شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

تولدی دوباره


تولدی دوباره

آیا می دانید در دوران بارداری, مادران و پدران آینده از نظر روانی با چه تغییراتی روبرو هستند

از بیرون شاید به نظر نیاید اما هر روز این مدت برای من یک تجربه استثنایی و خاص بود. هر روز و هر شب آن. همه می‌پرسیدند خب چند وقتته؟ و انتظار داشتند من جواب بدهم که ۴ ماه، ۶ ماه یا ۸ ماه. و وقتی می‌گفتم ۴ ماه و ۳ هفته و ۴ روز، با تعجب نگاهم می‌کردند و یا بعضی‌ها می‌گفتند خب بگو ۵ ماه دیگه. برای افرادی که از بیرون به من نگاه می‌کردند، انگار اتفاقی ساده در حال طی شدن بود اما برای من یک سفر ۹ ماهه بود. سفری که از ابتدا تا آخر آن تغییرات زیادی کردم!

زمانی که صحبت از تغییرات دوران بارداری می‌شود معمولاً منظور افراد تغییرات جسمی مادر و البته بزرگ شدن جنین است. اما در کنار تمام تغییرات جسمی، مادر و البته پدر خانواده از روحی، روانی دچار تغییراتی می‌شوند. تغییراتی که به نوعی آنها را برای به عهده گرفتن وظیفه‌ی مادری و پدری نیز آماده می‌کند. البته این تغییرات معمولاً در بارداری اول شدیدتر است، اما به این معنی نیست که در بارداری‌های بعدی همه چیز برای والدین تکراری شده است. آیا از این تغییرات اطلاعی دارید؟

● خبری که دنیا را تکان داد!

شاید بعضی افراد به عنوان یک مرحله‌ی جدا آن را نشناسند. اما زمانی که افراد خبردار می‌شوند قرار است در آینده‌ای نزدیک پدر و مادر شوند، اتفاقی می‌افتد که خودش باعث و بانی تغییرات زیادی در آنها می‌شود. در ابتدا معمولاً اکثر افراد به شدت هیجان‌زده می‌شوند، اما بعد از گذشت چند روز کم کم فکر کردن البته با کمی چاشنی نگرانی در مورد مسؤولیت‌ها، جایگزین این هیجان اولیه می‌شود. معمولاً افراد در این موقعیت به دفعات یاد روزهای کودکی و مشکلاتی که با والدینشان داشتند، می‌افتند و شروع به خیالپردازی می‌کنند؛ اینکه پدر و مادری بهتر از والدین خود خواهند بود، با فرزندشان این طور رفتار می‌کنند، فلان وسایل را برای او می‌خرند و خلاصه چنین و چنان می‌کنند. اما در کنار تمام این خیالپردازی‌ها معمولاً افراد سوال بسیار مهمی را با خود بارها و بارها تکرار می‌کنند، اینکه آیا واقعاً از عهده‌ی این کار برخواهند آمد؟ این نگرانی گاهی اوقات باعث می‌شود مادر آینده‌ی ما خواب‌های آشفته‌ای نیز ببیند، خواب اینکه به نوزاد خود آسیب زده و در بیداری نیز دائم به این فکر کند که نکند بچه‌اش دچار مشکل شده باشد. نکند بچه دچار عقب ماندگی شود و یا معلول به دنیا بیاید، معمولاً این نگرانی‌ها تا ماه‌ها بعد و در طول دوران بارداری ادامه مییابند. هر چند در اواسط دوران بارداری کمی کاهش پیدا کرده و در اواخر آن دوباره افزایش می‌یابد.

اما فایده‌ی این همه درگیری ذهنی چیست؟ معمولاً زمانی که افراد نگرانی معقولی در مورد آینده‌ی جسمی و روانی نوزادشان دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که به دنبال کسب اطلاعات و بالا بردن آگاهی خودشان در مورد تربیت و نگهداری کودک بروند. البته اگر این نگرانی‌ها شدت زیادی پیدا کند تا آنجا که زندگی مادر و پدر را از حالت عادی خارج کند، باید فکر اساسی در مورد نگرانی‌هایشان کنند. گاهی اوقات مشاور با روانشناس یا مشار می‌تواند تا حدی پرده از ماهیت اصلی این نگرانیها بردارد.

