سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
تكلّم رسول خدا با كشتگان از قریش در بدر
مرحوم مجلسی رضوان الله علیه در «بحار الانوار» روایت كرده است كه:
رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ أَنَّهُ وَقَفَ عَلَی قَلِیبِ بَدْرٍ، فَقَالَ لِلْمُشْرِكِینَ الَّذِینَ قُتِلُوا یَوْمَئِذٍ وَ قَدْ أُلْقُوا فِی الْقَلِیبِ: لَقَدْ كُنْتُمْ جِیرَانَ سُو´ءٍ لِرَسُولِ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ، أَخْرَجْتُمُوهُ مِنْ مَنْزِلِهِ وَ طَرَدْتُمُوهُ، ثُمَّ اجْتَمَعْتُمْ عَلَیْهِ فَحَارَبْتُمُوهُ، فَقَدْ وَجَدْتُ مَا وَعَدَنِی رَبِّی حَقًّا.
فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: یَا رَسُولَ اللَهِ: مَا خِطَابُكَ لِهَامٍ قَدْ صَدِیَتْ؟!
فَقَالَ لَهُ: مَهْ یَابْنَ الْخَطَّابِ! فَوَاللَهِ مَا أَنْتَ بِأَسْمَعَ مِنْهُمْ، وَ مَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَنْ تَأْخُذَهُمُ الْمَلَ´ئِكَهُٔ بِمَقَامِعِ الْحَدِیدِ إلاَّ أَنْ أُعْرِضَ بِوَجْهِی هَكَذَا عَنْهُمْ. [۱۶۹]
«از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است كه: در جنگ بدر چون مشركین مغلوب و كشته شدند و كشتگان را در چاه بدر انداختند، حضرت بر دهانهٔ چاه ایستاده و به كشتگان خطاب كردند: شما چه بد همسایگان و همجوارانی برای رسول خدا بودید؛ او را از منزلش كه در مكّه بود خارج كردید و طرد نمودید، و سپس همه با هم اجتماع نموده و با او محاربه و جنگ نمودید؛ پس حقّاً آنچه را كه خدا به من وعده داده است دیدم كه حقّ است.
عمر گفت: ای رسول خدا! خطاب شما با سرهائی كه روح از آنها رفته است چه فائده دارد؟!
حضرت فرمودند: ساكت شو، ای پسر خطّاب! سوگند بخدا كه تو از آنها شنواتر نیستی! و بین آنها و ملائكهای كه با گرزهای آهنین آنها را بگیرند هیچ فاصلهای نیست، مگر آنكه من صورت خود را اینطور از آنها برگردانم.»
● تكلّم أمیرالمؤمنین با كشتگان جمل
و از أمیرالمؤمنین علیه السّلام روایت شده است كه: چون آن حضرت از قتال اهل جَمَل در بصره فارغ شد، سوار شد و در میان صفوف حركت میكرد و آنها را میشكافت تا آنكه رسید به كَعب بن سورهٔ. (كعب قاضی بصره بود، و این ولایت را به او عمر بن خطّاب داده بود. كعب در میان اهل بصره در زمان عمر و عثمان به قضاوت باقی بود؛ چون فتنهٔ اهل جمل در بصره علیه أمیرالمؤمنین علیهالسّلام برپا شد، كعب قرآنی بر گردن خود حمایل نمود و با تمام فرزندان و اهل خود برای جنگ با آن حضرت خارج شد؛ و همگی آنها كشته شدند.)
چون حضرت بر جنازهٔ كعب عبور فرمود و او در میان كشتگان افتاده بود، حضرت در آنجا درنگ كرد و فرمود: كعب را بنشانید، كعب را بین دو مرد نشاندند.
حضرت فرمود: ای كعب بن سوره! قَدْ وَجَدْتَ مَا وَعَدَنِی رَبِّی حَقًّا، فَهَلْ وَجَدْتَ مَا وَعَدَكَ رَبُّكَ حَقًّا؟ «آنچه را كه پروردگار من به من وعده داد، یافتم كه تمامش حقّ بود، آیا تو هم وعیدهای پروردگارترا به حقّ یافتی؟» و سپس فرمود: كعب را بخوابانید.
و كمی حضرت حركت كرد تا رسید به طَلحَهٔ بن عبدالله كه آنهم در میان كشتگان افتاده بود، حضرت فرمود: او را بنشانید، نشاندند و همان خطاب را عیناً به طلحه فرمود، و سپس فرمود طلحه را بخوابانید.
یكی از اصحاب بدان حضرت گفت: ای أمیرالمؤمنین در گفتار شما با این دو مرد كشته ـ كه كلامی را نمیشنوند ـ چه فائدهای بود؟
حضرت فرمود: ای مرد! سوگند به خدا آنها كلام مرا شنیدند، همانطوریكه اهل قَلیب (چاه بدر) كلام رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم را شنیدند. [۱۷۰]
و به همین دلیل در روایات شیعه و سنّی زیارت اهل قبور به الفاظ: السَّلاَمُ عَلَیْكَ و السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ و السَّلاَمُ عَلَی أَهْلِ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ وارد است.
و از جملهٔ ادلّه بر زندگی در برزخ قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است:
الْقَبْرُ رَوْضَهٌٔ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّهِٔ، أَوْ حُفْرَهٌٔ مِنْ حُفَرِ النِّیرَانِ. [۱۷۱]
«قبر باغی است از باغهای بهشت یا گودالی است از گودالهای آتش.»
و عین مضمون این حدیث از حضرت سیّد السّاجدین علیهالسّلام نیز روایت شده است. [۱۷۲]
گرچه انسان پس از مرگ به آن بهشت قیامتی یا دوزخ قیامتی نرسیده است، ولیكن مثال و نمونهای از آنها كه همان باغی از باغهای جنان، و یا حفرهای از حفرات نیران است بر او ظاهر خواهد شد.
دلیل دیگر بر حیات برزخی، قول رسول خداست كه فرمود: مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُهُ. [۱۷۳] «هر كس بمیرد قیامت او بر پا شده است.»
و دلیل دیگر قول رسول خداست صلّی الله علیه وآله وسلّم:
إنَّ أَوْلِیَآءَ اللَهِ لاَ یَمُوتُونَ، وَلَكِنْ یُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إلَی دَارٍ.
«اولیای خدا نمیمیرند، ولیكن از خانهای به خانهٔ دگر انتقال مییابند.»
و تمام این وجوه را امام فخر رازی در تفسیر خود، در ذیل تفسیر همین آیهٔ مباركه در سورهٔ آل عمران: بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (آیات ۱۷۰ تا ۱۷۲ ) بیان میكند.
و نیز شیخ طبرسی در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل این آیه فرموده است:
از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است كه: چون جعفر بن أبیطالب در جنگ موته شهید شد، رسول خدا فرمود: من جعفر را دیدم كه با دو بال با فرشتگان الهی در بهشت در پرواز بود.
اگر به مجرّد مردن، روح برزخی و صورت برزخی هم از بین برود، پس دو بال داشتن و طیران با ملائكه در بهشت معنی ندارد.
علاوه بر آنچه ذكر شد، إنشاءالله تعالی باز هم در مباحث آتیه، آیات و روایاتی كه دلالت بر ثواب و عذاب برزخی دارد میآوریم تا هیچ جای شبههای به جای نماند.
● بحث حضرت صادق علیه السّلام با زندیق دربارهٔ بقاء نفس
شیخ طبرسی در «احتجاج» ضمن حدیث طویلی كه یكی از زَنادِقهٔ روزگار سؤالاتی از حضرت صادق علیه السّلام میكند آورده است كه: آن زندیق به حضرت گفت:
به من بگو: نور چراغ در وقتی كه خاموش گردد كجا میرود؟
حضرت فرمود: نورش میرود و دیگر بر نمیگردد.
زندیق گفت: اگر این حرف را قبول داری، پس چرا دربارهٔ انسان انكار میكنی؟ چون انسان هم همینطور است؛ هنگامیكه بمیرد و روحش از بدن مفارقت نماید، دیگر ابداً به بدن بازگشت نمینماید؛ همچنانكه نور چراغ در وقت خاموشی باز نمیگردد!
حضرت فرمود: در این قیاس دچار اشتباه شدهای؛ چون آتش در اجسام مختفی است، ولی خود اجسام مانند سنگ و آهن بهوجود خود قیام دارد، وقتیكه یكی از اینها به دیگری زده شود از بین آن دو، آتشی ساطع میگردد و از آن آتش برای روشن شدن چراغ اقتباس میشود كه آن چراغ دارای نور است، پس آتش در ذات اجسام ثابت است ولی نور موجودی است تولید شده، و از بین رونده است.
امّا روح چنین نیست؛ روح موجودی است لطیف كه در قالب و لباس موجودی كثیف و ثقیل درآمده است؛ و این حكم چراغی را كه تو ذكر كردی ندارد.
آن پروردگاری كه جنین را در رَحم مادر از آبی صاف میآفریند و در این آب اجزاء مختلفی را همچون عروق و اعصاب و دندان و مو و استخوان و غیرها تركیب میكند، او این انسان را بعد از مرگ زنده و بعد از فناء بازگشت میدهد.
زندیق گفت: پس جای استقرار روح بعد از مردن كجاست؟
حضرت فرمود: در باطن زمین، كه منظور همان ملكوت زمین است، تا یَوم الوَقتِ المَعلوم كه روز بازپسین است.
زندیق گفت: كسی را كه بر دار بیاویزند و بكشند و بر دار بماند، روحش كجاست؟
حضت فرمود: در دست آن فرشتهٔ قبض روحی كه روح او را میگیرد تا به باطن زمین كه همان ملكوت است برساند...
زندیق گفت: آیا روح هم مانند بدن، پس از آنكه از قالب بدن بیرون آید متلاشی میگردد یا آنكه او باقیست؟
حضرت فرمود: روح باقیست تا روزی كه در صور دمیده شود؛ در آن هنگام تمام اشیاء باطل میگردند و هیچ حسّ و محسوسی باقی نخواهد ماند، و سپس تمام موجودات بازگشت میكنند همانطور كه خدای مدبّرِ آنها، از اوّل، وجودشان را آفرید و این مدّت چهارصد سال به طول میانجامد و این مدّت بین نفخ صور اوّل و نفخ صور دوّم خواهد بود.[۱۷۴]
● تشییع رسول خدا از سعد بن معاذ
در كتاب «أمالی» شیخ طوسی، با إسناد خود از شیخ أبو عبدالله حسین بن أبی عبدالله غضائری از شیخ صدوق، و نیز مرحوم صدوق در كتاب «علل الشّرآئع» از أبوالحسن بن إبراهیم الهَمْدانیّ از جعفر بن یوسف الازْدیّ از علیّ بن نوح حنّاط از عَمْرو بن یَسَع از عبدالله بن سنان از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت كردهاند كه: به خدمت رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده و گفتند كه: سَعْد ابن مُعاذ رحلت نموده است.
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم با جماعتی از اصحاب بطرف منزل سعد حركت كردند، و در حالیكه تكیه به در داده بودند امر نمودند تا سعد را غسل دهند، و غسل به پایان رسید.
و سپس سعد را حنوط نموده و كفن كرده و حمل نمودند بسوی قبرستان بقیع، در حالیكه رسول خدا بدون كفش، پای برهنه و بدون ردا بدنبال جنازه تشییع مینمود، و گاهی طرف راست تابوت را میگرفت و گاهی جانب چپ را تا آنكه جنازهٔ سعد را كنار قبر پائین آوردند.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم خود در قبر پائین رفت و برای سعد، لَحْد معیّن كرد و او را در لَحْد گذارد و خشتها را یكی پهلوی دیگری میچید و میفرمود: به من سنگ بدهید، به من خاك مرطوب بدهید، و با آن خاكها خُلل و فُرج میان خشتها را مسدود مینمود.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم چون از قبر فارغ شد و خاك بر روی آن انباشت و روی قبر را تسویه نمود فرمود:
إنِّی لاَعْلَمُ أَنَّهُ سَیَبْلَی وَ یَصِلُ الْبِلَی إلَیْهِ، وَلَكِنَّ اللَهَ یُحِبُّ عَبْدًا إذَا عَمِلَ عَمَلاً أَحْكَمَهُ.
«حقّاً من میدانم كه بزودی خواهد پوسید و كهنگی و اندراس به این قبر خواهد رسید، ولیكن پروردگار دوست دارد كه بنده كاری را كه انجام میدهد، در آن محكم كاری كند و مُتْقَن و استوار نماید.»
چون از تسویهٔ قبر فارغ شده و خاك بروی آن ریختند، مادر سَعد گفت: گوارا باد بر تو ای سعد در این بهشتی كه داخل میشوی!
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: ای مادر سعد! بطور جزم بر خدا حكمی نكن؛ اینك سعد را فشار قبر گرفت!
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم بعد از فراغ از امر سعد مراجعت كردند و مردم نیز مراجعت نمودند و عرض كردند: ای رسول خدا! ما امروز از شما اموری را مشاهده كردیم كه دربارهٔ سعد انجام دادی كه تا به حال دربارهٔ هیچ كس چنین ندیدهایم كه انجام داده باشی؛ شما به دنبال جنازهٔ سعد بدون ردا و كفش حركت كردی!
حضرت فرمود: چون دیدم كه فرشتگان سماوی بدون كفش و ردا تشییع جنازهٔ سعد مینمایند، من هم به آنها تأسّی كردم.
منبع : پایگاه علوم و معارف اسلام
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست