جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دردسرهای یک سینمای دوست داشتنی


دردسرهای یک سینمای دوست داشتنی

به بهانه روز ملی سینما

سینماگران حرفه خودشان را چگونه توصیف می کنند؟ آن ها چه برداشتی از وضعیت فیلم سازی در کشور دارند؟ حس آن ها نسبت به تلخی ها و شیرینی های سینمای ایران چیست؟

یافتن پاسخ این سوالات می توانیم سراغ فیلم هایی برویم که در سینمای ایران درباره خود سینما و پشت صحنه آن ساخته شده اند. این فیلم ها که از ایده «فیلم در فیلم» بهره گرفته اند، در روایت داستانی شان ماجراهای مربوط به فیلم سازی و حاشیه های آن را به تصویر کشیده اند. در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر که سال گذشته برگزار شد، چهار فیلم نمایش داده شده به پشت صحنه سینما توجه داشتند که از آن میان می توان به «وقتی همه خوابیم»، «سوپراستار»، «شبانه روز» و «صندلی خالی» اشاره کرد.

این مطلب به مرور فیلم های مطرحی می پردازد که همگی گوشه چشمی به پشت صحنه سینمای ایران داشته اند. البته اگر بخواهیم فهرست کاملی از فیلم های این چنینی تهیه کنیم باید به فهرست این فیلم ها را هم اضافه کنیم: حاجی آقا آکتور سینما، صمد آرتیست می شود، سرخ پوست ها، فیل و فنجون، نعره توفان، مغول ها، در امتداد شب، کلوزآپ، شبح کژدم، بلندی های صفر، دختردایی گم شده، نصف جهان، نون و گلدون، بدلکاران، دلاوران کوچه دلگشا، پیشنهاد ۵۰ میلیونی، علی و دنی، گل یخ، باد و شقایق، شکلات، عشق فیلم، از دوردست و...

● سوپراستار، نگاه تلخ به پشت صحنه سینما

قهرمان فیلم با بازی «شهاب حسینی» سوپراستاری است که تمام مفاسد اخلاقی را یک جا در خود جمع کرده است. تهمینه میلانی نگاهی سیاه و تلخ به روابط پشت صحنه سینما دارد. کارگردان عوارض شهرت را گوشزد می کند و در معرض خطر بودن بازیگران مشهور را یادآور می شود.کارگردان وقتی با واکنش تند سینماگران مواجه شد، سعی کرد ثابت کند که فیلم «سوپراستار» درباره سینما نیست؛ اما چون شخصیت اصلی فیلم یک «سوپراستار» سینماست، طبیعتا بخشی از حاشیه های زندگی او مربوط به سینما است.فیلم «سوپراستار» تهمینه میلانی با سکانس گریه شهاب حسینی و سرگردانی او دنبال دختری به نام رها تمام می شود.

● وقتی همه خوابیم، انتقام از سینمای تجاری

فیلم مسائل و معضلات پشت صحنه سینمای ایران را نشانه گرفته است. گفته شده که «وقتی همه خوابیم» نوعی واکنش کارگردان به ساخته نشدن فیلم «لبه پرتگاه» است و داستان های فرعی آن از اتفاقات این فیلم گرفته شده است. نکته ای که بیضایی بارها آن را تکذیب کرد.«وقتی همه خوابیم» ماجرای یک فیلم در حال فیلم برداری را روایت می کند و در بستر این داستان آسیب شناسی حضور بازیگران زیر سایه روابط پشت صحنه سینما مطرح می شود.بیضایی نشان می دهد که برخی بازیگران و نیروهای غیرمتخصص، با تکیه بر پول و پارتی به فیلم ها تزریق می شوند و این نکته در افت کیفی فیلم تاثیرگذار است. او به وضوح این سوال را مطرح می کند که چرا استبداد سرمایه سالاری بر سینمای ایران سایه افکنده است؟

