چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

پنج شنبه ها هیچ کس گناه نمی کند


پنج شنبه ها هیچ کس گناه نمی کند

پنج شنبه، هفته به هفته، میعادگاه عاشقانی است که عشق را بر پرچم هیاتشان حک کرده اند «حسین علیه السلام».
پنج شنبه، هیات است. هیات بیست و چند نفره هفتگی. بیست و چند نفر عاشق پنج شنبه …

پنج شنبه، هفته به هفته، میعادگاه عاشقانی است که عشق را بر پرچم هیاتشان حک کرده اند «حسین علیه السلام».

پنج شنبه، هیات است. هیات بیست و چند نفره هفتگی. بیست و چند نفر عاشق پنج شنبه ها هر کاری داشته باشند وا می گذارند و می آیند هیات.

پنج شنبه، خانه را سیاه می کنند و زل می زنند به سیاهی، بیست و چند رفیق از خودشان خجالت می کشند. لامپ ها را خاموش می کنند و می زنند زیر گریه؛ دیوانه وار.

پنج شنبه، سینه ها سرخ است و سرخی سینه ها تا شنبه صبح می ماند. و دوباره روز از نو...

پنج شنبه، ناله «یا حمید بحق محمد...» به عرش می رسد، دل ها را پاک می کند... توبه آدم(ع) با این ها پذیرفته شد، تو به آدم با این ها پذیرفته می شود؟

پنج شنبه، خودم را پرت می کنم لابه لای بیست و چند نفر عاشق. به زور می قبولانم خودم را به خدا. خودم را می اندازم لای آدم ها تا توبه ام را قبول کند.

پنج شنبه، از بیست و چند نفر عاشق یاد گرفته ام گناه نکنم. پنج شنبه ها برای خودم نیست. بخوابم، یکی بیدارم می کند، زیر گوشم آرام نجوا می کند: «هیات نمی روی؟» و من این صدای بدون صاحب را می شنوم. صدایی که فقط پنج شنبه ها می آید. زیر آسمان آبی پنج شنبه ها، باران می بارد. رحمت می پاشد بین بنده ها و پنج شنبه ها زیر باران رحمت دعا می کنم بین بیست و چند عاشق تا قبول شود. بین بندگان صالح خدا و زیر باران؛ دعا باید قبول شود مگر...

پنج شنبه، روز خوبی است، نه به خاطر عربی و جبر و حسابان؛ و نه به خاطر این که فردایش تعطیل است. پنج شنبه روز خوبی است چون روز هیات است. حتی اگر هیئت بلاگ برای جلب مخاطب بیش تر بنویسد hey at blog اما همچنان پنج شنبه ها به خاطر جمع بیست و چند نفره ساده و صمیمی اش دلنشین است؛ وای به پنج شنبه ای که نباشم. دلم می گیرد و نمی تپد. می ایستد تا هفته بعد، زنگار دو هفته را پاک کند، به سختی.

پنج شنبه شب جمعه است. «الیس صبح بقریب؟»

محمد حیدری. ۱۶ساله. قم



همچنین مشاهده کنید