سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
پدیدارشناسی دین
پدیدارشناسی دین به دو روایت كلی كلاسیك و هرمنوتیك دستهبندی شده است. از پدیدارشناسی كلاسیك، پدیدارشناسی دینی مراد میشود كه بر فلسفه سوبژكتیو آگاهی مبتنی است و از هرمنوتیك هم آن پدیدارشناسی دینی مراد میشود كه از مبنا در گذشته دارد. اولی با مدرنیته سازگار است و دومیبا پست مدرنیسم. مطالعات دینی معاصر محصول دیدگاه مدرنیته است. از این دیدگاه، بنا به اصل عقلانیت; در هر مطالعهای باید با استفاده از روش درست به عینیت دست یافت. لازمه آنكه بتوان چیزی را مطالعه كرد، آن است كه نخست بتوان آن را عینی نمود، در غیر اینصورت مطالعه آن معنی ندارد.
در رهیافت طبیعتگرایانه، مدل عینیت از علوم طبیعی اقتباس میشد و انتظار میرفت كه علوم اجتماعی و فرهنگی نیز بر اساس این مدل از روش علوم طبیعی برای دست یافتن به عینیت برخوردار شوند. طبیعی است كه این روش، بنا به تحلیل، مبتنی بر نوع خاصی تحقیق تجربی است كه در آن بحث از واقعیت پدیدهها میشود. برخلاف این رهیافت، پدیدارشناسی، در عین اینكه داعیه علمی دارد و در آن ازتوصیف عینی پدیدهها بحث میشود، از مدل عینیت در علوم طبیعی فاصله میگیرد.
آموزه عینیت هر چند در معنی محل اختلاف است، اما آرمان همگانی است. در حوزه مطالعات دینی نیز این اختلاف همچنان محفوظ است، اما همگان در این حوزه داعیه سخن عینی دارند. در مطالعات دینی یا از مدل پوزیتویستی عینیت تبعیت میشود یا از مدلهای غیر پوزیتویستی كه از جمله آنها روش پدیدارشناسی است. ماكس مولر كه نخست علم دین را به معنی جدید بنیان نهاد، متاثر پوزیتویسم زمان خود بود و مطالعات دینی را در پرتو مقایسه با علم زبان ممكن میدانست.
تمایز میان الهیات و علوم دینی به معنی سنتی با مطالعات دینی و به معنای جدید كلمه در نوع زبانی را در بر دارد. زبان الهیات بیانی است غیر تبیینی كه همان زبان دین است. مطالعات دینی جدید نیز همچون فلسفه جدید از این ویژگی برخوردار است كه تكیه بر خدایی فراتر از عالم نمینماید و همین امر آن را از الهیات به معنی سنتی كلمه جدا میكند.
محققان مطالعات دینی امروزه از دین معنایی را كه دقیقا مومنان و متدینان در نظر دارند، ارائه نمیكنند و غالبا میكوشند آن را بر حسب مفاهیم و تعابیر علوم اجتماعی تعریف كنند. در فرهنگ غربی به جای كلمه دین از واژهreligion استفاده میشود كه از ریشه لاتینreligio مشتق شده است كه آن نیز از واژهrelegere به معنای «بازخوانی» گرفته شده است. كلمهrelegere بر سنت دلالت دارد.
كلگرایی كلامیمبتنی بر این اصل است كه ادیان مختلف همگی دارای ماهیت مشترك هستند اما در عین حال درك متدینین از آن ذات مشترك متكثر و متفاوت است. شاید برجستهترین راوی این نظریه در دوران ما جان هیك است كه در سنت لیبرالیسم كلامیگام برمیدارد. او از این موضع به دفاع از پلورالیسم دینی پرداخته است.
در برابر رهیافت كلگرایی كلامیكه بر كثرت انگاری در معرفتهای دینی منجر میشود و بنا به آن هر سنت دینی برحسب ویژگی خویش تقریری از واقعیت یگانه و متعالی دارد، رهیافت معرفتی قرار دارد. رهیافت معرفتی برای دین ،یك مدل انسانشناسانه بر اساس تحقیات زبانشناسی، زیستشناسی و جامعهشناسی ارائه میدهد. نظریههای موجود درباره دین را به صور مختلف میتوان تقسیمبندی كرد; در این بخش بر این اساس كه این نظریهها دین را به چیز دیگری فرو میكاهند یا نه، آنها را به دو دسته اصلی تقسیم میكنیم: نظریههای تحویلی یا غیر تحویلی كه گروه اول طبیعتگرا و گروه دوم غیر طبیعتگرایند. طرفداران نظریههای طبیعتگرا به تبیین متكیاند در حالیكه نظریههای غیرطبیعتگرا بر تفسیر طبیعتگرایان در تبیین دین از علل اقتصادی یا روانی یا ژنتیك كمك میگیرند در حالی كه غیر طبیعتگرایان میكوشند تا دین را نه بر حسب پدیدهها و علل پدیداری بلكه بر حسب ذات دین دریابند.
صورت دیگری از تحویلگرایی طبیعتگرا، نظریه نمادگرایی روانشناختی در حوزه مطالعات دینی است. نمادگرایی یك نوع واكنش در برابر عقلگرایی است و هر چند از دین به سبك عقلگرایان سخن نمیگوید، ولی همچنان تحویلگر است و از مدل عینیت پیروی میكند.
مدل علمی عینیت ،هر چند ممكن است در حوزه علوم طبیعی كاربرد داشته باشد ولی نمیتوان گفت كه در حوزه علوم انسانی و به خصوص مطالعات دینی هم موفق عمل كرده است. با مشاهده نواقص و افراطكاری كه در رهیافت طبیعتگرا نهفته بود، برخی از تحویلگرایان میكوشیدند تا مطالعات دینی را با حفظ ویژگیهای علمی از تابعیت علوم طبیعی آزاد كنند.
در حوزه مطالعات دینی عمدتا توجه به لوی اشتروس بوده است. استفاده از ساختارگرایی در حوزه مطالعات در واقع واكنشی به تحویل گرایانی بوده است كه دین را با مدل علمی عینیت تبیین میكردند. طرفداران ساختارگرایی میپذیرند كه دین وجه معرفتی دارد اما نظام دینی را از نوع علوم طبیعی و بر اساس مدل این علوم تبیین نمیكنند.
مهمترین ویژگی طرفداران رهیافت غیرتحویلی آن است كه اساسا موضع معرفتشناختی را ترك میكنند و به طور عمده دین را بر حسب خود دین تبیین میكنند. معنی این سخن آن است كه در تفسیر دین، هر چند میتوان از عناصر فرهنگی، هنری، اجتماعی و انسانشناسی استفاده كرد; اما اولا تلاش نمیشود تا تبیین علی از منشا ساختار و ماهیت دین ارائه شود، ثانیا دین به هیچ یك از این عناصر تقلیل و تحویل نمیشود. ایمانگرایی نظریهای غیر تحویلی است و از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد مدافعانی در غرب داشته است ایمانگرایی گاه صبغه كلامیهم یافته است. در اینجا ایمانگرایی از این حیث محل نظر نیست بلكه همچون جریانی كه در حوزه مطالعات دینی موثر بوده است، به آن نظر میشود.
نویسنده: محمود خاتمی
نشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
امین فیروزگر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سیدابراهیم رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران سقوط بالگرد بالگرد حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم شهادت رئیسی شهادت سید ابراهیم رئیسی
کنکور مشهد هواشناسی تهران امتحانات نهایی تعطیلی مدارس هلال احمر سیل قوه قضاییه سیل مشهد بارش باران آموزش و پرورش
شهادت رئیس جمهور بورس قیمت خودرو یارانه قیمت دلار قیمت طلا خودرو دلار بازار خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان قیمت
تلویزیون سینما هنرمندان سینمای ایران لیلا حاتمی شعر نمایشگاه کتاب رسانه ملی علی حاتمی
قرآن تجهیزات پزشکی تلسکوپ فضایی هابل
اسرائیل رژیم صهیونیستی ترکیه امیرعبداللهیان روسیه سوریه غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه چین حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس فدراسیون فوتبال لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس لیورپول بازی تراکتور منچسترسیتی
هوش مصنوعی سامسونگ تبلیغات اپل موبایل نمایشگاه ایران هلث هواپیما اینترنت
رژیم غذایی بارندگی مردان آلزایمر زیبایی شادی استرس فشار خون افسردگی