شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

در جستجوی الگوی بومی پیشرفت و عدالت


در جستجوی الگوی بومی پیشرفت و عدالت

از میان هزاران واژه و مفهوم, کدامیک به حقیقت نزدیک ترند

انسان‌ها و جوامع انسانی، اهداف و آرمان‌هایی داشته و دارند که برخی از آنها جنبه‌های شخصی و فردی و برخی جنبه‌های همگانی و اجتماعی داشته و نیز بعضی اهداف و آرمان‌ها از آغاز تاریخ بشر و همواره مطرح بوده‌اند و برخی با گذشت روزگار و پیدایش دگرگونی‌ها و تحولات تاریخی پدیدار شده‌اند‌. فهرست کوتاهی از خواسته‌ها و آرمان‌های همگانی و اجتماعی بشر که همیشه تاریخ و برای همه اجتماعات و جوامع انسانی مطرح بوده و با گذشت روزگار جدی‌تر و پررنگ‌تر نیز شده‌اند، در این گفتار خواهد آمد.

جمهوری اسلامی ‌ایران دهه چهارم انقلاب اسلامی ‌را دهه پیشرفت و عدالت نامیده و گفتمان اصلی این دهه را گفتمان پیشرفت و دادگری دانسته که گفتمانی بسیار دشوار و سراسر پیچیده است و چنین گفتمانی به‌اندازه همه تاریخ بشر درازا و پیشینه داشته و به شمار یکایک فرزندان آدم نگرانی و دغدغه آفریده است. بدون‌تردید پیشرفت و دادگری، دو آرمان ‌برتر همه جوامع انسانی بوده و می‌توانند بالای فهرست و صدر ستون خواسته‌ها و آرمان‌های انسانی قرار گیرند و بیشترین اهتمام همگانی بدان‌ها تخصیص یابد و چنانچه کشور و ملتی بتواند براستی و به‌گونه‌ای خدشه‌ناپذیر آرمان‌های مذکور را در آغاز به روشنی تعریف و در پایان بدرستی پیاده‌سازی کند بزرگ‌ترین میراث ارزشی تاریخ بشر را آفریده و می‌تواند سردمدار همه جوامع آینده در حوزه نبرد با بیدادگری و پایه‌‌ریزی پیشرفت باشد و مصداق محتوم و نمونه گریزناپذیر «کنتم خیر امه اخرجت للناس» شود.

یکی از تاکیدات گفتمان پیشرفت و عدالت تاکید بر درون‌زا و بومی ‌و سازگار بودن الگوی پیشرفت و دادگری، هم با حقایق و واقعیات کشور و هم با خواسته‌ها و آرمان‌های مردم است که تاکیدی پذیرفتنی است؛ زیرا جدای از انبوه الگوهای نظری توسعه و عدالت دست‌کم به شمار کشورها و جوامع کنونی ضربدر شمار دوره‌ها و مقاطع تاریخی و رژیم‌های سیاسی گذشته کشورها و جوامع کنونی، تعبیر و تفسیر متفاوت از پیشرفت و عدالت و رویکردها و برنامه‌های اجرایی متمایز و بعضا متعارض از پیشرفت و عدالت تحقق یافته و ثبت شده است که می‌تواند به‌عنوان کاری مستقل و مقایسه‌ای مورد بررسی و سنجش قرار گیرد.

بدین‌ترتیب هر کشوری واقعیاتی و هر ملتی خواسته‌هایی دارد که می‌توانند از واقعیات کنونی و آرمان‌های آینده ملت‌ها و کشورهای دیگر متفاوت و متمایز باشند و همین اصل ‌تردیدناپذیر ایجاب خواهد کرد که هر کشور و ملتی به‌دنبال الگوی ویژه و رویکرد سازگار و نگاه متناسب و گزینه مناسب خویش باشد و با استفاده از آموخته و تجارب دیگر دولت‌ها و ملت‌های کنونی و گذشته، به گرته‌‌ریزی و برنامه‌‌ریزی و راه‌نگاری پیشرفت و دادگری برای آینده خویش بر پایه واقعیات انحصاری خود و در راستای آرمان‌های اختصاصی خویش بپردازد که هر دوخته‌ای به هر تنی و هر رختی به هر اندامی ‌برازنده نیست. پیشرفت و دادگری می‌توانند برای یک فرد یا یک خانواده یا یک کوی یا یک برزن یا یک آبادی یا یک دهستان یا یک شهرستان یا یک استان یا یک کشور یا یک منطقه یا برای همه جهانیان تعریف و برنامه‌ریزی شوند که برخی از آنها وظایف حکومتی جمهوری اسلامی‌ ایران نیستند و در این گفتار به جنبه‌هایی از دادگری و پیشرفت پرداخته خواهد شد که از سویی جنبه‌های همگانی و فراگیر داشته باشند و جنبه‌های عمومی‌ زندگی عموم مردم کشور را پوشش دهند و از سوی دیگر، تداخل و تعارضی با دولت‌ها و ملت‌های دیگر پدید نیاورد.

● تعاریف الگو و الگو‌ریزی

واژگان الگو، نمونه، سرمشق، قالب، مدل و مانند آنها از واژگان پرکاربردی هستند که در عین حال به دلیل تنوع کاربردی در دانش‌های گوناگون از علوم ریاضی تا دانش‌های انسانی، ابهامات بسیاری پدید آورده‌اند که ‌ایجاب می‌کند از آنها ابهام‌زدایی گردد. در ریاضیات به یک معادله و یا دستگاهی از معادلات که رفتار یک پدیده را توصیف نماید مدل و الگو گفته‌اند. همین واژه در رشته‌های مهندسی به معنی قالب و چارچوب تولید یک فرآورده معین به کار رفته است. در علوم انسانی به افراد و جوامع برتر و نمونه و اسوه دیگران الگو گفته‌اند. واژه الگو در علوم اقتصادی به همان مفهوم ریاضی آن به‌کار می‌رود.

● تعاریف بومی ‌سازی

بومی‌‌سازی در حوزه‌های گوناگون از جمله در زمینه الگوهای عدالت و توسعه، تعاریف گوناگونی دارد که هریک پیامدهای اجرایی جداگانه‌ای خواهد داشت و به همین دلیل در این بخش از گفتار به‌گونه‌ای فشرده تعاریف بومی‌‌سازی یادآوری می‌شوند تا خوانندگان و بهره‌برداران گرامی‌ با بررسی و سنجش تعاریف گوناگون به تعریف مطلوب خویش دست یابند و برای اجرای همان تعریف برنامه‌‌ریزی کنند. برخی از تعاریف بنیادین بومی‌‌سازی چنین‌اند:

۱) تولید بومی ‌و داخلی و خودجوش و درون‌زای الگوهای ویژه و خاص کشور ایران در زمینه عدالت و توسعه بر پایه منابع علمی ‌داخلی و با توجه به مقتضیات کشور ایران بدون توجه به الگوهای غیربومی ‌و بیگانه و وارداتی

۲) تولید بومی ‌و داخلی و خودجوش و درون‌زای الگوهای همگانی و جهان‌تراز عدالت و توسعه بر پایه منابع علمی ‌داخلی و با توجه به مقتضیات جهانی کشورداری بدون توجه به الگوهای غیربومی ‌و بیگانه و وارداتی و تطبیق الگوی جهان‌ تراز و بهینه و درون‌زای مذکور بر مقتضیات داخلی

۳) شناسایی الگوهای خارجی و بیگانه و وارداتی و برون‌زای توسعه و عدالت و کاستن بخش‌های نامربوط الگوها و افزودن بخش‌های مورد نیاز به الگوهای وارداتی در راستای تعدیل و تصحیح و تطبیق الگوهای وارداتی بر مقتضیات بومی ‌کشور ایران

۴) اصلاح و تصحیح و تعدیل الگوهای کنونی داخلی عدالت و توسعه کشور ایران در راستای تتمیم و تکمیل الگوهای موجود و درون‌زای کشور

۵) ردیابی و شناسایی و بهره‌گیری ظرفیت‌های معطل الگوهای کنونی عدالت و توسعه موجود در اندیشه‌ها و الزامات موجود ملی و تکمیل الگوهای موجود از طریق تبدیل بخش‌ها و ظرفیت‌های معطل الگوی کنونی به بخش‌ها و ظرفیت‌های فعال و فعلیت بخشیدن به ظرفیت‌های معطل الگوی موجود در اندیشه‌ها و الزامات ملی

۶) پایه‌گذاری فرآیندهای استاندارد تولید علم و چرخه‌های اجرایی نهضت نرم‌افزاری برای تولید بومی ‌و درون‌زای همه دانش‌افزارهای مورد نیاز پیشرفت و عدالت از جمله الگوهایی اجرایی، فرآیندهای کاری، برنامه‌های کاربردی، چرخه‌های عملیاتی و مانند آنها به منظور تولید همگن و همساز و همخوان همه دانش‌افزارهای پیشرفت و عدالت و پرهیز از اتخاذ و اعمال بسته‌ها و مجموعه‌های ناهمگن و ناهمخوان و ناهمساز تلفیقی یا وارداتی

● تعاریف پیشرفت و گسترش

همانند بسیاری از واژه‌های گنگ و ناگویای زبان طبیعی، واژه پیشرفت نیز یک واژه چندسویه و چندپهلو بوده و تعاریف بسیاری داشته و می‌تواند داشته باشد. فراخوان و بررسی و سنجش تعاریف گوناگون پیشرفت، کمک بسیار چشمگیر و شایانی در طراحی و اجرای الگوها و برنامه‌های توسعه خواهد داشت، زیرا چنانچه الگو‌ریزان و برنامه‌ریزان ندانند گسترش و توسعه و پیشرفت چیست یا بر سر ماهیت و تعریف آن اتفاق نظر نداشته باشند هرگز نخواهند توانست الگوها و برنامه‌های روشن و همساز و کارآمدی تعریف و سپس اجرا کنند و در همان مرحله تعریف و طراحی شکست خواهند خورد به‌گونه‌ای که یا به هیچ الگو و برنامه‌ای نخواهد انجامید و فرآیند آنها نابارور و سترون خواهد شد یا الگوها و برنامه‌های متناقض و متفاوتی پدید خواهد آورد که یا اصولا قابل دفاع و توجیه نخواهند بود و یا قابلیت و پتانسیل اجرایی و عملیاتی نخواهند داشت. به همین دلایل، بسیار ضروری است در دنباله ‌این گفتار شماری از تصورات و تعاریف و توصیف‌های اندیشمندان حوزه‌های پیشرفت و گسترش به‌گونه‌ای فشرده و چکیده به گفتار زیر بازبینی شوند:

۱) جلوگیری از هر گونه افت و کاهش و پیشگیری از هر گونه سقوط و پسرفت یکایک نماگرها و نشانگرها و شاخص‌های پایه و بنیادین پیشرفت و توسعه‌یافتگی در مقیاس ملی

۲) بهبود مستمر و رشد پایدار و افزایش باورپذیر همه نماگرها و نشانگرها و شاخص‌های پایه و بنیادین پیشرفت و توسعه‌یافتگی در مقیاس ملی

۳) تعریف خواسته‌ها و آرمان‌های اساسی و بنیادین ملی و برنامه‌ریزی برای رسیدن به آرمان‌های بنیادین ملی طی یک دوره زمانی معین و با پشتوانه نهاده‌ها و امکانات موجود و درون‌زای کشور

۴) همانند‌سازی کشور خواهان پیشرفت با کشورهای موسوم به کشورهای توسعه‌یافته برای رسیدن به همه جنبه‌ها و جوانب زندگی ملی کشورهای توسعه‌یافته در پایان برنامه توسعه

۵) برنامه‌ریزی برای پیشگیری از افزایش یا برنامه‌ریزی به منظور کاهش شکاف توسعه یافتگی با کشورهای موسوم به کشورهای توسعه یافته طی یک دوره زمانی و بازه تاریخی کاملا معین و مدون

۶) برنامه‌ریزی برای وصول به اهداف آینده کشورهای توسعه یافته در افق برنامه‌های کشورهای توسعه یافته و برابری و همسانی با آنها در سال پایان برنامه‌های توسعه کشورهای پیشرفته

۷) پیشرفت همان پیش رفت یا پیش روی یا حرکت به پیش در مسیرهای تعریف و تدوین شده برای رسیدن به پایان‌ها و فرجام‌های تعریف شده است و تا وقتی خود مسیرها و نیز نقاط پایانی مسیرها تعریف و تصریح نشوند، پیشرفت نه قابل برنامه‌ریزی و نه قابل اندازه گیری و نه قابل ارزیابی نخواهد بود و حتی ممکن است آنچه پیشرفت انگاشته شده است گونه‌ای چرخش و دوران یا بدتر از آن، گونه‌ای واپسگرایی و پسرفت باشد. طبق این تعریف، پیشرفت نزدیک شدن به اهداف تعریف شده از مسیرهای تعریف شده است.

۸) تعریف دیگری از پیشرفت وجود دارد که به جای تعریف ایجابی، گونه‌ای تعریف سلبی و بدین مضمون است که پیشرفت دور شدن از فشارها و سختی‌ها و رنج‌ها و آسیب‌ها و کمبودها و نارسایی‌ها و ناتوانی‌ها و بزهکاری‌ها و تباهی‌ها و دیگر ضدارزش‌های موجود است که بدیهی است زمانی قابل الگو‌ریزی و برنامه‌ریزی خواهد بود که ضدارزش‌های همگانی موجود تدوین و توصیف شده، راهکارهای دورگشت از آنها گرته‌ریزی و پیاده‌سازی شوند.

۹) تعریف دیگر پیشرفت می‌تواند نزدیک شدن سطح برخورداری شهروندان یک کشور از عوامل و فاکتورهای رفاهی و آسایشی و مادی به استانداردها و هنجارها و میانگین‌های جهانی و نزدیک شدن تدریجی به جامعه رفاه با مصرف انبوه و برخورداری سرشار و بی نیازی فراگیر باشد.

۱۰) در جوامع دین پایه و ارزش بنیاد، پیشرفت می‌تواند نزدیک شدن به ارزش‌های دینی و اجرای الزامات وحیانی و به‌گونه‌ای چکیده، پیاده‌سازی ارزش‌های دینی با اولویت بندی برگرفته از منابع دینی و ارزشی باشد و لو آن‌که با تعاریف متعارف و تداویل متداول همسازی و همخوانی نداشته باشد.

● الگو‌ریزی عدالت اجتماعی

از آنجایی که در گفتمان دهه چهارم انقلاب اسلامی، ‌ترکیب و تلفیق عدالت با توسعه و لحاظ همزمان و هم ارز این دو آرمان به‌عنوان خواسته‌های بنیادین دهه چهارم انقلاب یک ضرورت تلقی شده است، ضروری است افزون بر پرداختن به گوشه‌هایی از مباحث توسعه، به گوشه‌هایی از مباحث عدالت نیز بپردازم تا بلکه سوسوی اندکی در بزرگراه عدالت روشن و چراغ کوچکی در شاهراه دادگری افروخته شود. مفهوم عدالت، حتی فراتر از مفهوم توسعه، مفهومی ‌بسیار ژرف و پیچیده است که پرداختن بدان فراتر از یک کار روزنامه‌ای است و نیازمند فرصت و ظرفیت‌های بیشتری است و در اینجا تنها به گوشه‌هایی از جنبه‌ها و جوانب عدالت آن هم به‌گونه‌ای فشرده و در جهت الگو‌ریزی و برنامه‌ریزی عدالت اجتماعی بویژه برای جامعه نیازمند و تشنه عدالت ایران می‌پردازیم.

● تعریف عدالت اجتماعی

از آنجا که در برابر موازین منطقی، تعریف و توصیف و نامگذاری پدیده‌ها جای مناقشه و مجادله نیست (لامشاحه فی الاصطلاح) لذا پدیده‌های گوناگون از جمله پدیده‌هایی همچون داد و بیداد را می‌توان به گونه‌ها و شیوه‌های گوناگون تعریف و نامگذاری کرد بدون این‌که هیچ‌یک از تعاریفارائه‌شده درست یا نادرست باشند و طبق موازین منطقی تعاریف نه درست‌ هستند نه نادرست و نه راست هستند نه دروغ زیرا گزارش از واقعیات برونی نیستند تا در اثر انطباق یا عدم انطباق با واقعیت راست یا دروغ باشند بلکه گونه‌هایی از جعل منطقی و وضع زبانی و قرارداد علمی‌ هستند که بدون این‌که راست یا دروغ و درست یا نادرست باشند، می‌توانند به‌عنوان اصول موضوعه پذیرفته گردند یا ناپذیرفته و کنار گذاشته شوند و تعاریف دیگری به‌عنوان اصول موضوعه جایگزین آنها گردند پیامد منطقی زمینه‌چینی بالا این است هیچ‌یک از تعاریف عدالت نه درست ‌است نه نادرست و هیچ‌یک نه راست ‌است نه دروغ، زیرا هیچ‌یک گزارشگر واقعیات بیرونی نیستند تا بتوانند براثر انطباق یا عدم انطباق با آن واقعیات راست یا دروغ یا درست یا نادرست باشند بلکه چنین تعاریفی صرفا گزارشگر تمایلات درونی انسان‌ها یا قراردادهای صریح یا ضمنی گروهی و اجتماعی‌اند که می‌توانند پذیرفته یا ناپذیرفته و خواسته یا ناخواسته و کاربردپذیر یا کاربردناپذیر باشند و به معنی فلسفی واژه، این‌گونه تصریحات و اظهارات زبانی اعتباریاتی هستند که در صورت تایید اجتماعی معتبر و در صورت رد اجتماعی نامعتبر خواهند بود و هیچ ملاک و معیاری فراتر تایید یا رد اجتماعی نمی‌تواند برای ارزیابی آنها به کار رود. گرچه تعابیر و تعاریف گوناگونی از عدالت قابل طرح و بررسی است، اما به منظور دستیابی سریع‌تر به هدفی که دنبال می‌کنیم شایع‌ترین تعریف عدالت را در اینجا ذکر می‌کنیم:

عدالت تنظیم متعادل و متوازن روابط اجتماعی افراد و توزیع متعادل و متوازن امکانات و فرصت‌های همگانی و اجتماعی است به‌گونه‌ای که عدم تعادل و عدم توازن‌های اجتماعی به شکل انواع کمبودها در برابر انواع مازادها و یا انواع برخورداری‌ها در برابر انواع محرومیت‌ها و یا انواع امتیازات در برابر انواع موانع و یا انواع دارندگی‌ها در برابر انواع ناداری‌ها و یا انواع فرصت‌ها در برابر انواع ممنوعیت‌ها و مانند آنها پدید نیایند. البته آنچه هسته ‌این تعریف است توزیع یکسان فرصت‌ها و امکانات شخصی و خصوصی افراد نیست که آنها از افراد سلب و به‌گونه‌ای یکسان میان افراد جامعه پخش گردند که‌ این همان تعریف کمونیستی از عدالت است بلکه «توزیع یکسان و برابر امکانات اجتماعی و فرصت‌های خدادادی و دارایی‌های همگانی و ثروت‌های ملی و نهاده‌های کشوری و امتیازات دولتی و منابع طبیعی» در میان همه افراد ملت است. در این تعریف و به‌عنوان یک حکم اولی و نه ثانوی، حکومت حق دخل و تصرف در امکانات شخصی و فرصت‌های فردی و دارایی‌های خصوصی و مانند آنها را ندارد بلکه در حوزه امکانات همگانی می‌تواند دخل و تصرف کند که باید به شکل توزیع یکسان و برابر امکانات عمومی بین همگان باشد.

● برنامه‌های عدالت اجتماعی

طبق این تعریف، دولت برای رسیدن به عدالت اجتماعی باید دست کم برنامه‌هایی را برای تحقق خواسته‌های زیر تدوین و اجرا کند تا عدالت نسبی تحقق یابد:

۱) توزیع یکسان و هم ارز و مساوی و برابر زمین و منابع طبیعی بین همه ساکنان سرزمین ایران بر پایه ارزش ریالی زمین‌ها و منابع طبیعی توزیع شده

۲) توزیع یکسان و برابر همه گونه‌ها و انواع آشکار و پنهان یارانه‌های دولتی در هر زمینه و به هر شکلی باشند در میان همه ساکنان کشور و شهروندان ایران بدون هیچ‌گونه تفاوت و تمایز

۳) جبران تفاوت زمین‌ها و یارانه‌های پرداخت شده ناهمسان و نابرابر دوره‌های گذشته حداقل از سال ۱۳۵۷ یعنی سال استقرار جمهوری اسلامی‌ تاکنون و پرداخت تفاوت ارزش زمین‌ها و یارانه‌های پرداخت نشده به افراد محروم مانده و یا افرادی که کمتر از سهم خود دریافت کرده‌اند. این اقدام می‌تواند با محروم‌سازی موقت افرادی که امکانات و یارانه‌های بیشتر گرفته‌اند تا زمان برابری دیگران با ایشان و یا به‌شکل بازپس‌گیری پرداخت‌های مازاد و نابرابر و بازپخش آنها در میان افراد محروم مانده تحقق یابد.

۴) بازنگری نظام باجگیری و مالیات ستانی از مردم به‌گونه‌ای که میزان بخشودگی‌های مالیاتی و یا مالیات تکلیفی به افراد کاملا متناسب با بهره‌برداری افراد از منافع و منابع دولتی و اجتماعی و همگانی همچون خدمات دولتی، امنیت اقتصادی، یارانه‌های آشکار و پنهان و مانند آنها بوده و نیز تفاضل‌های مالیات‌های ناعادلانه پیشین تعدیل و تصحیح و جبران گشته و همچنین همه راه‌های فریب و فرار مالیاتی بدرستی و بسختی مسدود شوند.

۵) پیدایش و گسترش پدیده‌های منفی و بازدارنده اقتصادی و اجتماعی همچون بیکاری، تورم، رکود، ناامنی، مفاسد اقتصادی و مانند آنها نوعی ظلم ناخواسته و ستمکاری ناخوانده و آسیب‌رسانی پنهان است که دولت جهت وصول به عدالت فراگیر و پایدار، باید همه پدیده‌های ویرانگر و بازدارنده اقتصادی و اجتماعی را شناسایی و کمینه‌سازی کند.

● نتیجه‌گیری

حاصل ضرب ده‌ها تعریف از واژه الگو در ده‌ها تعریف از واژه بومی‌‌سازی در ده‌ها تعریف از واژه پیشرفت و ده‌ها تعریف از واژه عدالت، ده‌ها هزار تعریف و توصیف از عبارت «الگوی بومی ‌پیشرفت و عدالت» بدست خواهد داد که بدون بررسی دقیق و سنجش درست آنها تعریف روشن و کارآمدی از عبارات مذکور به دست نخواهد داد و همه‌اندیشمندان و نیز گردانندگان را دچار سرگشتگی و سرگردانی خواهد کرد. به این دلیل در این گفتار واژگان کلیدی و کلیدواژه‌های مذکور تا اندازه‌ای واکاوی شده و سپس به برخی از ابعاد پیچیده و گوناگون آنها پرداخته شده است. رسیدن به «الگوی بومی ‌پیشرفت و عدالت» نیازمند اقدامات فراوان و پیچیده‌ای است که برخی از آنها به شرح زیر شمارش شده است.

گام‌هایی که در جهت الگو‌ریزی بومی ‌و برنامه‌ریزی درون‌زای پیشرفت و عدالت باید سپری گردند، چنین‌ هستند: گزینش تعریف بهینه الگو و مدل، گزینش تعریف بهینه بومی‌سازی، گزینش تعریف بهینه پیشرفت، گزینش تعریف بهینه عدالت، تدوین الگوی بومی ‌پیشرفت و عدالت، ساختارگذاری ملی و سازمان دهی کشوری جهت پیاده‌سازی الگوی بومی ‌پیشرفت و عدالت، پیاده‌سازی الگوی بومی ‌پیشرفت و عدالت، بازبینی دوره‌ای و ارزیابی چرخه‌ای بلندمدت و پایدار دستاوردهای الگوی بومی ‌پیشرفت و عدالت و تعریف و اجرای بازنگری‌ها و اصلاحات لازم برای نقاط بهبود الگوی بومی ‌پیشرفت و عدالت.

دکتر مهدی حسن‌زاده