سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بومی سازی علوم انسانی و روانشناسی سیاسی


بومی سازی علوم انسانی و روانشناسی سیاسی

در دنیای روبه پیچیدگی سیاست ,بیش از پیش نیاز به فراخوان علوم مختلف برای باروری خود و پاسخگویی به مطالبات بستر اجتماع و عرصه جهانی است

در دنیای روبه پیچیدگی سیاست ،بیش از پیش نیاز به فراخوان علوم مختلف برای باروری خود و پاسخگویی به مطالبات بستر اجتماع و عرصه جهانی است.

در این میان رفتار انسان و بررسی متناسب آن با علم مدیریت کلان پدیده ای است که امروز نمی توان از آن غافل شد که ناگزیر پای روانشناسی سیاسی به میان می آید.

حسن امرائی پایه گذارروانشناسی سیاسی(با رویکرد بومی) در ایران این خلاء را در نگاه کلی نگرِ گستره پیمای خود مورد رصد قرار داد که نتایح به کا گیری آن در پردازش سیاست در دیدگاه ایشان بسیار تامل برانگیز است.

این در حالی است که بحث روانشناسی سیاسی به تازگی در ممالک غربی و از سوی اندیشمندان این نظام ها مطرح شده است. نکته ی قابل اندیشه اینکه آنچه که در نگاه آنان بررسی شده است بسیار جزئی و سطحی است در حالیکه در دستگاه مهندسی سیاسی استاد امرائی عبدولی بسیار عمیق و پاسخگو پردازش شده است.

در این مبحث آنچه که ایشان ارائه می دند با تمام پیکره ی سیاست در گیر است و به شکلی بنیادی در جایگاه خود عمق اثر گذاری را به تصویر می کشد.

روانشناسی سیاسی که اگر چه امروزه همچنان به یک مبحث گفتگو بیشتر شباهت دارد اما استاد عبدولی در شکل بومی آن و مستقل از مهندسی معکوس ،سنگ بنای نخستین آنرا با مطرح کردن "بستر تکوین"به روشی کاملا آکادمیک و بنیادی ،جاگذاری کردند.

روانشناسی سیاسی بیشتر یک روش تحلیل و تجزیه ی رفتار است که البته نمی توان ان را یک دانش دانست بلکه فقط اسم یک دانش را یدک می کشد و هدف تعریف شده ی آن،تشریح چرایی برای یک رفتار سیاسی می باشد یعنی در بستر سیاست، رفتار عنصر انسانی را تحلیل تشریح می کند بی انکه در آن سیاست انسان و جایگاه او در یک جهان بینی مشخص رصد شده باشد؛به عبارت شفاف تر، در ساختار سیاسی چه به لحاظ هندسی و چه به لحاظ محتوایی،به ویژگی های روانی انسان توجه نشده است بلکه فقط سیاست ،پردازش و تدوین شده است یعنی سیاست برای سیاست که شکلی از مکتب پارناسین است. با چنین روشی رفتار های بستر سیاست بدون توجه به انسان و جایگاه او در تدوین سیاست آنالیز می شود که نوعی دفاع از سیاست می باشد نه انسان. قطعا چنین روشی فقط یک روش است نه یک دانش و همانگونه که گفته شد فقط اسم یک دانش را به همراه دارد.

در روانشناسی سیاسی بومی که استاد امرائی پایه گذار ان است با یک روش صرف مواجه نیستیم بلکه با یک دانشِ دارای پی و اساس که در بنیاد سیاست حضور دارد ، روبرو هستیم ،دانشی که از زمان تولید دانش سیاست حضور ذاتی دارد و بعد از آن در مرحله ی اجرا بخش دوم وظیفه ی خود را انجام می دهد اما دانشی یا بهتر بگوییم روشی که غرب ان را دانش روانشناسی سیاسی می داند فقط یک مرحله است یعنی آنه مرحله دوم را به تنهایی معادل ان دانش قلمداد می کنند در حالیکه اساس و عقبه ای آنرا پشتیبانی نمی کند که بیشتر می توان انرا ابزاری از یک دانش دانست.

در روانشناسی سیاسی بومی که استاد عبدولی به تشریح آن می پردازد،شناخت شناسی و سپس شناخت انسان در تعامل با شناخت سیاست ،دانشی می شود مجزا و تدوین شده .

بدیهی است دانش سیاست با حضور چنین دانشی ،نمی تواند فقط برای سیاست تدوین شود بلکه هدف سیاست در این میان برای خود سیاست ضرورت پیدا می کند.

این دانش که با طرح شناخت "بستر تکوین "در مهندسی و پردازش سیاست پایه گذاری شد، بستر تشریع را همچنان متصل به تکوین می داند یا به عبارت روشن،در عرصه سیاست ،انفصال تشریع از تکوین را مساوی می داند با سیاست برای سیاست که در نتیجه ی این امر،رفتارهای نا متعارف سیاسی بدون عنایت به عدم جایگاه روانی تعریف شده در دانش سیاست،به تجزیه و تحلیل کشانده می شود.یعنی نسخه روانی عنصر انسانی در تدوین دانش سیاست بارگذاری نشده است که در نتیجه ی آن رفتار سیاسی نا متعارف، با خود سیاست در تضاد و تناقض تفسیر می شود. یعنی دقیقا آنچه که امروز در قالب یک روش و یک نگاه به عنوان یک دانش از سوی غرب ارائه می شود.

سالار علیزاده

برداشتی آزاد از کتاب "مهندسی سیاست"