چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سکوت, سکوت و باز هم سکوت


سکوت, سکوت و باز هم سکوت

درباره رمان «تمام بندها را بُریده ام»

رمان «تمام بند‌ها را بریده‌ام»، نخستین رمان سیاوش گلشیری است. رمانی که در سه (بند) فصل روایت می‌شود. در هر فصل روایت یک شخصیت با استفاده از تمهیدی متفاوت و خاص بیان شده است. اثر دارای سه شخصیت است. در واقع اثر یک مثلث عشقی خاص است، رمان روایت زندگی سه فرد به نام‌های فرهاد و ری را و رویاست. این سه فرد در دانشگاه همدوره بودند و فرهاد با هر دو دوست بوده است ولی در ‌‌نهایت فرهاد با رویا ازدواج می‌کند و زندگی آنان دستخوش تغییراتی می‌شود و به مرگ شاعرانه فرهاد می‌انجامد.

رمان دارای روایتی یک دست و منسجم است. نثر شاعرانه در عین حال نیرومند اثر کمک بسیار خوبی در پرداخت هر فصل داشته است.

رمان تمام بند‌ها را بریده‌ام را می‌توان یک رمان نسلی دانست. اثری که در آن، هر سه شخصیت نماینده دانشجویان و جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ هستند. فرهاد نماینده نسلی آرمانگراست که در مواجهه با مشکلات و مصایب خود می‌جنگد، اما در ‌‌نهایت به طرزی غم‌انگیز شکست خورده و سر خورده مجبور به عقب‌نشینی می‌شود. این عقب‌نشینی در واقع فشاری است که از سوی جامعه به فرد وارد می‌شود و او را در خود می‌شکند. ری‌را در مواجهه با این مساله تن به زندگی روزمره می‌دهد و با ازدواج تلاش در فراموش کردن گذشته دارد. به نظر می‌رسد چشم اسفندیار این اثر بخش ری‌‌را است. فصل ری را بسیار فشرده و موجز روایت می‌شود. در واقع به نظر می‌رسد حذف فصل ری را ضربه شدیدی به رمان وارد نمی‌کند. فصل ری را می‌توانست استفاده‌یی کاربردی‌تر داشته باشد. به بیان ساده‌تر سایه سنگین دو روایت رویا و فرهاد که با هنرمندی تمام نوشته شده‌اند، باعث شده‌اند فصل ری را به خوبی دیده نشود. به نظر می‌رسد اثر می‌توانست نگارش فقط دو فصل فرهاد و رویا باشد. و اما رویا، او تلاش می‌کند رابطه‌اش با فرهاد را بسازد و درست کند. او که در این راه به نتیجه‌یی نمی‌رسد، سرانجام راه را در خروج از کشور می‌یابد و جدایی از فرهاد. بعد از جدایی از فرهاد نیز رویا هر چه تلاش می‌کند، نمی‌تواند با این مساله کنار بیاید و از مهاجرت منصرف می‌شود. فصل رویا با نگارش خاطرات او صورت می‌گیرد که این گونه نگارش تمهیدی خوب برای ساخت این شخصیت است. نویسنده کوشیده در بیان روایت از زبان راوی اول شخص، با بیان خاطره وار این امر به صورتی هوشمندانه از بیان مستقیم روایت اول شخص از زبان نویسنده غیرهمجنس شانه خالی کند. این امر سبب شده است، روایت رویا به صورتی جاندار بخش اعظم از بار روایت رمان را بر دوش بکشد. در هر سه فصل اثر، نویسنده تلاش در بیان یک وضعیت دارد و از هر گونه قضاوت پرهیز می‌کند. این تصویر کردن موقعیت است که رمان را روایتی قابل خواندن و تامل کرده است. تفاوت فرمی که در هر فصل اثر وجود دارد از نکات مثبت رمان است. فصل پایانی و استفاده از تمهید خاطره نویسی رویکردی هوشمندانه بوده است که در آن نحوه از هم پاشیدن یک رابطه به خوبی بیان می‌شود. این بیان به صورت جزء به جزء بوده و سیررابطه را نشان می‌دهد. هر چند در پایان همین خاطره‌نویسی در بخش پایانی از منطق همین گونه اثر خارج می‌شود و به بیانی مستقیم تبدیل می‌شود. رکن اصلی که رمان بر آن استوار شده است روایت سر راست رمان، به علاوه شخصیت‌پردازی آن است. رمان از بازی‌های نثری بیهوده می‌پرهیزد. بازی‌های فرمی عجیب غریب در متن دیده نمی‌شود و این را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین نکات مثبت رمان بر شمرد. درهم‌تنیدگی خوب رمان و بیان قصه از نکات خوب و برجسته اثر است. اینکه رویا و فرهاد در اوج علاقه به یکدیگر در پایان به نقطه‌یی می‌رسند که از یکدیگر جدا می‌شوند را می‌توان در گفت‌وگو نکردن آنها دانست. سکوت هر دوی آنها یک رابطه به‌شدت عاشقانه را از هم می‌پاشد. متن در عین قضاوت نکردن، می‌کوشد این نکته را بیان کند که گفت‌وگو چه نقش مهمی در جامعه دارد و می‌تواند بسیاری از مشکلات جامعه را حل کند. چیزی که این رمان را از سایر آثار متمایز می‌کند بیان مساله‌یی است که امروزه در جامعه ما با آن دست به گریبان هستیم. عدم گفت‌وگو در تمامی جوانب. چه در ساختار قدرت، چه در ساختار جامعه‌یی کوچک چون خانواده. رمان تمام بند‌ها را بریده‌ام اثری است که می‌تواند رویکردی جالب در نقد جامعه‌شناختی و روانشانسی اجتماعی در زندگی امروزی ما، به ما بدهد. اینکه چگونه یک فرد به خود ویرانی می‌رسد و چگونه یک جامعه می‌تواند سامانه روانی یک فرد را از هم بپاشد.

حمید بابایی