یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

امام صادق علیه السلام و اولویت جهاد فرهنگی


امام صادق علیه السلام و اولویت جهاد فرهنگی

یك مكتب جامع و فراگیر و فرازمانی می بایست به گونه ای دارای انعطاف باشد كه در هر شرایط نیازهای جوامع انسانی را برآورده سازد

●اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام صادق علیه السلام

یك مكتب جامع و فراگیر و فرازمانی می‏بایست ‏به گونه‏ای دارای ‏انعطاف باشد كه در هر شرایط نیازهای جوامع انسانی را برآورده ‏سازد. نیازهای انسانی دو دسته پایدار و ناپایدار هستند، با توجه به شرایط زمانی و مكانی، پاسخ‏های متنوع و مختلفی ‏را می‏طلبند. جامعه انسانی از جهت ‏سیر كمالی خود هیچگاه حالت ‏ایستایی ندارد و عوامل و سازه كارهای متعددی از درون و بیرون ‏بر آن تاثیر می‏گذارند. ناپایداری‏ها و بالندگی انسان و جامعه در سویه‏های مختلف، نیازهای تازه و پاسخ‏های نوینی را می‏جوید و پدید می‏آورد. نیازهای جدی و پاسخگویی به این نیازها با توجه به‏ شرایط ناپایدار و بالندگی جامعه و انسان، موجب شد كه پاسخ‏ها، رویكردها و راهبردهای كوتاه و یا بلند مدت شایستگی خود را ازدست ‏بدهد و افزون بر كهنگی دچار بحران هویت و از سویی از یك ‏پدیده زیستی به یك پدیده آسیب زننده و بیماری‏زا تبدیل و دگرگون‏ گردد. مذاهب، مكاتب و ایدئولوژی‏های بشری و فلسفی و حتی قوانین ‏بشری به جهت همین ناپایداری و ناتوانی از گفتمان با وضعیت‏ متغیر و ناپایدار، همچنان دستخوش دگرگونی و كهنگی می‏گردد و هر از گاهی راهكار، رویكرد، رهیافت ‏بر راهبردهای زنده و مفید و سازنده به یك بیماری، دشواری، مشكل و راهزن تبدیل می‏گردد و نه‏ تنها سازنده نیست‏ بلكه آسیب‏های جدی به حركت و سیر تكاملی انسان ‏و جامعه‏ی انسانی وارد می‏آورد. تنها مكتب و ایدئولوژیی می‏تواند پایدار و پا برجا بماند كه گرفتار روزمرگی و زمان زدگی نشده و به ‏گونه‏ای نگرش، آموزه‏ها و راهبردهای فرازمانی و فرا مكانی داشته ‏كه گرفتار بندهای هزار لایه زمان و مكان نگردد. این مكتب تنها ویژگی پایداری را با خود به همراه خواهد داشت و در طول تاریخ‏ بشری می‏تواند همگام یا پیشرو با او حركت نموده و انسان‏ها را از آموزه‏ها و گزاره‏های خود بهره‏مند سازد. بی‏گمان گردهمایی پایداری ‏و ناپایداری تنها از عهده‏ی مكتبی برمی‏آید كه بر پایه فطرت‏ انسانی و با شناخت كامل و جامع از ویژگی‏های انسان، گزاره‏ها و آموزه‏های خود را ارایه دهد و چون انسان به عنوان فرد بلكه حتی به عنوان نوع ناتوان از شناخت جامع و كامل از خواسته‏ها، نیازها، شرایط زمانی و مكانی ناپایدار و پیش بینی و یا پیشگویی آینده و نیازهای آیندگان است نمی‏تواند چنین بینش، رویكرد و راهبردی جامع، كامل و فراگیری را ارایه دهد.

ائمه اطهار علیهم السلام در هر زمانی مصلحت اسلام ‏و مسلمین را در نظر می‏گرفتند و چون دوره‏ها و زمان‏ها و مقتضیات ‏زمان و مكان تغییر می‏كرد، خواه و ناخواه همان طور رفتار می‏كردند كه مصالح اسلامی اقتضا می‏كرد و در هر زمان جبهه‏ای مخصوص‏ و شكلی نو از جهاد به وجود می‏آمد و آنها با بصیرت كامل آن‏ جبهه‏ها را تشخیص می‏دادند.

