جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
آیت الله شیخ محمدمهدی شمس الدین
آیتالله شیخ محمدمهدی شمسالدین، فقیه و اندیشمند برجسته لبنانی در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در نجف دیده به جهان گشود. وی پس از تحصیل علوم اسلامی در زادگاه خود، به سال ۱۳۴۷ شمسی به لبنان آمد و از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۷۳ نایب رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان و از آن پس، به ریاست این مجلس برگزیده شد. شمسالدین به همراه برخی از همفكرانش مجله «الاضواء» را راه اندازی كرد. نخستین كتاب او «نظامالحكم والادارهٔ فی الاسلام» (نظام حكومت و مدیریت در اسلام بود) كه در چاپهای بعدی، آن را تعدیل كرد و در چاپ آخر آن را به خلفای راشدین اهدا کرد. كارهایی از این دست و طرحهای مؤثر وی برای یكپارچگی لبنان از او «مرد گفتوگو» ساخت. آیتالله شمسالدین، از محبوبیت فراوانی میان اهل سنت و مسیحیان برخوردار بود. وی در سخنرانی خود در قاهره بر اجتهاد مذهبی سنتی میتازد و علما را به اجتهاد در خارج از دایره مذهب فرامیخواند و از ابتلای شیعه به تورم اجتهادی و معضل انسداد باب اجتهاد نزد اهل سنت سخن به میان میآورد.
● كتابهای او
▪ «در اسات فی نهجالبلاغه» (پژوهشهایی در نهجالبلاغه)،
▪ «ثورهٔالحسین: ظروفها الاجتماعیهٔ و آثارها الانسانیهٔ» (انقلاب حسین: شرایط اجتماعی و آثار انسانی آن)،
▪ «مطارحات فی الفكر المادی والفكر الدینی» (گفتوشنودهایی در اندیشه مادی و اندیشه دینی)▪ «حقوق الزوجیهٔ و حق العمل للمرأهٔ» (حقوق زناشویی و حق كار زنان)،
▪ «العلمانیهٔ» (سكولاریزم)
▪ «الامهٔ والدولهٔ والحركهٔ السلامیهٔ» (امت، دولت و جنبش اسلامی)،
▪ «الاجتهاد والتقلید؛ بحث فقهی استدلالی مقارن» (اجتهاد و تقلید، بحثی فقهی ـ استدلالی و تطبیقی)،
▪ «اهلیهٔ المرأهٔ لتولی السلطهٔ» (شایستگی زنان برای فرمانروایی)،
▪ «الاسلام و تنظیم الاسرهٔ» (اسلام و تنظیم خانواده)،
▪ «التجدید فی الفكر السلامی» (نوسازی در اندیشه اسلامی)،
▪ «السلم و قضایا الحرب عندالامام علی؛ دراسهٔ فی نهج البلاغه» (صلح و مسائل جنگ از دیدگاه امام علی؛ پژوهشی در نهجالبلاغه)،
▪ «الغدیر؛ دراسهٔ تحلیلیهٔ اجتماعیهٔ سیاسیهٔ لمسألهٔ الحكم الاسلامی بعد وفاقهٔ الرسول» (غدیر؛ پژوهشی تحلیلی، اجتماعی، سیاسی، در باب مسئله حكومت اسلامی پس از درگذشت رسول خدا).
در جهان اسلام، از دیرباز و با تلاشهای متفكرانی چون سید جمالالدین و محمد عبده و محمد اقبال لاهوری راههایی برای تحقق بیداری و خیزش مسلمانان پیشنهاد شده است كه پارهای از این روشها، از موفقیت چشمگیری برخوردار بودهاند. شیخ محمدمهدی شمسالدین از جمله فقیهان مسلمانی است كه با عنایت و رعایت میراث سلف، برای سازماندهی خردمندانه جهان و زندگی آدمیان، در سایه دین مبین اسلام، تلاش میكند.
شمسالدین، با طرح نظریه «ولایت امت بر خویش»، مجالی برای رهایی از ستیز دیرپای شورا و دموكراسی فراهم آورد. وی معتقد بود شیعیان باید در موطن و سرزمین خود و در میان اقوام دیگر آمیخته شوند، زیرا پرهیز و گوشهگیری شیعیان از جوامع و اقوام دیگر ـ همانند مسیحیان و یا اهل تسنن ـ سبب محروم ماندن آنان از شور و شعور شیعی و محروم ماندن شیعیان از چالشهایی میشود كه آنان را به بازآفرینی اندیشه و هماهنگسازی خود با مقتضیات زمان وادار میكند.
نگرش شمسالدین به اسلام، به عنوان یك كل و یك ساختار منسجم به گونهای است كه در نظر او، شریعت و عقیده اسلامی تركیبی یكسان است كه هرگونه حذف و یا تجاهل نسبت به یكی از اصول آن بر انسجام یاد شده اثر نامطلوب میگذارد.
علامه شمسالدین كه در كتاب «فی الاجتماع السیاسی الاسلامی... »، اسلام را دینی سیاسی معرفی كرده و نظریه حاكمیت در اسلام را جانمایه و بنمایه اسلام برمیشمارد، پیش از این در كتاب «بین الجاهلیهٔ و الاسلام» با نگاهی به وضعیت انسانهای پیش و پس از اسلام به بررسی اصول كلی اسلام پرداخته است تا علاوه بر شناساندن این اصول و مبادی، میان اسلام و جاهلیت پیش از اسلام كه در سراسر گیتی هستی داشت و تمدن غرب كه از آن با نام جاهلیت معاصر یاد میكند، تمایز افكند. پایههای بنیادین اسلام در نگاه شمسالدین یكی بودن هدف ادیان الهی، ایمان به خدای واحد، شیوه مسالمتآمیز دعوت به اسلام، آزادی و مسئولیت فردی، در برداشتن مفاهیم والا در باب اخلاق فردی و اجتماعی همچون برابری و آزادی، یكپارچگی سیاسی ناشی از عقیده و شریعت واحد و منسجم، ایجاد توازن میان ثروتمندان و تهیدستان جامعه و اهمیت بخشیدن به بخش اقتصاد و شمولیت و جاودانگی است. دینی كه بشریت را از تاریكی جهالت به سوی نور ایمان و هدایت رهنمون میسازد؛ خواه این جاهلیت پیش از اسلام باشد و خواه جاهلیت دوران معاصر كه بر ساخته تمدن انسان غربی است.
به نظر محمدمهدی شمسالدین، مادیگرایی غربی بزرگترین ویژگی و معضل جهان غرب است كه از آن معضلاتی همچون نگرش حیوانی به انسان، فقدان اخلاق و پرورش یافتن خوی ستیزهجویی برمیخیزد كه استعمار و استثمار كشورهای دیگر، از دستاوردهای تعصب و ستیزهجویی این دیدگاه است.
به نظر شمسالدین، غربیان، آگاهانه به ستیز علیه اسلام برخاستند و هماره گمان كردهاند كه تا اسلام و قرآن باقی است، توانایی چیرگی بر اوضاع مشرق زمین را ندارند و از آنجا كه در نظر نویسنده، مستشركان، تصویری تیره از اسلام و مسلمانان ساختهاند، نمیتوان درك نادرست غربیان از مسلمانان را تعدیل كرد. بلكه باید شخص مسلمان، از خود آغاز كند و رهایی وی در گرو خودآگاهی و آمادگی برای مبارزه با تمدن نوپای غربی است.
