سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مدینه فاضله حرکت بر مدار حقیقت


مدینه فاضله حرکت بر مدار حقیقت

نگاهی به رابطه حقیقت و دموکراسی در آرای حکیمان اسلامی

مسائل مربوط به دموکراسی از دو افق قابل طرح است، افق نخست بر ساحت حقیقت و نظر گشوده می شود و افق دوم به واقعیت و ابعاد عملی آن باز می گردد. در نسبت دموکراسی با حقیقت، حقیقت دموکراسی نمایان می شود، و در نسبت آن با واقعیت، زمینه های پیدایش، تحولات، آثار و توابع اجتماعی آن مشخص می گردد. در بحث نخست، دموکراسی در قیاس حق و باطل سنجیده می شود و در بحث دوم، دموکراسی در مدار بود و نبود، بررسی می گردد و این گفتار به بحث اول می پردازد.

نظریه پردازانی که در قلمرو سیاست و اندیشه سیاسی گام برداشته اند، به تناسب مبانی معرفتی، انسان شناختی و هستی شناختی خود در باب نسبت حقیقت و دموکراسی به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحقیق کرده اند.

در تاریخ تفکر اجتماعی مسلمانان، جریان های کلامی، فلسفی و عرفانی، هریک زیرساختها و مبانی معرفتی خاصی را برای اندیشه سیاسی و اجتماعی مسلمانان فراهم آورده اند. فیلسوفان مسلمان نیز در برخی موارد آن مبانی را به صورت اندیشه ای اجتماعی و سیاسی مدون نموده اند. آثار فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی در این زمینه، برجستگی و گستردگی بیشتری دارند.

اندیشه سیاسی این دو فیلسوف، با بهره گیری از مبانی فلسفی مشترک، از شباهت و همراهی زیادی برخوردار است. خواجه نصیرالدین طوسی در سومین مقاله از کتاب «اخلاق ناصری» به «سیاست مدن» پرداخته است. او خود درباره این مقاله می نویسد: «اکثر این مقالات، منقول از اقوال حکیم ابونصر فارابی است».

نوع بندی ای که فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی برای جوامع بیان می کنند، متناسب با انواع انسان ، انواع معارف و آگاهی و همچنین متناسب با انواع گرایش و رفتار آدمیان است. نوع بندی آنان تنوعی بسیار بیشتر از نوع بندی افلاطون، یا ارسطو دارد. یکی از جوامعی که در آثار فارابی و خواجه نصیر از آن سخن رفته، مدینه جماعت است. خصوصیاتی نیز برای این جامعه ذکر کرده اند که با خصوصیات جامعه دموکراتیک منطبق می باشد.

خواجه نصیر، در یک تقسیم بندی اولیه، جوامع را به چهار قسم تقسیم می کند: فاضله، جاهله، ضاله و فاسقه.

«مدینه فاضله» که در آثار فارابی به تفصیل درباره آن سخن گفته شده، مدینه ای است که بر مدار حقیقت سازمان می یابد. این مدینه ، در هر حال، حتی در حالی که واقعیت نیافته باشد، با حقیقت همراه است. برای مدینه فاضله، مراتب و انواعی تصور شده است. مدینه فاضله حکمای مسلمان، با همه مراتب و انواعی که برای آن تصور می شود، مدینه ای بر حق می باشد و بهره وری این مدینه از حقیقت، بر مدار حضور عقلانیت در آن شکل می گیرد. از این جهت، این مدینه مشابه حکومتهای سیاسی ای است که افلاطون و ارسطو، به عنوان حکومتهای حق، به رسمیت شناخته اند.

در مدینه فاضله افلاطون یا خواجه نصیرالدین طوسی، عقلانیت در مراتب و معانی مختلفی حضور دارد که نازل ترین مرتبه آن عقلانیت ابزاری و کاربردی است.

گسترده ترین و بنیادی ترین مرتبه آن نیز، عقل متافیزیکی است که در دو شاخه عقل نظری و عملی ظاهر می شود. این معنای عقلانیت، عنصر مشترک مدینه ها و حاکمیت حقیقی حکمای مسلمان و یونان است، لکن عنصر دیگری از عقلانیت نیز در مدینه فاضله حضور دارد که بنیادی ترین و عمیق ترین لایه عقل به حساب می آید، و آن عبارت از مرتبه ناب و برجسته ای است که با شهود و اتصال وجودی نفس انسان کامل با روح القدس و عقل فعال، تحصیل می شود.

این عنصر گرچه در اندیشه افلاطون یا ارسطو حضور دارد، لکن به آن مقدار که در اندیشه حکمای مسلمان مورد نظر است، برجسته و روشن نیست. از طریق همین معنای عقلانیت، حکمای مسلمان جایگاه رفیع وحی را در نظام اجتماعی و سیاسی مشخص می ساختند و همین معنا از عقلانیت، در طول تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی به شرحی که از عهده این مختصر خارج است به طور فزاینده ای روشن و روشن تر می گردید. حکمت اشراق، و به دنبال آن حکمت متعالیه، به تأسی از آنچه در میدان عرفان اسلامی شهود می شد، بتدریج تبیین های دقیق تری از این معنا و بلکه از مبدأ عقلانیت ارایه نمودند.

فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی، در قبال مدینه فاضله، از جوامع متنوع دیگری نیز یاد کرده اند که ویژگی مشترک همه آنها، بی بهره بودن از حقیقت است. تنوعی را که اندیشمندان مسلمان برای این نوع از جوامع بیان کرده اند، به مراتب بیشتر از تنوعی است که افلاطون و ارسطو برای جوامع منحرف و باطل ذکر نموده اند. افلاطون و ارسطو، در تشریح جوامع منحرف، بیشتر به محیط اجتماعی خود نگریسته و به تحلیل واقعیتهای پیرامون خود پرداخته اند، لکن حکمای مسلمان اندیشه را به فراتر از واقعیتهای موجود برده اند و بدین ترتیب، مدلهای بسیط مختلفی را تصویر کرده اند که در صورت ترکیب، از شمارش و رقم فزونی می گیرند.

خواجه نصیرالدین طوسی، به تأسی از فارابی در یک تقسیم بندی کلی، سه نوع مدینه را در قبال مدینه فاضله قرار می دهد و برای هریک از آنها انواعی ذکر می کند. او برای مدینه جاهله، شش نوع بسیط تصویر می کند:

▪ اول: ضروریه.

▪ دوم: کرامیه.

▪ سوم: نذالت.

▪ چهارم: خست.

▪ پنجم: تقلبیه.

▪ ششم: جماعت.

مدلهای بسیط فوق، برای مدینه فاسقه نیز قابل تصور است و برای مدینه ضاله نیز اقسام متنوعی احتمال داده می شود که به اقسام مختلف جوامع ایدئولوژیک می تواند شبیه باشد.

مدینه ضروری بر مدار ضروریات زندگی و زیست سازمان می یابد. مدینه نذالت به ثروت و مال نظر می دوزد و مدینه خست، لذات محسوس را وجهه نظر خود قرار می دهد. مدینه کرامت، شؤون و افتخارات وهمی و مدینه تقلب بر مدار زور و توان نظامی است.

مدینه جماعت نیز بر اساس آزادی مطلق افراد است. همچنین، برای هریک از این مدینه ها اقسام و احکامی قابل تصور است که خواجه به تفصیل در باب هریک سخن رانده است. اگر تامل شود، تنوعی که نسبت به مدن جاهله ترسیم شده است، چهار نوع حکومت «تیموکراسی»، «الیگارشی»، «دموکراسی» و «استبداد» را که در بیان افلاطون آمده است و همچنین سه جامعه منحرف، «توازنی» یا ستمگر، «الیگارشی» و «دموکراسی» را که در تقسیم بندی ارسطو آمده است، به سهولت دربر می گیرد. دموکراسی هم که در کلام افلاطون و ارسطو به عنوان جامعه ای منحرف و باطل آمده است، در بیان خواجه نصیرالدین طوسی، به این صورت معرفی شده است: «و اما مدینه احرار، و آن را مدینه جماعت خوانند، اجتماعی بود که هر شخصی در آن اجتماع مطلق و مخلی با نفس خود باشد، تا آنچه خواهد کرد و اهل این مدینه متساوی باشند و یکی را بر دیگری مزید فضلی تصور نکند و اهل این مدینه جمله احرار باشند و تفوق نبود میان ایشان الا به سببی که مزید حریت بود.

و در این مدینه اختلاف بسیار و همم مختلف و شهوات متفرق حادث شود، چندان که از حصر و حد متجاوز بود، و اهل این مدینه طوایف گردند، بعضی متشابه و بعضی متباین و هرچه در دیگر مدن شرح دادیم چه شریف و خسیس، در طوایف این مدینه موجود بود و هر طایفه ای را رئیسی بود و جمهور اهل مدینه بر رؤسا غالب باشند، چه رؤسا را آن باید کرد که ایشان خواهند. و اگر تأمل کرده شود، میان ایشان نه رئیس بود و نه مرئوس الا آن که محمودترین کس به نزد ایشان کسی بود که در مزیت جماعت کوشد و ایشان را با خود گذارد و از اعدا نگه دارد و در شهوات خود به قدر ضرورت اقتصار کند، و مکرم و افضل و مطاع ایشان کسی بود که بدین خصال متحلی بوده و هرچند رؤسا را با خود مساوی دانند، چون از او چیزی ببینند از قبیل شهوات و لذات، خود کرامت و اموال در مقابل آن بدو دهند.»

مدینه احرار و جماعت، با خصوصیاتی که فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی، درباره آن ذکر می کنند، مطابق با دموکراسی در تعبیر افلاطون و ارسطو است، و داوری حکمای مسلمان درباره دموکراسی نیز شبیه داوری سقراط، افلاطون و ارسطو است. حکمای یونان، دموکراسی را ازجمله جوامع منحرف می دانند و حکمای مسلمان آن را یکی از جوامع جاهله می شمارند، و از آن جا که انواع مدن جاهله در مدن فاسقه نیز یافت می شود، نظیر دموکراسی را در مدن فاسقه نیز می توان یافت. تفاوت مدینه فاسقه و جاهله در این است که مردم در مدینه فاسقه، به لحاظ نظری به آنچه در مدینه فاضله لازم است، علم دارند، یعنی مبدأ و معاد، سعادت، فضیلت و خیر را می شناسد، لکن به لحاظ عملی مطابق با یکی از جوامع جاهلی زندگی می کنند.

حمید پارسانیا



همچنین مشاهده کنید