می‏بایست ‏یا دست از این كه پایه گذار چنین مكتبی باشد، بشوید و خود را به روزمرگی و زمان و مكان‏زدگی دچار سازد و برای هر مقطعی برنامه، بینش، راهكار و راهبرد تازه‏ای ارایه دهد و همیشه گرفتار شرایط زدگی گردد و یا آن كه به مكتبی ایمان آورد كه با نگرش و بینشی فرا زمانی و مكانی و با شناخت كامل و جامع به روحیات، خواسته‏ها و نیازهای او، آموزه‏ها و گزاره‏های جاویدان و پایداری ‏را ارایه داده كه با توجه به ناپایداری شرایط و زمان، گزاره‏های ‏پایدار آن او را به جهت و فرجام كمال و نهایی بكشاند و نوع ‏انسانی را به كمال نوعی خود برساند.

اسلام با دارا بودن دو ویژگی انعطاف و شناخت كامل و جامع، میان ‏ناپایداری شرایط و نا ایستایی از سویی، و پایداری آموزه‏ها، و گزاره‏هایش از سوی دیگر این امكان را برای بشر فراهم آورده است ‏تا بتواند، در شرایط ناپایدار و نا ایستا با قوانین، آموزه‏ها و گزاره‏های پایدار او را به سوی مقصود و هدف نهایی‏اش رهنمون‏سازد؛ به این معنا كه اسلام به عنوان یك مكتب كه برای راهنمایی ‏و رساندن انسان به كمال و پاسخگویی به همه‏ی نیازهای او دارای‏ چنان توانایی و كشش می‏باشد كه بتواند به این نیازها، پاسخ‏های ‏مناسب و راستین ارایه دهد؛ و مناسبات زمانی، مكانی و بالندگی ‏جامعه و انسان را در نظر بگیرد و گرفتار بندهای ایستایی نگردد و پویایی و پایداری را در همان حال در خود گرد آورد. این پویایی ‏و پایداری درون مایه‏ای می‏تواند بر زمان و مكان، ناپایداری‏ها و نا ایستایی‏های هر زمان و مكان چیره گردد و هرگز در پاسخ دهی ‏وانماند و همه‏ی شرایط را برتابد.

این تعارض‏ها، نه تنها تعارض واقعی نیست‏ بلكه بهترین درس‏ آموزنده است‏ برای كسانی كه روح و عقل و فكر مستقیمی داشته ‏باشند. جبهه شناس باشند و بتوانند مقتضیات هر عصر و زمانی را درك كنند كه چگونه مصالح اسلامی اقتضا می‏كنند.

جاودانگی اسلام به عنوان یك مكتب فرا بشری كه آموزه‏ها و گزارهایش تا قیامت پایدار و دستور كار بشر برای رسیدن به‏ خوشبختی دو جهانی است، تنها ازاین رو است كه پویایی و پایداری ‏را در خود آمیخته دارد و در ادامه مساله‏ی وصایت و امامت تا پایان هستی این جهان نیز تنها از همین جا توجیه‏پذیر خواهد بود.

از دیدگاه شیعه، پایداری همیشگی امامت همچون دیگر آموزه‏ها و گزاره‏های پایدار و فرازمانی و مكانی‏اش از این رو بوده و هست تا پویایی و پایداری، ناایستایی با جاودانگی و پایندگی میان ‏خواسته‏ها و شرایط جمع گردد و تعارض و تناقض از میان برداشته ‏شود. این امامت و پیشوایی همیشگی و پایدار به آدمی یاری‏ می‏رساند تا بهترین پاسخ‏ها را برای نیازهایش برگزیند. ازاین ‏نگرش می‏توان به تفاوت‏ها و حتی تناقض نماها در رفتارها، كنش‏ها، واكنش‏ها، رویكردها، راهكارها و راهبردهای پیشوایان دینی نگریست‏ و آنها را توجیه كرد و تفسیر و توضیح داد. شهید مطهری در این‏باره می‏فرماید: ائمه اطهار علیهم السلام در هر زمانی مصلحت اسلام ‏و مسلمین را در نظر می‏گرفتند و چون دوره‏ها و زمان‏ها و مقتضیات ‏زمان و مكان تغییر می‏كرد، خواه و ناخواه همان طور رفتارمی‏كردند كه مصالح اسلامی اقتضا می‏كرد و در هر زمان جبهه‏ای مخصوص‏ و شكلی نو از جهاد به وجود می‏آمد و آنها با بصیرت كامل آن‏ جبهه‏ها را تشخیص می‏دادند.

