چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

زنان روسای بهتری هستند


زنان روسای بهتری هستند

بله, تعداد بی شماری از مدیران زن در تهیه لیستی از مردانی که عاشق شنیدن صدایشان هستند, و اطمینان دادن به آنان, بسیار عالی عمل می کنند

بله، تعداد بی‌شماری از مدیران زن در تهیه‌ لیستی از مردانی که عاشق شنیدن صدایشان هستند، و اطمینان دادن به آنان، بسیار عالی عمل می‌کنند. ‌اما هیچ یک از این رفتارها، وقتی که با عدم پذیرش تبعیض جنسیتی در مکان کاری همراه باشد، اهمیتی ندارد.

البته برخی از زنان باعث می‌شوند که مدیر ارشدشان به اثبات برتری خود احساس نیاز پیدا کند.

ملاحظه کنید: زنان به طور معمول کم ارزش گذاری شده و فرض می‌شود که دچار فقدان روح رقابت هستند.

همچنین مردان موفق مجبور نیستند نگران زمانی باشند که بچه دار می‌شوند، ‌اما زنان موفق این گونه نیستند. از دیگر سو مردان درآمد بیشتری کسب می‌کنند و در کارشان‌ امکان ‌ترقی بیشتری دارند.

متاسفانه بعضی از زنان باعث می‌شوند مدیران مافوقشان از تایید برخی شرایط کاملا طبیعی و حقیقی آنها سر باز زنند. این گونه زنان ضمن انجام حرکاتی که برای اثبات برتری خود انجام می‌دهند، زنان دیگر را تحقیر می‌کنند، و خود را در موقعیتی منحصر به فرد و غیرمعمولی قرار می‌دهند. به طور مثال چارلی فیورینا به محض ریاست و مدیریت هیولت پکرد(Hewlett-Packard) در سال ۱۹۹۹، خود را فورا از خواهران همکارش جدا کرد و به عوض اینکه از قوانین تبعیض‌آمیز انتقاد کند، اعلام کرد که: «سقفی شیشه‌ای وجود ندارد.... جنسیت من جالب توجه است‌اما حقیقتا موضوع داستان، این نیست.»

به هر صورت مطمئنا این موضوع که فیورینا یک مدیر ارشد بود، چون زن بود، قابل بحث است- البته او در سال ۲۰۰۵ عزل شد- وی توسط زن دیگری با نام پاتریشیا دان که به طور مخفیانه از مذاکرات بین اعضای هیات مدیره شرکت جاسوسی می‌کرد، توانست به موفقیت دست یابد.

بهترین مدیران، چه مرد و چه زن، آنهایی هستند که تصدیق می‌کنند که ساختار اداری، مردان و افرادی را که از آنها تقلید می‌کنند را پاداش بیشتری می‌دهد.

*نویسنده کتاب «جنگ خصمانه: رقابتی میان زنان: از رژیم گرفتن تا قرار ملاقات، از اتاق کنفرانس تا اتاق زایمان»

● یک تخصص زنانه: عکس‌العمل صحیح

شارون مییرس *

بهترین چیز در مورد مدیران زن چیست؟ خب آنها به شما پول بیشتری می‌دهند. روسای زن مایلند تا برای زیردستانشان تلاش بیشتری بکنند و مطابق با مذاکرات، برای تیمشان‌ ترفیعات بیشتری به دست آورند.

من تا به حال با چندین مدیر مرد فوق‌العاده کار کرده‌ام، ‌اما در تجربیات شخصی من، مدیران زن بسیار استثنایی ‌تر هستند. ما دهه‌های متمادی تصور می‌کردیم که تفاوت‌ها بیشتر به طبیعت و نوع‌تربیت مربوط می‌شود، ‌اما به راستی این موارد تا حد زیادی در افراد بسیاری خوب و قابل قبول هستند- و از این موضوع این حقیقت بر می‌آید که هنوز هم زنان مقبول زیادی خارج از گود هستند.بر پایه تحقیق دانشکده بازرگانی ‌هاروارد در زنان بزرگ بیشتر از مردان بزرگ محتمل است که در یک موقعیت مناسب و مطلوب مدیریتی عملکرد خوب با دوامی داشته باشند. چرا؟ چون زنان دسترسی یکسانی همچون مردان به مشاوران و شبکه‌های ارتباطی ندارند و مجبور به کار بردن تمام نیروی خود هستند، در حالی که در مورد مردان این‌گونه نیست. به عبارت دیگر زنان برای افزایش کارآیی باید دست به نوآوری بزنند.زنان معمولا رویکردهای متفاوتی برای تیم‌های رهبری دارند. تشویق بحث‌های باز، شکوفایی استعداد و تسهیم اعتبار. نتیجه این است که روسای زن ممکن است ارزش‌هایی بسیار بزرگ را برای سازمان به ارمغان آورند.

پس از هفت سال کار در گلدمن ساکس، من اولین مدیر زن این مجموعه شدم و نسبت به کل مدت کاری‌ام، صحبت‌های مستقیم بیشتری با دیگر مدیران و کارمندان داشتم. یکی از کارمندان من می‌گوید: «هنگامی که من ضایع می‌کردم، شارون به من گوشزد می‌کرد،‌اما همواره بر این موضوع تاکید می‌کرد که طرف من است. ‌ترکیب قدرتمند اعتماد و خلوص، پذیرش از وی را به تیم الهام کرد و باعث شد به نتایج کارش، به روشی که من هرگز پیش از آن ندیده بودم، ایمان بیاورند.» در کتابی که منتشر کرده‌ایم، در صدها مورد از مصاحبه‌های کارگران و مدیران، مرتبا شنیده می‌شود که کارمندان در مورد شیوه عکس‌العمل مدیران مردشان نسبت به نتایج کار شکایت داشتند (عکس‌العمل‌هایی از خشونت‌های افراطی گرفته تا طفره رفتن).

پس در واقع سوال اساسی اینجا است: چگونه ویژگی‌های مثبتی که در مدیران زن می‌بینیم را به مردان نیز تسری دهیم تا برای همه مفیدتر باشد؟

* مدیرعامل سابق گلدمن ساکس و یکی از نویسندگان Getting to ۵۰/۵۰ درباره زوج‌های شاغل است.

● مزایایی وجود دارد ولی قوانین تبعیض‌آمیزی نیز هست

آلیس ایگلی *

من به عنوان یک محقق درباره رفتارهای مدیریتی، صدها تحقیق را که به مقایسه مدیران زن و مرد پرداخته‌اند، مطالعه کرده‌ام. هنگامی که تمامی این تحقیقات را خلاصه می‌کنیم، به صورت میانگین برخی تفاوت‌ها نشان داده می‌شوند.

از آنجا که در تمامی میانگین‌های کلی عملکرد زنان و مردان، استثنائاتی نیز وجود دارند، ‌اما چیزی که از این تحقیقات می‌توان فهمید، این است که: زنان احتمالا تمایل کمتری به رییس مآبی دارند، زیرا مردم از زنان سلطه جو حتی بیشتر از مردان سلطه جو نیز بدشان می‌آید.

در این زمینه شاهد بارز کار، کارول اسمیت است و این که وی معتقد است که زنان کمتر خاصیت رییس مآبی دارند، به این دلیل که مردم از زنان ریاست مآب حتی بیشتر از مردان این چنینی بدشان می‌آید. در نتیجه مدیران مونث بیشتر از مدیران مذکر اجتماعی و دموکراتیک هستند.

ثانیا زنان در مقایسه با مردان، از رویکرد مثبت تشویق و تحریک دیگران بیشتر استفاده می‌کنند تا رویکرد منفی سرزنش و توبیخ آنها. ثالثا زنان با حمایت از افرادی که با آنها کار می‌کنند و در نظر گرفتن شرایط خاص شان، به آنها توجه بیشتری نشان می‌دهند. البته در نهایت، مساله به دست آوردن شغل از روی لیاقت و شایستگی نیز اهمیت دارد. بیشتر مدیران، چه مرد و چه زن، کارهایشان را به موقع انجام می‌دهند، ‌اما برخی نیز چنین عمل نمی‌کنند. ولی احتمال این که یکی از مدیرانی که کارشان را به موقع انجام نمی‌دهند، مرد باشد، بیشتر از این است که زن باشد. چرا؟ شاید به این دلیل که زنان به خاطر مدیریت ضعیف، بسیار سریع‌تر اخراج شده یا تنزل رتبه داده می‌شوند.

بنابراین در پاسخ به این پرسش که «آیا زنان نسبت به مردان مدیران بهتری هستند؟» می‌توان گفت که زنان برحسب میزان فعالیت‌های روزانه باید مدیران بهتری باشند، ‌اما حقیقتا پاسخ به این سوال خیلی ساده نیست، زیرا تنها کافی است که اقتدار مدیران مورد قبول واقع شود، تا خوب عمل کنند. در نقش‌هایی که تنها به مردان سپرده می‌شوند، اغلب قابلیت زنان مورد سوال واقع می‌شود.

در این موارد مدیران زن ممکن است با قواعد تبعیض‌آمیز جنسیتی رو به رو شوند، بنابراین آنها مجبورند که فوق‌العاده باشند، تا موثر شناخته شوند. بنابراین در واقع در مدیریت‌های ساده و معمولی، احتمال این تورش و این تلاش بسیار از سوی زنان بعید است.

* رییس دپارتمان روانشناسی اجتماعی در دانشگاه نورث وسترن

● احساساتی‌تر، برای بهترین یا گاهی بدترین اتفاقات

جوآنا بارش *

ما در پنج سال گذشته در حال تحقیق در مورد رهبران زن برگزیده بوده‌ایم. در واقع، اکنون با بیش از صد زن و تعداد معدودی از مردان موفق مصاحبه کرده‌ایم و همچنین پژوهشی گسترده انجام داده‌ایم که تقریبا ۲۰۰۰مرد و زن از کل دنیا به آن پاسخ داده‌اند.

در یک کلام باید گفت که زنان در مورد آنچه که ما آن را رهبری متمرکز می‌نامیم، با اختلاف ‌اندکی از مردان پیشند. زنان در محیط کار نسبت به مردان، به جست‌وجو در مورد مفاهیم مشتاق‌ترند. زنان می‌توانند در برقرار کردن روابط طبیعی پیش‌قدم شوند، ‌اما معمولا نسبت به مردان ریسک کمتری می‌پذیرند.

زنان همچنین احساسات را به محیط کار می‌آورند و هنگامی که این احساسات مثبت باشند، بسیار موثرند. روانشناسان معتقدند که زنان احساسات حدی را بیش از مردان تجربه می‌کنند و به همین خاطر است که بعضی از زنان بارها و بارها به رویدادهای منفی واکنش

نشان می‌دهند.

اما در عین حال زنان خوش بین داستان متفاوتی دارند.

زنان خوش بین حتی نسبت به بسیاری از مردان، در هر سمتی که باشند، در هنگام بروز مصیبت با عقلانیت و صبر بیشتری رفتار می‌کنند.

پس زنان برقرار‌کنندگان طبیعی روابط هستند، ‌اما بحث‌و‌جدل‌ها در این باره است که آیا زنان در کار گروهی و ارتباطات گسترده بهتر هستند یا مردان. تحقیق خود ما عنوان می‌کند که زنان در به‌کارگیری اعمال متقابل صحیح به منظور ایجاد روابط تجاری، بهتر هستند.

همچنین تحقیقات دیگری نشان می‌دهند که زنان در تصمیم‌گیری‌هایشان همه جوانب را در نظر می‌گیرند و برای تصمیم‌گیری، اتفاق آرا را حاصل می‌کنند، چیزی که ممکن است به طرز فزاینده‌ای برای شرکت‌های پیچیده، بزرگ و در حال تغییر‌ امروز، مهم باشد.

هنگامی که نوبت به مذاکره و قرارداد می‌رسد، مردان ریسک‌پذیرتر هستند. البته زنانی که گام در مسیر پیشرفت گذاشته‌اند، نیز ریسک بیشتری را می‌پذیرند- این بهترین روش برای پیش روی با یک آهنگ شتابان است.‌ اما به طور کلی، ما دریافتیم که برخی از زنان چنین رفتار نمی‌کنند. ولی تا زمان کسب تمام تحقیقات لازم یا پاسخ کامل، منتظر می‌مانیم.

مدل ما با قوت پایان می‌پذیرد زیرا زنان علاوه بر کار، حداقل بیش از مردان خانه داری می‌کنند و این معنای نیروی بیشتر آنان است. نیروبخشی به سازمان از دید رهبران، هم از نظر پایداری در مسیر و هم القای انرژی به سازمان، ‌امری حیاتی است. یکی از عرصه‌هایی که پیشرفت زنان را بهبود می‌دهد آن است که در جایی که نیاز به تمرکز دارند، چند وظیفه‌‌ای بودنشان را متوقف کنند. هنگامی که شما تلاش می‌کنید که در حین تهیه یک ایمیل، یک مذاکره تلفنی را نیز‌ ترتیب دهید، مغز شما مرتب بین این دو وظیفه تغییر جهت می‌دهد و این باعث می‌شود تا تمرکز و انرژی‌تان را از دست بدهید.

هنگامی که مردان و زنان آداب رهبری خود را ارزیابی می‌کنند، معلوم می‌شود که زنان تقریبا در هر معیاری، با اختلاف بسیار کم، ‌امتیاز بیشتری می‌گیرند. ما به میزان کافی داده برای تصدیق این یافته‌ها نداریم‌، اما اتاقی برای فکر وجود دارد و می‌توان راجع به آنها ‌اندیشید.

آیا اینها ویژگی‌های صحیحی برای سنجش رهبری هستند؟ ما معتقدیم که این موارد در این روزها حتی مهم‌تر از بازارها هستند.

* معاون اداره مک کینزی در نیویورک و یکی از نویسندگان مقاله‌ای است با عنوان زنان شاخص چگونه رهبری می‌کنند؟

● زنان بهتر افکار دیگران را می‌خوانند

سوزان پینکر *

شکی نیست که تفاوت‌های جنسیتی در همه جای دنیا وجود دارد و شواهد جدیدی نیز برای اثبات آن وجود دارد. زنان اغلب بهتر رابطه برقرار می‌کنند، زیرا مغز آنها برای تکلم بهتر شبکه‌بندی شده است. اکثریت زنان در ذهن خوانی قوی‌تر از مردان هستند؛ آنها می‌توانند احساساتی را که بر صورت افراد نقش می‌بندند، بسیار سریعتر و راحت‌تر بخوانند. این استعدادی است که به لحاظ وجود هورمون‌های زنانه در زنان تقویت شده است.

در حالی که ممکن است زنان همدل‌تر از مردان باشند، ‌اما مدیران مونثی که پله‌های‌ترقی را طی کرده‌اند، ممکن است این چنین نباشند.

جالب است بدانید که جسم پینه‌ای ضخیم‌تری که دو نیم کره مغز زنان را به هم ارتباط می‌دهد، ابرشاهراه سریعتری را نسبت به مردان برای پردازش پیام‌هایی اجتماعی ایجاد می‌کند، این پیام‌ها می‌توانند مواردی همچون تشخیص روحیه‌ یک گروه، یا وضعیت روانی یک همکار باشد. در همین راستا زمانی که پرزیدنت اوباما، قاضی سونیا سوتومایور را برای دیوان عالی کشور کاندیدا می‌کرد، اظهار کرد که در همدلی، تفاوت‌های جنسی قابل سنجشی وجود دارد.

زنان نسبت به مردان در تصور آنچه که مردم می‌اندیشند و احساس می‌کنند، تواناتر هستند و مردان نیز سرسختانه با این مهارت در نزاعند. اما آیا این نمودی از کل ویژگی‌های زنان است و بدین معنا است که زنان مدیران بهتری نسبت به مردان هستند؟ پاسخ به هر دو پرسش منفی است.

اول آنکه، تمام شواهد علمی بر پایه میانگین‌های آماری است؛ خصوصیات منحصر به فرد یک شخص همواره با خصوصیات گروه‌ ترکیب می‌شود.

بنابراین حتی اگر مردان به طور متوسط بلند قد‌تر از زنان باشند، همواره تعدادی زن که قدشان بلندتر از تعدادی مرد باشد، وجود دارند و در واقع این همان مفهوم واریانس است. این‌امر در مورد ادعاهایی که می‌گوید زنان معمولا تلقینی‌پذیرتر هستند، نیز صادق است، چرا که مطمئنا مردانی هستند که ملایم‌تر و تلقینی‌پذیرتر از برخی زنان باشند. شکایات خوانندگان درباره مدیران مونث سختگیری که در مصاحبه با کارول اسمیت در مجله تایمز حاضر شده‌اند، روشن می‌کند زنانی که سخت پیشرفت می‌کنند، ممکن است که خصوصیات تهاجمی‌تر و رقابتی‌تری داشته باشند و زیردستانشان، به ویژه زنانی که با آنها کار می‌کنند، اغلب این را احساس می‌کنند.

رقابت در میان هر جنسی خشم‌آلودتر از رقابت میان دو جنس مخالف است و یک مطالعه نشان می‌دهد که زنان اگر رییس شان یک مرد باشد، استرس کمتری نسبت به زمانی که رییس‌شان یک زن است، از خود نشان می‌دهند. یک دلیل این موضوع آن است که رقابت در میان هر جنسی خشن‌تر از رقابت میان دو جنس ناهمگون است و هنگامی که کمبود منابع وجود دارد، مثلا زمانی که اقتصاد در رکود به سر می‌برد، رقابت درون جنسی افزایش می‌یابد. یک مطالعه که در سال ۲۰۰۸ توسط دو جامعه شناس دانشگاه تورنتو، اسکات اسچیمن و‌ترالین مک مولن انتشار یافت، این قاعده کلی را تقویت می‌کند. هنگامی که دانشمندان پریشانی‌های روانی میان ۱۰۰۰ کارمند ‌آمریکایی که در مشاغل مختلفی مشغول به کار بودند، را بررسی نمودند، دریافتند که مردان با اختلاط مدیران، مثلا یک مدیر مرد و یک مدیر زن، بهترین بازدهی را داشتند. زنان نیز با یک مدیر مرد بهترین کارکرد را داشتند و سردردها و مشکلات عصبی و تمرکزی کمتری نسبت به هنگامی که با یک مدیر زن کار می‌کردند، گزارش شد.

مواردی که مطرح شد، نشان می‌دهد که کارول‌اسمیت در مورد اظهاراتش درباره اینکه زنان مدیران بهتری هستند، در ‌اشتباه است. ‌اما در مورد برخی موارد دیگر حق با او است. ما چه در مورد ریاست و مدیریت صحبت کنیم چه سیاست‌های اداری، نتیجه تحقیق واضح است: مردان و زنان در کنار هم بهترین هستند.

منبع: اتاق مباحثه نیویورک تایمز

مترجم: سودابه ریزه وندی

تحقیر زنان دیگر

لیورا تننباوم

روان‌شناس و ستون‌نویس the Globe and Mail در کانادا است. او نویسنده «تناقض جنسی» است که به بحث درباره تفاوت‌های جنسی در محیط‌های تحصیلی و کاری می‌پردازد.