پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

خنده ای بر غمناکی این جهان


خنده ای بر غمناکی این جهان

نگاهی به نمایش ”به خاطر یک مشت روبل” با طراحی و کارگردانی ”حسن معجونی”

«شما آنگاه که آرزومند اوج گرفتنید، روی به بالا دارید و من روی به پایین، زیرا که اوج گرفته‌ام! چه کس در میان شما هم خندیدن تواند و هم اوج گرفتن؟ آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد، خنده می‌زند بر همة نمایش‌های غمناک و جدی بودن‌های غمناک.» "نیچه"

خواستگاه کمدی بنا به گفتۀ ارسطو به"نمایش‌های بدیهه‌سازی آوازهای آیینی فالیک"که مرتبط با نیایش‌های باروری و جشن‌های دیونیزوسی است، برمی‌گردد. البته اکنون کمتر کسی با چنین دیدگاهی به کمدی می‌نگرد. امروزه کمدی از آغازهای تازه سخن می‌گوید، از احتمال دیدن یک موقعیت از زوایای مختلف، از توانایی انسان برای خندیدن حتی در دشوارترین لحظات، و همین خندیدن و به سخره گرفتن جهان، انسان را در مواجه با لحظه‌های سخت و غمبار زندگی، به مبارزه و مقاومت فرامی‌خواند تا با رقصی شادمانه، رویش و باروری را جایگزین خشکی و سترونی جهان کند.

"نیل سایمون" هم به عنوان یکی از بهترین کمدی نویسان آمریکایی در «پزشک نازنین» با خلق شخصیت‌های گرم، زنده و کمیک و قرار دادن آن ها در موقعیت‌هایی متفاوت یا دشوار، نگاه تازۀ خود را با مخاطبانش تقسیم می‌کند البته او در این راه تنها نیست و از داستان‌های کوتاه "آنتون چخوف" به عنوان مبنای کارش استفاده می‌کند. سایمون، هرگز علاقه خود را به چخوف و سبک ظریف طنزپردازی او کتمان نکرده و بارها در مصاحبه‌هایش بر قدرت چخو ف در به تصویرکشیدن آدمها و روابط بین آنها اذعان کرده است .

سایمون در این نمایش‌نامه به طورمستقیم به سراغ چخوف می‌رود و با دست‌مایه قراردادن داستان‌های کوتاه او، ادای دین مجددی به چخوف- این پزشکِ نازنین- می‌کند. خودش درباره این اثر می‌گوید:«پزشک نازنین در اصل یک نمایش کامل نیست. طرح‌های کلی و صحنه‌های وودویلی است که با همکاری غیرحضوری من و چخوف نوشته شده است، البته نه آنتون چخوفِ"سه خواهر"، بلکه مردِ جوانی که برای روزنامه‌ها داستان‌های کوتاه و قطعات فکاهی می‌نو شت....در طول نوشتن این اثر من همسرم را پیدا کردم، بعضی از صحنه‌ها درست از کار درآمدند، برخی هم نه ...اما به هر حال این ازدواجِ مبارک صورت گرفته است.»

اهمیت آثار غیر نمایشی چخوف (داستان‌های کوتاه، قطعات فکاهی و نامه‌هایش)کم‌تر از نمایش‌نامه‌های بلند و تک پرده‌ای‌های او نیست. اما، بیشترین تعداد از این پانصد داستان کوتاه و قطعات فکاهی در سنین بیست تا سی سالگی (۱۸۸۰-۱۸۹۰) نویسنده نوشته شده‌اند. در سال‌های آغازین این دهه چخوف در کنار تحصیل در دانشکده پزشکی برای گذراندن زندگی خود به نوشتن این داستان‌های کوتاه و قطعات طنز برای روزنامه‌ها روی می‌آورد و در اندک زمانی با مهارت خیره‌کننده‌اش نه تنها به نویسنده محبوب داستان‌های کوتاه بدل می‌شود، بلکه دیری نمی‌پاید تا از طریق تک‌پرده‌ای‌هایش خود را به عنوان درام‌نویسی چیره‌دست نیز معرفی می‌کند. خلق این تک پرده‌ای‌ها به سال‌های (۱۸۸۵-۱۸۹۱) یعنی همزمان با دوران پربار داستان‌نویسی او برمی‌گردد . هر چند که نمی‌توان سبک مشخصی را به همۀ این تک پرده‌ای‌ها اطلاق کرد، اما خود چخوف در نامه‌هایش آنها را «وودویل» می‌خواند. وقتی چخوف به تئاتر مسکو وارد می‌شود، وودویل یا شکل دم‌دستی ِروسی شده این سبک فرانسوی از محبوب‌ترین سبک‌های حاکم بر صحنه‌های تئاتر این شهر است، این دوران وودویل روسی بعد از یک قرن بر صحنه بودن، دیگر کهنه شده و در جا می‌زده و این چخوف است که می‌تواند با استفاده از اصول اولیه این وودویل‌ها در کنار مهارت داستان‌نویسی خود، و ترکیب ویژگی‌های کمدی و تراژدی در آنها خون تازه‌ای را در رگ‌های تئاتر مسکو جاری کند.

سایمون هم در اقتباس خود از داستان‌های کوتاه چخوف با خلق فضایی کمیک و پر تحرک کاملاً به تک‌پرده‌ای‌های این نویسنده نزدیک می‌شود و همچون چخوف از نامِ صحنه‌های وودویلی برای اپیزودهای مختلف نمایش‌نامه‌اش استفاده می‌کند، با این همه باز هم در چنگ زدن به دامان چخوف ابایی ندارد و از استفاده کردن از جان مایه‌هایی که در نمایش‌نامه‌های بلند و سایر آثارچخوف هم وجود دارد، غافل نمی‌شود. در "پزشک نازنـین" چند داستان کوتاه به اپیزودهای نمایشی جداگانه‌ای بدل شده‌اند که شاید تنها عنصر مشترک آنها، حضور شخصیت نویسنده باشد. آنچنان که به نظر می‌رسد این نویسنده کسی جز خود چخوف نیست. از طرفی چندین ارجاع مستقیم به نمایش‌نامه‌های چخوف هم وجود دارد که می‌توان به مونولوگ آغاز نویسنده و مشابهت آن با مونولوگ تریگورین در"مرغ دریایی" و یا ارجاعاتی که در اپیزود "آزمون انتخاب بازیگر" به نمایش‌نامۀ «سه خواهر» می‌شود، اشاره کرد. سایمون کمدیِ خود را با بهره‌گیری به جا و متناسب از تکنیک‌هایی چون کناره‌گویی، استهزاء، آیرونی(Irony)، طنزِ موقعیت، شخصیت و کلام در بستری از دردها، تناقض‌ها و غم‌های بشری می‌پروراند و مثل آن پزشکِ نازنین روح آدمی را با همۀ فراز و فرودهایش کالبد شکافی می‌کند،گاهی به سخره‌اش می‌گیرد و گاهی برایش گریه سرمی‌دهد.

با این اوصاف "حسن معجونی" در اجرای خود، با انتخاب پنج ‌صحنۀ مختلف از "پزشک نازنین" و اضافه کردن قسمت دیگری به آن (به نویسندگی شهرام زرگر)، عنوان جدید «به خاطر یک مشت روبل» را برایش برگزیده است. او در اجراهایی که از تک‌پرده‌ای‌های چخوف داشته، نشان داده که درک درستی از طنز چخوفی دارد و به خوبی می‌تواند ظرافت‌های نویسنده را در کنار هم قرار دادن عناصر کمیک و تراژیک به تصویربکشد. در این اجرا هم به جای به درو دیوار کوفتن برای به خنده واداشتن مخاطب، در اکثر مواقع قدرت کارگردانی‌اش را در خدمت نمایش‌نامه و خواستگاه فکری و سبکیِ نویسندگانش (سایمون- چخوف) به کارگرفته است. بازیگران نمایشنامه (با وجود این که برخی بازیگران با سابقه و شناخته شده‌اند و عده‌ای دیگر دانشجو و در آغاز راه) توانسته‌اند، بازی‌های یک‌دستی را از خود نشان دهند.سکوت‌های به جا و تاکید درستی که روی برخی دیالوگ‌ها گذاشته شده، به پررنگ شدن طنز کلامی نمایشنامه کمک فراوانی کرده و به نظر می‌رسد که کارگردان کاملاً آگا هانه بر بازی‌های زبانی سایمون که اکثر تر جمه‌ها توانایی زیادی در پرداختن به آنها ندارند، تأکید می‌کند.

اما شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این اجرا طراحی صحنۀ ساده و در عین حال بسیار موثری باشد که به خوبی توانسته در اپیزودهایی که از نظر مکانی با هم بسیار متفاوتند، به‌ کار بیاید. صحنه این نمایشنامه سکویی مدور و البته شیب‌دار است که زمینه‌ای سفید آن را پوشانده است. در اپیزود ابتدایی تنها چند صندلی روی آن چیده شده و آن‌گونه که در نمایشنامه ذکر شده، همان اتاق کار نویسنده در خانه‌ای است که «روی شیب ساخته شده و با یه بارون شدید سرمی‌خوره می‌ره پایین». بلافاصله با ورود به اپیزود بعد، همین سکو به سالن تئاتر تبدیل می‌شود و در هر اپیزود کارگردان با به ‌کارگیری حداقل نشانه‌های بصری، و با استفاده از حرکت بازیگران در طول نمایش (بدون آنکه نیازی به تعویض صحنه باشد) سکوی مدورش را به عنوان مکان قراردادی جدیدی به تماشاگر، می‌قبولاند. از طرفی می‌توان این طراحی را به طریقی با لایه‌های درونی متن، وضعیت تراژدی -کمیک گونۀ آدم‌ها و دست و پا زدن دائمی آنها بین شادی و غم، مرگ یا به ارثیۀ چند میلیون روبلی رسیدن، مرتبط دانست.

همچنین معجونی با انتخاب اپیزودهایی خاص از کار سایمون و به هم‌ ریختن ترتیب چیدمان آنها در کنار یکدیگر، به اجرایش وحدت و نظمی هارمونیک بخشیده است، انتخاب این صحنه‌ها در نهایت باعث می‌شود تا علاوه بر شخصیت نویسنده؛ تکرار برخی مضمون‌ها هم به عامل وحدت بخشی تبدیل شود و این اپیزودهای جداگانه را به یکدیگر نزدیک و نزدیک‌تر کند. یکی از این مضمون‌ها، مسألۀ«قدرت» است. در صحنه‌های مختلف، می‌توان تقابل قوی/ ضعیف و چالش شخصیت‌ها در مورد قدرت یا ضعف را به راحتی پیدا کرد. در اپیزود «عطسه» تقابل (ژنرال-چردیاکف)، در« انتخاب بازیگر» ( نویسنده-کارگردان/ نینا)، در صحنۀ «ولگرد» (نویسنده /ولگرد)، در صحنۀ «معلم سر خانه» (آقا/ جولیا) و در اپیزود پایانی«در کلانتری»، (سگِ ژنرال/رئیس کلانتری / طلا ساز) قطب‌های قوی و ضعیف را تشکیل می‌دهند. این قطب‌ها در طول هر اپیزود در مقابل هم می‌ایستند، گاهی ضعیف، با حرکاتی ناگهانی می‌خواهد در مقابل قوی بایستد (مثل ایستادگی چرد یا کف در مقابل ژنرال در اپیزود عطسه)، اما دیری نمی‌پاید که قدرت برتر دوباره حاکم می‌شود. گاهی هم قوی، ضعیف را به خاطر سکوت و تن دادن به ذلت محکوم می‌کند (معلم سر خانه) به این ترتیب چالش قدرت در کنار تأکیدی آگاهانه روی خودِ«نمایش» و مفهوم به نمایش گذاشتن در کل اجرا حاکم می‌شود.

به هرحال، آنچه در کار معجونی حائز اهمیت است، این است که او قدرت کارگردانی‌اش را در خدمت نمایشنامه و نویسنده‌اش قرارداده و در این راه بیش از همه به چخوف، نزدیک شده است. او توانسته، لابه‌لای صحنه‌های خنده‌آور، فضایی خالی برای اندیشیدن مخاطب باز کند و جنس دیگری از خنده را بر لب‌های تماشاگر بنشاند: خنده‌ای بر غمناکی این نمایش، این جهان.

سحر خلیلی

پی نوشت:

۱ - چخوف عادت داشت همه نمایشنامه‌هایش را با عنوان فرعی توصیف کند. چهار تک‌پرده‌ای از ده تک پرده‌ای‌اش

را شوتکی (فارس)، دو اثر را اتود نمایشی و یک اثر را درام، یکی را تک گویی و دیگری را نمایشنامه تک پرده‌ای

می‌خواند، اما در نامه‌هایش به طور کلی همه آثار تک پرده‌ای کمدی و جدی‌اش را «وودویل »خوانده است.

۲- وودویل در اصل سبک فرانسوی همه پسند بود، ملغمه‌ای بود از آواز و کمدی سبک و مضحکه و تقلید.

منابع:

احیاء ،حمید،دفترهای نیلا- دفترهای تئاتر- مجموعۀ مقالات و آثار ، دفتر چهارم، ویژه تک پرده‌ای‌های چخوف، نیلا،۱۳۸۴

براکت، اسکار، تاریخ تئاتر جهان ، تر جمه هوشنگ آزادی ور، تهران مروارید،۱۳۷۵جلد اول.

سایمون، نیل؛ پزشک نازنین، ترجمه شهرام زرگر؛ تهران، نیلا ،۱۳۸۸.

http://method.vtheatre.net/doc/intro.html