دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
اتهام جدید
تم خیانت امسال در فضای سینمای ایران به گونهای بود که برخی از مسوولان فرهنگی سینمایی کشور حتی جرات پذیرش آن را نداشتند و مجبور شدند سادهترین راه ممکن را در برابر آن اتخاذ کنند، یعنی تکذیب مساله و رد مطلق این واقعیت و...). اما برخی دیگر بهجای انکار واقعیت و پاککردن صورتمساله، حضور تم خیانت در فیلمهای جشنواره را بهصورت ملاحظهکارانهای پذیرفتند اما نمایش آن را، انعکاسی از واقعیت خیانت در جامعه دانستند و در برابر آنچه آن را توفان طلاق در جامعه مینامند، فیلمهای با مضمون خیانت را بهمثابه طرح مساله پذیرفتند. برخی دیگر فیلمهای دهه قبل را که در آنها مردها را به خیانت متهم کردند عامل شکلگیری تم خیانت در این دهه دانستند و نشاندادن خیانت بهویژه خیانت از جانب زنان را عکسالعمل خائندانستن مردها در فیلمهای دهه قبل به حساب آوردند.
چه طرح تم خیانت را توطئه فتنهگران و دشمنان (امپریالیسم، صهیونیسم، کمونیسم، لیبرالیسم و...) و چه آن را برآمده از یک فرآیند زشت فیلمسازی بدانیم و چه آن را حاصل فرآیند نامعقول انتخاب فیلم برای نمایش در جشنواره و سپس اکران آنها بدانیم، تم خیانت و نحوه به تصویر درآمدنش را باید به مثابه یک «مساله» نامطلوب دید و تحلیل کرد. میتوان فهمید که چرا سینما و فیلمسازی از اعتبار خارج شده بهطوریکه فرآیند فیلمسازی، چه به لحاظ مضمون و تم، چه به لحاظ اجرا در فرم و چه به لحاظ اکران، در فضای غیراستانداردی بهسر میبرد. (جواد شمقدری رییس سازمان سینمایی کشور در دیدار با نمایندگان صنوف سینمایی اعلام کرد: هر فیلمنامهای که انصار حزبالله برای ساخت ارایه دهند مجوز آن، بدون آنکه بررسی شود، صادر خواهد شد بانیفیلم- ۳/۲/۹۱) هرچند کمی بعد سعی کرد مساله را به شکلی دیگر بیان کند و انگار با همین روش هم بوده که فیلمنامههایی با تم خیانت، مجوز ساخت و نمایش گرفتند، ساخته شدند و در جشنواره به نمایش درآمدند، اما وقتی یکی از همین فیلمهای مجوزگرفته با وضعیتی فلاکتبار از اکران پایین کشیده شد، بحث به شکل دیگری پیش میرود.
بنابراین آنچه تم خیانت را به مثابه یک سوژه خام و غیرعقلانی، یک فرم زشت و یک پرداخت غیراستاندارد در جشنواره امسال به تصویر درآورد، نه برآمده از توطئه دشمنان و جاسوسان غربی و صهیونیسم، بلکه حاصل همان روشهای غیرعقلانی است که تم خیانت را در قالب فیلمنامههای نامعتبر به شکل زشت و زنندهای به فیلمهای شاخص این دوره تبدیل کرده است؛ روشهایی که با سکوت غیرنقادانه مطبوعات و سینماگران هم همراه بوده است. وقتی فیلمهای ساختهشده با تم خیانت، بدون بررسی مجوز بگیرند، وضعیت همان میشود که در مورد فیلم «خصوصی» دیدهایم. فیلمی که تم خیانت را با روشی لمپنی و غیرعقلانی و با فرمی زشت به تصویر کشید و البته با روش مشابه مخالفانش هم از اکران خارج شد. شبهفیلم «خصوصی»، فرآیند تحول لمپنیسم دهه ۶۰ را تا رسیدن به مقام وزارت وکالت در دودهه بعد روایت میکند، ولی در مسیری از تحریف تاریخی، سیاسی همراه با نگاهی غیرعقلانی به شخصیتهایی که معلوم نیست مربوط به کدام بخش از تاریخ ایرانند یا با کدام مبانی روششناختی چنین عمل میکردهاند و میکنند و چرا صاحبان این مبانی غلط روششناختی در حاشیهاند ولی حاملان و مجریان دونپایه این روشها به راحتی به تصویر کشیده میشوند و درباره آنها نظر داده میشود؛ همین تحریفات تاریخی است که نهایتا با منطق روایت فیلم در تضاد قرار میگیرد و شلختگی در روایت ایجاد میکند؛ مثل اینکه یک لمپن، بدون دلیل به مقام مدیر روزنامه و مجله و هفتهنامه!
میرسد تا به کار فرهنگی عقلانی بپردازد ولی همچنان حامل همان روشها باقیمانده است و جالبتر آنکه آمرین همان افراد، اینک باز هم بدون ذکر هیچ دلیلی، در نقش منتقد آنها و نصیحتکننده همانان که روزی خودشان به وجودشان آوردهاند، ظاهر میشوند. (سکانس مواجهه آتیلا پسیانی و فرهاد اصلانی در زندگی خصوصی) و به این ترتیب شبهفیلمهایی ساخته میشود که محل تسویهحساب اصولگرایان دهه ۶۰ با اصولگرایان دهه ۸۰ میشود؛ شبهفیلمهای شلختهای که سرشار از تحریفات سیاسی و تاریخی است و در آن به راحتی جای متهم و مدعی عوض میشود و در این میان آنچه البته فدا شده و میشود زیباییشناسی فیلم و فیلمسازی است بهطوریکه زیباییشناسی تصویر به راحتی فدای ایدئولوژی ساخت آن میشود (نمونه آن طراحی زشت دو کاراکتر زن و مرد در زندگی خصوصی است که هانیه توسلی و فرهاد اصلانی نقش آنها را بازی کردهاند). در شبهفیلم زندگی خصوصی آنچه که به مثابه یک تم، آن هم تم اصلی، از آن استفاده شده، تم خیانت است.
خیانت همراه با دروغگویی، خیانت همراه با استفاده ابزاری از فقه و شریعت، خیانت همراه با کلاهگذاشتن بر سر همسر و همکار و منشی (همراه با آموزشدادن آن به تماشاگر)، خیانت همراه با سوءاستفاده از یک دختر یا زن طلاقگرفته تنها، خیانت همراه با آزار و شکنجه زن صیغهشده و بالاخره به تصویرکشیدن مبتذلترین نتیجه ممکن در تم خیانت یعنی کشتن زن دوم (که اینک به یک مزاحم تبدیل شده) از طریق بردن او به بزرگراههای اطراف شهر و کشتن آسان و راحت او با شلیک یک گلوله و بعد هم قدری ادا و اطوار ناشی از عذاب وجدان و بعد هم رفتن سر خانه و زندگی!، خانه و زندگی که البته همان دفتر مجله برای ادامه کار فرهنگیاست! جالب آنکه گذشته این کاراکتر را هم تم خیانت تعیین میکند، منتها خیانتی فرهنگی! کاراکتری که همان حاجآقای لمپن دهه ۶۰ است و در زمان مجردیاش زنان و دختران را در خیابانها دنبال میکند تا بر پیشانیشان پونز فرو کند که شاید بتواند با بدحجابیشان برخورد اصولی! بکند و بعد هم به سینماها حملهور میشود تا فیلمی را که دوست ندارد یا آن را مغایر با شبکه باور خود میبیند یا ساخت آن را توطئه دشمنان میداند، از پرده پایین آورد و حالا هم که پا به سن گذاشته و زن و بچه دارد، تصمیم میگیرد به کمک راهکارهای فقهی! با یک دختر لوده و کمعقل مثل خودش، رابطه برقرار کند و تم خیانت را (این بار در مبتذلترین شکل آن) به اجرا درآورد و در برابر دیدگان نسل جوان قرار دهد. جالب آنکه شبهفیلم زندگی خصوصی اکران شده در دهه ۹۰، درست با همان روشی از پرده پایین آورده میشود که فرد دهه ۶۰ درون فیلم، فیلمی اکران شده را از پرده پایین آورده بود و ما با حیرت تمام ناظر و شاهدیم که روش مواجهه با مخالف در گذر زمان و طی دهههای متوالی همچنان بدون تغییر برجایمانده و نسلاندرنسل انتقال یافته است.
این تجربه اجتماعی بار دیگر نشان میدهد که مساله بیماری «ذهن» ایرانی (بیماری روششناختی) چگونه به بیماری رفتاری تبدیل شده و منشا ناهنجاریهای اجتماعی- سیاسی قرار میگیرد. مسالهای که هنوز به حوزه گفتمان عمومی وارد نشده و خرد جمعی نسبت به آن در بیاعتنایی و بیتوجهی آزاردهندهای بهسر میبرد. تم خیانت با اتکا بر همین بیماری ذهنی و برآمده از همین رفتار معیوب و البته با صرف هزینههای زیاد است که در قالب فیلمهای زشت و بیخاصیت سینمایی در جشنواره ۹۰ به نمایش درآمد.
این درحالی است که تم خیانت به مثابه یک مساله انسانی- اجتماعی نیازمند شناخت، تحلیل و بررسی کارشناسانه و عقلانی است تا پس از آن بتوان با اشراف به ریشههای آن به طرح داستان و فیلمنامه برای ساخت آن در سینما و تلویزیون پرداخت، نه اینکه با مطالعه یک خبر در صفحات حوادث روزنامه، یا بهرهگیری از خاطرات زندگی شخصی افراد، یا از طریق شنیدن چند خاطره از همسایه و فامیل و دوستان، یا برای تسویهحساب با رقبای سیاسی، تم خیانت را بهانه کرد و با روش ناشیانهای بر مبنای آن فیلم ساخت. جدا از این سادهانگاری در شناخت مساله خیانت، که محتوا و مضمون اکثر فیلمهای جشنواره ۹۰ را تشکیل میداد، فرم زشت سینمایی اینگونه فیلمها هم مزید بر علت شده است، فرمهایی شلخته و عاری از هر نوع دقت استتیک و زیباییشناسانه که در بافت فیلم، هیچ کشش دراماتیکی ایجاد نمیکند و به لحاظ تکنیکال نیز فاقد هر نوع استانداردی در قاببندیها، دکوپاژها، میزانسنها و تدوینهای به کار رفته در سکانسها و پلانهاست.
شاید بتوان ادعا کرد که تنها فیلم خوشساخت جشنواره ۹۰ که با تم خیانت ساختهشده ولی محتوا و فرم آبرومندانهای داشته، فیلم «برف روی کاجها»، ساخته پیمان معادی بوده است، فیلمی با پایانبندی خوب و تازه، با روایتی زیباییشناسانه و معتبر از تم خیانت همراه با بازیهای خوب (مهناز افشار که در این فیلم برای اولینبار از بازیهای عامهپسندش فاصله گرفته و چهرهای متفاوت از خود نشان داده)، فیلمبرداری خوب (محمود کلاری)، فرم سینمایی خوب شامل: سیاهوسفید بودن فیلم و نیز تدوینی مناسب با ضرباهنگ درونی و بیرونی فیلم. برف روی کاجها، داستان زنی را روایت میکند (با بازی مهناز افشار) که شوهرش (حسین پاکدل) به او خیانت میکند و زن هم در مسیر جدایی از او به مرد دیگری (صابر ابر) دل میبندد ولی زن با شروع رابطه جدیدش، وقتی با مراجعه مجدد همسرش مواجه میشود که قصد بازگشت دارد، واکنش منفی نشان میدهد، اما واکنش منفی او اینبار متفاوت است با آنچه در فیلمهای رایج ایرانی تاکنون دیدهایم و میبینیم.
برف روی کاجها، با پایانبندی خوب و تازهاش همراه با فرم و ساختار خوبش، ضمن اینکه تجربه هنری تازهای در سینمای نئورئال ایران است، مرز خود را نیز با سایر شبهفیلمهای نامعتبری که با تم خیانت ساخته شدهاند، حفظ کرده است. از دیگر نمونههای نامعتبر سینمایی برگرفته از تم خیانت در جشنواره فجر۹۰، شبهفیلم «دوباره با هم» است. فیلمی ساخته روزبه حیدری با ساختاری شلخته، بازیهای مضحک، فیلمنامه مضحک، کارگردانی مضحک و البته سرشار از رفتارهای وابسته به خیانت یا با شک و تردیدی از خیانت. سعید و مریم دو جوان تازه ازدواج کرده، به دنبال کار میگردند. سعید در شرکتی استخدام میشود، ولی رییس شرکت (حمید فرخنژاد) به خاطر علاقه به مریم، سعید را استخدام میکند.
در جریان شککردن جوان به همسرش به خاطر حدس به خیانت، رییس شرکت به قتل میرسد و مریم به اعدام محکوم میشود تا درس عبرتی برای سایر خیانتکاران باشد! اما آنچه در این فیلم دیده نمیشود عقلانیت در طرح مقوله خیانت و زیباییشناسی در فرم بیان قصه و اجرای هنری آن است. جالب آنکه در اغلب فیلمهای با تم خیانت، این طبقه متوسط و بخش فرهنگی آن است که به مثابه سوژه، مورد استفاده قرارگرفته و دربارهاش خیانتپردازی شده است. و جالب آنکه در همین جشنواره، در فیلمهایی، میبینیم که چند روحانی درس سینما و درس اخلاقیات دیجیتالی به دیگران میدهند بیآنکه نه صلاحیت آنها نشان داده شده باشد و نه بحث خیانت درباره آنها مطرح شده باشد. مثلا در فیلم عامهپسند «رویای سینما» ساخته علی شاهحاتمی که دو نوجوان برای به دستآوردن نقشی در یک فیلم، با یکدیگر رقابت میکنند، میبینیم که فردی که نقش روحانی را بازی میکند، در یک نمای از پایین به بالا، خطاب به نوجوان مشتاق بازیگری میگوید: من به تو توصیه میکنم که فیلمهای کوروساوا و برگمان رو ببینی...! یا در فیلم «پنجشنبه آخر ماه» ساخته ماشاءالله شاهمرادیزاده، فرد روحانی را میبینیم (با بازی محمود پاکنیت) که توزیعکننده سیدی و دیویدیهای ارشادکننده به جوانان است که موضوع آنها زوجیابی و ترس از شیطان به هنگام خطا و خیانت است!
فیلمهای دیگری هم که بر اساس تم خیانت (چه خیانت جنسی و چه خیانت فرهنگی) ساخته شدهاند (پل چوبی، من همسرش هستم، محرمانه تهران، زندگی خصوصی آقا و خانم میم، یک عاشقانه ساده، یکی میخواد باهات حرف بزنه، اکباتان، پنهان، خودزنی و ...) همگی ایرادات و مشکلات محتوایی، فرمال و ساختاری داشتهاند. نتیجه آنکه طرح ناشیانه تم خیانت در شبهفیلمهای جشنواره فجر ۹۰، عموما غیرعقلانی در محتوا، زشت و غیرزیباییشناسانه در فرم و شلخته در ساخت و اجرا بوده است، بهطوریکه نه با کارشناسی و شناخت درست از موضوع خیانت همراه بوده و نه نتیجهگیری درستی از مواجه شدن با خیانت ارایه دادهاند. ضمن اینکه در کنار تم خیانت، تم تسویهحساب با بخش فرهیخته طبقه متوسط هم دستاویز دیگری برای ساخت فیلمها بودهاند. تم تسویهحساب سیاسی، فرم دیگری از تم خیانت (خیانت فرهنگی) است که در شبهفیلمهای بهاصطلاح سیاسی جشنواره فجر ۹۰ شاهدش بودیم؛ تمی که تحلیل آن، نیازمند بحث دیگری است.
محسن خیمهدوز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست