شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

افزایش قیمت نفت رانت اقتصادی یا تهدید


افزایش ناگهانی و شدید قیمت نفت در هفته های اخیر, نگرانی های بسیاری را میان مسئولان رده بالای اقتصادی, واسطه های فروش نفت و البته صاحبان صنایع ایجاد کرد

نفت خام که هنوز به‌عنوان انرژی محرک صنایع و مواد اولیهٔ بسیاری از تولیدات به‌کار گرفته می‌شود، با افزایش قیمت خود علاوه بر برتری‌های اقتصادی، نگرانی‌هائی از آینده همراه با شوک‌های سیاسی نیز ایجاد کرد. اگرچه بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان از همان ابتدای افزایش قیمت‌ها، آن را برای کشور ما، نامناسب و زیان‌آور دانستند، عده‌ای نیز خلاف این نظریه را اعلام کردند. از این جمله که می‌گویند: ”افزایش قیمت نفت، تهدیدی علیه ما نیست بلکه موهبت است.“

حسین کاظم‌پور اردبیلی مشاور عالی نفت و نمایندهٔ ایران در هیئت‌عامل اوپک است. استناد کاظم‌پور اردبیلی برای موهبت خواندن افزایش قیمت‌ها، ایجاد ذخایر ارزی است. وی از جمله کسانی است که معتقد هستند همواره بحران‌های سیاسی در طول تاریخ نفت، فرصت‌هائی را در اختیار برخی کشورها قرار داده و در مقابل، موجب فراهم آمدن مشکلاتی برای واردکنندگان شده است. مثال این ادّعا، فرصت ایجاد شده برای عربستان در زمان جنگ میان ایران و عراق بود. در زمان جنگ عراق و کویت نیز سایر کشورهای تولیدکنندهٔ نفت، سود بردند و حالا در رأس همه، عربستان و سپس سایر تولیدکنندگان از افزایش قیمت جهانی نفت، متنفع می‌شوند. در همین حال، بسیاری از مسئولان نفتی کشور، با نگرانی از وضعیت موجود، تأکید داشتند که هرچه سریع‌تر قیمت‌ها باید متعادل شود و به باند قیمتی اوپک بازگردد. برخی نیز نگرانی‌هائی را از ذخیره‌سازی انرژی آمریکا ابراز می‌کنند که هنوز قابل بحث و بررسی است.

هدف، اقتصادی نیست

تلاشی برای کاهش قیمت نفت، لزوماً با اهداف اقتصادی صورت نمی‌گیرد. گاه به قصد ضربه زدن به منابع کشور است یا خرید ارزان‌تر محصولات پتروشیمی در دوره‌ای دیگر. از سوئی، افزایش طولانی‌مدت قیمت نفت، موجب می‌شود بسیاری از ذخایری که تولید آنها مقرون به صرفه نبوده، اقتصادی شود. در واقع کشورهائی که تولید نفت آنها هزینه‌بر است، نفت خود را وارد مدار تولید می‌کنند و از این‌رو، رقبا افزایش می‌یابند. کشورهائی هم که با انگیزه‌های سیاسی، از طرق اقتصادی و گاه با استفاده از ابزارهای روانی، قیمت‌ها را بالا نگه داشته‌اند، می‌توانند با بهره‌ گرفتن از ظرفیت جدید ایجاد شده، بیش از پیش به تولیدکنندگان سنتی نفت، فشار آورند؛ اتفاقی که به‌نظر می‌رسد در صورت طولانی شدن افزایش قیمت جهانی نفت، رخ دهد و دود آن به چشم برخی تولیدکنندگان از جمله ایران برود. هرچند کاظم‌پور اردبیلی در این‌باره نیز معتقد است دوام وضعیت فعلی، آن‌قدر نیست که تولیدات جدیدی به بازار عرضه شود. از سوی دیگر، همواره رویای جانشین کردن سوخت‌های فسیلی یا انرژی‌های جدید و تجدیدپذیر، در این‌گونه موارد بال و پر می‌گیرد، به راستی چرا استفاده از اشکال جدید انرژی از قبیل زمین گرمائی یا حتی استفاده از انرژی خورشید و باد، هزینه‌بر است و نسبت به استفاده از سوخت‌های فسیلی به صرفه نیست؟ با وجود این، تحقیقات دامنه‌دار و وسیع و البته رشد تکنولوژی، اگر تا چندی دیگر با افزایش قیمت نفت نیز توأم نشود، احتمال جایگزین اشکال فعلی انرژی را به بار خواهد آورد.

به‌هر حال، همگام با ثبات درآمدی پایدار، سرمایه‌گذاری در سایر بخش‌ها نیز حاصل می‌شود و لذا ناتوانی در مدیریت هزینه‌ها به تولید درآمدزای نفت، ربطی ندارد. مصرف‌کنندگان بسیار مایل هستند با انواع ترفندها، عرضهٔ اوپک را به عرضهٔ نهائی تبدیل کنند. در روزهای اخیر، حمله به مواضع نفتی عراق از جمله مواردی بوده که بار دیگر نگرانی از آیندهٔ صدور نفت این کشور را جدی کرده است. قطعاً توقف صدور نفت عراق، باز سر قیمت‌ها را افزایش می‌دهد و فرصت ایجاد شده را. که تنها در صورت کوتاه بودن، ”فرصت“ تلقی می‌شود، در اختیار کشورهای تولیدکننده از جمله ایران قرار می‌دهد.

بخش نفت و گاز ایران، در اقتصاد کشور بیشترین بهره‌وری و بازدهی را دربردارد و بازگشت سرمایهٔ آن، حداکثر است؛ اما نباید به این دلیل، با نگرانی از برخی نابه‌سامانی‌های اقتصادی، رشد این بخش را محدود کنیم. آنچه به مدیریت هزینهٔ مناسب در کشور می‌انجامد، ارتقاء سایر بخش‌ها در کنار بخش نفت است. مصرف‌کنندگان نفت نیز سیاست‌های کلان خود را دنبال می‌کنند. از نظر آنها، اوپک باید به عرضه‌کنندهٔ نهائی تبدیل شود. این نظریه، اقدامی برای ممانعت از زیاده‌خواهی اوپک است. به این ترتیب، توسعهٔ منابعی چون دریای شمال و آلاسکا، مطرح شده است. هرچند رفتن به سمت منابع گران انرژی، موجب به‌وجود آمدن رانت اقتصادی برای ایران و سایر تولیدکنندگان است؛ اما به هر حال گفت‌وگو برای کاهش هزینهٔ تولید، موجب پایداری تأمین نیاز جهانی می‌شود. تأمین انرژی برای مصرف‌کنندگان و درآمد پایدار برای تولیدکننده است که امکان سرمایه‌گذاری‌های مولد و رهائی از اقتصاد نفتی را فراهم می‌آورد. از سوی دیگر، باند قیمتی اوپک نیز چندی است افزایش یافته و از ۲۵ دلار به ۳۰ دلار رسیده است؛ که البته باید طیف ۳۰ دلاری با توافق همه تعیین شود.

رقابتی بودن محصولات پتروشیمی

افزایش قیمت نفت برای کشورهای صرفاً صادرکننده، رانت اقتصادی است، اما برای کسانی که صنایع پتروشیمی فعال دارند، وضع به گونهٔ دیگری است. به‌عنوان مثال، ایران که در حال حاضر از صدور مناسب محصولات پتروشیمی برخوردار است، با افزایش قیمت نفت تا حدی با مشکلاتی روبه‌رو می‌شود؛ چرا که خوراک اصلی واحدهای پتروشیمی ایران هنوز نفت خام است بنابراین با افزایش قیمت نفت، قیمت محصولات پتروشیمی ایران، افزایش می‌یابد و این ترس وجود دارد که از محدودهٔ قیمت‌های رقابتی، خارج شود. این مشکل زمانی شکل می‌گیرد که در بسیاری از تولیدکنندگان محصولات پتروشیمی، از گاز به‌عنوان ”خوراک“ استفاده می‌کنند که قیمت محصولات را تا حدّ زیادی کاهش می‌دهد. ایران نیز با منابع سرشار گاز، قصد دارد به این سو حرکت کند، هرچند جایگزینی خوراک پالایشگاه وقت‌گیر و مشکل است.

در شرایط اخیر، خوشبختانه افزایش قیمت نفت چنین معضلی را برای محصولات پتروشیمی ایران ایجاد نکرده است؛ زیرا قیمت جهانی محصولات پتروشیمی، افزایش یافته و گوئی دست غیبی به حمایت از صدور محصولات پتروشیمی ایران از آستین بیرون آمده است اما در صورت تداوم رشد قیمت‌ها و شوک‌های آینده با حمله به تأسیسات نفتی عراق، احتمال دارد بار دیگر این مشکل، در مورد محصولات تبدیلی نفت نیز رخ دهد. بنابراین در مقابل کسانی که افزایش قیمت نفت را موهبتی برای کشور می‌شمرند، نعمت‌زاده معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی از اوضاع فعلی، نگران است و از آیندهٔ بازار محصولات پتروشیمی ایران، به لحاظ رقابتی بودن قیمت‌ها بیمناک است. او بار دیگر بر جایگزینی خوراک پالایشگاه‌ها به‌عنوان راه چاره‌ای بلندمدت تأکید دارد.

بازار نامتعارف

صاحبان بورس‌های بزرگ جهان، معمولاً کشورهائی وابسته به واردات نفت از جمله آمریکا، اروپا و ژاپن هستند. در تمامی این کشورها، افزایش قیمت نفت به منزلهٔ سیگنال کاهش قیمت سهام و به معنای دیگر افت شاخص‌ها است. از این رو، در طول مدت داغ بودن بحث افزایش قیمت نفت، بورس‌های بزرگ دنیا سقوط کردند و میلیون‌ها نفر در سراسر جهان، به بالا و پائین رفتن شاخص‌ها در تابلوهای رنگی الکترونیکی چشم دوختند؛ اما در ایران، وضع به گونهٔ دیگری بود. در کشور ایران که بورس آن جزیره‌ای است و هنوز ارتباط چندانی با سایر کشورها ندارد شاید می‌شد از شرایط به‌وجود آمده، بهرهٔ بسیار برد. در ایران معمولاً شاخص‌های بورس برخلاف سایر کشورها، وارونه حرکت می‌کند، پس می‌تون این امید را داشت که با افزایش قیمت نفت، قیمت انواع سهم‌های آن افزایش یابد. زمانی که حادثهٔ ۱۱ سپتامبر رخ داد و ناامنی به فضای جهانی کشیده شد، در اغلب بورس‌های بزرگ جهان، وضعیت به‌وجود آمده در یک کلمه خلاصه می‌شد: ”سقوط“؛ اما در همان زمان، شاخص‌های رشد ایرانی بر یکدیگر پیش می‌گرفتند و رقابت عجیبی در کار بود. آنچنان که یک خبرنگار آمریکائی متعجب از این بازار نامتعارف، بر سردر آن اشاره می‌کرد و رو به دوربینی که مخاطبان او، فرسنگ‌ها دور از بورس تهران نشسته بودند، یادآور شد که این بورس، با بورس‌های سایر کشورها، تفاوت عمیقی دارد از این رو، می‌توانستیم با دیگر امیدوار باشیم با افزایش قیمت نفت و کاهش قیمت‌ها در سایر کشورها، در ایران شاخص‌ها به رشدهای جادوئی برسند؛ اما این فرصت ناگهان از دست رفت.

در تمامی بزنگاه‌های هسته‌ای ایران، آنچه برای نخستین‌بار اعلام خطر می‌کند، شاخص‌های بورس‌ هستند که همچون دل ایرانیان، فرو می‌ریزند. در واقع قیمت‌های بورس برای نخستین‌بار، زنگ خطر را به صدا درمی‌آورند و ایجاد نگرانی می‌کنند. این ‌بار نیز اخبار نامساعد هسته‌ای و تهدیدات برخی مسئولان مبنی بر حملهٔ موشکی به اسرائیل و عکس آن، موجب شد شاخص‌ها، برای مدتی هر روز بیش از روز گذشته منفی شوند و فرصت به‌دست آمده به راحتی از دست برود. در واقع تحولات سیاسی خارجی ایران به گونه‌ای بود که تأثیر افزایش قیمت نفت را در بورس تهران خنثی کرد و با ایجاد نگرانی از قطع رابطهٔ شرکت‌های بزرگ کشور با سایر شرکت‌های بین‌المللی، موجبات رکود بازار نه چندان توسعه‌یافتهٔ کشور را فراهم کرد. در واقع آنچه بیش از سایر عوامل، بورس را می‌رساند اختلال در ایجاد رابطه با اتحادیهٔ اروپا است، چرا که بسیاری از شرکت‌های داخلی با شرکت‌های اروپائی در ارتباط هستند و قراردادهای آتی و به تبع آن، رشدهای آتی آنها وابسته به ارتباط با اروپا است. از سوئی، صنایع کشور نیز غالباً بر این پایه می‌چرخند که انرژی در ایران، ارزان است و این خود مزیت تولیدات ایرانی نسبت به سایر کشورها است؛ در حالی که کیفیت تولیدات صنعتی ایران هنوز با بسیاری از تولیدات صاحب نام اروپائی، قابل رقابت نیست؛ شاید تنها، مزیت قیمت به داد آنها برسد و همین مزیت نیز موجب ترغیب طرف‌های خارجی برای سرمایه‌گذاری در داخل باشد. از این رو، آشفتگی بازار نفت می‌تواند وضعیت صنایع داخلی را نیز به شدت آشفته کند. آنچه در این زمینه اهمیت پیدا می‌کند، مدیریتی می‌طلبد که به‌نظر می‌رسد در کشور وجود ندارد که مدیریت هزینه‌ها و درآمدها است اینکه ایران سال‌ها است به لحاظ مالی، به درستی دخل و خرج نکرده و نتوانسته درآمدها و هزینه‌های خود را به‌صورت شفاف، تبیین کند، مسئله‌ای است که نه تازگی دارد و نه جای دفاع؛ اما حالا بیش از هر زمان دیگری، توجه به آن، ضرورت دارد چرا که ذخیره‌سازی آمریکا در طول مدت بحران نفتی منطقه، مسجل و ذخایر استراتژیک آن برای ایجاد وقفه در تولید یک یا دو کشور نفتی به‌صورت موقت کافی است پس باید نگران بود و تصمیم گرفت، تصمیمی علمی که این بار همچون دفعات گذشته صحنهٔ آزمون و خطا نباشند.

بهناز صادق‌پور