● اعلام موجودیت پادشاهی

از ماه چهارم یا پنجم که مادر حرکات جنین را حس می‌کند، بارداری وارد مرحله‌ی تازه‌ای می‌شود. مادران معمولاً هیجان زیادی بابت این موضوع دارند و البته آن را با همسرشان، اقوام و نزدیکان نیز در میان می‌گذارند. تا قبل از این مرحله معمولاً مادران احساس نمی‌کردند که موجودی جدا در آنها در حال رشد است اما حالا حرکات جنین خبر از موجودی زنده در درون آنها می‌دهد. در بسیاری از موارد مادران آینده در این مرحله احساس نزدیکی بیشتری با مادران خود می‌کنند. رابطه‌شان قوی‌تر می‌شود و زمان بیشتری را برای صحبت با مادرانشان اختصاص می‌دهند. جالب است بدانید که تقویت رابطه با مادر، برای مادران آینده بسیاری اوقات به منظور انرژی گرفتن از مادر است.

البته برای همه‌ی افراد، بارداری همراه با تقویت رابطه با مادر اتفاق نمی‌افتد، گاهی اوقات و زمانی که مادر آینده‌ی ما هنوز کاملاً نتوانسته هویت مستقلی پیدا کند، بارداری برایش به صورت تهدید معنا پیدا می‌کند. در این شرایط معمولاً مادر آینده عصبانی و گیج است. یکی از بابت رابطه‌ی خود با مادر و دیگری رابطه‌ی خود با نوزاد در راه. این اتفاق به ویژه زمانی که افراد در سنین پایین باردار می‌شوند یا بارداری بدون برنامه و در همان ابتدای ازدواج است، بیشتر دیده می‌شود.

البته فکر نکنید در میان این سیل افکار مادران، پدران باید گوشه‌ای بایستند و دست روی دست بگذارند، نوع برخورد پدر آینده با نوزاد به دنیا نیامده، رابطه‌اش با مادر و میزان علاقه‌اش برای داشتن بچه، می‌تواند بر میزان این تردیدها و نگرانی‌های مادر تاثیر زیادی بگذارد. هر چه رابطه‌ی پدر با مادر و کودک در راه بهتر باشد، مادر راحت‌تر می‌تواند با هویت جدید خود کنار بیاید و نگرانی‌های کمتری داشته باشد. زمانی که مادر در دوره بارداری همسر خود را از دست می‌دهد و یا دور از همسر مجبور است این دوران را طی کند، از نظر روانی فشار زیادی را تحمل خواهد کرد.

در همین دوره است که وسوسه‌ی دانستن جنسیت بچه کم‌کم به بعضی والدین فشار می‌آورد. جالب است بدانید که اگر به خود پدر و مادرها باشد و اطرافیان نخواهند آنها را سؤال‌پیچ کنند، تا حدود ۴۰ درصد والدین ترجیح می‌دهند از جنسیت بچه خبر نداشته باشند!

نکته‌ی جالب توجه دیگر در این دوره، برخورد مادر با اولین سونوگرافی است. با توجه به اینکه تعدادی از مادران هنوز در این مرحله نتوانسته‌اند با جنین به عنوان واقعیت و هویتی مجزا ارتباط برقرار کنند، اولین تصاویری که از جنین می‌بینند، می‌تواند برای آنها تا حدی همراه با گیجی باشد، هیجانی که نمی‌تواننداسمی برای آن پیدا کنند.

● عضو سوم خانواده

تازه در ماه‌های آخر است که عضو سوم خانواده وجود خودش را بیشتر از قبل به رخ دیگران می‌کشد. دیگر هر چه قدر هم بخواهید با خونسردی کارها را پیش ببرید، باید اتاق کودک یا تخت او را آماده کنید، برنامه‌ریزی‌های مربوط به تولد را با دکتر هماهنگ کنید، برای روزهای پس از زایمان برنامه‌های کاریتان را تنظیم کنید، و از همه هیجان‌انگیزتر اینکه به صورت جدی در مورد اسم این مهمان در راه تصمیم بگیرید.

معمولاً در ماه‌های آخر مادر نیز با این موجود جدید بیشتر از قبل کنار آمده و حتی شخصیت جنین را هم توصیف می‌کنند. مثلاً این که بچه‌ی آرامی است، شیطون است و یا حتی مثل وزرشکارها دائم در حال انجام حرکات ورزشی است!

با نزدیک شدن زمان زایمان، معمولاً نگرانی از آسیب زدن به جنین دوباره در مادران افزایش می‌یابد. گاهی اوقات این نگرانی‌ها آن قدر افزایش می‌یابد که برای مادر صحبت در مورد آنها حتی با همسر یا مادر هم بسیار سخت است. هر چه تصور پدر و مادر در مورد نوزاد کامل‌تر شده باشد و تعریف درست‌تری از نوزاد داشته باشند، تصورات ترسناک و نگرانی‌ها در مادر کاهش می‌یابد.