جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خوکردن به آواز ویلچر


خوکردن به آواز ویلچر

پای حرف های نوید آرمضانی که خواننده ای دوست داشتنی است

نشستن روی صندلی چرخدار برای یک کودک ۱۰ ساله چندان هم آسان نیست؛ پسر بچه‌ای که در کوچه‌ها می‌دوید و پا زیر توپ می‌زد و زندگی‌اش در امتداد رفتن‌‌ها تعریف می‌شد...

‌ناگهان یک روز در یک تصادف هولناک توان راه رفتن و دویدن را از دست می‌دهد و روزهایش رنگ دیگری می‌گیرد. صندلی چرخدار جای پاهایش را می‌گیرد و با رنگ باختن جنب و جوش پایکوبی سعی می‌کند راهی دیگر برای ابراز حس‌هایش پیدا کند. هنر، بهترین راه برای ابراز حس است و موسیقی همپای بشر همیشه و همیشه حضور داشته است. نوید آرمضانی از آن گروه افراد دارای معلولیتی است که تصمیم می‌گیرد موسیقی را همدم همیشگی زندگی‌اش کند و در مدتی کوتاهی راهی طولانی را پشت‌سر بگذارد، ‌بی‌آنکه از پاهایش توقع یاری داشته باشد. گفت‌وگو با خوانند‌ه جوانی که روی ویلچر نشسته رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگی از اراده و بویی از عشق به زندگی.

چرا موسیقی را انتخاب کردید؟

همان‌طور که می‌دانید مشکلی برایم پیش آمد، مشکلی که تلخ‌ترین رخداد زندگی‌ام بود.

درباره این حادثه بگویید.

من در سن ۱۰ سالگی در یک حادثه‌ تصادف ماشین دچار مشکل ضایعه نخاعی از ناحیه گردن شدم، ‌در آن زمان احساس کردم تنها چیزی که من را آرام می‌کند، ‌فقط گوش دادن به موسیقی است و هیچ چیز دیگری نبود که بتواند مرا از آن حالت غمگینم بیرون بیاورد. ۱۲ سال از ‌آن روزها گذشته، ‌من الان ۲۲ ساله‌ام و تا امروز همچنان موسیقی را بهترین آرامبخش زندگی‌ام می‌دانم.

چه کسی ارتباط شما با موسیقی را برقرار کرد؟‌

عجین شدن من با موسیقی توسط برادرم انجام شد، ‌یکی از دوستان برادرم آهنگساز بود و برادرم مرا با ایشان آشنا کرد و از این طریق من هم کارم را شروع کردم و بعد هم با آهنگساز‌های دیگر و کارهای دیگر تلاش کردم حال و روزم را اندکی بهبود بخشم.

یعنی توسط دوست برادرتان آموزش دیدید؟

من پیش ایشان تست موسیقی دادم، چون قبلش استاد داشتم و آموزش آواز می‌گرفتم و تمرین صدا می‌‌کردم، ‌بعد هم چند وقتی با یک گروه موسیقی کار ‌کردم، این گروه از ۲ بخش پاپ و سنتی تشکیل می‌‌شد و من خواننده بخش پاپ بودم، بعد از مدتی در سن ۱۴ سالگی از آن گروه جدا شدم و با دوست برادرم کار کردم و بعد جدا شدم و یک آلبوم موسیقی منتشر کردم.

تا به حال چند آلبوم موسیقی وارد بازار کرده‌‌اید؟‌

من یک آلبوم مستقل منتشر کرده‌ام و تعداد زیادی تک آهنگ هم داشتم.

فروش کارهایتان خوب بوده؟

راستش را بخواهید کار موسیقی تا حالا هیچ درآمدی برای من نداشته است و خانواده‌ام تمام سرمایه‌گذاری‌‌های کارهای من را انجام می‌دهند، ‌تنها عایدی که من از انتشار آثارم داشته‌ام به دست آوردن مخاطبان بوده است.

با مخاطبان‌تان ارتباط هم دارید؟

بله با تعدادی از مخاطبانم از طریق ایمیل ارتباط داشته‌ام و تعدادی از آنها را هم دیده‌ام.