● سلام سینما، سینما بی رحم است

مخملباف می خواست فیلمی به مناسبت صدسالگی سینما بسازد. او قبلا در دو فیلم دیگر هم به موضوع سینما پرداخته بود. در «ناصرالدین شاه آکتور سینما» رابطه دولتمردان و سینما را بررسی کرده بود و در «هنرپیشه» رابطه بازیگر و هنرش را به تصویر کشیده بود. او می خواست این بار درباره رابطه مردم و سینما سخن بگوید. اولش از یک آگهی روزنامه ای شروع شد. آگهی که از جوانان علاقه مند به سینما می خواست برای دادن «تست بازیگری» در فیلم جدید مخملباف به «باغ فردوس» بروند. این آگهی منجر به هجوم چند هزار نفری شد که علاقه داشتند وارد دنیای سینما و بازیگری شوند. همان هایی که در ابتدای فیلم می بینیم در را می شکنند و برای رسیدن به داخل سالن خودشان را به آب و آتش می زنند. فیلم قالبی نیمه مستند و نیمه داستانی دارد. چون در آن هم واکنش های واقعی جوانان شیفته سینما را می بینیم و هم داستان هایی را می بینیم که اتفاقاتشان از پیش توسط خود مخملباف طراحی شده اند.فیلم برداری این فیلم به شکل غیرمنتظره ای طی ۹ روز به پایان رسید و کارگردان ظرف دو ماه فیلم را آماده نمایش کرد. فیلم در بخش نوعی نگاه جشنواره بین المللی کن در خرداد ماه سال ۱۳۷۴ به عنوان یکی از چهار فیلم برتر برگزیده شد.فیلم ساز در لایه های زیرین اثرش نیاز و تمایل جوانان به خنده و شادی و امید را مطرح می کند. قهرمانان اصلی او دو دختر جوانی هستند که حاضر به گریه کردن جلوی دوربین نمی شوند. از سوی دیگر کارگردان به شیفتگان سینما توصیه می کند که «اگر در سینما به جایی رسیدید، راه دیگران را نبندید.»

● ناصرالدین شاه آکتور سینما، سینماتوگراف آدم تربیت می کند

فیلم نگاهی به تاریخ سینمای ایران از آغاز تا امروز دارد. نشان می دهد که ورود سینما به کشور ما چگونه بوده و منشاء چه تحولاتی شده است. میرزاابراهیم خان عکاس باشی، همراه مظفرالدین شاه به سفر فرنگ می رود و در آن جا همراه شاه قاجار به سینماتوگراف علاقه مند می شود.

مظفرالدین شاه از دیدن این دستگاه عجیب و غریب تعجب می کند و دستور خریداری آن را می دهد: در معیت ابراهیم خان عکاس باشی، به تماشای دستگاه سینماتوگراف رفتیم. راستی که اخوان لومیر در آن اتاق تاریک با ما چه کردند! عکس آدم روی دیوار راه می رفت، نمی افتاد. همان جا مقرر کردیم فی الفور عکاس باشی ما را بفرستید پیش محمدعلی میرزا پسر ما تا برای نسل آتیه سینما توگراف صنعت کند. مخملباف در پی نشان دادن این نکته است که حاکمان در آن زمان به سینما و نویسنده و کارگردان به چشم یک عنصر خطرناک و دردسرزا می نگریسته اند. میرزا ابراهیم خان که گردنش همیشه زیر تیغ است، بدل به نماد کارگردانی می شود که می خواهد روشنگری کند اما در آفرینش های هنری اش باید مطیع طبقه حاکم باشد؛ وگرنه با سانسور و تهدید مواجه می شود. دیالوگ معروف امیرکبیر درباره سینما را هم حتما بارها شنیده اید:اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید، اگر نیت ده ساله دارید درخت غرس کنید، اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت می کند.

● دو فیلم با یک بلیت، مشکلات سینما در بخش تولید

ساخته داریوش فرهنگ در دهه شصت بیانگر شرایط نابه هنجار صنعت سینمای ایران است. از بازیگر مرد صدمه دیده در فیلم گرفته تا بازیگر زنی که وسط کار می خواهد پروژه را نصفه کاره رها کند، گویای سینمایی است که نمی توان به عنوان یک حرفه روی آن حساب باز کرد.

هنرپیشه اول مرد فیلم بر اثر سانحه ای نمی تواند به کارش ادامه دهد. فیلم باید به موقع به جشنواره برسد و کارگردان بعد از جست وجوی بسیار، فروشنده دوره گردی را پیدا می کند که شباهت زیادی به هنرپیشه فیلم دارد.کارگردان تصمیم می گیرد از وجود فروشنده دوره گرد در فیلم استفاده کند.دردسرهای کارگردان برای ساخت فیلم تمام شدنی نیست. فیلم نگاهی دارد به مشکلات سینمای ایران در بخش بازیگری و تولید.

● سینما سینماست، تلاش برای پاکیزه نشان دادن پشت صحنه

فیلم می خواهد به پدر و مادرها توصیه کند که جوان های علاقه مند به بازیگری را درک کنند. «سینما سینماست» تلاش می کند تا محیط پشت صحنه سینما را اخلاقی نشان دهد. رضا کیانیان کارگردان سینما و دستیارش به همراه منشی کیانیان بعد از جست وجوی بسیار، ماندانا را برای ایفای نقش اول فیلم خود در نظر می گیرند. اما خانواده ماندانا با بازی او در فیلم مخالفند. ماندانا که دور از چشم خانواده و نامزدش با رضا کیانیان در تماس است و برای آموزش نزد یاسمین ملک نصر بازیگردان فیلم می رود کم کم به کارگردان علاقه مند می شود و به کیانیان پیشنهاد ازدواج می دهد.کیانیان از این پیشنهاد برآشفته می شود و این نوع برخوردها را باعث مخالفت های خانواده های دختران و زنان برای بازیگری آن ها می داند اما با وجود مشکلات زیاد کارگردان بالاخره موافقت پدر ماندانا را برای بازی او جلب می کند.

● ابر و آفتاب، تمرکز بر معضلات فیلم برداری و بازیگری

این یکی هم مشکلات فیلم سازی را نشان می دهد. البته با تمرکز بر وضعیت فیلم برداری و بازیگری و کارگردانی. «ابر و آفتاب» یک فیلم روشنفکرانه است که در حاشیه داستان فیلم سازی، داستان تنهایی تلخ یک پیرمرد را نیز به تصویر می کشد.در نمای آخر یک فیلم قرار است مرگ پیرمردی فیلم برداری شود، این صحنه باید در هوایی آفتابی گرفته شود. همه افراد گروه منتظر کنار رفتن ابرها هستند اما...

● مزاحم، مزاحمت و محبوبیت

خسرو شکیبایی بازیگر محبوبی است. فردی خودش را شیفته این بازیگر معرفی و تلفنی برای او ایجاد مزاحمت می کند.آقای بازیگر دختر مزاحم را پیدا می کند و اتاق او را پر از عکس های خود می بیند. بعد می فهمند که فرد مزاحم می خواسته از آقای بازیگر انتقام بگیرد. الوند می خواهد در این فیلم بگوید که زندگی خصوصی بازیگران همیشه و همه جا در معرض تهدید است.

● ستاره بودن، دوران پس از شهرت

جیرانی به دنیای ستاره های فراموش شده سرک می کشد و داستان زندگی یک ستاره زن سابق سینما را تعریف می کند که پس از مرگش کسی او را به یاد نمی آورد. فیلم ساز در پی نشان دادن این نکته است که شهرت اهالی سینما را نباید خیلی جدی گرفت چون دوران این شهرت خیلی کوتاه است و به چشم برهم زدنی به پایان می رسد.

● ستاره است، زندگی پردردسر یک ستاره

زنی موادفروش به خاطر حسادت به یک ستاره همسرش را به قتل رسانده است. نقش ستاره را نیکی کریمی بازی می کند. باز هم یک ستاره سینما در معرض تهمت قرار می گیرد و باز هم نمایش زندگی پردردسر یک ستاره سینما...

● ستاره می شود، سراب ستاره شدن

پونه سیاهی لشکری است که رویای ستاره شدن در سینما را در سر دارد. پدر او بازیگر قدیمی تئاتر است که دوران پیری را روی ویلچر سپری می کند. پونه برای ستاره شدن هرگونه تحقیر و توهینی را تحمل می کند.اما پدرش با دیدن اوضاع و شرایط پشت صحنه و موقعیت دخترش آشفته می شود. فیلم به گونه ای وجه هنرمندانه حرفه پدر را در مقابل وضعیت سینمای تجاری قرار می دهد و نشان می دهد که تفاوت بین این دو دسته بازیگر از زمین تا آسمان است.

● توفیق اجباری، سوپراستاری که اسطوره است

محمدرضا گلزار در حد یک اسطوره محبوب نسل جوان معرفی می شود. طرفداران و عاشقان سینه چاک این بازیگر از هر راهی برای نزدیک شدن به او استفاده می کنند. یک پیتزافروش برای امضا گرفتن از او به خانه اش پیتزا می برد، دختری سوئیچ ماشینش را به زور به او می دهد و...

سوپراستار قهرمان فیلم مودب و مهربان است و هیچ گاه دست از پا خطا نمی کند.توفیق اجباری (محمدحسین لطیفی) هم شهرت و ثروت ستارگان سینما را دردسرساز معرفی می کند و هم در کوره ستاره سازی می دمد.

● میکس، تصویر کاریکاتورگونه از سینما

نمایش یک فضای عصبی و پرتنش در پشت صحنه یک فیلم. چند روز بیشتر به شروع جشنواره نمانده و فیلمی که خسرو ساخته در مرحله صداگذاری دچار مشکل شده است. عوامل فنی به طور شبانه روزی مشغول به کار هستند تا فیلم را برسانند. گروه سازنده فیلم دل به کار نمی دهند. فیلم یک تصویر کاریکاتورگونه از تمام عوامل سینما نشان می دهد. از صدابردار و کارگردان و بازیگر گرفته تا منتقد و آهنگساز و حتی تماشاگر. یکی از صحنه های تلخ فیلم جایی است که تماشاگران بر روی سالن سن می روند و شکلک درمی آورند. این فیلم داریوش مهرجویی دلخوری برخی منتقدان را هم در پی داشت. به خاطر آن صحنه ای که امید روحانی در شرایطی نامناسب فیلم را نقد می کند و با تقاضای مصاحبه اش موجب کلافه تر شدن کارگردان می شود.

● هنرپیشه، آرزوهای سرکوب شده یک بازیگر

یکی از دیالوگ های معروف فیلم جایی بود که مادر اکبر عبدی (حمیده خیرآبادی) به او می گفت: شیرم را حلالت نمی کنم اگر بخواهی فقط در فیلم های هنری بازی کنی.

قهرمان فیلم که نقش خود اکبر عبدی را بازی می کند، به دلیل نازایی همسرش و مشکلات حرفه ای اش که او را از رسیدن به آرزوهایش بازمی دارند دچار آشفتگی در زندگی شخصی و اجتماعی است.در پایان مشکلات او حل نشده باقی می مانند و هنرپیشه به رغم آرزویش برای بازی در فیلم های هنری، همچنان در فیلم های تجاری بی ارزش بازی می کند.در این فیلم همچون خیلی از فیلم های دیگر تصویری از آرزوهای سرکوب شده یک بازیگر به ظاهر موفق را می بینیم. هنرپیشه یکی از فیلم های سه گانه محسن مخملباف درباره سینماست.

احسان رحیم زاده