جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فرنگی ها


فرنگی ها

مقاله ی حاضر گزارش مختصری از تصورات مسلمانان از غرب و غربیان از آغاز تا دوره ی عثمانی, با تكیه بر گزارش های جهان گردان و جغرافیادانان مسلمان است

مقاله‏ی حاضر گزارش مختصری از تصورات مسلمانان از غرب و غربیان از آغاز تا دوره‏ی عثمانی، با تكیه بر گزارش‏های جهان‏گردان و جغرافیادانان مسلمان است. این مقاله از دو بخش تشكیل شده است: بخش اول به بررسی گزارش‏ها و آگاهی‏های مسلمانانِ مشرق زمین از اروپا و جهان مسیحی می‏پردازد و بخش دوم به گزارش‏های مسلمانان اندلس از آنها.

مقاله‏ی حاضر گزارش مختصری از تصورات مسلمانان از غرب و غربیان از آغاز تا دوره‏ی عثمانی، با تكیه بر گزارش‏های جهان‏گردان و جغرافیادانان مسلمان است. این مقاله از دو بخش تشكیل شده است: بخش اول به بررسی گزارش‏ها و آگاهی‏های مس لمانانِ مشرق زمین از اروپا و جهان مسیحی می‏پردازد و بخش دوم به گزارش‏های مسلمانان اندلس از آنها. امید است كه مقاله‏ی حاضر كه شرحی است از تاریخچه‏ی غرب‏شناسی مسلمانان، گامی باشد در غرب‏شناسی ما ایرانیان.

اِفْرَنج یا فِرَنج، تعبیر عربی فرانك‏ها است. این اصطلاح كه به احتمالی از طریق بیزانسی‏ها به مسلمانان رسیده است، در اصل برای ساكنان امپراتوری شارلمانی (charlemagne) به كار می‏رفت و بعدها اروپایی‏ها را به طور كلی در برگرفت. در سده‏های میانه، اصطلاح فوق معمولاً مسیحیان اسپانیایی،۳ اسلاوها۴ یا وایكینگ‏ها۵ را در بر نمی‏گرفت، بلكه به گونه‏ای دیگر و نسبتاً گسترده، قاره‏ی اروپا و جزایر بریتانیا را مد نظر داشت. [در عربی‏] سرزمین فرنگی‏ها اِفْرَنجه (و در فارسی و تركی فرنگستان) خوانده می‏شود.

نخستین تصورات مسلمانان از تركیب جغرافیایی اروپای غربی، از كتاب نظریه‏ی جغرافی‏۶ بطلمیوس (ptolemy) نشأت می‏گیرد. این كتاب را الخوارزمی به عربی اقتباس نموده‏۷ و مسلمانان آن را به طور كامل می‏شناسند. جغرافی‏دانان متقدم مسلمان اطلاعات اندكی را بر این اثر اف زوده‏اند. ابن خرداذبه (حدود ۲۳۲ ق / ۸۴۶ م) می‏داند كه افرنجه همراه دیگر «سرزمین‏های شرك» به اندلس پیوسته (تجاور الاندلس)۸ و بخشی از اروپاست كه وی آن را اروفا۹ می‏نامد. او بندگان فرنگی و مرجان را از جمله‏ی وارداتی می‏داند كه از آن سوی دریای مدیترانه به جه ان اسلام می‏رسد. علاوه بر این، گزارشی كنجكاوانه و بیش‏تر منقول از خبر دیگران، از گروهی یهودی به نام راذانیه [مدخل‏] می‏دهد كه گویند میان بنادر افرنجه و خاورمیانه به تجارت می‏پرداخته‏اند.۱۰ دیگر جغرافی‏دانان متقدم نیز در باب افرنجه اطلاعاتی اندك ارائه می‏ كنند، با وجود این، ابن رُسته (حدود ۲۹۰ - ۳۰۰ ق / ۹۰۳ - ۹۱۳ م) جزایر بریتانیا را یاد كرده‏۱۱ و كامل‏ترین گزارش‏ها را درباره‏ی رم به دست می‏دهد.۱۲ این گزارش‏ها بر روایت اسیر آزاد شده‏ای به نام هارون بن یحیی‏۱۳ مبتنی است و ابن رسته مطالب مختصری در باب افرنج ه و بریتانیا به وصف هارون از رم می‏افزاید. سخن او مبنی بر این‏كه بریتانیا را «هفت پادشاه» اداره می‏كرده‏اند، ظاهراً اشاره‏ای است دیر به حكومت منسوخ و هفت شاه‏یِ انگلوساكسون (anglo - saxon) كه پیش از این گزارش وجود داشته است. اما مسعودی اطلاعات نسبتاً بیش ‏تری در اختیار داشته است؛ وی هم در مروج‏۱۴ و هم در تنبیه‏۱۵ به فرنگی‏ها اشاره می‏كند. او می‏گوید كه فرنگی‏ها از تبار یافث و مردمی بی‏شمار، شجاع، منظم و مرتب، با قلمرویی گسترده و یكپارچه هستند. آنان حدود ۱۵۰ شهر به مركزیّت باویره(bawira) (باریزه؟)(bariza) دارند. در میان نویسندگان عصرش، تنها مسعودی فهرستی از شاهان فرنگی، از كلوویس(clovis) تا لویی چهارم(louis iv) به دست می‏دهد كه به گفته‏ی وی این فهرست مبتنی است بر كتابی كه اسقفی مسیحی به سال ۳۲۸ قمری / ۹۳۹ میلادی برای حكم ولیعهد (و سپس خلیفه‏ی) اندلس فراه م كرده بود. مسعودی یك نسخه از این كتاب را به سال ۳۳۶ قمری / ۹۴۷ میلادی در مصر به دست آورده بود.

تماس‏های سیاسی بین فرنگی‏ها و دستگاه خلافت اندك بود و آثار كمی نیز در این باره بر جای مانده است. مبادله‏ی مشهور سفارت‏هایی چند میان شارلمانی و هارون الرشید را تنها از یك منبع فرنگی می‏توان شناخت؛ با این حال اگر اصولاً چنین سفارت‏هایی انجام شده باشد، اهم یتی كافی برای جلب توجه وقایع‏نگاران مسلمان نیافته است؛ زیرا آنان هیچ توجهی بدان ننموده‏اند. بارتولد(barthold) در واقع تمام داستان را معتبر نمی‏داند و آن را رد می‏كند.۱۶ نخستین گزارش قطعی از سفر یك هیأت فرنگی به بغداد، تاریخ سال ۲۹۳ قمری / ۹۰۶ میلادی را د ارد، آن‏گاه كه بنا بر كتاب الذخائر و التحف نوشته‏ی الأوحدی، سفارتی از جانب برتا(bertha) دختر شاه لوتار دوم لارانی(king lothair ii of lorraine) و همسر آدالبرت توانگر،(adalbert the rich) ماركوس(marquis of ivreإ) ایوری به دربار المكتفی آمد.۱۷ فرستاده كه خوا جه‏ای اهل شمال افریقا بود، هدایای گوناگون و نامه‏ای به خط فرنگی شبیه یونانی، اما مستقیم‏تر با خود داشت. بعد از قدری جست‏وجو یك فرنگی را كه در دكانی جامه‏دوزی كار می‏كرد، یافتند و او نامه را خواند و آن‏را به یونانی و سپس اسحق بن حنین آن‏را از یونانی به عر بی ترجمه نمود. حدود ۸۰ سال بعد ابن ندیم این مطالب را به مطالب خویش در باب خط فرنگی افزوده و آن را در بحث خود از خط می‏آمیزد و می‏افزاید كه این خط را اغلب بر شمشیرهای فرنگی دیده است.۱۸

تا دوره‏های بعد، مهم‏ترین سیاح مشهوری كه در این دوره از سرزمین‏های اسلامی به اروپا رفته است، ابراهیم بن یعقوب [مدخل‏] یهودی اندلسی اهل طُرْطُوشه است؛ وی حدود سال ۳۵۴ قمری / ۹۶۵ میلادی مفصلاً به فرنگ سفر كرده و به احتمال، نوعی مأموریت رسمی را در سفر خویش برای خلیفه‏ی اموی قرطبه انجام می‏داده است. گزارش خود ابن یعقوب مفقود شده، اما از نقل جغرافی‏دانان دوره‏های بعد، به ویژه بكری و قزوینی روشن می‏گردد. این گزارش تنها توصیفی شخصی از اروپای غربی است كه جهان‏گردی از جهان اسلام تا پیدایی نخستین گزارش‏های عثمان ی از اروپا، به دست داده است.

در خلال قرن یازدهم پیشروی مسیحیت در غرب، مركز و شرق مدیترانه روابط جدیدی را علیه اسلام شكل داد. بیش از دو قرن فرنگی‏ها و مسلمانان در تماس نزدیك و منظم با یكدیگر - بیش‏تر در نبرد، تجارت، روابط سیاسی و حتی گاه اتحاد - بودند. اكنون شناخت فرنگی‏ها و سرزمینش ان برای مسلمانان تنها حاصل كنجكاوی عقلانی نبود، بلكه ضرورت عملی نیز داشت؛ از این‏رو بسیار قابل ملاحظه است كه ببینیم مسلمانان هم‏چنان توجه اندكی به فرنگی‏ها نمودند. در شرق، وقایع‏نگاران مسلمان مطالب بیش‏تری برای گفتن درباره‏ی اقدامات نظامی و - در مقیاسی ك وچك‏تر - سیاسی صلیبیانی كه مسلمانان معمولاً آنان را افرنج می‏خواندند، داشتند، لیكن آنان هم علاقه‏ی بسیار اندكی به مسائل داخلی دولت‏های صلیبی و نیز تفاوت‏های میان ملت‏های گوناگون صلیبی نشان می‏دادند و هیچ علاقه‏ای به خاستگاه ایشان و علت حمله‏شان به [سرزمی ن‏های اسلامی‏] از خود ابراز نمی‏كردند. افرادی چون ابن جبیر و اسامهٔ بن مُنقِذ برداشت‏های شخصی از تماس مسلمانان و صلیبی‏ها در شرق مطرح نمودند، اما این افراد استثنا بودند و تأثیری بر نویسندگان دوره‏های بعد نگذاشتند. تنها یك كتاب را ذكر كرده‏اند كه چنین نشان می‏دهد كه گزارشی است از «فرنگی‏هایی كه در این روزگار به سرزمین‏های اسلام آمده‏اند»؛ این كتاب نوشته‏ی حمدان بن عبدالرحیم الاثاربی، از نویسندگان قرن ششم قمری / دوازدهم میلادی است.۱۹ مانند همیشه این كتاب حتی به شكل منقول نیز باقی نمانده است. رشد اصلی شناخت مسلمانان نسبت به اروپا از شرق صورت نپذیرفت، بلكه از غربِ [اسلامی‏] و آن هم نویسندگان اندلسی، صقّلی و افریقی، مانند ابوعبید بكری، الادریسی، ابن سعید و ابن عبدالمنعم الحمیری شكل یافت. این مؤلفان اطلاعات جغرافیایی كامل‏تر و دقیق‏تری را فراهم نمودند كه اساس بیش‏تر گزارش‏های شرقی متأخری را كه به زبان عربی است، تشكیل می‏دهد.

۱. این گفتار ترجمه‏ی مقاله‏ی ifrandj مندرج در encyclopeadia of islam، چاپ دوم است. مترجم عنوان این نوشتار را «فرنگی‏ها» نهاد؛ چرا كه به گمان وی این اصطلاح برای ما فارسی زبان‏ها آشناتر است. بخش اول مقاله‏ی نوشته‏ی برنارد لوئیس (b.lewis) و بخش دوم آن (اندلس) نوشته‏ی ج. ف. پ. هاپكینز (j.f.p . hopkins ). است.

۲. دانشجوی دكتری تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی - دانشگاه تهران.

۳. ر.ك: اندلس، جِلّیقیه، [در دایرهٔ المعارف اسلام‏] و ادامه‏ی این گفتار.

۴. ر.ك: صقالبه، [در دایرهٔ المعارف اسلام‏].

۵. ر.ك: مجوس، بخش ۲، در دایرهٔ المعارف اسلام.

۶. geographike hyphegesis.

۷. درباره‏ی این اقتباس و بررسی شیوه‏ی خوارزمی، ر.ك: برنارد لوئیس، نخستین مسلمانان در اروپا، ترجمه‏ی م. قائد، ص ۱۸۶ نیز، یگناتی یولیانوویچ كراچكوفسكی، تاریخ نوشته‏های جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمه‏ی ابوالقاسم پاینده، ص ۷۷.

۸. b.g.a. , vi, ۹۰.

۹. ibid, p ۱۵۵.

۱۰. ibid, p ۱۵۳ - ۴.c.cahen, ya-t-ileudes rahdؤnites? , in rej, iveser, iii )cxxiii(, ۱۹۶۴, p۴۹۹ - ۵۰۵,

وی در این نوشتار تردیدهای مستندی را درباره‏ی این ماجرا بیان می‏دارد.

۱۱. b.g.a., vii, ۸۵.

۱۲. ibid, p ۱۲۷ -۱۳۰;

هم‏چنین ر.ك: رومیه، در دایرهٔ المعارف اسلام.

۱۳. برای بحثی دقیق از این نوع اسرای آزاد شده، جاسوسان عرب در روم و سفارت‏هایی كه همگی منجر به كسب اطلاعاتی از اروپا شده‏اند، ر.ك: كراچكوفسكی، همان، ص ۱۱۰ - ۱۰۴؛ لوئیس، همان، ص ۱۲۱ مترجم.

۱۴. ۳ / ۶۶ - ۶۷، ۶۹ - ۷۲، تصحیح و ترجمه‏ی شارل پلّا (ch. pellat) ر.ك: ص ۹۱۰ - ۹۱۱، ۹۱۴ - ۹۱۶.

۱۵. b.g.a. viii, p ۲۲ - ۱۷۶ غیره و.

۱۶. socineniya, vi, moscow ۱۹۶۶, ۳۴۲ - ۶۴, = khristianskiy vostok, i (۱۹۱۲), ۶۹ - ۹۴;

برای نظری مقابل این نظریه ر.ك:

f.w. buckler, harunu۰۳۹;l-rashid and charles the great, camlbridge ۱۹۳۱; قس, f.f.schmide در isl, iii )۱۹۱۲(,۴۰۹ - ||; barthold, soc, vi,۴۳۲ - ۶۱ = khrist. vostok, iii (۱۹۲۷),۲۳۳ - ۵; s. runciman, charlemagne and palestine, در english historical review, ۱ (۱۹۳۵), ۶۰۶ -۹۱;

ماجد خدّوری، الصلات الدبلوماطیقیه بین هارون الرشید و شارلمان؛

g.musca, carlo magno ed harunal - rashid, bari ۱۹۶۳.

۱۷. m.hamidullah, embassy of queen bertha to caliph al - muktafi billa in baghdad ۲۹۳ / ۹۰۶,در j. pak. his. soc., i (۱۹۵۳)(, ۲۷۲ - ۳۰۰; رد ومه islam tetkikleri enstitدsد dergisi, ii )۶۵۹۱ - ۷(, ۱۱۵ -۴۵; g. levi della vida, la corrispondenza di berta di toscana col califfo muktafi, در rivista storica italiana, lxvi (۱۹۵۴), ۲۱ -۳۸ = همو , aneddoti e svaghi arabi e non arabi, milan - naples ۱۹۵۹, ۲۶ - ۴۴.

۱۸. ابن ندیم، فهرست، تصحیح گ. فلوگل (g.flدgel) ص ۲۰؛ درباره‏ی شهرت فراوان شمشیرهای اروپایی میان مسلمانان، ر.ك: ا . زكی ولیدی، [طوغان‏]،

die schwerter der germanen nach arabischen berichten des ۹ - ۱۱ jahrhunderts,در zdmg, xc(۱۹۶۳),۱۹ - ۳۷.

ابن ندیم در بحث خویش، خط فرنگی‏ها را با خط روسی‏ها مقایسه می‏كند، ولی گزارش وی از سفر فرستاده‏ی برتا تا اندازه‏ای با آنچه نویسندگان آورده‏اند و ما نیز آن‏را ترجمه نمودیم، متفاوت است. ر.ك: ابن ندیم، الفهرست، تصحیح ر.تجدّد، مترجم.

۱۹. ابن مُیَسَّر، اخبار مصر، تصحیح ه . ماسه (h.massإ)، منقول در

f.rosental, a history of muslim historiography۲, leiden ۱۹۶۸ , ۶۲

۲۰. مقدمه، تصحیحِ كاترمر (quatremre) ج ۳، ص ۹۳، ترجمه‏ی‏

rosenthal, iii, ۱۱۷ - ۸.

۲۱. عُمری، التعریف بالمصطلح الشریف، ص ۶۰ - ۶۵؛ قلقشندی، صبح الاعشی، ج ۸، ص ۳۳ - ۵۳.

۲۲. قس: فقراتی كه ز.و. طوغان در

turk dili ve edebiyati dergisi, iii(۱۹۳۰). ۵۳۵.

این‏كه عثمانی‏ها توانسته باشند، اسرای خویش را در هرات و حدود آن نمایش دهند، محل تردید است. مترجم.

۲۳. در باب گزارش‏های تركی، ر.ك:

babinger, ۳۲۳ دعب ه‏ب و koray۲,۱۹۵ - ۷;

در باب گزارش‏های فارسی،

storey, i/۲, ۱۰۶۶ - ۷۱, ۱۱۵۳, ۱۱۹۵;

در باب جهان‏گردان مراكشی،

h. pers, l۰۳۹;espagne. vue par les voyageurs musulmans de ۰۱۶۱ ۰۳۹۱, paris, ۱۹۳۷, ۹ hesperis zamuda,در جاهای متعدد ;

هم‏چنین ر.ك: سفیر و سفارتنامه [در دایرهٔ المعارف اسلام‏]، برای ملاحظه‏ی بحثی دقیق و نقادانه درباب گزارش‏های فارسی ر.ك: عبدالهادی حائری، نخستین رویارویی‏های اندیشه‏گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب ۱۵۸ به بعد، مترجم.

۲۴. قاموس الاعلام، ذیل مدخل «فِرِنك».

۲۵. همان، آبله فرنگی، مترجم.

۲۶. ر.ك: تَفَرْنُجْ.

۲۷. منظور شبه جزیره‏ی ایبری است. مترجم.

۲۸. ر.ك: جلّیقیه، [در دایرهٔ المعارف اسلام‏].

۲۹. حلّه [السیراء]، ج ۲، ص ۲۹۰.

۳۰. اعمال [الاعلام‏]، ج ۲، ص ۲۳.

۳۱. اعمال [الاعلام‏]، ج ۲، ص ۱۱ - ۱۲.

۳۲. [تاریخ افتتاح الاندلس‏]، ص ۱۳۳.

۳۳. قاضی صاعد الاندلسی، طبقات الامم، ص ۸۵.

۳۴. بكری، جغرافیهٔ الاندلسی و الأروبا، تصحیح عبدالرحمن الحاجّی، ص ۶۶ - ۶۷؛ الروض المعطار، ذیل مدخل «افرنجه».

۳۵. مروج، ج ۳، ص ۶۷؛ تصحیح و ترجمه‏ی پلّا، ص ۹۱۱.

۳۶. بكری، همان، ص ۱۳۷ به بعد.

مترجم: عباس احمدوند

- i. guidi, "l۰۳۹;europa occidentale negli antichi geografi arabi," in florilegium melchior de vogue, paris ۱۹۰۹, ۲۶۳ - ۹.

- b. lewis, "the muslim discovery of europe," in bsoas, xx (۱۹۷۵), ۴۰۹ - ۱۶.

- idem, masudi on the kings of the franks, in al-masudi millenary commemoration volume, aligarh ۰۶۹۱, p ۷ - ۱۰.

- idem, "the use by muslim historians of non-muslim sources," in b.lewis and p.m.holt, historians of the middle east۲, london ۱۹۴۶, p ۱۸۰ - ۹۱.

- d.m. dunlop, the british isles, according to medieval arabic authors, in iq, iv (۱۹۷۵), ۱۱ - ۲۸.

- t. lewicki, "die vorstellungen arabischer schriftsteller des" ۹. und ۰۱. jahrhunderts von der geographie und von den ethnischen verhltnissen osteuropas, in isl., xxxv )۹۵۹۱(, ۲۶ - ۴۱.

- idem, l۰۳۹;apport des sources arabes medievales (ixe-xe siecles) la connaissance de l۰۳۹;europe centrale et orientale, in l۰۳۹;occidente e l۰۳۹;islam nell۰۳۹;alto medioevo, i, spoleto ۱۹۶۵, ۴۷۱ ff.

- مجموعه‏ای از مقالات عبدالرحمن علی الحاجی درباره‏ی روابط بین امویان اسپانیا و اروپای مسیحی در

iq, ix (۱۹۶۵), ۴۶ - ۵۵; x (۱۹۶۶), ۱۹ - ۲۵ and ۸۴ - ۹۴; xi(۱۹۶۷), ۱۲۶ - ۳۶ xiii )۹۶۹۱(, ۲۶ - ۱۱۳.

- rashid al-din fadl allah, kitab tarikh-i ifrandj (historie des francs), ed. with french translation by k.jahn, leiden, ۱۹۵۱.

- h.lammens, correspondance diplomatique entre les sultans mamlouks d۰۳۹;egypte et les puissnces chretiennes, in roc, ix (۱۹۰۴), ۱۵۱ - ۸۷.

- e.ashtor, checosa sapevanoi geografi arabi dell۰۳۹; europa occiden tale?, in riv. stor. it., lxxxi / ۳ (۱۹۶۹) ۴۵۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.