ارتباط با مخاطب برای یک هنرمند در وضعیت شما چه ویژگی‌هایی دارد؟

مهم‌ترین ویژگی ارتباط من به‌عنوان یک هنرمند با مخاطبانم این است که همه‌ آنها تعجب می‌کنند که چه‌جوری می‌شود کسی که روی ویلچر است با تمام مشکلاتی که در زندگی روزمره‌اش دارد، وارد کار موسیقی بشود. شما می‌‌دانید که به هر حال خواننده‌های دیگری که سرپا می‌ایستند و ترانه‌هایشان را می‌خوانند نسبت به من که روی ویلچر نشسته‌ام شرایط راحت‌تری دارند. وقتی کسی سرپا بایستد نفس کشیدن و خواندن ترانه برایش خیلی‌ راحت‌تر است. ولی کسی که همیشه نشسته است وقتی بخواهد ترانه بخواند با مشکلاتی زیادی روبرو می‌شود. این تفاوت‌ها برای مخاطبان من جای سوال دارد و آنها تعجب می?کنند. نکته‌ دیگری که ارتباط با مخاطبانم برای من ایجاد کرده این است که سعی ‌می‌کنم ‌‌از ‌پیشنهادها، انتقادها‌ و نظرهای ‌آنها استفاده کنم.

تا حالا اجرای عمومی هم داشته‌اید، که رودررو با مخاطبان‌تان باشد؟

بله من اجراهایی در سال‌های ۸۶-۸۷ و ۸۸ داشتم و توانستم مخاطبانم را از نزدیک ببینم. این اجراها تجربه‌های خیلی خوبی برایم بود و احساس بسیار جالبی داشتم.

چشم‌اندازتان برای آینده چیست، فکر می‌کنید در این حرفه –هنر- چقدر می‌توانید موفق باشید؟

الان خیلی چشم‌انداز مشخصی ندارم، البته الان شرایطی در زمینه‌ موسیقی در کشور ایجاد شده که ترسیم چشم‌انداز را برایم دشوار می‌کند هر چند هنوز خیلی امیدوارم و برنامه‌های زیادی دارم که برای انجامشان مصمم هستم. من دوست دارم با صدایم و از طریق آهنگ‌هایم بخشی از درد و رنج جامعه را بازگو کنم، مشکلات عاطفی که مردم دارند یا دیگر مشکلاتی که به‌صورت روزانه با آن روبرو هستند را از طریق موسیقی فریاد کنم.

ترانه‌هایتان را خودتان می‌نویسید؟

نه این کار را ترانه‌سراها انجام می‌دهند، من با ترانه‌سراهای متعددی کار می‌‌کنم. روال کارم این است که من معمولا به ترانه‌سرا ایده می‌دهم و او هم بر اساس ایده‌ من، متن ترانه را می‌نویسد. ایده‌ همه ترانه‌هایم مال خودم است. وقتی متن ترانه از سوی ترانه‌سرا آماده می‌شود ممکن است به تغییرهایی نیاز داشته باشد، گاهی ممکن است متنی که نوشته شده، نظر من را تامین نکند که در این صورت با حضور و همکاری و همفکری ترانه‌سرا تغییراتی در متن ایجاد می‌کنیم. گاهی هم ممکن است برای ساخت ملودی و آهنگسازی به مشکل بربخوریم که در این صورت هم با همکاری ترانه‌سرا متنی را در حدی که به ملودی نزدیک شود تغییر می‌دهیم.

برنامه‌ روزانه‌تان چیست، ‌یا کار دیگری به جز تمرین موسیقی هم انجام می‌دهید؟

من دانشجوی رشته‌ مهندسی مدیریت دانشگاه دماوند هستم و این رشته را به‌صورت غیرحضوری می‌خوانم و برای درس خواندن و مطالعه باید وقت زیادی صرف کنم. بنابراین هر روز بخش زیادی از وقتم به درس خواندن می‌گذرد و بعد از آن تمرین موسیقی و ‌گوش‌دادن به موسیقی از برنامه‌هایی است که هر روز دنبال می‌کنم.

چرا سعی نکردید موسیقی را به‌عنوان رشته‌ دانشگاهی انتخاب کنید؟

من سعی کردم که تغییر رشته بدهم و به جای مهندسی، موسیقی بخوانم و با چند مشاور و استاد دانشگاه هم در این زمینه مشاوره کردم اما آنها معتقد بودند که چیزهایی که قرار است در رشته‌ موسیقی در دانشگاه یاد بگیرم را در حال حاضر به‌صورت عملی فرامی‌گیرم و نتیجه‌ مشاوره‌ها نشان داد که من نیازی به تغییر رشته ندارم و بهتر است به همین شکلی که تاکنون موسیقی را کار کرده و آموخته بودم ادامه بدهم و این شد که من فعال رشته موسیقی و دانشجوی رشته‌ مهندسی شدم. کار موسیقی را ادامه دادم و همچنان به‌صورت انفرادی و غیرحضوری موسیقی را یاد می‌گیرم و پیش می‌روم.

کجا تمرین موسیقی می‌کنید؟

یک قسمتی از خانه‌مان که جای خلوت و دنجی است برای انجام تمرین‌های موسیقی در نظر گرفته‌ام که برای اعضای خانواده هم اذیت و آزار زیادی نداشته باشم.

تمرین موسیقی شما باعث اعتراض همسایه‌ها نشده است؟

نه خدا را شکر تا الان مشکلی پیش نیامده است.

تا حالا شده در خیابان یا در یک مرکز خرید کسی شما را بشناسد؟

این اتفاق خیلی زیاد افتاده و به‌صورت روزانه هم پیش می‌آید.

تا حالا شده که در کوچه و خیابان از شما بخواهند یک قطعه ترانه هم برایشان بخوانید؟

بله این درخواست را داشته‌ام و هر بار سعی می‌‌کنم برای مخاطبم توضیح بدهم که انجام این کار ممکن نیست، ‌البته سعی می‌کنم توضیحاتم به گونه‌‌ای باشد که باعث رنجش مخاطبانم نشوم ولی شرایط را برایشان به درستی تشریح کنم و سعی می‌‌کنم متقاعدشان کنم.

خانواده‌تان در اینکه شما بتوانید در این راه پیش بروید چقدر تاثیرگذار بودند؟

می‌توانم بگویم نقش خانواده‌‌ام واقعا زیاد بوده است.

فکر می‌‌کنید تمام کسانی که در موقعیت‌هایی شبیه شما هستند اگر مورد حمایت خانواده قرار نگیرند، شانسی برای پیشرفت دارند؟

ما یک مشکل جسمی داریم طبیعتا به کمک و همکاری از سوی خانواده نیاز داریم اگر خانواده کمک و حمایتشان را دریغ کنند، بخش زیادی از این استعدادها شکوفا نمی‌شود. به نظرم در حال حاضر هم این اتفاق رخ می‌دهد و ما می‌بینیم که متاسفانه برخی خانواده‌ها توان حمایت از فرد معلولشان را ندارند. در حالی‌که گام‌های اولیه باید از سوی خانواده انجام بشود، بعدها ممکن است که جامعه هم به فرد معلول کمک کند اما در شرایطی که الان ما در کشورمان داریم باید حتما اولین گام از سوی خانواده برداشته شود.

تردد راحت در شهر حق مسلم ماست

ما برای حضور در جامعه با مشکلات زیادی روبرو هستیم. کوچه، خیابان‌های شهر هم حتی برای حضور فرد معلول مناسب نیست. از طرف دیگر ماشین‌هایی که برای حمل‌ونقل ما آماده شده‌اند هم از شرایط مناسبی برخوردار نیستند. فرد معلول وقتی با ویلچر وارد یک ماشین می‌شود و ماشین حرکت می‌کند، شرایط ایمنی برای او آماده نیست، فرد عادی روی صندلی می‌نشیند و کمربند ایمنی را می‌بندد، ولی ویلچر یک فرد معلول، هیچ نقطه اتکایی ندارد و با هر ترمز ماشین ممکن است معلول دچار حادثه و آسیبی بشود. شاید تصورش برای شما دشوار باشد ولی فدراسیون ورزش معلولان هم پله دارد، یعنی چند نفر باید بیایند ویلچر فرد معلول را بلند کنند و از پله‌ها بالا ببرند، این برای من جای تاسف دارد. ما حتی بیمه هم نیستیم، یعنی حتی در حد یک بیمه هم دولت از معلولان حمایت نکرده است.

مردم مهربانند اما ترحم خیانت است

مردم ما همانقدر که عاطفی هستند یک مقدار هم در برابر اتفاق‌هایی که در زندگی دیگران رخ می‌دهد برخورد نامناسبی دارند. زمانی که دچار معلولیت شدم، وقتی از خانه بیرون می‌رفتم نگاه مردم آزارم می‌داد ما باید این نکته را همیشه مدنظر داشته باشیم که از این دست اتفاق‌ها برای هر کسی ممکن است رخ بدهد، حتما نباید تصادف ماشین باشد ولی به هر حال حادثه ممکن است در زندگی هر فردی پیش بیاید البته امیدوارم برای هیچ‌کس اتفاق بدی نیفتد اما بهتر است مردم مراقب رفتارشان با افراد معلول باشند و خدای ناکرده به کسی که مشکلی دارد. نگاه ترحم‌آمیزی نداشته باشند و احساس حقارت در آن فرد ایجاد نکنند. ما باید یاد بگیریم که با افراد معلول چگونه برخورد کنیم.



همچنین مشاهده کنید