چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
اینجا قدم قدم، همه پیچیده بوی تو
بوی نگاه زینب و بوی گلوی تو
شن های شعله ور شده را لمس می كنند
انگشت های علقمه در جستجوی تو
اسلام را قدم زده ای سوی كفرشان
كفار قبل از این كه بیایند سوی تو!
تو ماندی از زمین و نماندی از آسمان
خون از گلوت رفت و نرفت آبروی تو
من دارم آب می شوم از شرم؛ آن زمان
حتی نبوده آب برای وضوی تو
جز آسمان برای تو جایی نماینده بود
آنجا كه كفر می وزد از چارسوی تو...
صالح دروند- بوشهر
□□□
آفتاب آن روز در خون جگر سركرد و رفت
دشت را لبریز از گلهای پرپركرد و رفت
سرو روی شانه های سوگوار قتل گاه
لحظه ای كوتاه را یاد صنوبر كرد و رفت:
«رود لبریز از علمدار است و او لبریز عشق
یك تغزل تشنگی تقدیم مادر كرد و رفت»
روی دستان كه جاری شد ندای العطش؟
رود موج تشنه را نذر كبوتر كرد و رفت
معجری همرنگ شب تا بر سر ماه ایستاد!
آسمان فهمید زینب یاد اكبر كرد و رفت
لحظه ای تا وصل مانده است و شهید اشك ها
در غروب زخم ها یك كار دیگر كرد و رفت؛
«زینب اینجا بی قرار و فاطمه چشم انتظار
یك... دو... ركعت بوسه دورادور لب تر كرد و رفت...»
شاعری ترك شعار و شعر و دفتر كرد و رفت
رفت... تا آنجا كه نی را دید... باور كرد و رفت!
امیر مرزبان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست