انسان به خداوند و نیز قرب و منزلت وی افزایش یابد، انسان وجود ناقص خویش را در برابر وجود کمال مطلق الهی، گناه می یابد و نسبت به این که نمی تواند آن عظمت را چنان که باید و شاید درک کند و یا حق مقام الهی را ادا نماید از این نظر استغفار می کند. در برخی از منابع آمده است که: وجودک ذنب لایقاس معه ذنب؛ وجود ناقص تو خود گناهی است که هیچ گناهی با آن قابل مقایسه نیست؛ زیرا هر چه باشد انسان موجودی محدود است و همین محدودیت نمی گذارد تا درک تمام و نهایی از خداوند داشته باشد و یا بخواهد با این وجود مادی خویش حق عبادت را چنان که باید و شاید ادا کند. به هر حال وجود انسان دارای محدودیت ها و ظرفیت هایی است که اجازه نمی دهد تا حق الهی را ادا کرده و نسبت به خداوند و جلال و عظمت وی واکنش نشان دهد.

پیامبر(ص) مامور می شود تا از مقام ربوبیت عبودی خود برای مؤمنان استغفار کند و در این راه حتی نسبت به کسانی که اهل اسراف بودند نیز توجه داشته باشد. با این همه آن حضرت از استغفار نسبت به گروهی چند منع شده است که از جمله می توان به کافران و منافقان اشاره کرد. خداوند چنان نسبت به این دو گروه سخت گیر است که می فرماید استغفار هفتاد باره حضرت محمد(ص) نسبت به منافقان و کافران بی اثر خواهد بود. (توبه آیات ۷۷ و ۰۸ و منافقون آیات ۱ تا ۶)

به هر حال استغفار برای خود و دیگران، هم موجب رشد انسان می شود و زمینه های کمال و ظهور اسمای الهی و فعلیت آن را فراهم می آورد و هم انسان را از آثار گناه و خطا مصون می دارد. بی گمان دعای شخص در حق خویش مستجاب می شود زمانی که از دل برآید و دعای شخص نسبت به دیگری زودتر به اجابت می رسد، زیرا انسان نسبت به دیگری با صداقت بیش تری دعا می کند و در حقیقت، دعای دیگران در حق آدمی، دعا به زبانی است که بدان گناهی نکرده است چنان که در روایت آمده است. امام زمان حضرت مهدی(عج) فرموده اند: اذا استغفرت الله فالله یغفر لک؛ اگر از خداوند، طلب مغفرت کنی، خداوند نیز تو را خواهد آمرزید. (کافی، ج۱، ص ۵۲۱، ح۳۱؛ کمال الدین، ج۲، ص ۴۹۰، ح ۳۱؛ ارشاد، ج۲، ص ۳۶۱؛ اعلام الوری، ج۲، ص ۲۶۴:کشف الغمه، ج۳، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج۱۵، ص ۳۲۹، ح۲۵ و مدینه العاجز، ج۸، ص ۵۸). مشهورترین و متداول ترین عبارت استغفار «استغفرالله [ربی] و اتوب الیه» است، اما هر نیایشی که در آن طلب مغفرت باشد، نیز استغفار شمرده می شود. در قرآن کریم از این نوع نیایشها که با عباراتی چون «ربنا فاغفرلنا...» یا «رب اغفرلی...» آغاز می شود، فراوان است. در روایات و ادعیه ماثور به موضوع استغفار به صورتهای گوناگون پرداخته شده است. از پیامبر اکرم(ص) دعایی با عنوان «سیدالاستغفار» در منابع شیعه و اهل سنت با اختلاف اندکی نقل شده است، بدین سان: «اللهم انت ربی لااله الا انت، خلقتنی و انا عبدک... فاغفرلی انه لایغفر الذنوب الا انت» (بخاری، همانجا؛ ابن بابویه، ۱۴۰؛ برای نمونه های دیگر، نک؛ کفعمی، ۶۳-۶۴). دعاهایی نیز درباره استغفار در صحیفه سجادیه (دعاهای ۷۳-۸۳) از امام زین العابدین(ع) آمده است. با توجه به اهمیت استغفار در فرهنگ اسلامی، ذکر «استغفرالله ربی و اتوب الیه» در نمازهای یومیه میان دو سجده و نیز پس از تسبیحات اربعه مستحب است و همچنین در قنوت نماز وتر ذکر استغفار ۰۷ بار تکرار می گردد (برای تفصیل، نک: الموسوعه ...، ۴/۵۳ به بعد). در برخی از آثار امامیه، سخن از نماز استغفار با شرایط و آداب مخصوص آمده است (قمی، ۳۴۸-۴۸۴).

علیرضا شیرازی