یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مهمترین دشمن داخلی ایرانیان


مهمترین دشمن داخلی ایرانیان

رهبر انقلاب در سخنان نوروزی خود به مهمترین دشمنان درونی ملت ایران اشاره کردند و از مهمترین آنها, «تنبلی اجتماعی, عدم اعتماد شخصی و اجتماعی و » را نام بردند این سخنان اهمیت فراوانی دارند, چون یکی از معدود سخنانی است که به مشکلات فرهنگی و اخلاق اجتماعی ایرانیان توجه دارد, آنهم در زمانه ای که مسئولان در هر صحبتی, شروع به انواع تعارفات به مردم می کنند و آنها را به عرش می رسانند

رهبر انقلاب در سخنان نوروزی خود به مهمترین دشمنان درونی ملت ایران اشاره کردند و از مهمترین آنها، «تنبلی اجتماعی، عدم اعتماد شخصی و اجتماعی و...» را نام بردند. این سخنان اهمیت فراوانی دارند، چون یکی از معدود سخنانی است که به مشکلات فرهنگی و اخلاق اجتماعی ایرانیان توجه دارد، آنهم در زمانه ای که مسئولان در هر صحبتی، شروع به انواع تعارفات به مردم می کنند و آنها را به عرش می‌رسانند.

دولت رانتی در همه ابعاد رانتی است و مجبور است بیش از اندازه مراعات مردم را بکند و به سختی می تواند از مردم «بخواهد» که برای کشورشان کار کنند و وظیفه خود را انجام دهند. در بعد اقتصادی نمی تواند بنزین را گران کند و در بعد اجتماعی نمی تواند از مردم انتقاد کند و بر رفتارهای ناپسند آنها انگشت بگذارد. به همین دلیل در دوران معاصر، کمتر رهبر و مصلحی پیدا شده که بخواهد رفتارهای مردم را اصلاح کند یا اصولا نقصی در اخلاق اجتماعی آنها ببیند. البته در سطوح پایین تر حکومت نیز فعالیت های موفقی شده، از جمله تلاش های نیروی انتظامی در تغییر نگرش ها و رفتارهای ترافیکی رانندگان و برگزاری سمینارهایی در باره اخلاق اجتماعی توسط وزارت فرهنگ‌ وارشاد اسلامی‌ و انصافا تلاش های نیروی انتظامی (که شتاب آن اخیرا رو به کاهش گذاشته) در این باب، مثال زدنی است.

انصاف باید داد که این مساله فقط در حکومت نیست. دانشگاه و روشنفکران هم کار چندانی در این باب نکرده‌اند.

در ایران، نگاه هایی که اخلاق اجتماعی را کانون توجه داشته بسیار کم بوده است. سیاحت نامه ابراهیم بیگ حاج زین العابدین مراغه ای یکی از این نمونه ها است و «خلقیات ما ایرانیان» سید محمدعلی جمالزاده نمونه ای دیگر. چند نمونه معدود دیگر هم هست مانند «جامعه شناسی خودمانی» حسن نراقی، اما معمولا این کتاب ها، تنها عادات ناپسند رفتاری «نشان» داده اند، ولی فاقد تحلیل تئوریک و پیدا کردن علل وجود این رفتارها و راه حل رفع آنان هستند. کتاب «بررسی تجربی نظام شخصیت در ایران» دکتر مسعود چلبی و «در پیرامون خودمداری ایرانیان» حسن قاضی مرادی، نمونه هایی از تلاشی نظری در این مسیر است که البته کامل نیست و باید ادامه پیدا کند.

اما سخنان رهبر انقلاب در باب رفتارهای اجتماعی، امروزی و تنها متعلق به امسال نیست. بیش از یک دهه پیش، ایشان بر «انضباط اجتماعی» و «وجدان کار» در پیام های نوروزی خود، تاکید کرده بودند. همچنین ایشان در سخنرانی سال گذشته در جمع دانشگاهیان سمنان نیز، تاکید بر مسائل اجتماعی و از جمله رعایت قانون ترافیکی داشتند. امسال نیز ایشان از تنبلی اجتماعی، به عنوان «دشمن داخلی» یاد کردند و این تعبیر، یادآور دعای داریوش هخامنشی است که «خداوند این کشور را از دشمن، از خشکسالی، از دروغ در امان دارد».

این توجه رهبر انقلاب (در این بی توجهی عمیق مسئولان و دست اندرکاران کشور)، فرصت مغتنمی است تا مسائل و مشکلات اجتماعی و رفتاری ایرانیان در اولویت توجه قرار گیرد. البته، همیشه توجهات شعاری و تزیینی می تواند آفت راه باشد، مانند وقتی که ایشان از انضباط اجتماعی گفتند و جمله ایشان بر تابلوهای پشت موتورهای نیروی انتظامی نقش بست.

در باب بیانات امسال ایشان، اجمالا چند نکته قابل توجه است:

الف) یکی از مهمترین مسائل در این باب، پیدا کردن متولی برای توجه به این نوع از مسائل و تلاش برای کاهش آنها است. جدای از آنکه تمام دستگاه های فرهنگی و اجتماعی، به نوعی عهده دار مسائلی هستند که با مسائل اخلاق اجتماعی سر و کار دارد، ولی هیچ نهادی هم ماموریت خاص در این باب ندارد. شاید «شورای فرهنگ عمومی» تنها مجموعه ای باشد که وظیفه ای از این دست داشته باشد، که آن هم به دلیل خصلت شورایی و نیز مرتبط بودن با مجموعه نه چندان کارایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، و دلایل دیگر، در انجام وظایف محوله، موفقیت زیادی نداشته است. سخنان رهبر انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی و نارضایتی ایشان، به اندازه کافی گویا است. حتی ماموریت مجموعه ای مانند «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» هم مستقیما (از منظری که در ادامه خواهد آمد) با این موضوع ارتباط داشته باشد، که باز هم در فعالیت های آن ستاد چنین منظری به چشم نمی خورد و در فضایی دیگر سیر می کنند. در باب «شورای اجتماعی کشور» هم بنده اطلاع چندانی ندارم.

تعدد ارگان های مرتبط و نبودن متولی خاص، باعث پدیده ای می شود که در روانشناسی اجتماعی، به پخش مسئولیت و «تنبلی اجتماعی» (با معنایی متفاوت از آنچه مورد نظر این مقاله است) یاد می کنند. لذا مشخص کردن یک نهاد متولی، شاید اولویت اول باشد.

ب) مساله دیگر، شناخت درست و علمی از مساله است. یکی از مهمترین آسیب های فرهنگی در جامعه ما این است که هر کسی، با هر درجه‌ای از تخصص و دانش، خود را صاحبنظر در مسائل اجتماعی و فرهنگی می‌داند. نگاهی به مشاغل و تحصیلات ارائه‌دهندگان مقاله به همایش ملی «مهندسی فرهنگی» در سال گذشته نشان می‌دهد که چه کسانی خود را در این زمینه ها صاحب نظر و مدعی می دانند. لذا ترس از این هم وجود دارد که موضوع «تنبلی اجتماعی» هم وجهه همت کسانی شود که با تکیه بر جایگاه اداری، تجربیات و «عقل سلیم» (common sense) خود در صدد حل این مساله برآیند و وضعیت از این که هست بدتر شود.

البته این نقد هم به جامعه شناسان و علمای علوم اجتماعی وارد است که در چند دهه اخیر آنقدر تعصب حرفه ای نداشته اند که به هر ضرب و زوری شده، در مراکز اصلی در زمینه های اجتماعی و فرهنگی وارد شوند و اکنون عهده دار امور یا تصمیم گیرنده در آن باشند، و نیز اینکه «اولویت» مشکلات و مسائل فرهنگی و اجتماعی را روشن نکرده اند و تحلیل های نظری برای مساله نداده اند.

پ) پیدا کردن شاخص های عینی برای سنجش میزان واقعی مسائلی چون وجدان کار، انضباط اجتماعی، تنبلی اجتماعی و ... نیز ضرورت عینی دارد، تا همه ساله یا هر پنج سال یکبار اندازه آن، و میزان تفاوت در آن سنجیده شود. یکی از مسائل اساسی در شاخص سازی ها، اعتبار (validity) و پایایی (reliability) شاخص است که هم سنجیده شود که آیا آن شاخص همانی را بسنجد که می خواهد (اعتبار)، و هم شاخص بگونه ای واقعیت بیرونی را بسنجد که اگر بار دیگر هم سنجیده شود، همان نتیجه ها را بگیرد (پایایی). در باره شاخص های ذکر شده در بالا هم این دو مساله مصداق دارد. و در هر حال باید به سمت شاخص سازی رفت تا پیشرفت مداومی در باره آن حاصل شود. این جلورفت می تواند اندک باشد. اگر سالیانه، تنها یک دقیقه (و حتی کمتر از یک دقیقه) به میزان مطالعه روزانه ایرانیان یا بهره وری کاری آنان افزوده شود، در درازمدت پیشرفت بزرگی بدست می آید.

ت) نکته دیگر پرهیز از نگاه تک علتی به مسائل فرهنگی است. زمانی ایرانیان به دنبال «یک کلمه» بودند که دریچه ورود آنان به دنیای متجدد باشد. یک کلمه ای و تک علتی دیدن، بی توجهی به غنا و پیچیدگی حوزه فرهنگ و اجتماع است. البته باید بین سطوح گوناگون مسائل فرهنگی و اجتماعی، تفاوت قائل شد و برخی را مقدم بر برخی دیگر دانست، که حل آنها منجر به حل بقیه مسائل اجتماعی خواهد شد. در سخنان سمنان رهبر انقلاب هم که مسائل اجتماعی فهرست شده، توجه به چنین تقدم و تاخری لازم است و همه مسائل اجتماعی ذکر شده در آن سخنان در یک سطح نیستند.

بسیاری از صاحبنظران غربی که به دنبال علل رشد غرب و عقب ماندگی شرق بوده اند، این علت های اصلی رشد یا عقب ماندگی را جستجو می کرده اند. در جامعه ما نیز تاکنون تلاش های فراوانی شده است تا علت های اصلی عقب ماندگی شناخته شود. بویژه با توجه به رویکرد موجود در دهه اخیر که بجای علت های بیرونی، به علل درونی توجه کرده اند، این تلاش ها بیشتر شده است. علت هایی چون: خود خواهی، ترجیح منافع فردی بجای مصالح جمعی، خاص گرایی، خودمداری و.. از این دست هستند.

دکتر محمدرضا جوادی یگانه


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.