پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
جامعه شناسی ارتباطات
در فرهنگ لغت وبستر، واژه ارتباط با معادلهایی نظیر رساندن، بخشیدن، انتقال دادن، آگاه ساختن، و مکالمه و مراوده داشتن معنا شده است. فرهنگ فارسی معین، ارتباط را به معنی ربط دادن، بستن، پیوند، و... به کار برده است.
ارسطو فیلسوف یونانی اولین دانشمند شناخته شدهای است که ۲۳۰۰ سال پیش نخستینبار در زمینه ارتباطات سخن گفته است. او در کتاب مطالعه معانی و بیان که معمولاً آن را مترادف ارتباط میدانند، در تعریف ارتباط می نویسد: ارتباط عبارت است از جستجو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران. (آذری، ۱۳۸۴:۳۱)
اندیشمندان در تعریف ارتباط تأکیدات گوناگونی به کار بردهاند. گروهی از اندیشمندان در تعریف، بر ترغیب و اقناع یا همانندی و اشتراک فکر با ابعاد گستردهتر تأکید کردهاند. عدهای بر پاسخ و بازتاب تاکید بیشتری کردهاند. عده دیگری از اندیشمندان بر عنصر پیام تاکید کردهاند. در تاریخ اندیشههای ارتباطاتی، مکاتب و نظریات گوناگونی مطرح شده است. پس از ارائه تاریخچه کوتاهی از شکلگیری و گسترش اندیشهها به ارائه برخی از موثرترین صاحبنظران برخی دیدگاهها میپردازیم.
● تاریخچهای از نخستین اندیشههای جامعهشناختی ارتباطات
اندیشههای نوین در علم ارتباطات اجتماعی در قرن بیستم رشد و پرورش یافتند. اما تفکرات اجتماعی، فیلسوفانه و حتی تفکرات زیباییشناسانه و هنری اندیشمندان هزارهها همگی در خدمت تدوین و ترکیب نظریههای ارتباطات اجتماعی اخیر بودهاند. در واقع پویایی این علم نیز مانند بسیاری علوم دیگر از اندیشه ایرانیان، رومیان و یونانیان پیش از میلاد مسیح آغاز شده است. ویلبر شرام در کتاب زندگی و اندیشه پیشتازان علم ارتباطات تأکید میکند:
رومیها فعل ارتباط communicate را به کار بردند و یونانیها دارای ریشه «سخنوری و بلاغت» بودهاند. در یونان به تحلیل و آموزش «علم معانی و بیان» میپرداختند که در مفاهیم « اقناع» و «تبیین» معنا مییافتند. افلاطون یکی از کتب کلاسیک تاریخ مطالعه ارتباطات را به صورت«تمثیل در غار» تألیف نمود. در این رابطه شرام فعالیتهای فکری ارسطو، سقراط، افلاطون، سفسطهگرایان، کنفسیوس، سزار به عنوان یک خبرنگار جنگی، تاریخدانان و شعرا را یادآوری میکند. (ر.ک: شرام، ۳۶:۱۳۸۱-۳۳)
بشر در قرون متمادی از آثار دستنویس جهت انتقال دانش و اطلاعات استفاده میکرد. جارچیان نیز در حکم وسایل ارتباطی شفاهی به ایفای نقش میپرداختند. حروف فلزی کشف شدند. سپس صنعت چاپ به سمت کاغذهای خبری و سپس به سوی روزنامهها توسعه یافتند. فروشگاههای چاپ و نشر، به فروش کتابهای تولید شده پرداختند. پس از این حرکت اجتماعی، ارتباطات انسانی از برجستگی متفاوتی در جامعه برخوردار شد. دامنه وسایل ارتباطی مکتوب و به تبع زمینههای رشد علم ارتباطات گسترش یافت. به گونهای که در طول زمان در اوایل قرن ۱۶ با جریان ۲۰ میلیون کتاب در اروپا مواجه هستیم. پس از این دوره به طور فزایندهای با برجستگی مسایل مرتبط با وسایل ارتباط جمعی خصوصا مکتوب مواجه هستیم.
اکثر دولتهای اروپایی در قرون ۱۶ و ۱۷ آزادی نشر را خطری بالقوه برای امنیت کشور محسوب میکردند، چرا که منبعی خبری جز منبع حکومت در اختیار مردم قرار میداد و از نظر دولتها مخل امنیت عمومی در نظر گرفته میشد. زیرا آنها با تکیه بر حکومت اقتدارگرا، به محدود کردن انتشارات میپرداختند. در ابتدای قرن ۱۷ فکر تأسیس نوعی روزنامه که در فواصل منظم و مرتب چاپ شود، در اروپا مطرح شد حال آنکه دولتها مانع چاپ و نشر میشدند. این ایده باعث شد دولتها برای پیشگیری از تحرکات بخواهند که ناشران جهت امور چاپی از «مجوز نشر» استفاده نمایند. به این ترتیب مطالب نشریات تا حد زیادی تحت کنترل دولتها قرار گرفت.
تحرکاتی که از سوی اندیشمندان در قرن ۱۷ انجام شد و جنگهای استقلالطلبانه قرون ۱۷ و ۱۸ باعث شد رسانههای چاپی به سرعت درگیر مسئله شوند و ترس حکومتها از تلاش آنها بر ضد امنیت عمومی (و در واقع امنیت وجودی دولتها) به شکلگیری اندیشههایی در رابطه با ارتباطات انسانی، آزادی سیاسی، اخلاقی نشر، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و حق دانستن منجر شود. این مجادلات از سویی منجر به چاپ کتاب مشهور جاناستوارتمیل به نام «در باب آزادی» شد. از سوی دیگر ماکیاولی در کتاب خود به دقت به افکار عمومی توجه میکرد و پادشاهان را به چگونگی جلب افکار عمومی در قلمروهای سرزمینی گوناگون توجه میداد. روسو نیز بر توجه دولتها به افکار عمومی در قانونگذاری تاکید میکرد. دامنه این علم با اندیشههای ولتر، کارلایل و مارکس در رابطه با سیاست و عقاید و افکار عمومی و ارتباطات اجتماعی گستردهتر شد. پس از جنگ جهانی اول اندیشمندان در عرصه تبلیغات جهانی وارد شدند و نیز روزنامهنگاران ماهری که نقش جهتدهی به افکار عمومی را به عهده داشتند (مانند والتر لیپمن) این علم را گسترش دادند. لیپمن از جمله اندیشمندانی بود که تلاش بسیاری در رابطه با مباحث افکار عمومی داشت. به مرور صنایع ظهور فیلم و رادیو و تلویزیون و رسانههای الکترونیک نیز پا به عرصه گذاشتند و راه توسعه ارتباطات را هموارتر و فراختر نمودند.
تا پیش از ۱۹۳۰ دنیای ارتباطات محققان بزرگی را تجربه مینماید. کولی، دیویی، پارک، سایپر، لاسول، لیپمن، لوین محققین بزرگی بودند که آثاری در حوزه ارتباطات داشتند. در دهه ۱۹۳۰ پیشرفتهای تدریجی خصوصاً توسط لازارسفلد، لوین، لاسول و هاولند انجام شد. سالهای قبل از دهه چهل سالهای بسترسازی مطالعات ارتباط و سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ سالهای رشد متفکران این حوزه بود. به مرور شمار محققان این حوزه افزایش یافت. آموزش و تحقیق گسترش یافت و واحدهای دانشگاهی و موسسات پژوهش تأسیس شدند.
دامنه این علم هم به علت مطالعات ارتباطی و هم به علت بحث تبلیغات سیاسی و تجاری که در این علم میگنجند به شدت وسعت یافت. دلیل دیگر نیز وقوع جنگهای پی در پی و مسایل ناشی از آن بود که خبرنگاری و نیز تأثیرگذاری بر افکار عمومی و... را به شدت بااهمیت نمود. فعالیتهای سیاسی سیاستمداران باید به گونهای انساندوستانه بر کام افکار عمومی مینشست، این شرایط به علاوه پارهای علل دیگر منجر به رشد علم ارتباطات و تئوریهای آن شد.
لازم به ذکر است که بخش وسیعی از اندیشههای ارتباطی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از اندیشه مارکس منشأ گرفته است. از این رو اشاره بسیار مختصری به اندیشه وی میگردد. شرایط و زمینه تاریخی و اقتصادی مارکس برای او دیدگاهی افراطی نسبت به مسائل زندگی انسان ایجاد نمود. در ضمن باید توجه نمود که از بین رسانهها مارکس تنها با مطبوعات و آن هم به شکل پیش از تودهای شدن آشنا بود. بنابراین تحلیل وی از رسانههای مدرن را تنها میتوان پیشبینی نمود.
مارکس، رسانهها را ابزار تولید میداند و معتقد است که این رسانهها با سرمایهداری صنعتی، عوامل تولید و روابط تولیدی منطبق با آن منطبق شدهاند. از دیدگاه مارکس، رسانهها بطور انحصاری در مالکیت و خدمت انحصاری طبقه سرمایهدار هستند که با یک سازماندهی وسیع ملی و بین المللی و با استفاده از ارزشاضافه کار به استثمار مادی کارگران فرهنگی میپردازد. در عین حال رسانهها با تکیه بر سود بیش از اندازه به استثمار مادی مصرف کننده میپردازند. رسانهها در اندیشه مارکس در یک برنامهریزی به انتشار ایدئولوژیک افکار و ارزشهای طبقه حاکم میپردازند و مانع از رشد و بروز اندیشه های متفاوت و یا مخالف می شوند. به این ترتیب مانع رشد آگاهی طبقه کارگر شده و از شکلگیری گروه های سازماندهی شده مخالف پیشگیری می کنند. چنانکه دیده می شود وی روی خوشی به رسانهها نشان نمی دهد و از پیامدهای مثبت رسانه ها به نکتهای اشاره نمی نماید. اندیشمندان تاثیرگذار بسیاری در زمینه علوم ارتباطات اجتماعی دیده می شود. این جستار به ارائه نظر برخی از مطرحترین این اندیشمندان می پردازد.
● نظریههای رسانهشناسی اینیس و مک لوهان
عقاید اولیه مک لوهان در مورد رسانه ها بر اساس کار دوست مجرب و قابل اعتمادش، هارولد آدامز اینیس ارائه شد. اینیس و مک لوهان رسانه های ارتباطی را به عنوان عصاره تمدن می شناسند و هر دو معتقدند تاریخ توسط رسانه های غالب در هر عصر و زمانی هدایت می شود. اینیس معتقد است رسانه های ارتباطی در واقع توسعه ذهن انسان هستند و علاقه اولیه و اصلی هر دوره تاریخی نوعی تعصب است که از رسانه های غالب مورد استفاده ناشی می شود. به عبارت دیگر، رسانه ها آنچه را در یک دوره تاریخی اتفاق می افتد و بااهمیت به نظر می رسد تعیین می کنند. رسانه های سنگینی نظیر پوست، خاک و گل یا سنگ تداوم زیادی دارند و بنابراین به دلیل این که این رسانه ها ارتباط را از نسلی به نسل دیگر آسان می سازند، نسبت به سنت تعصب دارند. در مقابل، رسانه هایی نظیر کاغذ سبک هستند و حمل و نقل آنها آسان است. بنابراین این نوع رسانه ها ارتباط را از مکانی به مکان دیگر آسان می سازند و باعث تشویق امپراتوری، نظام و دیوانسالاری گسترده میشوند.
گفتار به عنوان رسانه به خاطر این که یک صدا، در زمانی خاص و یک بار تولید می شود، افراد را تشویق میکند تجربیاتشان را بر اساس توالی زمانی سازمان دهند، گفتار همچنین به دانش و سنت نیاز دارد و بنابراین جامعه و رابطه را حمایت میکند. رسانه های نوشتاری که به صورت فضایی مرتب و تنظیم می شوند، نوع متفاوتی از فرهنگ را تولید می کنند. تأثیر «محدود به فضایی بودن» نوشته در مقامات سیاسی علاقه ایجاد میکند و باعث رشد امپراتوری هایی در جهان می شود. (لیتل جان،۷۳۰:۱۳۸۴)
مک لوهان در بحث ساختار رسانهها، پا را فراتر نهاده است. اساسیترین نظریه مک لوهان این است که مردم از طریق تعادلی با نسبت احساسات با محیط سازگار می شوند و رسانه اصلی عصر باعث مطرح شدن نسبت حسی ویژهای می شود که همین باعث تحت تأثیر قرار دادن درک می شود. مک لوهان تمام رسانه ها را توسعه یک توانایی ذهنی انسانی و غلو و اغراق حس می داند. (لیتل جان،۷۳۰:۱۳۸۴)
مک لوهان اندیشمند کانادایی معاصر هر وسیلهای در زندگی را در امتداد عضو یا حسی از انسان قرار می دهد. چرخ در امتداد پا، لباس امتداد پوست بدن و... . در زمینه وسایل ارتباطی نیز هر وسیله در امتداد یکی از حواس انسان است. خط امتداد چشم، رادیو امتداد شنوایی و... . مک لوهان به امید شرایطی است که با ابداع یا اختراع وسیله یا وسایلی دیگر حواس سخت بر حواس دیگر پیشی نگیرد و موجبات بر هم خوردن نظم و تعادل در حیات انسانی نشود.
مک لوهان ارتباط را مدار هستی اجتماعی دانسته و حرکت تاریخ را از نظر ارتباط در دورانهای تمدن باستانی بدون خط، تمدن دارای خط یا بصری و تمدن مبتنی بر وسایل ارتباطی الکترونیک مورد بررسی قرار میدهد. مک لوهان در بسیاری از آثارش به منطق موزائیکی نظر دارد. این اندیشه را میتوان در امتداد اندیشههای پیکربندی و گشتالت دانست. از دید مک لوهان چیدن و دیدن تمامی عناصر کنار یکدیگر موجب میشود فرد از تکبینی، دیدگاه های محدود و انحصاری فراتر رفته و هر عنصر را در بستر محیطی آن مورد نظر قرار دهد.
مک لوهان در زمینه اهمیت وسایل ارتباطی آنها را تنها وسیله انتقال محض پیام نمی داند بلکه وسایل ارتباطی مظهر و پیام یک عصر است که با آن دنیایی دیگر و انسانهایی دیگر پدید میآیند. مک لوهان در تأیید این نظر خود تا بدانجا پیش می رود که معتقد است محتوای واحد در هر یک از وسایل ارتباط جمعی میتواند اثری متمایز بر جای گذارد. (رک: ساروخانی، ۱۳۷۷: ۵۱ -۴۳). مک لوهان میگوید: اهمیت تأثیر رسانهها ناشی از شکل و قالب تکنولوژی آنها است و نه از محتوای آنها. (مهرداد، بی تا: ۱۶۴).
قبل از اختراع صنعت چاپ، قبیلهها اصولاً ارتباطگران شنیدار بودند و از نظر احساسی و عاطفی و اجتماعی نزدیک بودند، برای افراد قبیله «شنیدن همان اعتقاد بود» اما اختراع مطبوعات چاپی، تمامی آن را تغییر داد. عصر گوتنبرگ، حس جدیدی را بوجود آورد که در آن دیدن مسلط بود: ظهور چاپ در فرهنگ غرب، مردم را مجبور به نوعی درک و دریافت خطی، منطقی و مقولهای ساخت. برای مک لوهان استفاده از الفبا، عادت و دریافت تمام و کل محیط در واژگان دیداری و فضایی را مخصوصاً بر حسب فضا و زمانی که هم شکل هماهنگ متداوم و متصل هستند تقویت و ترغیب کرد.
بر اساس عقیده مک لوهان، ما وارد عصر جدیدی شدهایم. فناوری الکترونیک سلطه شنیداری را برگردانده است. فناوری گوتنبرگ باعث انفجار در جامعه شد و افراد را از هم جدا ساخت، اما عصر الکترونیک باعث نزدیکی شد و دنیا را در «دهکده جهانی» جمع کرد. در نتیجه این امر ما را وادار میسازد هر تفکر، عمل و نهادی را که قبلاً بدیهی میدانستیم مجدداً مورد توجه قرار دهیم و به طور عملی دوباره ارزیابی کنیم. مک لوهان این تأثیر را اینگونه شرح می دهد: «جریان الکتریسیته به طور عمیق انسان را به هم مرتبط میسازد. اطلاعات به طور همیشگی و مستمر به ما داده میشود. به محض کسب اطلاعات، خیلی سریع آنها به وسیله اطلاعات جدیدتر جایگزین میشوند. دنیای ما که به طور الکترونیکی شکل گرفته، ما را مجبور ساخته از عادت طبقهبندی دادهها به سمت تشخیص الگو حرکت کنیم. دیگر نمیتوانیم به طور جزء به جزء، قسمت به قسمت و قدم به قدم بسازیم، زیرا ارتباط آنی تضمین میکند که تمامی عوامل محیط و تجربه حالت کنش و واکنش موجود باشند.» (لیتل جان،۷۳۱:۱۳۸۴)
● نظریات مکتب شیکاگو: لاسول، لازارسفلد (و مرتون) و لوین
از جمله نظریات اندیشمندان مکتب شیکاگو می توان به نظریات لوین، لاسول و لازارسفلد اشاره نمود. البته در بسیاری از پژوهشهای لازارسفلد، وی با مرتون همراه بوده است و بنابراین اندیشه مرتون نیز در این بخش آورده می شود.
