شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

تب پس از واکسن


تب پس از واکسن

۵ ماه پس از انتخابات دوران ساز ۲۲ خرداد و شرایط متلاطمی که در این مدت پدید آمد, فرصت خوبی است تا به ارزیابی وضعیت ۲ جبهه اصلی دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی ایران بنشینیم لازمه مهم تدبیر و ترسیم آینده, همین فهم درست از وضعیت امروز است

۵ ماه پس از انتخابات دوران ساز ۲۲ خرداد و شرایط متلاطمی که در این مدت پدید آمد، فرصت خوبی است تا به ارزیابی وضعیت ۲ جبهه اصلی دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی ایران بنشینیم. لازمه مهم تدبیر و ترسیم آینده، همین فهم درست از وضعیت امروز است.

۱) حوادث تلخی که در این چند ماهه رقم خورد، معلوم کرد عرصه سیاست کشور از آسیب های بزرگی رنج می برد. خیلی ها غافلگیر شدند وقتی این حجم عظیم از جفا و خیانت و مرزشکنی ها را دیدند. برخی رجال سیاسی چنان تن به انتحار حیثیتی سپردند که گواهی می داد نه دچار ضعف بصیرت بلکه گرفتار نابینایی مطلق شده اند. آنها برای انتحار بدترین دوران را انتخاب کرده بودند، دوران بر آمدن و تابان شدن دوباره ارزش ها و فضیلت های انقلاب. آنها خود خواسته به جایی رسیدند که نباید، و گویا مصداق آیه ۷۰ سوره نحل شدند که «از شما کسانی هستند که به پست ترین دوره عمر می رسند تا بعد از علم و آگاهی، چیزی ندانند».

خیلی ها از این صحنه های غیرقابل باور غافلگیر شدند اما این ماجرا قابل پیش بینی بود و بدتر از آن هم می تواند قابل پیش بینی باشد اگر غوطه خورندگان در فتنه به خود نیایند. امیرمؤمنان(ع) ماه ها با این جماعت سرکش و پیمان شکن مدارا کرد در حالی که امت به ستوه آمده بودند. شهوت زدگان قدرت هر چه از یاغی گری در آستین داشتند رو کردند تا روز جمل که غرش سپاه عدالت را دیدند و در سیلاب آن غرق شدند. مولای متقیان آنجا بر سر آن جنازه های بی جان، از جمله ۲ عبارت بلند را بیان کرد. اول، «ناشنوا باد گوشی که نصیحت رسا و بلند را نشنود. و کسی که فریاد بلند، گوش وی را ناشنوا ساخته، چگونه صدای نرم را بشنود». و دوم، امام اعلام کرد که از این ماجرای تلخ غافلگیر نشده است. «همواره منتظر عواقب خیانت شما بودم و با فراست آثار فریب خوردگی را در سیمای شما می دیدم تا آنجا که لباس دین، شما را از من پوشاند و صدق نیتم، مرا بر حقیقت شما بینا کرد». (خطبه ۴ نهج البلاغه). آن روز که به نام حج از مدینه خارج شدند، امام از حقیقت امر آنها خبر داد اما قصاص قبل از جنایت نکرد تا ستمگران و یاغیان، مظلوم نمایی نکنند و در عین حال راه برای بازگشت باز باشد. آنها اما از این نگاه نافذ حذر نکردند حال آن که از رسول خدا(ص) شنیده بودند «اتقوا فراسه المؤمن فانه ینظر بنورالله. از زیرکی مؤمن بپرهیزید که او به نور خدایی می نگرد».

از سال ها پیش بر جبین جریان رجعت طلب در ایران این طالع نحس دیده می شد که جفا در حق ملت و انقلاب را به غایت رسانند و ولید و مروان و سعید بن عاص های اموی روزگار، آنان را از جای بجنبانند. فتنه ای که به بهانه انتخابات رقم خورد با همه بزرگی، از همان آبشخوری سیراب می شد که فتنه ۰۱ سال پیش در تیرماه ۸۷. فتنه گران ابعاد تازه ای به ماجرا داده بودند. آدم های جدید و خاکستری، آدرس های انحرافی، یارگیری گسترده. اما از یاد برده بودند که به نسبت ۰۱ سال پیش چقدر نزد مردم سقوط کرده اند و چه قدر جبهه انقلاب مقتدرتر شده است. آنها مردمان طوفان دیده را از آمد و شد باد ترساندند حال آن که اقتدار ملی امروز اصلا با ۰۱ سال پیش قابل مقایسه نبود.از یاد برده بودند که ۶-۵ سال پیش وقتی شماری از سران فتنه پس از نگاشتن نامه ۱۳۵ نفره کذایی (به نام نمایندگان مجلس ششم) به دیدار رهبر انقلاب رفتند اول جمله ای که از مقتدای امت شنیدند آیت و بشارت الهی بود «هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم و لله جنود السموات و الارض».

مولای متقیان ماه ها با اصحاب شتر سرخ مو مدارا کرد و فرزند او روح خدا خمینی که پشت ابرقدرت ها را لرزاند از سال ۶۵-۴۶ به مدت ۳، ۴ سال (تا فروردین ۸۶) به آن شیخ آلت دست منافقین مهلت داد تا یا برگردد یا پنهان باطن خویش را برون ریزد. آری امام خون دل خورد اما همان صبوری ها از او روح خدایی ساخت جاودانه. گویند سنگ لعل شود در مقام صبر، آری شود و لیک به خون جگر شود.

۲) رجعت طلبان شورشی پس از آن که همه زاغه مهمات و خشاب خویش را در آتشباری کور از کف داده اند، اکنون به باقی مانده نیروها هشدار می دهند که رادیکالیسم و شعارهای تند، باعث شکاف و ریزش بیشتر می شود. بماند که حامیان مدعی هواداری به خاطر اینها به میدان نیامده بودند که به خاطر همین ها نیز بازگردند. آنها نردبان شکسته ای دیدند و به توهم افتادند که با این نردبان شکسته از دیوار نظام و کشور عبور کنند و شبیخون بزنند و البته آنها و اربابانشان فریب ظاهر نردبان را خوردند و از ارتفاعی که برای همه قابل مشاهده بود، سقوط کردند. آبرویی که از امثال اوباما و کلینتون در این حوادث رفت شاید در هیچ ماجرای دیگری نمی توانست این چنین زایل شود.

آیا مرتجعان شورشی توبه کرده اند؟ اگر شعار قانون اساسی و وحدت ملی از سر صداقت است که باید به همین قانون و وحدت ملی بازگردند نه اینکه دنبال نفاق افکنی و تفرقه اندازی باشند و در عمل به قانون اساسی تن ندهند.اینکه قانون اساسی خوب است اما به قرائت هرمنوتیک و دل بخواهی ما، از آن حرف هاست که نظیرش از سوی جملی ها و قاسطین و نهروانی ها گفته شد. امویان پوستین قرآن را سر نیزه هایی کرده بودند که تا ساعاتی قبل سینه علی و یاران راستین پیامبر(ص)- امثال عمار یاسر- را نشانه رفته بود. حالا نیز همان پوستین ها قرار بود جای قرآن ناطق و ولی مطلق را بگیرد. دیگر بار نمی شود قانون اساسی را به شیوه قاتلان خلیفه سوم- که پیراهنش را سر نی کرده بودند- سر نی کرد و مطالبه خون و حق کرد. و نمی توان دعوت به حکمیت قرآن کرد و حکومت حق را انکار، و همزمان تن به حکمیت طاغوت سپرد.

امروز حیرت و سردرگمی و در عین حال فرار به جلو و لبخندهای رنگ پریده را در سیما و عمل سران فتنه می توان مشاهده کرد. دست آنها رو شده و راز مگو را گفته اند. سرنخ ماجرا در دست آنها نبود. آنها هم با علم به این موضوع خواستند بر فراز موج تدارک شده از سوی دشمن، موج سواری کنند غافل از اینکه این موج به صخره های سخت و نفوذناپذیر خواهد خورد و از موج سواران قربانی خواهد گرفت.

۳) جبهه استکبار با خطای محاسبه بوی کباب استشمام کرده بود و هزینه اش را خواهد پرداخت. هفته گذشته روزنامه لس آنجلس تایمز از قول مارک فاولر تحلیلگر سابق سازمان سیا نوشت «دولت اوباما نمی خواهد اپوزیسیون را نادیده بگیرد اما نمی تواند کلاه خود را روی این گروه آویزان کند. جمهوری اسلامی به شدت اپوزیسیون را عقیم کرده است. من فکر نمی کنم جمهوری اسلامی از اپوزیسیون نگرانی داشته باشد. دولتمردان آمریکا آگاهند که باید احتمال کنار آمدن با ایران را بدون ریختن آب سرد بر سر اپوزیسیون در نظر گیرند.» همین روزنامه هفته قبل از آن (۹) مهر ۸۸ به نقل از جان هانا مشاور امنیت دیک چنی و عضو موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک خبر داده بود «برخی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز طی ملاقات مشترکی با حضور فعالان اپوزیسیون در اروپا به من گفتند تحریم علیه ایران باید اعمال شود اما نه ضعیف و تدریجی که به رژیم امکان تطبیق با شرایط جدید را بدهد. تحریم باید به صورت شوک باشد و فلج کند نه اینکه مثل واکسن عمل کند».

آنها البته دیر رسیده اند. واقعیت این است که آشوب پس از انتخابات، برای فلج کردن جمهوری اسلامی تدارک شد. اما مثل تزریق یک میکرب ضعیف شده (واکسیناسیون) عمل کرد و نظام جمهوری اسلامی تا سال ها از تهدیدهای مشابه بیمه شد. جمهوری اسلامی در آبان ۸۸، همان جمهوری اسلامی اردیبهشت و خرداد نیست. ملت و دولت ایران در این ۴، ۵ ماه به اندازه ۵۰-۰۴ سال تجربه عملی اندوخت و دشمن، شبکه ۰۲ساله خود را سوزاند و خاکسترش را برباد داد. این یک رزم جدی بود تا کشور ما قوت ها و ضعف ها و آسیب ها را بشناسد. فتنه سبز، یک واکسیناسیون ملی سلامت بود، با وجود همه تب و التهاب و ناگواری هایش. بله اوضاع بحرانی است اما برای آفرینندگان بحران نه کشور و نظام.

۴) شبکه اصلی فتنه آن سوی مرزهاست. ملت ما دشمنان اصلی را که چونان عنکبوت همواره مشغول دام چیدن و تار تنیدن هستند، گم نمی کنند. شبکه عنکبوت را مثلث جاسوسی استکبار (سیا، اینتلیجنس سرویس و موساد) با بهره گیری از امکانات امپریالیسم رسانه ای ساخته اند تا به واسطه ماهواره و اینترنت، توری مجازی را پهن کنند که ظاهرا بومی و داخلی است اما سر آن در خارج به دست همان مثلث است. آنها ده ها خبرنگار را طی همین یک دهه اخیر به تدریج از کشور خارج کرده و چند برابر آن را در داخل- دانسته و ندانسته- یارگیری نمودند.به این فهرست اضافه کنید سیاست بازان و صاحب منصبان سابق (برخی مقامات سابق ارشاد نظیر مهاجرانی، رمضان پور بی بی سی، سحرخیز و...) را که بسیاری شان در خارج از کشور به سر می برند. این شبکه با همه پیچیدگی، عنکبوتی و سست است و کدام سند بر این ادعا، بهتر از راهپیمایی ۳۱آبان و آبروریزی چندصد نفره ای که تصور می کرد آن ۴۱، ۳۱ میلیون رای دهنده عقل خویش را به جماعت جفاکار سپرده اند. آنها شعور ملت ایران را در زرق و برق گوساله سامری رسانه های خود دست کم گرفته بودند. صاحبان این شبکه روی چوپان دروغگو را سفید کرده اند و حالا باید قصه عنکبوت دروغگو را در کتاب ها نوشت.

۵) دوم خرداد ۶۷ جبهه وفاداران به انقلاب نتوانست بیش از ۷میلیون نفر را بسیج کند. امروز این جبهه بزرگ رکورد ۵/۴۲میلیون را به همت «سازمان رای» خود بر جای گذاشته و اگر خطاها و بهانه دست اغیار دادن توسط نیروهای خودی نبود به یقین این سازمان موثرتر هم عمل می کرد. قدر این سازمان خودجوش و ملی نخبگان را باید دانست. این سازمان مردم نهاد، موج آفرین است و نباید در رای و انتخابات که امری ثانوی است متوقف بماند. کار این سازمان را باید به دوره خدمت، نقد و مطالبه گری- امر به معروف و نهی از منکر- بسط داد. که اولویت این است. این سازمان باید به مثابه «ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر...» به نهاد و ساختار همواره در جنبش برای مطالبه گری از تمام اجزای حاکمیت و در عین حال عامل پیوند و وفاق و الفت این اجزا تبدیل شود.

۶) امروز روشن شده که دیگر دعوا، سر رقابت فلان نامزد با بهمان نامزد نیست. دعوا اصلا سرانتخابات نیست. دولت و احمدی نژاد بهانه بود. جنگ استکبار است با جبهه اسلام. این معنا را هم خود دولت و شخص رئیس جمهور خدمتگزار و هم جبهه بزرگ اصولگرایان باید همواره در افق دید داشته باشند. هیچ کس مانند خود اصولگرایان نمی تواند به اصولگرایی و به آن حماسه حضور ۰۴میلیونی آسیب بزند و هیچ کس مثل خود دولتمردان و اطرافیان رئیس جمهور قادر نیست در این اقتدار خلل افکند. فرصت طلب ها و اختلاف افکنان دو خلل اساسی اند. راهشان را باید بست. الفت، «تواصی به حق و صبر»، هم اندیشی، سینه فراخ برای حق شنوی و عقب نماندن یا پیش نیفتادن از مقتدای حکیم انقلاب، آن اکسیرهایی است که معجزه می کند. و البته که به خاطر احساس قدرت نباید به لبخند دشمن دل سپرد.

محمد ایمانی