شهید مطهری درباره ‏دو رویكرد متفاوت دو امام صادق و امام حسین علیهماالسلام ‏می‏فرماید: امام حسین علیه السلام بدون پروا، با آن كه قراین و نشانه‏ها حتی گفته‏های خود آن حضرت حكایت می‏كرد كه شهید خواهد شد، قیام‏ كرد ولی امام صادق علیه السلام با آن كه به سراغش رفتند، اعتنا ننمود و قیام نكرد، ترجیح داد كه در خانه بنشیند و به كار تعلیم و ارشاد بپردازد.این تعارض‏ها، نه تنها تعارض واقعی نیست‏ بلكه بهترین درس‏ آموزنده است‏ برای كسانی كه روح و عقل و فكر مستقیمی داشته ‏باشند. جبهه شناس باشند و بتوانند مقتضیات هر عصر و زمانی را درك كنند كه چگونه مصالح اسلامی اقتضا می‏كنند.(۱)

این تعارض‏ها و تناقض نماها برخاسته از پویایی و انعطاف پذیری‏ اسلام و هماهنگی و همسازی با شرایط زمانی و مكانی در جهت‏ پاسخگویی به نیازهای ناپایدار و نا ایستای انسان و جامعه است.

مجموعه این آموزه‏ها، گزاره‏ها، راهكارها و رهیافت‏ها و نیز رویكردهای امامان و پیشوایان دینی این امكان را به بشر می‏دهد تا بتواند برای هر زمان و مكانی با توجه به شرایط پاسخ‏های ‏مناسب را بیابند و در زندگی فردی و اجتماعی خویش از آن‏ بهره ‏گیرند.

تنوع و اختلاف برخوردها، رویكردها و راهبردهای آنان كه در طول‏ بیش از دو سده در شرایط بسیار مختلف در صحنه‏های اجتماعی و فكری‏ آن ‏اندازه زیاد است كه هر یك نیازی از نیازهای آدمی را پاسخ ‏می‏دهد و این افزون بر مجموعه‏ كامل آموزه‏ها و گزاره‏هایی است كه ‏در قرآن در شرایط بسیار متفاوت و در جوامع مختلف از جهت ‏روحیات، اندیشه و بینش درباره پیامبران بیان شده است كه هر یك ‏از آنان می‏تواند پاسخی درست و راستین برای بكارگیری در زندگی ‏فردی و اجتماعی آدمی تا پایان و فرجام تاریخ و جهان بشری باشد.

●رویكرد فكری، آموزشی و پرورشی امام صادق علیه السلام

از این نگاه می‏توان به رویكرد فكری، آموزشی و پرورشی امام صادق علیه السلام پرداخت و دانست كه چرا ایشان در دوران بحران سیاسی واجتماعی كه جامعه آن روز اسلام و جهان اسلام را فرا گرفته بود و حكومتها دست ‏به دست می‏شد به جنبش و قیام مسلحانه دست نیازید و خلافت و حكومت اسلامی را كه حق ایشان بود در دست نگرفت و حتی در پاسخ به پاره‏ای از دعوت‏ها برای در دست گرفتن پیشوایی و رهبری ‏قیام بر ضد حكومت درحال فروپاشی امویان اقدامی نكرد بلكه حتی‏ نامه‏ پیشنهادی را نزد فرستاده ابوسلمه معروف به وزیر آل‏البیت علیهم السلام را سوزاند. پرسش این است كه چرا دو گونه‏ رفتار از دو امام به یقین صورت می‏پذیرد و یكی قیام می‏كند و دیگری نامه را می‏سوزاند؟ تعارض از كجا ناشی شده است؟

به ظاهر تعارض و تناقض به نظر می‏رسد كه اگر در مقابل ظلم باید قیام كرد و از هیچ خطر پروا نكرد، پس چرا امام صادق علیه السلام قیام ‏نكرد، بلكه در زندگی مطلقا راه تقیه پیش گرفت و اگر باید تقیه ‏كرد و وظیفه‏ امام این است كه به تعلیم و ارشاد و هدایت مردم ‏بپردازد، پس چرا امام حسین علیه السلام این كار را نكرد؟

چرا در روش و رویكردهای پیشوایان دینی به این امور متعارض و متناقض ‏نما برخورد می‏كنیم؟ آیا این تعارض‏ها و تناقض‏ها همانند تعارض‏ها و تناقض‏هایی است كه در مسایل فقه و احكام وجود دارد؟

مشكل اینجاست كه همان گونه كه اگر در اخبار متعارض و متناقضی‏ كه در فقه و احكام نقل شده، تعارض‏ها حل نگردد و هر كس به خبر و حدیثی تمسك جوید، موجب می‏شود كه هرج و مرج در فقه پدید آید، اگر در این رویكردها و راهبردهای مختلف پیشوایان از آن جمله ‏امام حسین و امام حسن علیهم السلام و دیگر امامان و پیشوایان ‏درود خداوند برایشان باد. تعارض‏ها و تناقض‏ها برطرف نگردد، موجب آن خواهد شد كه هرج و مرج اخلاقی و اجتماعی و سیاسی پدید آید و هر كس به هوا و هوس خود راهی را پیش بگیرد و بعد آن را با عملی كه در یك مورد معین و یك زمان معین از یكی از امامان و پیشوایان نقل شده توجیه و تفسیر كند و فرد دیگری نیز بر پایه ‏هوس خود راهی دیگر كه ضد آن است را پیش بگیرد و او نیز آن را به یكی از امامان و رفتارها، گفتارهای گزینشی از آنان استناد داده و آن را اصل بگیرد؛ و این چنین است كه برخی، با توجه به ‏این تفاوت‏ها، تعارض‏ها و تناقض‏ها بگویند كه اسلام دین آخرت است و آن دیگری بگوید دین حكومت و دنیا است نه دین آخرت. یكی حركت ‏امام حسین علیه السلام را حركت دنیوی در جهت رسیدن به خلافت و حكومت ‏توجیه كند و آن دیگری صلح امام حسن علیه السلام، كنارگیری امام زین‏العابدین علیه السلام و سوزاندن نامه رهبر قیام و جنبش‏های دوره پایانی ‏حكومت اموی توسط امام صادق علیه السلام را نشان از اخروی بودن اسلام و غیر دنیای بودن آن تفسیر نماید.

امام صادق علیه السلام در عصر و زمانی واقع شد كه افزون بر حوادث و رخدادهای سیاسی یك سلسله حوادث اجتماعی و پیچیدگی‏ها و ابهام‏های ‏فكری و روحی پس از ورود فرهنگ ها و آیین‏های فلسفی و اندیشه‏ از شاهنشاهی‏های ایران و روم، پیدا شده بود. در این زمان پاسداری‏ از سنگرهای اعتقادی مهمترین امر به شمار می‏آمد. مقتضیات زمان ‏امام صادق علیه السلام كه در نیمه نخست‏ سده دوم هجری می‏زیست ‏با زمان‏ سیدالشهدا علیه السلام كه در حدود نیمه نخست ‏سده یكم بود، بسیار متفاوت ‏بود.

پی نوشت ها:

۱-بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص‏۱۵۹.

۲-همان، ص‏۱۵۳.

۳-همان، ص ۱۵۵.

منبع :

ماهنامه كوثر شماره ۴۰، نویسنده : خلیل منصوری .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.