چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آمریكا مانع صلح در فلسطین


آمریكا مانع صلح در فلسطین

با توجه به سیاست های دو گانه آمریكا در قبال قضیه فلسطین آیا باز هم می توان از نقشه راه برای حل بحران این قضیه حیاتی در منطقه سخن گفت

«به رغم تمام بحران های جاری در فلسطین و به رغم آن كه تمامی جامعه جهانی پذیرفته است كه دیگر حل بحران فلسطین و اسراییل نمی تواند به واسطه طرح های از هم گسیخته آمریكا چون نقشه راه حل و فصل شود، كاخ سفید هم چنان بر این طرح هایی كه نتیجه ای جز شكست های پی در پی در منطقه را نداشته اند، اصرار می كند و درحال حاضر سیاست سكوت و عقب نشینی را در برابر درگیری های داخلی فلسطین اتخاذ كرده است.

با توجه به سیاست های دو گانه آمریكا در قبال قضیه فلسطین آیا باز هم می توان از نقشه راه برای حل بحران این قضیه حیاتی در منطقه سخن گفت ؟» پایگاه اینترنتی اسلام آن لاین با ارایه تحلیلی تحت عنوان «نقشه راه دیگر برای حل بحران فلسطین كارساز نیست» می نویسد: «جورج بوش در ۲۲ ژوئن سال ۲۰۰۳ میلادی طی سخنرانی در ارزیابی اوضاع منطقه و در راس آن بحران فلسطین چارچوبی را برای حل این قضیه تعیین كرد كه در راس آن تامین امنیت و به رسمیت شناختن رسمی اسراییل و پس از آن تشكیل كشور مستقل فلسطینی در كنار كشور مستقل اسراییلی و به رسمیت شناخته شدن این دو كشور قرار گرفته بود.

این راه كار بوش برای حل بحران فلسطین از سوی كاخ سفید به عنوان نقشه راه نام گذاری شد و از همان زمان بود كه دیگر تمامی راهكارها، تلاش ها و میانجی گری ها برای حل بحران فلسطین در چارچوب این طرح منحصر شد.

به رغم آن در طرح نقشه راه بر تشكیل كشور مستقل فلسطینی تاكید شده است اما این طرح به اندازه كافی از نواقصی برخوردار بود كه نه تنها زمینه را برای تشكیل این كشور مستقل فلسطینی فراهم نمی ساخت بلكه به عنوان مانع و سدی در برابر دیگر اقدامات و راهكارهای جهانی و منطقه ای جهت حل بحران فلسطین تلقی می شد.»در ادامه این تحلیل آمده است: «بسیاری از تحلیلگران سیاسی و نظامی معتقدند كه مطرح شدن طرح نقشه راه برای حل بحران اسراییل و فلسطین با توجه به شرایطی كه در آن زمان اعلام شده است، چیزی جز یك طرح مقطعی از سوی كاخ سفید نبوده است، طرحی كه واشنگتن می خواست با متوسل شدن به آن ذهنیت جهانی و منطقه ای را ازجنگ نامشروع عراق به نقطه دیگری متوجه كند.

زمانی كه بوش در سخنرانی معروف خود در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۳ از نقشه راه سخن به میان آورد، خاورمیانه شاهد تحولات جدیدی بود و در راس این تحولات جنگ عراق قرار گرفته بود. این موضوع یكی از اهداف اصلی مطرح شدن نقشه راه از سوی كاخ سفید است. در آن زمان این دیدگاه درباره آمریكا ایجاد شده بود كه این كشور به عنوان یك ابرقدرت و استعمارگر جدید به قوانین بین المللی و افكار عمومی جهان احترام نمی گذارد و جنگ عراق را با توجه به مخالفت جامعه جهانی رهبری كرد.

آمریكا كه به خوبی از وجود این دیدگاه در منطقه مطلع بود به ارایه طرح نقشه راه متوسل شد.» به گزارش ایسنا،پایگاه اینترنتی اسلام آن لاین می نویسد: «از سوی دیگر این كشور با مشاركت دادن روسیه، سازمان ملل و اتحادیه اروپا دراین قضیه تلاش كرد كه نقشه راه را به عنوان طرح ارایه شده از سوی این چهار گروه كه ایالات متحده آمریكا را نیز در بر می گرفت، عنوان سازد تا به این ترتیب پل ارتباطی با اروپا و روسیه برقرار كند و روابط تیره خود را با این كشورها بهبود بخشد.

در آن زمان موضوع لغو تحریم ها و محاصره اقتصادی عراق و اعطای نقش اصلی به آمریكا و انگلیس جهت اداره امور مالی عراق تا زمان تشكیل حكومت دایمی در این كشور در شورای امنیت مطرح بود. اروپایی ها، روسیه و چین از مخالفان سرسخت این پیشنهاد مطرح شده از سوی آمریكا در شورای امنیت بودند.

آمریكا تلاش كرد با مطرح ساختن این كشورها به عنوان شركای ایالات متحده آمریكا در حل مسائل بین المللی در راس آن مساله فلسطین مواضع این كشورها را نسبت به طرح ارایه شده اش در شورای امنیت نرم كند و در نهایت موافقت آنها را كسب كند.»در این تحلیل همچنین آمده است: «پایان جنگ عراق درست همان زمانی اعلام شد كه نقشه راه از سوی كاخ سفید مطرح شد و این امر نشان می دهد كه آمریكا به همراه اسراییل براساس برنامه های سازمان یافته تلاش های گسترده ای را انجام داده اند كه از پیامدهای جنگ عراق به سود خود در منطقه استفاده كنند.

از جمله پیامدهای جنگ عراق ایجاد شكاف میان كشورهای عربی و تزریق احساس سستی و شكست بر كشورهای منطقه بود. آمریكا تلاش كرد كه از پیامدهای اولیه جنگ عراق برای اعمال فشار به حكومت های عربی جهت موافقت با پیش شرط های شارون برای حل و فصل كردن بحران های اسراییل واعراب استفاده كند.

این تلاش ها با توجه به عقب نشینی كشورهای عربی از مواضع خود نسبت به حمایت از مقاومت اسلامی فلسطین شدت گرفت و در نهایت این تلاش ها منجر به آن شد كه كشورهای عربی تن به سیاست مبارزه با تروریسم آمریكا دهند و با سیاست های این كشور در سركوب مقاومت های اسلامی منطقه در راس آن مقاومت فلسطین هم سو شوند.»این پایگاه در ادامه می نویسد: «متاسفانه طرح نقشه راه بدون ارزیابی های لازم و دقیق سریعا از سوی تشكیلات خود گردان به رهبری یاسر عرفات و پس از آن ابومازن مورد قبول و تایید قرار گرفت و كشورهای عربی نیز كه پیش از آن به دلیل بسیاری از پیامدهای جنگ عراق در حالتی از ضعف و سردرگمی بسر می بردند، استقبال گسترده ای از این طرح آمریكایی كردند.

به اعتقاد تشكیلات خودگردان و كشورهای عربی طرح نقشه راه می توانست روند گفت و گوهای سیاسی را بار دیگر فعال كند و منجر به آن شود كه اسراییل در برابر فشار افكار عمومی جهان مجبور به عقب نشینی از مرزهایی شود كه هنوز معلوم و تعیین نشده بود. به رغم آن كه تشكیلات خودگردان و سران جنبش فتح با طرح نقشه راه موافقت كرده بودند اما اكثریت گروه های مقاومت اسلامی فلسطین از جمله حماس، جهاد اسلامی، گردان شهدای الاقصی، جبهه خلق و دیگر گروه های مبارز فلسطینی با این طرح مخالفت كردند.

این گروه ها معتقد بودند كه این طرح منافع، مصالح و حقوق ملت فلسطین را نادیده گرفته است و حتی در بندهای امنیتی ارایه شده در آن تلاش شده است كه انتفاضه فلسطین سركوب شود و سلاح مقاومت اسلامی فلسطین كه به عنوان تنها سلاح حامی فلسطینی ها در برابر اسراییل محسوب می شود از دست آن ها گرفته شود.»در این تحلیل همچنین آمده است: «به رغم آن كه تشكیلات خودگردان و كشورهای عربی با این طرح موافقت كردند اما دولت آرییل شارون در آن زمان اعلام كرد تنها با انجام ۱۴ تغییر در این طرح با آن موافقت می كند و باید این ۱۴ پیش شرط اسراییل دراین طرح در نظر گرفته شود. این موضع گیری اسراییل منجر به اعتراض برخی از كشورهای عربی شد.

آمریكا در آغاز تلاش كرد كه به كشورهای عربی این اطمینان را دهد كه هیچ تغییری در مفاد نقشه راه نمی دهد اما سرانجام كاخ سفید به جز دو پیش شرط از ۱۴ شرط دولت شارون تمامی این خواسته های تل آویو را در نقشه راه اعمال ساخت.

تا به امروز اسراییل به بهانه محقق نشدن دو پیش شرط خود از ۱۴ پیش شرط ارایه شده هم چنان به خود حق می دهد كه به سر راه محقق شدن مفاد طرح نقشه راه جهت برقراری صلح و تشكیل دو كشور مستقل اسراییلی و فلسطینی در كنارهم، سنگ اندازی كند.»در پایان این تحلیل هم چنین آمده است: «با مروری بر تاریخ تدوین و ارایه طرح نقشه راه و بررسی بسیاری از عوامل موثر در ارایه شدن این طرح به این واقعیت می رسیم كه ایالات متحده آمریكا چندان تمایلی به حل قضیه فلسطین ندارد و در طول دوران این بحران به شیوه های مختلف تلاش كرده است كه با ارایه راهكارها و طرح های سست و از هم گسیخته كه از سوی اسراییل قابل نقض باشد، از قضیه فلسطین به سود منافع خود در منطقه و جامعه جهانی استفاده كند.

در حال حاضر یكی از عوامل اصلی عدم تشكیل حكومت وحدت ملی فلسطین نیز سیاست های دوگانه آمریكا است. این كشور با تحریك و حمایت از جنبش فتح درصدد براندازی حكومت حماس برآمده است. متاسفانه تشكیلات خود گردان به رهبری ابومازن و همراهی جنبش فتح، با این سیاست های كاخ سفید همسو شده است. این اقدام مطمئنا به چیزی جز بحران های جدیدتر در فلسطین و به تاخیر افتادن حل بحران فلسطین نخواهد انجامید.

بهتر است ابومازن و جنبش فتح به جای مطرح ساختن انتخابات زودهنگام كه تنها با هدف منحل ساختن دولت مردمی حماس در فلسطین است به فكر تشكیل هر چه سریع تر حكومت متحد ملی در فلسطین و بستن تمام درها بر روی فتنه های خارجی باشند. در غیر این صورت تشكیل كشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس و بازگشت آوارگان و مهاجران فلسطینی به وطن همچنان به عنوان یك خواب دست نیافتنی میان نسل های جوان آینده فلسطین باقی خواهد ماند.»



همچنین مشاهده کنید