دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
صورتی
جودیت تامپسون در سال ۱۹۵۴ در «انتاریو» (كانادا) به دنیا آمد و به واسطه مادرش كه هم كارگردان و هم نویسنده بود بسیار زود به عالم تئاتر راه پیدا كرد. او در یازده سالگی نخستین اجرای صحنهای خود را تجربه كرد و از آن پس تا هیجده سالگی نقشهای متعددی را ایفا كرد، اگرچه در آغاز راه چنین مینمود كه كار بازیگری را ادامه خواهد داد، اما در دورهٔ یك ساله بازیگری در مدرسه ناسیونال تئاتر مونترال، بر آن شد تا حرفهٔ نمایشنامهنویسی را انتخاب و ادامه دهد. فعالیتهای عملی او به عنوان بازیگر در نگارش نمایشنامههای وی بسیار پرارزش از كار درآمد، خاصه در خلق شخصیتهای باحرارت و پراحساس و اغلب بیثبات كه گویا وی انگیزههای درونی و خرق و عادت خارجی آنها را به خوبی میشناخته است. اینگونه شخصیتها از طبقات مختلف اجتماع اخذ شدهاند، اما همه آنان بهویژه مردمانی معمولیاند كه به حاشیهٔ زندگی رانده شدهاند. «تامپسون» با نگارش یك سلسله نمایشنامههایی كه به اكتشاف روابط متزلزل یا از هم گسیختهٔ میان خانوادهها، میان عشاق و میان دوستان میپردازد، و بهرهگیری از چیرهدستی خود در خلق شخصیتهای فراموشنشدنی، مهمترین و معتبرترین جوایز تئاتری در كانادا را كسب كرده است، ازجمله، جایزه فرمانداری كل (۱۹۸۴ و ۱۹۹۰) و جایزه چالمرز (۱۹۸۸ و ۱۹۹۱). همچنین، توان او در انتقال دنیای درونی پرتلاطم و تیرهٔ شخصیتهایش از راه لحنهای مألوف ریتمهای زندگی روزمره، دستاورد بزرگی در گسترش حیطهٔ دیالوگ طبیعی به شمار میآید، موردی كه بیشتر اوقات تیزبینی دیگر نمایشنامهنویسان را در درك آن بحرانهای روانی كه اعمال آدمی را پی میریزند، محدود میسازند. تكگویی «صورتی»، كه به سال ۱۹۸۶ برای مجمع هنرهای تورنتو بر ضد تبعیض نژادی نوشته شد، در نگاه اول شاید چنین به نظر برسد كه وجه اشتراك چندانی با آثار به شدت تلمیحی و اغلب اسطورهای كه نام «تامپسون» را به عنوان یكی از برجستهترین نمایشنامهنویسان معاصر كانادا بر سر زبانها انداخت نداشته باشد. این نمایشنامه، كه با تمركز سیاسی خاصی به عنوان یك قطعهٔ نمایشی ضد تبعیض نژادی درآمیخته است، فضای اندكی برای گونهٔ شخصیتپردازی پیچیدهای كه تئاتر «تامپسون» را به جریان میاندازد فراهم میآورد. با همه اینها تكگویی «صورتی» شخصیتی محرك و نیشدار را به نمایش میگذارد كه قدرتش را از همین ساخت و ساز موجزش كسب میكند. بخشی از جذابیت نمایشنامه به علت استفادهای است كه از مونولوگ به عنوان تمهید به عمل میآورد، تمهیدی كه از طریق آن درد خام و احساسات متناقض قهرمان خردسالش را به شكلی متمركز به نمایش میگذارد. این روش در كار «تامپسون» راهكاری است عام، بهویژه در نمایشنامههای «معلول» (۱۹۸۰)، «من مال توام» (۱۹۸۷) و «شیرینی» (۲۰۰۰). در این نمایشنامهها مونولوگ، كه با تنوعی سبكمند همچون رؤیا، اوهام یا فرافكنیهای روانی خودنمایی میكند، اغلب سرچشمهای بنا مینهد كه جزئیات داستانی گرد آن میگردد. نتیجهٔ این امر یك تجربه ویرایشگری نمایشی است كه به تبع آن «صدا» عهدهدار وظیفهٔ خاصی میگردد كه نمایهای هم برای دنیای شخصی و هم دنیای اجتماعی تدارك میبیند. در مونولوگ نمایشی «صورتی» صدای كودك سفیدپوستی بدل به دریچهای روایی میگردد، كه از راه آن ددمنشی منضم به تبعیض نژادی و ناباوری به خلقت یكسان انسانها در دیدرس قرار داده میشود. تكگویی عاطفی «لوسی» با دایهٔ مردهاش «نِلی»، نه فقط مسموم شدن رابطهٔ عشقی فردی بزرگسال و كودك را، توسط مقررات دولتی و یك نظام اجتماعی زورگو آشكار میسازد بلكه همچنین اعمال به ظاهر جزئی (از نظر لوسی) و در عین حال بسیار پراهمیت تبعیضآمیز را كه به واسطه آن سیاهان از حقوق حقهٔ انسانی خود محروم میشوند پیش رو قرار میدهد. «صورتی» نخستین بار در بهار سال ۱۹۸۶ در تورنتو (كانادا) به اجرا درآمد..
لوسی۱، دختری ده ساله، با جسد پرستار سیاهپوست خود نلی۲، كه در جریان یك راهپیمایی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و اینك داخل تابوت روباز، آرمیده است سخن میگوید:
لوسی: نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی میخواهم برگردی پیشم، موهایم را شامپو بزنی و برایم نان شیرینی صورتی درست كنی كه بنشینیم توی اتاق پشتی و خمیرهای شیرینی را توی دستهایمان لوله كنیم. ببین به تو گفتم نرو توی این راهپیماییها، به تو گفتم، من به تو گفتم كه یك چیزی را شماها نمیفهمید، چیزی را كه شماها نفهمیدید این است كه تبعیض نژادی برای شماهاست. برای احساسات شماهاست، ببین، همانجور كه ما دستشوییهایمان جداست و همین باعث میشود شما تف بیندازید، و اگر ما حرفی بزنیم یا بگوییم «اَه اَه، تف نیندازید»، احساسات شما جریحهدار میشود و ما فیلمهایمان جداست، و این باعث میشود كه شما هنرپیشهها را نفرین كنید و بگویید «آمین»، «این رسمش نیست» و هزار بد و بیراه و همین ما را از كوره به در میآورد تا به شماها بگوییم خفه شوید و بعد شماها گریه میكنید و ما ایستگاههای اتوبوس جداگانه داریم كه باعث میشود شما از ضد بو خوشتان نیاید باعث میشود بگویید بوی آن، بدتر از خود مردم است و ما میگفتیم این شمایید كه بوی تعفن میدهید و تنها چیزی كه من سر در نمیآورم این است كه چرا شماها برای كار مساوی دستمزد كمتری میگیرید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست