چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

ریشه و مفهوم نام های اینگوش و چچن


ریشه و مفهوم نام های اینگوش و چچن

آیا اینگوشان, مردم گلیم گوش اساطیری هستند یا مغولان در لغت نامه دهخدا می خوانیم گلیم گوش گ ِ ص مرکب مردمی بوده اند مانند آدم لیکن گوشهای آنها به مرتبه ای بزرگ بوده که یکی را بستر و دیگری را لحاف میکرده اند و آنها را گوش بستر هم میگویند

آیا اینگوشان، مردم گلیم گوش اساطیری هستند یا مغولان؟ : در لغت نامه دهخدا می خوانیم: "گلیم گوش . [ گ ِ ] (ص مرکب ) مردمی بوده اند مانند آدم لیکن گوشهای آنها به مرتبه ای بزرگ بوده که یکی را بستر و دیگری را لحاف میکرده اند و آنها را گوش بستر هم میگویند. در عجایب المخلوقات چ هند ۱۳۳۱ ه . ق . ص ۵۸۴ آمده : گروهی بود که ایشان را منسک خوانند(برهان، منظور مینوسینسک در سرچشمه ینی سئی یا مینسک پایتخت روسیه سفید). و ایشان در جهت مشرق نزدیک یأجوج (و) یأجوج بر شکل آدمی بودند و مر ایشان را گوشهایی بود مانند گوش فیل. هر گوش مانند چادر باشد چون خواب کنند یکی از آن دو گوش بگسترانند و گوش دیگر چادر کنند(وجه اشتقاق عامیانه ترکی از نام قیلماق=قیل یعنی موی بز و ماق= به کار برنده یا به تصحیف قولاک=گوش !). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین+ با توضیحات نگارنده در پرانتز). جمعی از نسل قابیل بن آدم که در حدود بلاد مشرق سکونت دارند و گوش ایشان بمثابه ای بزرگ است که یکی را بستر و دیگری را لحاف سازند چنانکه از تواریخ معلوم میشود."

نگارنده قبلاً با توجه به یک بیت شعر از منوچهری دامغانی که می گوید بر روی هوا گلیم گوشان بینی دل ها ز نوای مرغ جوشان بینی، بر این باور شدم که منظور از گلیم گوشان اساطیری اورانگوتانهای جنگلهای سمت مالزی بوده است که اخبارش به خاورمیانه رسیده بوده است. حال نام اینگوشان قفقاز و کالموکها را در این ارتباط مورد بررسی قرار دادم بدین نتیجه می رسم که منظور از انسانهای گلیم گوش اساطیری به غیر از اورانگوتانهای گلیم گوش بوده است و از این مردم نه اینگوشان بلکه همانا مغولان هستند که از شدت سرمای زمستان کلاههای پوستین مخروطی بلند استفاده می نموده اند. اما نام اینگوشان (اینگو= بزکوهی، شی/شان= سرزمین و مردم سرز مین) به لفظ سکایی و اوستایی یعنی محل زیست "گوسفند مناطق سنگی و آهنی" به وضوح اشاره به نام "گیرگاو-ر" (گوسفند کوهستانی) نزد ایشان دارد که علی القاعده می توانست در زبان سکایی به صور گیلگاوی و گالگایی تلفظ گردد. و این به وضوح اشاره به حیوان توتمی ویژه این مناطق از خانواده بزکوهی و قوچ وحشی دارد. محققان روسی و بومی اینگوش چون نتوانسته اند مفهوم اینگوش مربوط به زبانهای ایرانی را در یابند و بتوانند آن را با توتم تور و تورانیان اساطیری پیوند دهند؛ لذا حدسشان از ظاهر این نام گالگایی "ساکنین دژها" شده است. ولی مسلماً دژ و قلعه چیزی نبوده است که این مردم کوهستانی و دور افتاده نیازی به ایجاد آنها در قلل دفاعی طبیعی خود داشته اند. چه مطلب جالب دیگری که در هنگام ورق زدن لغتنامه اینگوشی بدان بر خوردم این بود که در آن کلمهً تور را در زبانهای قفقازی به معنی بز کوهی گرفته اند و این بسیار سند معتبری است چون معادل ایرانی دیگر نام تورانیان یعنی شکا (سکا) نیز به همین معنی بز کوهی یعنی حیوان توتمی سکاها (تورانیان) می باشد. بر همین اساس پرتو نیرومندی نیز به نام مجهول چچن کوهستانی (تاومچقچ به زبان ترکان کمیک قفقاز) افکنده میشود چه ریشهً ترکی این نام بُز کوهستانی است. نام سکایی کهن ایشان هم که منابع کهن یونانی ذکر میکنند یعنی مایو-تی به همین معنی بُزکوهی است. حتی ریشه نام محلی زبان ایشان یعنی نوخچی در کلمه نوخچا (پنیر حاصل از بز- گوسفند) اشاره به نام همین ستور توتمی ویژهً ایشان دارد. در فرهنگ دهخدا می خوانیم: "در بعضی لهجات محلی بز تنها بر ماده گوسپند بی دنبه ٔ مودار اطلاق می شود و نر آنرا تیشتر گویند." مسلم به نظر میرسد ریشهً نام تیشتر اساطیری (مظهر قوچ جنگی ایزد رعد بهرام) همین "تی- ایشتر" (موجود ایستاده در کوهستان) همین بزکوهی بوده باشد.

عنایت الله رضا در دایرة المعارف بزرگ اسلامی (دبا، اینگوش، ‌جلد: ۱۰، شماره مقاله:۴۲۲۴) چنین اطلاعاتی از اینگوشها فراهم نموده است:

اینْگوش‌، جمهوری‌ خودمختار، شامل‌ سرزمینی‌ در غرب‌ جمهوری‌ چِچِن‌ و شمال‌ جمهوری‌ خودمختار اوستیای‌ شمالی‌. جمهوری‌ اینگوش‌ تابع‌ فدراسیون‌ روسیه‌ است‌. اینگوشها خود را گالگای‌ (قالقای‌) می‌نامند که‌ نام‌ عمده‌ترین‌ قبیله‌ از قبایل‌ اینگوش‌ است‌ (کالویف‌، ؛ I/۳۷۵ آکینر، ۱۹۷). اینان‌ از اقوام‌ بومی‌ قفقازند و صدها سال‌ است‌ که‌ در این‌ سرزمین‌ زندگی‌ می‌کنند و در یک‌ اثر جغرافیایی‌ ارمنی‌ سده ۱ق‌/۷م‌ از آنها به‌ عنوان‌ یکی‌ از قبایل‌ شمال‌ قفقاز یاد شده‌ است‌ (همانجاها).

اینگوشها که‌ زیستگاه‌ اصلیشان‌ کوهستانها بود، امروزه‌ در دامنه کوهها، جلگه‌ها و گذرگاههای‌ مرکزی‌ رشته‌ کوههای‌ بزرگ‌ قفقاز، زندگی‌ می‌کنند. نام‌ اینگوش‌ از نام‌ روستای‌ انگوش‌ گرفته‌ شده‌ است‌. این‌ نام‌ نخستین‌ بار در سده ۱۸م‌ از سوی‌ اقوام‌ قبارطه‌ (کاباردا) به‌ کار رفته‌، و سپس‌ در مآخذ روسی‌ کاربرد یافته‌ است‌ (کالویف‌، همانجا؛ X/۱۸۱ , ۳ .(BSE

آغاز نقل‌ مکان‌ اینگوشها از مناطق‌ کوهستانی‌ به‌ مناطق‌ جلگه‌ای‌ را در سده‌های‌ ۱۰-۱۱ق‌/۱۶-۱۷م‌ دانسته‌اند که‌ به‌ ویژه‌ در سالهای‌ ۱۸۳۰- ۱۸۶۰م‌ شدت‌ گرفت‌ و در نیمه دوم‌ سده ۱۹م‌ اکثر مردم‌ اینگوش‌ به‌ اراضی‌ جلگه‌ای‌ نقل‌ مکان‌ کرده‌ بودند (همان‌، نیز آکینر، همانجاها). در دوره تزارهای‌ روسیه‌ بخش‌ بزرگی‌ از اراضی‌ اینگوش‌، به‌ ویژه‌ نواحی‌ کوهستانی‌ از تصرف‌ اینگوشها خارج‌ شد و به‌ تصرف‌ روسها درآمد. در ۱۹۲۰م‌ حکومت‌ شوروی‌ در اینگوش‌ استقرار یافت‌. متعاقب‌ آن‌ در ژانویه ۱۹۲۱ این‌ سرزمین‌ به‌ صورت‌ بخشی‌ از جمهوری‌ خودمختار گورسکایا (کوهستانی‌) در آمد ( کشورها...، ۲۳۴؛ آکینر، همانجا).

در ۱۹۳۶م‌/۱۳۱۵ش‌ اینگوشها و چچنها جمهوری‌ خودمختار چچن‌ - اینگوش‌ را با مساحتی‌ در حدود ۳۰۰ ،۱۹کم۲ در دو سوی‌ رود تِرِک‌ در شمال‌ قفقاز تشکیل‌ دادند که‌ مرکز آن‌ شهر گروزنی‌ بود XXIV/۵۰۷) , ۳ ؛ BSEقس‌: آکینر، ۱۹۷-۱۹۸). در سالهای‌ ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴م‌ همه مردم‌ چچن‌ - اینگوش‌ به‌ اتهام‌ همکاری‌ با ارتش‌ آلمان‌ به‌ آسیای‌ مرکزی‌ و قزاقستان‌ تبعید شدند و در ۱۹۴۶م‌ جمهوری‌ خودمختار چچن‌ - اینگوش‌ منحل‌ شد (همو، ۱۹۸ ؛ کشورها، همانجا؛ ابوالحسن‌ شیرازی‌، ۲۲۲، نیز حاشیه ۳۹؛ قس‌BSE: X/۱۸۱ , ۳ ، ) اما در ۱۹۵۷م‌/۱۳۳۵ش‌ به‌ اینگوشها و چچنها اجازه‌ داده‌ شد تا به‌ سرزمین‌ خود بازگردند و بار دیگر جمهوری‌ خودمختار پیشین‌ را احیا کنند (همانجا).

در دسامبر ۱۹۹۲ طبق‌ اصلاحیه قانونی‌، جمهوری‌ چچن‌ - اینگوش‌ به‌ صورت‌ دو جمهوری‌ مجزا درآمد و شهر نازران‌ به‌ عنوان‌ مرکز جمهوری‌ اینگوش‌ برگزیده‌ شد ( کشورها، همانجا). پس‌ از جدایی‌ اینگوش‌ از چچن‌، جمعیت‌ آن‌ به‌ نحو چشمگیری‌ افزایش‌ یافت‌ و در ۱۹۹۳م‌/۱۳۷۲ش‌ به‌ ۷۰۰ ،۳۰۸نفر رسید («بانک‌ اطلاعات‌...۱»، «۲ /۲ »)؛ ولی‌ از آن‌ پس‌ رو به‌ کاستی‌ نهاد و در ۱۹۹۸م‌/۱۳۷۷ش‌ به‌ حدود ۲۹۹ هزار نفر تقلیل‌ یافت‌. شمار کسانی‌ را که‌ در ۱۹۷۹م‌ به‌ زبان‌ اینگوشی‌ سخن‌ می‌گفته‌اند، ۱۸۶ هزار نفر نوشته‌اند (همان‌، «۱ /۱ »؛ «فرهنگ‌...۱»، .(۴۸۸

زبان‌ اینگوشی‌ به‌ گروه‌ زبانهای‌ کاخ‌۲ (ویناخ‌) تعلق‌ دارد که‌ شاخه‌ای‌ از زبانهای‌ قفقازی‌ است‌ و به‌ زبان‌ چچنی‌ بسیار نزدیک‌ است‌ و مردم‌ چچن‌ و اینگوش‌، زبانهای‌ یکدیگر را می‌فهمند. بسیاری‌ از واژه‌های‌ روسی‌، عربی‌، فارسی‌ و ترکی‌، وام‌ واژه‌های‌ زبان‌ اینگوشی‌ را تشکیل‌ می‌دهند (کالویف‌ ؛I/۳۷۵ ۳ BSE ،همانجا؛ آکینر، ۲۰۰-۲۰۱.)

اینگوشها مسلمان‌ و پیرو مذهب‌ حنفی‌ هستند (همو، ۲۰۱ ؛ کالویف‌، .(I/۳۸۷ اسلام‌ از سرزمین‌ چچن‌ به‌ منطقه اینگوش‌ راه‌ یافت‌ و در نیمه نخست‌ سده ۱۹م‌ به‌ صورت‌ دین‌ رسمی‌ درآمد. برپایه آثاری‌ که‌ از گذشته‌ برجا مانده‌ (از جمله‌ بقایای‌ بنای‌ کلیسا و صلیبهای‌ به‌ دست‌ آمده‌)، معلوم‌ شده‌ است‌ که‌ اینگوشها در سده‌های‌ ۱۱ و ۱۲ق‌/۱۷ و ۱۸م‌ پیرو آیین‌ مسیح‌ بوده‌اند (همانجا).

مآخذ: ابوالحسن‌ شیرازی‌، حبیب‌الله‌، ملیتهای‌ آسیای‌ میانه‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌؛ کشورهای‌ مستقل‌ مشترک‌ المنافع‌ و جمهوریهای‌ بالتیک‌، تهران‌، ۱۳۷۴ش‌؛ نیز:

Sh., Islamic Peoples of the Soviet Union, London, ۱۹۸۶; BSE ۳; Foreign Investment, Promotion Center (FIPC), Ingush Republic, Ministry of Economy of the Russian Federation, ۱۹۹۸; Kaloiev, V. A., X Ingushi n , Narody Kavkaza, Moscow, ۱۹۶۰; Sovetski o entsiklopedicheski o slovar۰۳۹;, Moscow, ۱۹۸۷.

عنایت‌الله‌ رضا