پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حکمت های قرآنی


حکمت های قرآنی

حکایت حاکم حکیم و ثروتمند مغرور
حاکمی حکیم در بین عده ای از فقرای مومن نشسته بود و به انتقاد هایشان گوش می داد.
یکی از ثروتمندان به نزد حاکم آمد و در کنار او نشست.
در کنار این فرد …

حکایت حاکم حکیم و ثروتمند مغرور

حاکمی حکیم در بین عده ای از فقرای مومن نشسته بود و به انتقاد هایشان گوش می داد.

یکی از ثروتمندان به نزد حاکم آمد و در کنار او نشست.

در کنار این فرد فقیر ژنده پوشی نشسته بود. مرد ثروتمند خود را کنار کشید و به حاکم گفت:

با شما کار مهمی دارم. اگر اجازه بفرمایید از اینجا (و نگاهی حقیرانه به آن عده کرد) برویم و در جای مناسب با هم صحبت کنیم.

حاکم حکیم گفت: جای مناسب همین جاست!

ثروتمند گفت: شما کجا، ما کجا، اینها کجا، گداها را بران!

حاکم حکیم نگاه عاقل اندر سفیهی به او کرد و گفت:

مگر سخن حضرت حق را نشیده ای که فرموده است:

ولاتطرد الذین یدعون ربهم بالغدوه والعشی یریدون وجهه ما علیک من حسابهم من شئی و مامن حسابک علیهم من شئی فتطردهم فتکون من الظالمین.

کسانی را که صبح و شب خدا را می خوانند و مراد و مقصودشان فقط خداست مبادا از خود برانی زیرا نه چیزی از حساب آنها بر تو و نه چیزی از حساب تو بر آنهاست، بنابراین اگر این خداپرستان را از خود برانی، از ستمکاران خواهی بود.(۱)

۱-انعام ۲۵

عباسعلی کامرانیان