علامه شمسالدین، واكنش پارهای از اندیشمندان مسلمان را منفی و سترون میخواند: در آغاز دوره نوزایش جهان غرب و اسلام كه با نخستین برخوردهای روانی مسلمانان با مدل غربی همراه شد، برخی از اندیشمندان به جای بیرون كشیدن مسلمانان از منجلاب واپس ماندگی و شناساندن جایگاه واقعی اسلام و مسلمانان و رسالت عام و انسانی اسلام، تنها به حمایت «خود» از تهاجم غربی پرداختند و بدینسان به جای اینكه شخص مسلمان در میدان نبرد حاضر شود، برای حمایت و صیانت وی او را به بیرون از عرصه كارزار بردند. شمسالدین بر این باور است كه سیدجمالالدین، محمد عبده و مكتب این دو، بنیانگذار این واكنشها بودند كه در آن، شخص مسلمان به یك «ظرف» حامل اسلام تبدیل شد؛ انسانی كه با دین خود و دنیای جدید در گیرودار نبود. مشكل این گروه در نگاه شمسالدین این است كه ایشان، برای جهان غرب، ارزش و جایگاهی قائل شدند و غرب را در عرض اسلام قرار دادند. این اصلاحطلبی ـ كه شمسالدین از آن با نام نگرش مصالحهجو یاد میكند ـ در شبه قاره هند، به سردمداری فیلسوف و شاعر بزرگ مسلمان، محمد اقبال لاهوری دنبال شد كه به نظر شمسالدین، با وجود ارزش و اهمیت شایان عملكرد علامه اقبال، پرورش یافتن اقبال در غرب بر وی تأثیر گذارد. از این رو محمد اقبال، علاوه بر داشتن روحیه مسالمتآمیز با غرب و درك متفاوت از مسئله اجتهاد، بر پارهای از جنبشها و حركتهایی چون «بابیه» و «كمالیه» كه خود را به اسلام منسوب میكردند، صحه میگذارد و از آنجا كه به عقیده شمسالدین، غرب تنها برای زوال كامل اسلام تلاش میكند، نمیتوان چنین دیدگاههایی را كه در پی ایجاد صلح میان دو طیف هستند، پذیرفت و بدین خاطر است كه به نگر علامه محمدمهدی شمسالدین، هر گونه كاهلی نسبت به مسائل اساسی جهان اسلام و جهان غرب و از جمله مسئله حساس فلسطین، به پیشرفت تكنولوژی غربی و تمدن غرب و یكپارچگی بلاد غربی منجر میشود و هم بر قدرت و فعالیت دشمنان اسلام و بویژه اسرائیل و امریكا منتهی میشود.
به نظر شمسالدین در طرح و دیدگاه اصلاحگرایان دو مشكل عمده نهفته است: نخست این كه با طرح چنین دیدگاهی، احكام و مبانی اسلامی به زیر سؤال میرود و مسلمانان و اندیشمندان اسلامی ناچار میشوند اسلام را براساس تغییرات و فراز و نشیبهای هر دوره دگرگون كنند و دیگر این كه این چنین اندیشیدن درباره اسلام، انسان را از معضل اساسی كه همانا گسست میان «خود» و «ایمان» است، دور میسازد. اما اگر انسان مسلمان، آگاهانه میان «خود» و «ایمان» خود سازش كند، دیگر، تنها حامل اسلام نخواهد بود، بلكه با «اسلام» متحد خواهد شد و تنها در این صورت است كه میتواند به تاریخ و میراث كهن و اصیل خود بازگردد و جهان خویش را بسازد و آباد كند و پیامآور تمدن و انسانیت برای سراسر گیتی باشد.
علامه شیخ محمدمهدی شمسالدین، بازدهی و شكوفایی این برنامه را در سامان بخشیدن به وضعیت مسلمانان در بلاد اسلامی میداند؛ بدین معنا كه انسان مسلمان و جامعه اسلامی چنان سرشار از ارزشها و مفاهیم والای بشر میگردد و ایمان به خداوند در تار و پود وجود او دمیده شود كه محوریت و مركزیت جهان را به دست گیرد و انسان تمدن غرب، شیفته او شده رو به سوی اسلام گذارد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست