سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
کمبودهایی که احساس می شود
همانطور که میدانید اینجا صفحه جورواجیم است! صفحههای در خدمت معرفی عجایب! صفحهای که «ترینها» را معرفی میکند. در همین راستا با توجه به این که فصل تابستان کم کم دارد از راه میرسد و مقوله شیرین و همیشه مهجور اوقات فراغت هم در پیاش خواهد آمد سری زدیم به قدیمیترین و بزرگترین شهربازیهای شهر! تا ببینیم در آنجا چه خبر است! در این بازدید جالبناک عناوینی بیشتر از قدیمیترین و بزرگترین را هم در مورد شهربازی پارک ملت و کوهستان پارک کشف کردیم که الان لو نمیدهیم!
● شهربازی پارک ملت مشهد
بعد از ظهر روز ۵شنبه (همین هفته قبل) هوا نسبتا گرم است و پارک نسبتا شلوغ! وارد شهربازی میشویم. ورودیاش ۲۰۰ تومان است که اصلا زیاد نیست. یادم میآید سالها قبل که بچه بودم شهربازی پارک ملت با آن چرخوفلک و تونل وحشتش برای من جذاب بود. حدود ۲۰ سال قبل تقریبا رقیبی نداشت. مدتی هم ورود افراد مجرد در آن ممنوع شده بود. همیشه فکر میکردم خیلی بزرگ است! آخرین بار ۵ سال قبل به شهربازی رفتم. حالا بعد از ۵ سال و با ذهنیتی که بیشتر از ۲۰ سال قدمت دارد وارد میشویم.
اولین چیزی که جلب توجه میکند صدای بلندگوهایی است که دستگاهها یا بازیها را معرفی میکنند و همگی هم از یک عبارت استفاده میکنند: شور و نشاط، شادی و هیجان با...
صدای موسیقی از بلندگوهای شهربازی به گوش میرسد، آنهم در حجم بالایی! طولانیترین صف مربوط به ترن هوایی است! البته مشتریان چرخ و فلک هم کم نیستند اما حجم سرویس بالایی که این دستگاه میدهد باعث میشود صفش طولانی نباشد. یکی دوتا دستگاه جدید به این مجموعه اضافه شدهاند اما بیشتر دستگاهها همان دستگاههای دوران بچگی ما هستند! البته شاید با توجه به قدمت این شهربازی بتوانیم بگوئیم دستگاههای دوران بچگی پدران ما!!
● فیلم همه مدل همه رقم!
دو مغازه در این مجموعه وجود دارند که به پخش موسیقی از بلندگو اکتفا نکرده و خودشان موسیقی پخش میکنند و همه مدل فیلم دایوایکس هم دارند! تا قبل از این فکر میکردیم که فروش این محصولات غیرمجاز محدود به خیابان سعدی و آنهم به صورت کاملا مخفیانه است اما در این مجموعه خیلی راحت میتوانید بخش اعظمی از تاریخ سینمای جهان را با ۵۰۰ تومان روی یک دی وی دی بخرید. در کل حقوق مولفین و مصنفین در اینجا زیاد معنی ندارد. یک غرفه هم هست که رویش نوشته نامت را بگو فامیلت را بگویم. بوق قطار وحشت به گوش میرسد و ما را یاد کارتون استرلینگ و کلاغش می اندازد! (ماشینهای آن کارتون از این بوقها داشتند!) جالب است که قطار وحشت اسپانسر هم دارد! صدای انواع جیغ بنفش هم از دستگاه سورتمه میآید. یکی از ابتکارات جالب که هم جدید است و هم مبتکرانه گرفتن عکس از مشتریان دستگاه ترنهوایی آنهم در اوج لحظات هیجان است! وسایل برای بازی بچهها خیلی کم است و به قصربادی و یک بازی مثل فیلمهای هنگ کنگی محدود شده! یکی دو دستگاه خیلی قدیمی هم هستند که همان موقع بچگی ما هم مورد توجه نبودند!
● تعجب و باز هم تعجب در تونل وحشت!
دل را به دریا میزنیم و بلیت قطار وحشت را میگیریم. عکاس محترم از ترس آبرو نمیخواهد سوار شود! خلاصه با دستهایش،صورتش را میپوشاند تا یک وقت دوستی، آشنایی... ایشان را حین سوار شدن در قطار وحشت نبیند! بچه که بودم حداقل تا لحظه ای که قطار وارد تونل میشد کمی استرس داشتم اما عنکبوت پلاستیکی و اسکلت داخل تونل وحشتناک نبودند! اما این بار چشمتان روز بد نبیند!! حتی از آن عنکبوت پلاستیکی و آن اسکلت زپرتی که جلو و عقب میرفت هم خبری نبود! هر چی فکر می کنیم که جز تاریکی و یک سری اصوات نامعلوم باید از چه چیزی بترسیم نتیجه نمیدهد! البته یک چراغ قرمز درست مثل چراغ خوابم هم آنجا بود که آنهم ترسناک نبود! حداقل ما که بعد از کلی شور و مشورت متقاعد شدیم نباید بترسیم! بین آن همه دستگاه قدیمی که دیگر جذابیت قدیم را ندارند و زهوارشان در رفته، دستگاه جدیدی به نام کوانتوم وجود داشت که برای هضم غذا خوب بود!
● آن چه باید باشد؟
برنامه بچههای دیروز که از شبکه تهران پخش میشود را دیدهاید؟ کارتونهای دهه ۶۰ را پخش میکند و در کل به خوبی خاطرات مردم را زنده میکند. از قرار به نظر من شهربازی پارک ملت همچین ویژگی را دارد؛ به خوبی با به روز نشدن وسایل و.... تجربههای شیرین کودکی را در ذهن تداعی میکند! البته خلوتی، فضای خانوادگی، تمیزی محیط از ویژگیهای مثبت این شهربازی هستند. به خاطر این که پارک ملت در حال حاضر تقریبا در مرکز شهر است خانوادهها به راحتی میتوانند از فضای اینجا استفاده کنند! ناگفته نماند قیمت برخی اجناس در شهربازی مقداری از بیرون بیشتر است؛ حداقل محصولاتی که ما نوشجان کردیم شامل این قاعده شدند.
● آنچه گفتند
به سراغ حدود ۲۰ نفر از میهمانان شهربازی پارک ملت رفتیم؛ بیشتر آنها از امکانات و تفریحات این مجموعه راضی بودند؛ مسافرانی که از شهرهای دیگر آمده بودند از مشهدیها راضیتر بودند؛ گوشههایی از این گفتوگوها را که متفاوتتر بود؛ با هم مرور میکنیم: یکی از شهروندان که از خود شهربازی رضایت دارد میگوید: «کلاهبرداریهایش زیاد است و بارها هم اگر شانست را امتحان کنی باز هم چیزی برنده نمیشوی!» منظور ایشان سرگرمیهایی است که معمولا با نصب جوایز خیره کننده مثل عروسکهای چند متری یا دوچرخه، ملت را جذب میکنند و بعد هم که خوب طمع مخاطب را برانگیختند او را دست خالی بر میگردانند! ۳ دختر خانمی که بعد از امتحان زمینشناسی آمدهاند اینجا تا برای امتحان فیزیک روحیه جمع کنند؛ محیط را نامناسب میدانند و میگویند آدم میترسد بدون خانواده این جا بیاید. یکی دیگر از شهروندان هم معتقد است وسایل چندان خوب نیست اما چاره ای نیست چون این جا هم خلوت است و هم ارزان!
جوانان عزیز: با وجود این همه تفریح سالم و ارزان کم لطفی میفرمائید که اوقات فراغت خود را صرف چت و چرت میکنید یا قلیان میکشید! اگر همین چند مشکل کوچک هم حل شود که دیگر بهانهای ندارید!
۱) در مجموع این دو شهربازی وسیلهای که به طور اختصاصی برای خانمها باشد تا راحت بتوانند تخلیه هیجان داشته باشند و نگران پوشش خود هم نباشند وجود نداشت.
۲) وسایل بازی مخصوص بچهها هم خیلی کم بود! یا اصلا نبود! این که یک وسیله در ابعاد کوچکتری طراحی شود کودکانه نمیشود! استخر توپ و... هم که مشکلات همیشگی خود را دارد.
۳) پیستهای اتومبیلرانی، موتورسواری، اسب دوانی و بازیهایی مثل پینتبال بسیار گران هستند؛ شهربازیها هم شلوغ است و در این بین قشری از جامعه هستند که دوست دارند با هزینه بیشتری در محیط خلوتتری تفریح کنند و در عین حال توانایی استفاده از تفریحهای گران را هم ندارند! در کل قشر متوسط در این ماجرا مهجور ماندهاند.
۴) بازیهایی که مبتنی بر شانس و به طمع گرفتن جوایز زیاد مخاطب جذب میکنند در این حجم در شأن شهر مقدس مشهد نیستند! بسیاری از مخاطبان این سرگرمیها عنوانی را برای آنها به کار می بردند که نقل آن صحیح نیست اما در کل به چنین چیزهایی نمی توان عنوان تفریح اطلاق کرد.
۵) سرگرمیها به روز نیستند! محصولات غذایی کمی وحشتناک هستند! دستگاهها در کنار تکراری بودن مستهلک به نظر میرسند و ایمنی دغدغه مهمی برای استفاده از آنهاست.
۶) در کل شهربازی با پارک و پارک جنگلی تفاوت اساسی دارد اما در کوهستان پارک ندارد! شما در صف طولانی یک وسیله هستید و چند متر ( در مواقعی سانتی متر) خانوادهای در تاریکی کوکوسبزی میخورد، یا با پیک نیک استامبولی گرم میکند یا بزرگتر خانواده در حال کشیدن قلیان است و از دور مواظب بچههای خودش و در مواردی بچههای مردم!
نویسنده: سیدمصطفی صابری
عکس: علی نیکفرجام
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست