جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تجارت بین الملل


تجارت بین الملل

باورهای نادرست اقتصادی

«کشور باید رقابت‌پذیرتر شود»

سیاستمداران غالبا می‌گویند که کشور ما باید «رقابتی‌تر» شود. «گزارش‌های رقابت‌پذیری» دائما منتشر می‌شوند و وضعیت کشور با «رقبای خارجی» آن مقایسه می‌شود.

این ایده‌ها که به صورت استقلال اقتصادی و خودکفایی ملی هم تبلیغ می‌شود، آنچنان خوب و عالی به نظر می‌رسد که در صورت تحقق یافتن برای همه کالاها و خدمات، دیگر اصلا نیازی به خرید هیچ چیز از بقیه کشورهای جهان نخواهد بود و در مقابل می‌توانیم هر چیزی را که می‌خواهیم به آنها بفروشیم، اما همان‌طور که دیوید ریکاردو بیش از ۱۵۰ سال قبل نشان داد کل این ایده بی‌معنا و مزخرف است.

کشورها چه ثروتمند یا فقیر و چه کارآ یا ناکارآ باشند همیشه می‌توانند در بازارهای جهان رقابت کنند. آنها مطابق با آنچه که معروف به مزیت نسبی است تخصص پیدا می‌کنند و «نسبی یا مقایسه‌ای» یک کلمه اساسی است. اثبات استدلال زیر اساسا از ریکاردو است.

بحث را با کشوری شروع می‌کنیم که دروازه‌های آن به روی بقیه جهان بسته است. این کشور هیچ مشارکتی در تجارت خارجی ندارد، اما در داخل آن کشور نظام بازار وجود دارد که تجارت داخلی بین تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان انجام می‌شود. نکته بعدی این است که امکان تجارت بدون وجود قیمت‌ها نیست. قیمت‌ها با توجه به تجارت تعیین می‌شوند. امکان وجود یکی بدون دیگری نیست. (در نگاه اول گفتن چنین چیزی شاید عجیب به نظر رسد. چون ما عادت کردیم به فروشگاه‌ها برویم و قیمت‌هایی که قبلا تعیین شده را ببینیم، اما این قیمت‌های خاص را صاحب فروشگاه با انتظار یک الگوی عرضه و تقاضا تعیین کرده است. اگر تقاضا متفاوت از انتظار وی از کار درآید، قیمت‌ها به زودی تغییر خواهند کرد.)

جمع‌بندی بحث تا اینجا این است که اقتصاد تصوری ما که از بقیه جهان بریده است، یک مجموعه کاملا توسعه‌یافته از قیمت‌های نسبی دارد (قیمت هر کالا نسبت به سایر کالاها). اکنون تصور کنید که موانع بین کشور فرضی و بقیه جهان برداشته شود و شهروندان این کشور متوجه شوند که قیمت‌های نسبی در خارج متفاوت است. برای مثال فرض کنید قیمت‌های داخلی چنان باشند که اگر یک کیلو شکر کمتر مصرف کنید می‌توانید به جای آن (با همان مقدار پول) یک کیلو پنیر بخرید، اما خبردار می‌شوید که در خارج با پول یک کیلو شکر فقط می‌توان نیم کیلو پنیر خرید. به عبارت دیگر، در خارج پنیر نسبت به شکر گران‌تر از داخل است.

سپس چه اتفاقی می‌افتد؟ خارجیان متوجه خواهند شد که با آمدن به این کشور و عرضه ‌کردن شکر، می‌توانند پنیر بیشتری از آنچه می‌توانستند در داخل کشور خود به دست آورند در اینجا به‌دست آورند. چون در ازای عرضه یک کیلو شکر، یک کیلو و نه نیم کیلو پنیر خواهند خرید و ساکنان این کشور نیز نفع خواهند برد؛ چون که قیمت‌ها آنقدر تعدیل خواهد شد تا افزایش تقاضای خارجیان برای پنیر را منعکس کند و آنها با همان مقدار پنیر سابق، صاحب کالای بیشتری نسبت به قبل خواهند شد.

اکنون ساکنان هر دو کشور نفع برده‌اند بدون اینکه هیچ ذکری به میان آید که رقابت‌پذیری و قدرت رقابتی این دو کشور چقدر بوده است. حال می‌توان فرض کرد تولید هر کدام از دو کالا، در کشور فرضی که با آن بحث را شروع کردیم نیازمند دو برابر، یا سه برابر، یا هر چند برابری که دوست داریم مقدار نهاده بیشتر در هر واحد تولید نسبت به بقیه جهان است. این پیشامد اصلا اهمیتی ندارد. این مانع حضور کشور در تجارت بین‌الملل و نفع بردن از آن نمی‌شود.

تجارت بین کشورها، از آن نوع رقابتی نیست که در آن برنده و بازنده‌ای وجود داشته باشد. این یک فعالیت دو جانبه سودآور است که هر دو طرف معامله نفع می‌برند. (البته یک حالت خاص وجود دارد. اگر وقتی یک کشور درهای خود را به روی تجارت باز می‌کند، متوجه شود که قیمت‌های نسبی در خارج به همان اندازه قیمت‌ها در داخل است، پس هیچ امکانی برای مبادله سودآور وجود ندارد، اما هیچ‌ کدام هم زیان نمی‌کنند. در این حالت خاص، کشور از تجارت نه نفع و نه زیان می‌کند.)

بنابراین تصوری که کشورها با یکدیگر در تجارت بین‌الملل «رقابت می‌کنند» کاملا برداشت نادرستی است و نه فقط نادرست است، بلکه باعث زیان رساندن می‌شود اگر به سیاست‌هایی ختم شود که جلوی تجارت بین‌الملل را می‌گیرد، برای مثال اگر شروع به حمایت از بنگاه‌ها با تعرفه‌ها یا یارانه کنیم، تا «قهرمانان و پیشتازان ملی» تاسیس شوند پس فقط منابع را تلف کرده‌ایم.

با همه اینها که گفته شد، لازم است نسبت به کسانی که از «رقابت» ملی صحبت می‌کنند منصفانه برخورد کنیم. ظاهرا بهتر است که کشور مولدتر و دارای بهره‌وری بیشتر باشد. چون‌ که هر اندازه بهره‌وری بیشتر باشد وضعیت رفاهی بهتر خواهد بود. دست‌کم برخی از طرح‌هایی که می‌خواهند ما را «رقابتی‌تر» بسازند، واقعا به قصد رقابتی‌تر شدن کشور طراحی شده‌اند و این بی‌تردید پدیده خوبی است.

پس بحث را خلاصه و جمع‌بندی می‌کنیم. نخست، این تصور که ملت‌ها در تجارت بین‌الملل با همدیگر «رقابت» می‌کنند کاملا نادرست است. چنین تصوری به سیاست‌های زیان‌بار می‌انجامد. کشورها از مشارکت در تجارت با بقیه جهان نفع می‌برند. تجارت فعالیت دو جانبه سودآور و نه یک رقابت است. اگر سیاست‌هایی که با «رقابت‌پذیری» توجیه می‌شوند واقعا قصد بالا بردن بهره‌وری را داشته باشند، پس هدف منطقی و معقولی را دنبال می‌کنند، اما آنها منطقی‌تر به نظر خواهند رسید، اگر روشن شود که واقعا به دنبال چه هستند.

جفری وود

مترجم: جعفر خیرخواهان