جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
صورتی
جودیت تامپسون در سال ۱۹۵۴ در «انتاریو» (كانادا) به دنیا آمد و به واسطه مادرش كه هم كارگردان و هم نویسنده بود بسیار زود به عالم تئاتر راه پیدا كرد. او در یازده سالگی نخستین اجرای صحنهای خود را تجربه كرد و از آن پس تا هیجده سالگی نقشهای متعددی را ایفا كرد، اگرچه در آغاز راه چنین مینمود كه كار بازیگری را ادامه خواهد داد، اما در دورهٔ یك ساله بازیگری در مدرسه ناسیونال تئاتر مونترال، بر آن شد تا حرفهٔ نمایشنامهنویسی را انتخاب و ادامه دهد. فعالیتهای عملی او به عنوان بازیگر در نگارش نمایشنامههای وی بسیار پرارزش از كار درآمد، خاصه در خلق شخصیتهای باحرارت و پراحساس و اغلب بیثبات كه گویا وی انگیزههای درونی و خرق و عادت خارجی آنها را به خوبی میشناخته است. اینگونه شخصیتها از طبقات مختلف اجتماع اخذ شدهاند، اما همه آنان بهویژه مردمانی معمولیاند كه به حاشیهٔ زندگی رانده شدهاند. «تامپسون» با نگارش یك سلسله نمایشنامههایی كه به اكتشاف روابط متزلزل یا از هم گسیختهٔ میان خانوادهها، میان عشاق و میان دوستان میپردازد، و بهرهگیری از چیرهدستی خود در خلق شخصیتهای فراموشنشدنی، مهمترین و معتبرترین جوایز تئاتری در كانادا را كسب كرده است، ازجمله، جایزه فرمانداری كل (۱۹۸۴ و ۱۹۹۰) و جایزه چالمرز (۱۹۸۸ و ۱۹۹۱). همچنین، توان او در انتقال دنیای درونی پرتلاطم و تیرهٔ شخصیتهایش از راه لحنهای مألوف ریتمهای زندگی روزمره، دستاورد بزرگی در گسترش حیطهٔ دیالوگ طبیعی به شمار میآید، موردی كه بیشتر اوقات تیزبینی دیگر نمایشنامهنویسان را در درك آن بحرانهای روانی كه اعمال آدمی را پی میریزند، محدود میسازند. تكگویی «صورتی»، كه به سال ۱۹۸۶ برای مجمع هنرهای تورنتو بر ضد تبعیض نژادی نوشته شد، در نگاه اول شاید چنین به نظر برسد كه وجه اشتراك چندانی با آثار به شدت تلمیحی و اغلب اسطورهای كه نام «تامپسون» را به عنوان یكی از برجستهترین نمایشنامهنویسان معاصر كانادا بر سر زبانها انداخت نداشته باشد. این نمایشنامه، كه با تمركز سیاسی خاصی به عنوان یك قطعهٔ نمایشی ضد تبعیض نژادی درآمیخته است، فضای اندكی برای گونهٔ شخصیتپردازی پیچیدهای كه تئاتر «تامپسون» را به جریان میاندازد فراهم میآورد. با همه اینها تكگویی «صورتی» شخصیتی محرك و نیشدار را به نمایش میگذارد كه قدرتش را از همین ساخت و ساز موجزش كسب میكند. بخشی از جذابیت نمایشنامه به علت استفادهای است كه از مونولوگ به عنوان تمهید به عمل میآورد، تمهیدی كه از طریق آن درد خام و احساسات متناقض قهرمان خردسالش را به شكلی متمركز به نمایش میگذارد. این روش در كار «تامپسون» راهكاری است عام، بهویژه در نمایشنامههای «معلول» (۱۹۸۰)، «من مال توام» (۱۹۸۷) و «شیرینی» (۲۰۰۰). در این نمایشنامهها مونولوگ، كه با تنوعی سبكمند همچون رؤیا، اوهام یا فرافكنیهای روانی خودنمایی میكند، اغلب سرچشمهای بنا مینهد كه جزئیات داستانی گرد آن میگردد. نتیجهٔ این امر یك تجربه ویرایشگری نمایشی است كه به تبع آن «صدا» عهدهدار وظیفهٔ خاصی میگردد كه نمایهای هم برای دنیای شخصی و هم دنیای اجتماعی تدارك میبیند. در مونولوگ نمایشی «صورتی» صدای كودك سفیدپوستی بدل به دریچهای روایی میگردد، كه از راه آن ددمنشی منضم به تبعیض نژادی و ناباوری به خلقت یكسان انسانها در دیدرس قرار داده میشود. تكگویی عاطفی «لوسی» با دایهٔ مردهاش «نِلی»، نه فقط مسموم شدن رابطهٔ عشقی فردی بزرگسال و كودك را، توسط مقررات دولتی و یك نظام اجتماعی زورگو آشكار میسازد بلكه همچنین اعمال به ظاهر جزئی (از نظر لوسی) و در عین حال بسیار پراهمیت تبعیضآمیز را كه به واسطه آن سیاهان از حقوق حقهٔ انسانی خود محروم میشوند پیش رو قرار میدهد. «صورتی» نخستین بار در بهار سال ۱۹۸۶ در تورنتو (كانادا) به اجرا درآمد..
لوسی۱، دختری ده ساله، با جسد پرستار سیاهپوست خود نلی۲، كه در جریان یك راهپیمایی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و اینك داخل تابوت روباز، آرمیده است سخن میگوید:
لوسی: نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی نلی میخواهم برگردی پیشم، موهایم را شامپو بزنی و برایم نان شیرینی صورتی درست كنی كه بنشینیم توی اتاق پشتی و خمیرهای شیرینی را توی دستهایمان لوله كنیم. ببین به تو گفتم نرو توی این راهپیماییها، به تو گفتم، من به تو گفتم كه یك چیزی را شماها نمیفهمید، چیزی را كه شماها نفهمیدید این است كه تبعیض نژادی برای شماهاست. برای احساسات شماهاست، ببین، همانجور كه ما دستشوییهایمان جداست و همین باعث میشود شما تف بیندازید، و اگر ما حرفی بزنیم یا بگوییم «اَه اَه، تف نیندازید»، احساسات شما جریحهدار میشود و ما فیلمهایمان جداست، و این باعث میشود كه شما هنرپیشهها را نفرین كنید و بگویید «آمین»، «این رسمش نیست» و هزار بد و بیراه و همین ما را از كوره به در میآورد تا به شماها بگوییم خفه شوید و بعد شماها گریه میكنید و ما ایستگاههای اتوبوس جداگانه داریم كه باعث میشود شما از ضد بو خوشتان نیاید باعث میشود بگویید بوی آن، بدتر از خود مردم است و ما میگفتیم این شمایید كه بوی تعفن میدهید و تنها چیزی كه من سر در نمیآورم این است كه چرا شماها برای كار مساوی دستمزد كمتری میگیرید.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب رئیس جمهور رئیسی دولت سیزدهم دولت سریلانکا توماج صالحی مجلس شورای اسلامی پاکستان کارگران سید ابراهیم رئیسی
کنکور تهران سیل آتش سوزی قم سردار رادان هواشناسی فضای مجازی سازمان سنجش شهرداری تهران پلیس سلامت
قیمت خودرو خودرو قیمت طلا دلار مسکن تورم قیمت دلار بازار خودرو بانک مرکزی ارز ایران خودرو سایپا
خانواده موسیقی رهبر انقلاب تلویزیون فیلم ترانه علیدوستی سینمای ایران مهران مدیری بازیگر شعر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
غزه فلسطین آمریکا اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال جام حذفی بازی آلومینیوم اراک بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس فوتسال تراکتور
هوش مصنوعی ناسا بنیاد ملی نخبگان ربات گوگل تیک تاک فیلترینگ
مالاریا کاهش وزن زوال عقل سلامت روان داروخانه