دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

چشمک


چشمک

همیشه سعی می کردم نگاهش نکنم. هرگاه نگاهش می کردم برایم چشمک می زد. نمی دانم چرا دیگران از این چشمک ها حرفی نمی زنند. خجالت می کشیدم از این که به من چشمک می زد. اما تازگی ها به نگاهش …

همیشه سعی می کردم نگاهش نکنم. هرگاه نگاهش می کردم برایم چشمک می زد. نمی دانم چرا دیگران از این چشمک ها حرفی نمی زنند. خجالت می کشیدم از این که به من چشمک می زد. اما تازگی ها به نگاهش و به چشمک زدنهایش عادت کرده ام. دیشب دلم گرفته بود بیرون رفتم تا با نگاهش آرام بگیرم. ولی هرچه گشتم پیدایش نکردم؛ آسمان ابری بود.

مژگان رکنی. اول دبیرستان. سمنان