لاسول (۱۹۷۸-۱۹۰۲) همه چیز را در جریان محتوای پیام متمرکز میساخت. وی در اثرش «ساخت و کارکرد ارتباط در جامعه» به ساختپذیری ارتباطات و حتی تشابه جامعه انسانی از این دیدگاه با دیگر موجودات اشاره دارد. به زعم لاسول وسایل ارتباط جمعی مجموعهای به هم پیوسته تشکیل میدهند و با هم تنسیق میشوند. این مجموعه با نام الگوی لاسول معروف است و شامل پنج عنصر: «چه کسی، چه چیزی، از کدام مجرا، با چه کسی، با کدام نتیجه» میباشد. به نظر لاسول با توجه به عناصر تشکیل دهنده ارتباطات، میتوان ساختیابی آنان را پیشبینی کرده، تحققپذیر ساخت. از ترکیب غایی عناصر ارتباط، مجموعهای حاوی دو نوع ساخت شامل زیرساختها و روساختها فراهم میآید.
زیرساختها infrastructures یا ابزار تکنولوژیک ارتباط، مجموعهای به هم پیوسته و متشکل هستند که با نیرویی همساز عمل کرده و در جامعه انسانی اثراتی ویژه بر جای میگذارند. روساختها superstructures یا عناصر غیرتکنولوژیک حاوی سازمانها، مقررات و اندیشهها و افکار مرتبط با ارتباطات است که در رابطهای تعاملی با زیرساخت قرار دارد. بدین ترتیب از نظر لاسول هر دو نوع ساخت (زیرساختها و روساختها) در تأثیر از یکدیگر هستند. (ساروخانی۱، ۷۵:۱۳۷۷-۷۳)
لاسول در زمینه کارکردهای ارتباطات اجتماعی در مقاله معروف خود «ساخت و کارکرد ارتباطات در جامعه structure and function of communication» سه دسته کارکرد شامل نظارت، همبستگی و جامعهپذیری برمیشمارد. به نظر لاسول در صورتی که انسان قابلیت درک بیشتر ارتباطات انسانی و جامعه انسانی را دارا باشد، متوجه می شود که کارکردها معمولاً با گذشت زمان و مکان تغییر نمیکنند، اما دارای تفاوتهای بسیار کوچک، ظریف و حتی ضروری هستند. (شرام،۱۳۸۱: ۸۸-۹۰). لاسول عقیده دارد که در بررسی جامعه جهانی و فرایند ارتباط به سه نوع متخصص بر میخوریم:
- گروهی از متخصصین که به بررسی محیط سیاسی پیرامون و دولت به عنوان یک کل میپردازند.
- گروهی که به تنظیم پاسخ دولت به محیط می اندیشند. نویسندگان و گویندگان وسایل ارتباطی پاسخ درونی را تنظیم و تصدیق میکنند.
- گروهی که الگوهای پاسخ را از پیران به جوانان منتقل میسازند. مربیان و والدین مسئول انتقال میراث اجتماعی (به نسل جوان) هستند.
به عقیده لاسول تمام این گروهها باید در یک مجموعه متشکل قرار گیرند تا شناخت و پاسخ هماهنگ شوند. کل جامعه پیامی متشکل و همگن دریافت کند و به طور کلی رابطه انسانها در خلال زمان نیز صورتی متفرق، ناهماهنگ و تجزی یافته نداشته باشد. این امر را «ساخت ارتباطی» میخوانیم. (ساروخانی۱، ۷۶:۱۳۷۷). شرام معتقد است لاسول کمکهای زیادی در فرآیند اندیشهپردازی در مطالعات ارتباطی داشته است که می توان در سه بخش طبقهبندی کرد:
ـ ارائه روش پژوهشی تا جایی که میتوان وی را از حیثی پایهگذار واقعی پژوهشهای ارتباطی دانست.
ـ ارائه نگاهی ژرف به تبلیغات: وی میگفت تبلیغات «نظارت بر عقاید» توسط نمادهای ارزشمند است... و این مانند داستانها، شایعات، [گزارشها]، تصاویر و دیگر اشکال مختلف «ارتباطات اجتماعی communication social« است. به باور لاسول کارکردهای این اشکال توسط اشارات و توهم سریع به قدرت منتهی می شود.
ـ سومین خدمت لاسول به حوزه مطالعات ارتباطی این بود که نقش سیاسی ارتباطات را فراتر از آنچه که اعمالی چون امتناع و مبارزات انتخاباتی نشان میدادند، آشکار ساخت. (ر.ک: شرام،۱۳۸۱).
اندیشه دیگری که در این بخش بررسی میگردد اندیشه لازارسفلد به همراه مرتون است. لازارسفلد (۱۹۷۶-۱۹۰۱) را شاید نتوان نظریهپردازی بزرگ دانست اما تأثیرگذاری برجستهای در این زمینه داشته است. لازارسفلد به همراه مرتون در زمره اولین دانشمندانی بودند که نظریه تأثیرگذاری بیحد و حصر رسانهای را مورد تردید قرار دادند. از دید آنان اثرگذاری رسانهها، در صورتی که ساختار محیط کلان و یا افواه مناسب و موافق پیام رسانهای نباشد، با تنگنا روبرو خواهد بود. (ساروخانی۲،۱۴:۱۳۸۳)
لازارسفلد و مرتون بر این عقیدهاند که برای اثربخشی رسانه سه شرط: انحصاری کردن، جهتدهی به ارزشها و اجتناب از تغییر ارزشهای اساسی و ارتباط چهره به چهره تکمیلی لازم است. این دانشمندان با بررسی مقایسهای تبلیغات در زمینه مصرف و تبلیغات سیاسی نتیجه میگیرند که گر چه رسانههای جمعی در سمت دادن نگرشهای اساسی اثربخش بودهاند، شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد به تنهایی موجب تغییر نگرش شده باشند. (سودین؛ تانکارد،۴۶۶:۱۳۸۱). چنانچه پیام ارتباطی حاوی نکاتی باشد که در محیط پیرامون قابل جذب نباشد، یا با امکانات عملی محیط سازگار نباشد و یا آنکه با عقاید و ارزشهای رایج محیط پیرامون تنافر داشته باشد، ممکن است فرد در آغاز تحت تأثیر پیام قرار گیرد، لیکن به زودی و بعد از خارج شدن از اثرات خلسه ناشی از پیام جذاب وسیله ارتباطی، دچار تحیر و سرگردانی میشود. (ساروخانی۱، ۱۰۹:۱۳۷۷).
کورت لوین (۱۹۴۷-۱۹۸۹) نظریهپرداز دیگر مکتب شیکاگو و از تاثیرگذاران بر بحث ارتباط جمعی، کارکرد نظریه را توصیف آن چیزی که میدانیم و نیز مسیر اصلی جهت کسب معرفت جدید میدانست. وی نظریه میدانی field theory را به عنوان پایهای مطلوب برای مفهوم «فضای زندگی» و تحلیلی «مکانشناسی» از جنبه منطق روانی به بهترین وجه ارائه نمود. مفهوم اصلی که لوین بر اساس آن سعی در «انسانی کردن humanize» نظریه میدانی داشت، فضای زندگی life space نامیده میشد. از نظر وی کل محیط روان شناختی یعنی واقعیات، روابط، نیروها و تجارب انسانی همه در یک زمان معین پدید میآیند و همواره بر هم تأثیر میگذارند. این عوامل شامل نیازها، اهداف، تأثیرات ضمیر ناخودآگاه، خاطرات، اعتقادات، رویدادهای سیاسی، اقتصاد و شرایط طبیعی- اجتماعی و هر چیز دیگری است که احتمالأ میتواند بر روی رفتار نیز تأثیر مستقیم داشته باشد. از نظر لوین روابط درون فضای زندگی پدید آوردنده یک «نظام system» است و برای تبیین وقایع درون این نظام مفاهیمی چون فیزیک و ریاضی شامل انرژی، تنش، نیاز، جاذبه و بردار همواره کارساز خواهد بود. (شرام، ۱۶۶:۱۳۸۱).
● رسانه ها، شکلگیری و دگرگونی افکار عمومی
در اوایل قرن بیستم فردیناند تونیس افکار عمومی را مظهر اخلاقیات جامعه میدانست و آن را در سطحی عالیتر از دولت قرار میداد. او معتقد بود که تمدن شهری فعلی با شرایط و اوضاع و احوال خاص، «جامعهای» خود در برابر تحرکی که افکار عمومی روشنگرانه از طریق وسایل ارتباط جمعی پدید آوردهاند، بیهوده در تلاش اصلاح خود میباشد. بدون تردید تا زمانی که این تمدن در راه فردگرایی حاکم بر جوامع کنونی به سر می برد، به چنین تحولی دست نخواهد یافت. زیرا سعادت و خوشبختی از دست رفته در صورتی به این جوامع باز خواهد گشت که به سرچشمههای زندگی اجتماعی گروههای کوچک، و به نوآفرینی و دوبارهسازی جوامع بپردازد.
فردیناند تونیس اندیشمند آلمانی ارتباط را محور شناخت و ارزیابی جوامع میداند. وی تعداد جوامع را طبق این معیار با عنوان جامعه معنوی geminschaft و جامعه صوری gesellschaft مورد بررسی قرار میدهد. از نظر تونیس جامعه معنوی دارای ویژگیهای اراده ارگانیک، ارتباطات عمیق، امتداد تاریخی ارتباط، کوچکی جمع و ارتباط تام میداند. جامعه صوری دارای ویژگیهای وسعت، اراده اندیشیده، بینامی، ارتباط سطحی است. هر کدام از جوامع معنوی و صوری نوع ارتباط انسانی خاص خود را دارد. اگر چه تونیس هرگز از توالی زمانی و تقدم و تأخر این دو جامعه صحبت نکرده است، لیکن از فحوای کلامش، حسرت دنیای خاص جامعه معنوی مشهود است. چرا که چنین به نظر می آید که از دیدگاه وی پیدایی عصر جدید و جامعه صنعتی هم با مصرف انبوه mass consumption و هم تولید انبوه mass production ، به نوعی به امحای هویت فردی و گروهی منتهی میشود. پیدایی تودههایی عظیم و دستکاری manipulation آنان از طریق وسایل سهمگین ارتباطات، به ویژه در خدمت بخش خصوصی و منافع آن به فرآیند تودهسازی massification در جامعه نو منتهی میشود. (ساروخانی۲، ۱۳۷۷: ۵۸ -۵۵).
مطالعات بسیاری در زمینه افکار عمومی انجام شده است، شاید بتوان شروع مطالعات علمی در رابطه با افکار عمومی را به ژاک نکه وزیر لویی شانزدهم پادشاه فرانسه بازگرداند. مطالعه نوین در زمینه افکار عمومی، احتمالاً از انتشار کتابهای «افکار عمومی و دولت محبوب» اثر لوول در سال ۱۹۱۳ و «افکار عمومی» والتر لیپمن در سال ۱۹۲۲ آغاز شده است. نویسندگان دهههای ۱۹۲۰ و۱۹۳۰ با پشتوانه مفاهیم و اطلاعات منظم و جدید روانشناسان، روانپزشکان و جامعهشناسان، مطالعات افکار عمومی مدرن را پایهگذاری کردند. اندیشمندان در فرایند شکل گیری افکار عمومی عموماً ۳ عامل اصلی را مطرح مینمایند:
- عامل نخست را میتوان تلفیقی از رسانههای جمعی و میانفردی نام برد. رسانهها از طریق انتخاب، ارائه رویدادهای اجتماعی و اولویتبندی مسایل، بر شکلگیری افکار عمومی تأثیر میگذارند.
گوستاو لوبون (۱۸۷۹) مطبوعات را از سائقها و محرک های نزدیک و مستقیم در امر آموزش تودههای مردم می داند که با گسترش فرایند خود، عقاید متضاد با عقاید تودهها را بیوقفه به رویت آنها میرساند و از این طریق، نقش آموزشهای کهن را کمرنگ و عمر عقاید را کوتاه میسازد. فرایند تحول مطبوعات از دیدگاه او به سوی تبعیت محض از افکار عمومی، انتقال حرف، سرگرمیها، شایعهها،آگهیهای تجاری و اطلاعات روز و نیز جلب آرای عمومی بوده است. ( دادگران، ۳۱:۱۳۸۴)
لازارسفلد و همکارانش (۱۹۴۴) به وسیله الگوی دو مرحلهای خود به بررسی شکلگیری افکار عمومی پرداختند. بر اساس نظریه دو مرحلهای او رهبران فکری، اطلاعات خود را از طریق رادیو و روزنامه میگیرند و یا تعبیر و تفسیر، آنها را تعدیل میکنند و با بازیابی منطبق با ویژگی اطرافیان خود، به آنها منتقل میسازند و به این طریق، پیوندی میان رسانههای جمعی و ارتباطات میانفردی به عنوان یک متغیر اصلی در شکلگیری افکار عمومی نقش میگیرد. (همان، ۳۳-۳۲) این الگوی دو مرحلهای کمک کرده تا نقش ارتباطات میانفردی در به کار بردن و استفاده از رسانههای جمعی مشخص شود.
- عامل دوم را موضوعات و مسائلی میدانند که بر اثر حوادث و اتفاقات در محیط پیرامون رخ میدهند و از طریق عمل آگاهانه رسانهها در جامعه بازتاب مییابند. نوعی ارتباط و کنش متقابل میان مردم پدید میآید. بحث و جدل پیش میآید و افراد به داوری میپردازند. گابریل تارد اندیشمند فرانسوی آن را چنین توصیف کرد: عقیده برای مردم به مثابه روح است در جان. به عبارت دیگر، افکار عمومی مجموعهای از داوریهای مردم درباره مسایل روز است که مورد پذیرش بیشتر افراد جامعه است (همان، ۱۷) تارد معتقد است: «کلید فهم افکار عمومی، شناخت فرایندهای شکلگیری افکار است.» تارد نیز مطبوعات را تعیین کننده اصلی موضوعاتی میبیند که در بین مردم به بحث گذارده میشود. وی استدلال میکند کلید اصلی در تبدیل افکار فردی به افکار عمومی، گفتگوی شخصی و خصوصی است. تارد در تأکید بر مرکزیت گفتگو در شکلگیری افکار عمومی، سالها از دانشمندان معاصر جلوتر است.(همان، ۳۳)
- عامل سوم را میتوان عموم نامید. نظریات تارد و لوبون در این بخش مقابل هم قرار میگیرند. تارد مطبوعات را از جمله عوامل پیدایی جماعت معرفی میکند که بر خلاف انبوه خلق دارای همبستگی معنوی فکری به جای کنشهای فیزیکی است. به این ترتیب مطبوعات میتوانند با ابعاد رشتههای ارتباطی، آگاهی، اندیشه و اراده مشترک را در زمان واحدی به وجود آوردند. در این رابطه جان دیویی در کتاب عامه و مسایل آن (۱۹۲۷) عامه یا جماعت را به شکل گروهی از مردم تعریف میکند که دارای ویژگیهای مشابه هستند. گرونیک از اندیشه دیویی سه طبقه عامه خاموش، عامه آگاه و عامه فعال را برداشت میکند که در رابطه با افکار عمومی شکل خاصی به خود میگیرند.(همان، ۳۵)
مهدی خواجهدهی
منابع و مآخذ:
۱- آذری، غلامرضا، مقدمهای بر اصول و مبانی ارتباطات، تهران: صدا و سیمای ج.ا.ا،۱۳۸۴
۲- دادگران، سید محمد، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، تهران:مروارید، ۱۳۸۲
۳- ساروخانی، باقر، جامعهشناسی ارتباطات،تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶
۴- ساروخانی، باقر، درآمدی بر دایره المعارف علوم اجتماعی،تهران:۱۳۷۷
۵- سودین ورنر/ تانکارد جیمز، نظریههای ارتباطات، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۱
۶- شرام ویلبر، زندگی و اندیشه پیشتازان علم ارتباطات، غلامرضا آذری/ زهرا آذری، تهران: خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۸۱
۷- کانرتون پل، جامعهشناسی انتقادی، حسن چاوشیان، تهران: اختران، ۱۳۸۵
۸- لیتل استیفن جان، نظریههای ارتباطات، ویراسته: علی قاسم نژاد جامعی، سید مرتضی نور بخش/ سید اکبر میر حسینی، تهران: جنگل، ۱۳۸۴
۹- معتمدنژاد، کاظم، جایگاه بنیادی ارتباطات جمعی در «مطالعات فرهنگی» بررسی زمینههای نقد اندیشی و
۱۰- شیوههای ارتباط پژوهشی بنیانگذاران مکتب بیرمنگام، دانشگاه علامه طباطبایی، مرکز پژوهشی ارتباطات، تهران،۱۳۸۴
۱۱- مهرداد هرمز، مقدمهای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی، تهران، موسسه فرهنگی - پژوهشی فازان،۱۳۸۰
۱۲ـ www.ido.ir
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست