دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
دنیاگرایی و دنیاگریزی از دیدگاه قرآن
اشاره:
آیات قرآن كریم و احادیث پیشوایان معصوم، از یك سو به نكوهش دنیا پرداخته و از دیگرسو نظام عالم را به حق دانسته و گاه بر بهرهگیری از آن تاكید ورزیدهاند . نویسنده در این نوشتار در پی آن است كه نگاهی گذرا به این موضوع بیاندازد و دنیای مذموم و نكوهیده را از دنیای ممدوح و ستوده بازشناسد .واژه «دنیا» مؤنث ادنی است . اگر اصل آن را «دنائت» بگیریم، به معنای پستتر، و اگر اصل آن را «دنو» بدانیم، به معنای نزدیكتر است . این كلمه همیشه وصف است، خواه موصوفش در كلام باشد مانند «الحیوة الدنیا» یا نباشد مانند «لهم فی الدنیا خزی» . این واژه یكصد و پانزده بار در قرآن مجید تكرار شده است و در همه موارد صفت زندگی كنونی است، مگر در چهار جا كه در یك مورد به عنوان صفت عدوه (حاشیه و كنار بیابان) (۱) و در سه مورد دیگر (۲) صفت آسمان قرار گرفته است .
سرزنش دنیا و حقانیت موجودات مادی
قرآن كریم در آیات فراوانی دنیا را به شدت سرزنش كرده و از آن به عنوان یك زندگانی فانی و ناپایدار یاد كرده است . (۳) در عین حال، این كتاب الهی، آسمان و زمین و كوه و دریا و صحرا و نبات و حیوان و انسان را با همه نظامها و حركتهایی كه دارند باطل نمیشمارد، بلكه برعكس، این نظام را نظام راستین و حق میداند . (۴) از همین رو خدای متعال به موجودات و مخلوقات عالم از جماد و نبات و حیوان گرفته تا خورشید و ماه و شب و روز (۵) سوگند یاد میكند و این نشان دهنده ارزش و اعتباری است كه خدا برای آنها قایل است . اساسا بدبینی به آفرینش و نظام هستی با هسته مركزی اسلام كه توحید است، سازگار نیست . این گونه نظریهها یا بر ماتریالیسم و انكار مبدا حكیم مبتنی است و یا براساس اعتقاد به ثنویت است . اما در دینی كه براساس توحید و اعتقاد به خدای دانا و توانا و حكیم بنا شده است جایی برای این افكار باقی نمیماند . آنچه به عنوان فنا و زوال دنیا و تشبیه آن به گیاهی كه در اثر باران از زمین سر میزند و رشد میكند و سپس زرد و خشك میگردد و تدریجا از بین میرود در قرآن آمده، در حقیقتبرای بالا بردن ارزش انسان است، كه نباید منتهای آرزوی خود را امور مادی قرار دهد و هرگز نمیخواهد كه دنیا را در ذات خودش شر و زشت معرفی كند . (۶)
بررسی و نقد آراء و تفاسیر مختلف درباره دنیا
برخی معتقدند كه عالم دنیا بالذات عالم شر و فساد و تباهی است . اینها به تمام دنیا با نظر بدبینی نگاه میكنند و راه حلی هم برای سعادت بشر و نجات او از بدبختی ندارند مگر احیانا پوچ گرایی و در نهایتخودكشی . این قول مستلزم هدفمند نبودن جهان هستی است و اثبات وجود آفرینندهای حكیم در راس هرم هستی كه مورد اعتقاد ادیان توحیدی است، چنین چیزی را رد میكند . «الذی احسن كل شیء خلقه (۷) ; او همان كسی است كه هر چه را آفرید نیكو آفرید .» برخی دیگر بر این باورند كه خود دنیا بد نیست وگرنه خدا آن را نمیآفرید، ولی علاقه و محبتبه آن بد است . این تفسیر خیلی شایع است و مطابق آن سعادت بشر در مبارزه با این علایق و امیال و زدودن ریشه آنها است . در نقد این دیدگاه میتوان گفت كه اولا: این علایق و امیال فطری كه در روح انسان است، از آن جهت كه فطری است و روان شناسی جدید هم آن را تایید میكند، قابل ریشه كن كردن نیست و حداكثر این است كه در اثر ریاضتها پس رانده شده و به ضمیر ناخودآگاه میرود ولی بعدا به صورت خطرناكی از مجرای دیگری ظهور و بروز میكند و باعثبیماریهای روحی و عصبی میشود . (۸) ثانیا: قرآن كریم همین محبتها را به عنوان نشانهای حكمت پروردگار ذكر میكند . مثلا در سوره روم در كنار ذكر خلقتبشر و خواب و بعضی چیزهای دیگر به عنوان نشانههای تدبیر خداوند، میفرماید: و من آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم مودة و رحمة ان فی ذلك لآیات لقوم یتفكرون (۹) یكی از نشانههای پروردگار این است كه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در كنار آنها آرام گیرید و در میانتان دوستی و مهربانی به وجود آورد، و در این حقیقت نشانهها از تدبیر و حكمت پروردگار استبرای آنها كه میاندیشند . علاقه به دنیا مظاهر فراوانی دارد مانند علاقه به فرزند، علاقه به پدر و مادر، علاقه به همسر، علاقه به مال و ثروت، علاقه به احترام و محبوبیت . اگر این علایق نبود، نه نسل ادامه پیدامی كرد، نه زندگی و تمدن پیش میرفت و نه حركت و جنبشی بود; بلكه بشری در روی زمین باقی نمیماند . از همین رو است كه در آیه فوق دوست داشتن همسر را یكی از نشانههای حكمت پروردگار ذكر میكند .
منطق اسلام
آن چیزی كه از آیات و روایات استفاده میشود این نیست كه اساسا علاقه و محبتبه كائنات بد است، و راه چاره هم این نیست كه علایق و محبتها را باید سركوب كرد; بلكه آنچه از نظر اسلام زشت است وابستگی و دلبستگی (۱۰) و راضی شدن و قانع شدن به دنیاست (۱۱) و فرق است میان علاقه به مال و فرزند و سایر شئون زندگی، كه در دیدگاه دوم مورد نكوهش قرار گرفت، با قانع بودن و رضایت دادن و غایت آمال قرار دادن اینها كه اسلام آن را مردود میشمارد .
آیات قرآنی درباره دنیا دو دسته است:
دسته اول آیاتی است كه تكیه بر تغییر و ناپایداری این جهان دارد، در این گونه آیات، واقعیت متغیر و ناپایدار مادیات، آن چنان كه هست، ارائه میشود، مثلا گیاهی را مثل میآورد كه از زمین میروید، ابتدا سبز و خرم است اما پس از چندی به زردی میگراید، خشك میشود، باد حوادث آن را خرد میكند و در فضا پراكنده میسازد; آن گاه میفرماید این است مثل زندگی دنیا . (۱۲) این دسته از آیات زمینه استبرای این كه مادیات را از صورت معبودها و كمال مطلوبها خارج سازد . در كنار این آیات و بلكه در ضمن این آیات فورا این نكته گوشزد میشود كه ولی، ای انسان، جهانی دیگر پایدار و دایمی هست . زنهار كه هستی را منحصر در همین امور گذرا بپنداری! دسته دوم آیاتی است كه صریحا میگوید: آنچه قرآن آن را مذموم میشمارد «دلبستگی و وابستگی» ، «قانع بودن» و «رضایت دان» به امور مادی است، این آیات است كه جوهر منطق اسلام را درباره دنیا روشن میكند . برای مثال، قرآن كریم اهل دنیا را این گونه توصیف میكند: ان الذین لا یرجون لقاءنا و رضوا بالحیاة الدنیا و اطمانوا بها و الذین هم عن آیاتنا غافلون (۱۳) كسانی كه امیدوار به ملاقات ما نیستند و به زندگی دنیا رضایت داده و به آن آرام گرفتهاند و آنان كه از آیات ما غافل هستند . در این آیه آنچه مذموم شمرده شده است: «امید به زندگی دیگر نداشتن» و به مادیات «رضایت دادن» و قانع شدن و «آرام گرفتن» است . و اینك به نمونههایی دیگر از این آیات توجه میكنیم: فاعرض عن من تولی عن ذكرنا و لم یرد الا الحیاة الدنیا ذلك مبلغهم من العلم . (۱۴) از آنان كه از یاد ما رو گردانده و جز دنیا هدف و مقصدی ندارند روی برگردان . این آخرین حد دانش آنهاست . باز هم سخن درباره افرادی است كه جز دنیا هدف مطلوبی ندارند و سطح فكرشان از مادیات بالاتر نیست . و فرحوا بالحیاة الدنیا و ما الحیاة الدنیا فی الآخرة الا متاع (۱۵) آنان به زندگی دنیا «شادمان و دلخوش» شدهاند، در صورتی كه زندگی دنیا در مقایسه با آخرت جز بهرهای [ناچیز] نیست . كوتاه سخن این كه، بین علاقه به مال و فرزند و سایر شئون زندگی مادی و قانع بودن و رضایت دادن و غایت آمال قرار دادن اینها تفاوت است . و راه چاره سركوب كردن و نابود ساختن علایق طبیعی و امیال فطری نیست، بلكه راه حل واقعی آزاد كردن و به كار انداختن یك سلسله علایق دیگری است كه پس از علایق جسمی پیدا میشوند و نیاز به تحرك و بیدار كردن دارند . به عبارت دیگر هدف اسلام، محدود كردن و كم كردن نیروهای محسوسی كه در متن خلقتبه دستحكمت پرودگار آفریده شده، نیستبلكه هدف، آزاد كردن یك سلسله نیروهای معنوی است كه در غریزه و فطرت قرار دارند و چون عالی ترند و از مقام عالی انسان سرچشمه میگیرند، دیرتر بیدار میشوند و لذا به تحرك و احیاء نیاز دارند .
ریشه این منطق در جهان بینی اسلامی
منشا این منطق اسلام درباره دنیا نوع نگرشی است كه درباره انسان و جهان دارد . متون اسلامی، جهان را منحصر در حیات زودگذر و ناپایدار مادی نمیدانند و با اعتراف به عظمت این دنیا پیوسته حیات دیگری را كه بسی عظیمتر است گوشزد میكنند . بنابراین انسان از دیدگاه اسلام با این كه از میوههای درخت همین دنیاست، ولی دامنه وجود و حیاتش تا ماورای دنیا هم گسترده شده است . قهرا این انسان با این اهمیتش نباید هدف نهایی خود را دنیا و مادیات قرار دهد و خود را به دنیا بفروشد . (۱۶) حضرت علی، علیه السلام، میفرماید: «و لبئس المتجر انتری الدنیا لنفسك ثمنا (۱۷) ; بد معاملهای است كه خود را به دنیا بفروشی .» گذشته از اینها اخلاق و تربیت اسلامی نیز ایجاب میكند كه از اهمیت دادن به مادیات كاسته شود، البته این قسمت را سایر مكاتب تربیتی هم قبول دارند كه برای تربیت اجتماعی بشر و آمادگی او برای یك زندگی اجتماعی سالم باید كاری كرد كه افراد هدف و ایده آل معنوی داشته باشند و به مادیات حرص نورزند . چرا كه آتش حرص و طمع موجب ویرانی اجتماع هم میگردد . خلاصه اینكه همان گونه كه اصل توحید اجازه نمیدهد كه ما با چشم بدبینی به دنیا و جهان محسوس نگاه كنیم اصل معاد و اخلاق اسلامی نیز ایجاب میكند كه هدف اعلی و غایت آمال انسان بالاتر از دنیا و مادیات باشد . (۱۸)
پینوشتها:
۱) سوره انفال، آیه ۴۲ .
۲) سوره صافات، آیه ۶; سوره فصلت، آیه ۱۲، و سوره ملك، آیه ۵ .
۳) سوره كهف، آیه ۴۶ .
۴) سوره ص، آیه ۲۷ و سوره ابراهیم آیه ۱۹ .
۵) سوره تین، آیات ۱ تا ۳; سوره عادیات، آیات ۱ و ۲; سوره شمس، آیات ۱ و ۲ و سوره لیل، آیات ۱ و ۲ .
۶) مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۲۴۰ .
۷) سوره سجده، آیه ۷ .
۸) گرچه امروزه نظریه فروید در مجموع رد شده است ولی این قسمت آن هم چنان مورد قبول بسیاری از روانشناسان است .
۹) سوره روم، آیه ۲۱ .
۱۰) سوره نجم، آیات ۲۸ و ۲۹ .
۱۱) سوره یونس، آیه ۷ و سوره توبه، آیه ۳۸ .
۱۲) سوره كهف، آیه ۴۵; سوره حدید، آیه ۲۰; سوره یونس، آیه ۲۴ .
۱۳) سوره یونس، آیه ۷ .
۱۴) سوره نجم آیات ۲۹ و ۳۰ .
۱۵) سوره رعد، آیه ۲۶ .
۱۶) مرتضی مطهری، پیشین، ص ۲۴۷- ۲۴۶ .
۱۷) نهج البلاغه، خطبه ۳۲ .
۱۸) مرتضی مطهری، پیشین، ص ۲۴۹ .
نویسنده: حسین فقیه
منبع:فصلنامه رواق اندیشه ، شماره ۱۰
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست