چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

بازیگری عرصه آزمون و خطا نیست


بازیگری عرصه آزمون و خطا نیست

گفت وگو با کامران تفتی در قاب خاطره

متولد نوزدهم فروردین ۵۸ است. پیش از این بازی او را در مجموعه‌هایی همچون ولایت عشق، خواب و بیدار، کارآگاهان، شهر دقیانوس، زیر هشت، تاوان، ششمین نفر و دیوار شاهد بوده‌ایم. به هدف شلیک کن، سلام بر عشق، رسوایی، مرگ کسب و کار من است و گلوگاه نیز عنوان برخی فیلم‌های سینمایی است که وی در آنها ایفای نقش کرده است.

به بازیگری نگاهی مصمم و خاص دارد. معتقد است این رشته بستری برای آزمون و خطا نیست و باید برای ورود به آن معیارهای حداقلی را دارا بود یا به قول خودش از «الف» یا «ی» را داشت و بعد جمله‌سازی و چیدن حروف کنار هم را یاد گرفت. کامران تفتی که این روزها در مجموعه «خط» به نویسندگی و کارگردانی عباس رنجبر ایفای نقش می‌‌کند، مهمان این هفته قاب خاطره است و در این گفت‌وگو از زیر و بم‌های بازیگری و ویژگی نقش‌هایی می‌گوید که در آنها حضور داشته است.

معمولا بازی شما را در نقش‌هایی شاهد بوده‌ایم که پیچیده و چند بعدی‌اند. این پیچیدگی به این دلیل است که تا پایان داستان نمی‌توان به نیت آنها و علت رفتارهایشان پی برد. نظر شما چیست؟

کاراکتر‌های چندبعدی و پیچیده همیشه جذاب‌ترند و به بازیگر درباره نوع ایفایشان حق انتخاب می‌دهند. این نقش‌ها محرک و محور اساسی حرکت در یک اثرند و حس و حال بهتری برای بازیگر همراه دارند. نقش‌های پیچیده این کشش را در مخاطب ایجاد می‌کند که تا پایان با قصه همراه و از سرنوشت شخصیت باخبر شود. دارای ابعادی روان‌شناسانه هستند که آنها را متفاوت می‌کند و به آنها بعد می‌بخشد. بازیگری به تدبیر و تکاپو نیاز دارد و باید در این رشته ماجراجو و کنجکاو بود.

آیا در طول سال‌های فعالیت‌تان در حرفه بازیگری پیش آمده است از حضور در پروژه‌ای یا قرار گرفتن در نقشی پشیمان شده باشید؟

ببینید به هر حال این یک اتفاق طبیعی است. در مسیر بزرگ شدن برای هر آدمی اشتباهات و خطاهایی وجود دارد و من هم از این قاعده مستثنا نیستم. ممکن است بعضی اوقات شرایط محیطی باعث شده باشد از کاری راضی نبوده باشم. اما باید بگویم تا به حال تمام انرژی، انگیزه و توانم را برای بازی در تمام نقش‌هایی که در آنها حضور داشته‌ام، صرف کرده‌ام و چیزی کم نگذاشته‌ام.

درســــت است. اما این که اشتباهات و خطاها بیشتر به اوایل دوران کاری یک بازیگر مربوط شود و در سال‌های بعدی فعالیت او دیگر شاهد انتخاب‌های نادرست از وی نباشیم یا دست‌کم این مساله کمتر اتفاق بیفتد، روندی منطقی‌تر به نظر می‌رسد و می‌توان گفت بخشی از آن، نتیجه شرایط و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی بوده است.

قطعا همین‌طور است. هر مدیوم ویژگی‌های خاص خودش را دارد. من در هریک از مدیوم‌هایی که در آن حضور داشتم همیشه سعی کرده‌ام از کوچک‌ترین سمت شغلی و حرفه‌ای کار خودم را شروع کنم. بعد از آن جایگاهم را ارتقاء بدهم و سعی کنم دانش و تلاشم را برای بهتر شدن بیشتر کنم تا بتوانم در کارم جا بیفتم و به اصطلاح پاشنه پایم را در زمین هنر استوار کنم.

به نظرتان ویژگی‌های شخصی یک بازیگر تا چه اندازه در نوع انتخاب‌هایش و در مرحله بعد نحوه ارائه نقش‌هایی که انتخاب می‌کند، تاثیرگذار است؟

در پاسخ به این پر‌سش‌تان می‌خواهم کمی به عقب‌تر برگردم و بگویم اساسا برای بازیگر شدن داشتن چه ویژگی‌هایی لازم است. در واقع یکسری ویژگی‌ها هستند که لازمه و شرط اساسی ورود به حرفه بازیگری‌اند و به هیچ وجه نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. آن چیزی که ما به آن استعداد و خمیرمایه بازیگری می‌گوییم همین ویژگی‌ها و مشخصـــات اســـــت. بازیگری که فیزیک مناسبی برای بازی ندارد، در تلفظ برخی حروف مشکل دارد و بیانش خوب نیست، کسی که نمی‌تواند زندگی شخصی خودش را بدرستی مدیریت کند و برآن کنترل داشته باشد، بازیگری که قدرت تخیل نداشته باشد و نتواند قوه خیال خود را بموقع به کار بگیرد، بازیگری که زمان ایفای نقش حس نمی‌گیرد و کسی که نمی‌تواند لهجه‌اش را کنترل کند یا آن را از بین ببرد، نمی‌تواند یک بازیگر باشد. حال این فرد هرچقدر هم به کلاس‌های بازیگری مراجعه و بخواهد عیب‌های خودش را بر باز طرف کند هم چندان موفق نخواهد بود یا مثل کسانی که این ویژگی‌ها را از ابتدا دارند، نمی‌تواند به موفقیت دست یابد. کسانی که این ویژگی‌ها را داشته باشند و با توجه به مهارت‌ها و توانمندی که از خودشان سراغ دارند به این حرفه وارد شوند، می‌توانند نگاهی تخصصی به هنر بازی داشته باشند. در کارشان رفتاری حرفه‌ای‌تر بروز دهند و در این شرایط است که می‌توان راجع به این حرف زد که ویژگی‌های شخصی یک بازیگر چقدر در کار او، انتخاب‌هایش و شیوه‌ای که یک نقش را ارائه می‌دهد، تاثیرگذار است.

یعنی شما معتقدید باید درهای ورود به این حرفه را روی افراد علاقه‌مند بست؟

نه، من اصلا چنین نظری ندارم. حرف من فقط این است که باید کمی جدی‌تر نگاه کنیم. متاسفانه امروزه ما در این بخش مشکلاتی داریم. کلاس‌هایی برگزار می‌کنیم. به افرادی بازیگری را آموزش می‌دهیم. در حالی که خودمان هم از همان اول می‌دانیم اینها انتخاب‌های درستی برای این حرفه نیستند و صرفا برای کسب درآمد این کار انجام می‌شود. بازیگر باید ساده، دارای کمال و بی‌نقص به لحاظ بیانی و کلامی و فیزیک بدن باشد و در انتخاب‌ها هم باید به این ویژگی‌ها توجه کرد.

اینجاست که افراد جدید اگر تلاش کنند، می‌تواند آنها را با موفقیت روبه‌رو کند. بازیگر درست در همین نقطه است که می‌تواند الگوسازی و نقش‌هایی ایفا کند که آمال بخشی از مخاطبانش است و به هر چیزی که هدف او در این حرفه محسوب می‌شود، برسد.

بازیگری به همین سادگی نیست که فقط علاقه داشته باشی و دیگر به هیچ چیز توجه نکنی. من در طول سال‌های فعالیتم تمام توان و انرژی‌ام را برای این که خیال خودم را تقویت کنم، صرف کرده‌ام. برای تقویت احساسم تلاش کرده‌ام. اگر در این حرفه ریشه نداشته باشی یا خودت ریشه ندوانی، براحتی از ذهن و یاد مردم فراموش می‌شوی و بسادگی و بدون آن که خودت بفهمی کنار گذاشته می‌شوی. برای ماندگاری باید وقت و انرژی صرف کرد و هزینه داد. آرزو و ایده‌آل‌های آدم‌ها سر جای خودش است، اما نمی‌توان در زندگی فقط به آرزوها تکیه کرد و پیش رفت. نگاه تخصصی، زمینه اصلی برای حضور در این شاخه هنری است. نه این که معیارمان برای بازیگر شدن این باشد که در میان اقوام و آشنایان همه به من می‌گویند تو خیلی خوب می‌توانی دیگران را بخندانی یا چهره جذابی داری. پس می‌توانی حتما بازیگر خوبی هم شوی و به درد این حرفه می‌خوری. بازیگری همان‌قدر که جایگاه جذاب و فریبنده‌ای است، سختی‌های خاص خودش را هم دارد.

حضور در آثار و مجموعه‌های تلویزیونی به‌دلیل برخورداری از مخاطبان گسترده می‌تواند در دیده شدن بازی یک بازیگر و برجسته کردن نقش او میان مردم تاثیر زیادی داشته باشد. با توجه به بازخوردهای مخاطبان یا علاقه شخصی‌تان کدام یک از نقش‌ها یا کلیت سریال‌هایی را که تا به حال در آن بازی کرده‌اید، بیشتر دوست دارید؟

اصلا نمی‌خواهم شعاری حرف بزنم. اما واقعیت این است که من بدون هیچ تعارفی به همه نقش‌هایم علاقه دارم. من از دوران بچگی به نوعی در این حرفه حضور داشته و با هنر بزرگ شده‌ام. ناچار به شناختن آن و دست و پنجه نرم کردن با ابعاد و زوایای آن بوده‌ام. با تمام وجودم برای هر نقش انرژی می‌گذاشتم و حالا هم نگاهم همین‌طور است. برای همه نقش‌هایم در سریال‌های مختلف هم این وقت و تلاش را گذاشته‌ام. نتیجه این کار می‌شود شخصیت منصور کارخانه در مجموعه زیر هشت که مخاطبان نسبت به این نقش همیشه نظر لطفشان را به من ابراز می‌کردند.

درباره بقیه نقش‌هایم هم همین اتفاق افتاده است. قریب مجموعه ششمین نفر، نصرت در مجموعه دیوار، نقش سیاوش که حالا در مجموعه خط مشغول بازی آن هستم و نقش‌هایم در بقیه سریال‌های تلویزیونی و حتی در سینما، نقش سامان در گلوگاه و شخصیت وکیلی در مرگ کسب و کار من است همگی از نقش‌هایی بوده که من برای آن ارزش زیادی قائل بوده و سعی زیادی کرده‌ام خوب درکشان و درست ایفایشان کنم.

درباره نقش خودتان در سریال خط به کارگردانی عباس رنجبر هم توضیح دهید.

خط، سریالی است که عباس رنجبر فیلمنامه آن را نوشته است و خودش هم کارگردانی آن را بر عهده دارد. این سریال در واقع داستان پسری به نام سیاوش است که مسیر زندگی‌اش به‌دلیل اتفاقاتی تحت تاثیر قرار می‌گیرد و تغییر می‌کند. این شخصیت از مسیری که عادت روزمره زندگی‌اش است یکباره تغییر جهت می‌دهد.

به نظر من متن این کار جزو متن‌هایی است که مردم دوست خواهند داشت و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. بازیگرانی در سریال حضور دارند که هر کدامشان در کارشان برترین هستند و من از همکاری با آنها و دیگر عوامل این مجموعه بسیار خوشحالم.

رکسانا قهقرایی