جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
آرزوی روز در جهان تاریك و یخ زده شب
● نقدی بر نمایشنامهٔ «ماه و پلنگ»
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستی نمایشنامهٔ تمثیلی و منظوم «ماه و پلنگ» در سال ۱۳۴۶ توسط بیژن مفید نوشته شده است. موضوع این نمایشنامه از یك افسانه قدیمی گرفته شده داستان عشق ماه و پلنگ (افسانهٔ مَه پلنگ). در افسانهٔ قدیمی آمده كه پلنگ، ماه را در آب چشمه میبیند، بر او عاشق میشود و از عشق او مجنون میگردد.
مفید برای نوشتن این نمایشنامه، از شیوههای متداول آن دوره استفاده نكرده و این نمایشنامه را به صورت منظوم نوشته است. انتخاب نظم عامیانه برای نوشتن این نمایشنامه، شاید به دلیل مضمون داستان بوده است، چرا كه مضمون آن از یك داستان عامیانه و قدیمی گرفته شده است؛ علاوه بر این شخصیتهای داستان را جانوران و اشیایی از قبیل ماه و درخت بید و چشمه و و مفاهیم غیر مادی مانند «خواب» تشكیل میدهند.
آنها هستند كه جان گرفتهاند و شخصیت یافتهاند. البته مفید این شیوه را در نمایشنامههای دیگری از جمله «شهر قصه» نیز به كار گرفته است. میتوانیم بگوییم بیشتر ویژگیهای یك قصهٔ عامیانه در این نمایشنامه رعایت شده است، مثل وجود راوی (گوینده) البته فقط در ابتدای نمایشنامه؛ چون در ادامه و حتی انتهای آن، گوینده حضوری ندارد. كه البته شاید لزومی به حضور او حس نمیشده وجود كبوترهای اول و دوم كه همچون قصههای قدیمی اطلاعاتی را به خواننده- تماشاگر منتقل میكنند.
نمایشنامه دارای شخصیتهای متعددی است یك سری شخصیتهای اصلی و یك سری فرعی كه به پیشبرد اهداف نمایشنامه كمك میكنند. مثلاً شناختن بهتر شخصیتهای اصلی و دادن اطلاعاتی به خواننده- تماشاگر. البته معلوم نیست تعدد بیش از حد شخصیتها برای چیست؟ مثلاً دو گرگ، دو كلاغ یا هر كدام از این حیوانات جنگل از قبیل لاكپشت، كبوتر، كلاغ و گرگ اول و دوم، خرس، روباه، خرگوش و حاجی لكلك تمثیلی از اقشار یا افرادی از اجتماع آن موقع یا همه زمانها هستند. داستان نمایشنامه از سرگشتگی پلنگ كه در عشق ماه میسوزد آغاز میشود. شبی مهتابی در فصل بهار، ماه پایین میآید و به صورت دخترك زیبایی بر پلنگ ظاهر میشود.
پلنگ مست و مدهوش با او گرمِ صحبت میشود. ماه نیز بر او عاشق است. آن دو آنقدر محو یكدیگر هستند كه مدتها میگذرد، شب همه جا را فرا میگیرد. همه جا از سرما یخ میزند و برف میبارد. برف تمام جنگل را میپوشاند. بید مجنون و چشمه یخ میزنند و حیوانات یكی پس از دیگری وارد میشوند خرگوش جوان و لاكپشت پیر، خرس و روباه و كلاغها و همگی از این موضوع ناراحتند و میخواهند ماه را از جنگل بیرون كنند. به دستور حاجی لكلك تمثیلی از مذهب عوامانه و كوركورانه- او را سنگسار میكنند، تا عاقبت ماه تصمیم میگیرد به آسمان برگردد، «خواب» اصرار دارد ماه، پلنگ را هم با خود ببرد، اما پلنگ میگوید كه در روی زمین ریشه دارد و نمیتواند برود.
ماه میرود. پلنگ به دنبال او از كوه بالا میرود و میخواهد دست ماه را بگیرد و به او نزدیك شود، آنقدر سعی میكند كه ناگهان از دره سقوط میكند و میمیرد. «پلنگ: باز مهتاب دراومد باز مهتاب دراومد دل من غمگین شد یه چیزی توی دلم میلرزه یه غمی توی دلم میجوشه» پلنگ، پادشاه دشتها و كوهها، كه افراد نمایشنامه دایماً از ترسناك و وحشی بودنش، و از چنگالها و دندانهای تیزش میگویند، عملاً خشونتی اعمال نمیكند و هراسی پدید نمیآورد. پلنگِ عاشق با لطافت و حزن و اندوه تمام با ماه سخن میگوید. پلنگ عاشق، انگار چشمش كسی را جز ماه نمیبیند و صدایی جز صدای ماه نمیشنود.
تنها هنگامی كه از گلایهٔ جانوران، اشك روی گونههای ماه سرازیر میشود، پلنگ بر سر آنها میغرّد. پلنگ اسیر زنجیر و قید و بندهای زمینی است و نمیتواند به وصال ماه برسد. ماه شاید تمثیلی از معنویات است، عشقِ آسمانی، عشق به خدا. بندها و زنجیرهای زمینی نمیگذارند پلنگ با ماه همراه شود. ماه از جنس زمینیان نیست، حتی نمیداند چگونه بِگِرید: «میدونی من تا حالا گریه نكردم كه بدونم یعنی چه؟ چه جوری اشكمو بیرون بریزم » او هزاران سال است در آسمانِ سرد و تاریكِ شب در جستوجوی دستان گرمی بوده كه دستهای سردش را گرما بخشد.
هزاران سال است در آرزوی دیدن خورشید بوده، در آرزوی دیدن روز ولی دوباره باید به دنیای خودش، به جهان تاریك و یخزدهٔ شب بازگردد وخورشید و گرما و عشق را در رؤیای خود ببیند. - این نمایشنامه در دوران رونق تأتر و نمایشنامه نویسی (دهه چهل) نوشته شده است. در آن زمان نویسندگانی چون گوهرمراد، بهرام بیضایی، اكبر رادی، عباس نعلبندیان، بهمن فرسی و بسیار فعال بودند.
این نمایشنامه هم مانند بسیاری از آثار این نویسنده شهر قصه و شاپرك خانوم- بیشتر بیان و نقدِ مسایل اجتماعی و نقصها و مشكلات جامعه به زبان تمثیل است، و مردم از هر گروهی در آن حضور دارند اهل ریا و تزویر،اهل حقه، افراد خبرچین، افرادی كه از درد باخبرند اما منتظرند دیگران بیایند و راه درمان را در پیش گیرند و خودشان قدم جلو نمیگذارند. و این مسأله كه هر كس فرد غیر متعارفی باشد و كاری غیر معمول انجام دهد، هر كس كه باشد. از طرف جامعهٔ سطحینگر و مردم عوامِ روزگار طرد میشود.
قطعاً این نمایشنامه یك متن عروسكی است و تمام خصوصیات یك متن را برای اجرای یك نمایش عروسكی داراست استفاده از یك افسانهٔ قدیمی، تخیل و رؤیا؛ بهره بردن از تمثیل و استعاره و سمبلها و جاندار كردن اشیای بیجان.
نوشته: بیژن مفید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست