پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

قاعده احسان


برسر ایجاد مسئولیت مدنی و ضمان قهری اسباب و عواملی وجود دارد كه در فقه از آنها به موجبات ضمان قهری یاد می شود همچنین برای جلوگیری از ایجاد مسئولیت مدنی و سقوط ضمان قهری برای كسی كه شرایط ضمان فراهم شده باشد اسباب ومواردی وجود دارد كه از آنها به مسقطات ضمان قهری تعبیر می گردد یكی از مسقطات ضمان قهری احسان می باشد , بدین معنا كه هرگاه كسی به انگیزه خدمت و احسان به دیگران موجب ورود ضرر به آنها شود عمل او تعهد آور نیست

برسر ایجاد مسئولیت مدنی و ضمان قهری اسباب و عواملی وجود دارد كه در فقه از آنها به موجبات ضمان قهری یاد می شود همچنین برای جلوگیری از ایجاد مسئولیت مدنی و سقوط ضمان قهری برای كسی كه شرایط ضمان فراهم شده باشد اسباب ومواردی وجود دارد كه از آنها به مسقطات ضمان قهری تعبیر می گردد یكی از مسقطات ضمان قهری احسان می باشد ، بدین معنا كه هرگاه كسی به انگیزه خدمت و احسان به دیگران موجب ورود ضرر به آنها شود عمل او تعهد آور نیست . مثلاً چنانچه شخصی ببیند كه فردی در آتش افتاده و می سوزد وبرای حفظ جان و دفع خط از او مجبور شود لباس او را پاره كند در این صورت آن فرد ضامن قیمت لباس نخواهد بود زیرا پاره كننده لباس در چنین شرایطی قصد احسان و خدمت به صاحب لباس داشته و قصد دفع ضرر از او را داشته است مباحث مربوط بر احسان و مسقط بودن آن در فقه تحت عنوان قاعده احسان مطرح كه در این مقاله به تفصیل بررسی می گردد . یكی از موجبات سقوط ضمان، احسان می باشد ، بدین مقصود كه هرگاه كسی به انگیزه خدمت و احسان به دیگران ، موجب ورود ضرر به آنان شود ؛ عمل او ضمان آور نیست و شخص محسن ، ضامن شناخته نمی شود . مباحث مربوط به احسان و نقش آن در سقوط ضمان در كتب فقهی تحت عنوان قاعده احسان مطرح می باشد . در این نوشتار، جوانب مختلف این قاعده مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .

مستندات قاعده احسان

۱. آیه شریفه « لیس علی الضعفا ولا علی المرضی ولا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج اذا نصحوالله و رسوله ما علی المحسنین من سبیل والله غفور رحیم .» (۱)

بر ناتوانان و بر بیماران و برآنان كه توان مالی بر نفاق ندارند حرجی نیست ، آنگاه كه برای خدا و رسول او نیكو بیندیشند ، بر افراد نیكوكار هیچ سبیلی نیست و خداوند آمرزنده مهربان است .

در شأن نزول آیه شریفه این چنین نقل شده است ، هنگامی كه رسول خدا (ص) مسلمانان را برای جنگ تبوكدعوت كردند ، افرادی كه توان جسمی یا مالی داشتند به نحوی به جبهه كمك كردند ولیكن برخی از مسلمانان كه نه توان جسمی داشتند كه در جبهه شركت كنند ونه توان مالی ، سه نفر از آنان به نامهای معقل ، سویه و نعمان در حالی كه مشتاق بودند كه بگونه ای در جنگ شركت داشته باشند ، به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و مشكل خود را مطرح كردند و خطاب به رسول خدا (ص) گفتند : آیا اگر در جهاد شركت نكنیم معذوریم ؟ پیامبر اكرم (ص) سكوت كردند و آنگاه این آیه شریفه نازل گشت وبه این گونه افراد رخصت و اجازه دارد .(۲)

فقهاء از این جمله آیه شریفه كه فرموده است : ما علی المحسنین من سبیل ، بر مفاد قاعده احسان اینگونه استدلال كرده اند : مطابق ظاهر آیه برای افرادی كه به علت ناتوانی جسمی نمی توانند در جبهه شركت كنند یا بدلیل ناتوانی مالی قادر به كمك مالی هم نیستند؛ هیچ گونه عقاب اخروی وجود ندارد و این گونه افراد در قیامت مورد مؤاخذه واقع نمی شوند ، گرچه مراد از سبیل در آیه شریفه ، عذاب و كیفر اخروی است ؛ لیكن همه جا به این معنی نیست بلكه جمله فوق بیانگر یك قاعده عمومی و كلی است كه هرگاه شخصی به انگیزه خدمت و احسان موجب ورود ضرر به دیگری شود ، مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد و ضامن محسوب نمی شود . (۳)

معنای احسان و سبیل

محسن در آیه كریمه ، جمع محلی به الف و لام می باشد كه افاده عموم می نماید ،احسان هم به معنای انجام دادن عمل نیكو نسبت به دیگری است ؛ خواه رساندن مالی به دیگران باشد یا ارائه خدمات نیكوی دیگر، همچنین احسان ممكن است از طریق دفع ضرر مالی یا معنوی از شخص دیگر یا جلب منفعت به دیگری باشد .

كلمه سبیل، نكره در سیاق نفی است كه از نظر ادبی افاده عمومی می كند ، كلمه علی هم دلالت بر ضرر دارد ، بنابراین آیه كریمه به معنی نفی عموم سبیل از عموم محسنین است .

مفاد آیه شریفه چنین می شود : هر راهی كه منجر به ضرر نسبت به افراد نیكوكار شود ، مطابق آیه منتفی است و فی الجمله آیه بر مطلق سلب دلالت دارد وبه فرض ، ظاهر آیه شریفه بر عموم و اطلاق دلالت نكند از اینكه حكم معلق بر وصف احسان شده ، بیانگر تعمیم حكم بر آن وصف است، لذا حكم نفی سبیل به هر محسنی ساری و جاری است .(۴)

واژه سبیل به معنای سب، شتم، حرج ، مشقت، حجت و مواخذه آمده است . (۵) با توجه به شأن نزول وسیاق آیه ، بیانگر این است كه سبیل در آیه شریفه به معنای مؤاخذه می باشد و با وجود این، معنای جمله « وما علی المحسنین من سبیل » چنین می شود: محسن را به هیچ وجه به سبب آنچه از عمل نیكوی او ناشی شده است، نمی توان مؤاخذه كرد .

گاه مؤاخذه در مقام تكلیف است وگاه در مقام وضع؛ به عبارتی گاهی ناظر به حكم تكلیفی است و گاهی ناظر به حكم وضعی. موضوع ضامن نبودن محسن ، همان عدم مؤاخذه او به معنای وضعی است. یعنی هرگاه عمل از كسی سر بزند كه موجب زیان و ضرر به دیگری شود و فاعل آن عمل ، قصد نیكو كاری داشته باشد؛ مسئولیتی به عهده او نبوده و ضامن نمی باشد . مثلاً كسی گوسفند دیگری را در بیابان پیدا كندو آن را به جهت مراقبت به اصطبل خود منتقل نماید كه بطور اتفاقی سقف آن مكان فرو بریزد و در نتیجه موجب از بین رفتن گوسفند شود . به موجب آیه شریفه « ما علی المحسنین من سبیبل»، چون شخص اقدام كننده، قصد خدمت به صاحب گوسفند را داشته ، ضامن محسوب نمی شود .(۶) یا هرگاه كسی ببیند كه مغازه ای آتش گرفته و برای خاموش كردن آتش به قسمتی از مغازه خسارت وارد سازد ضامن نیست و نیز چنانچه كسی ببیند كه لباس دیگری در بدنش آتش گرفته و برای جلوگیری از سوختن بدن او لباسش را پاره كندو از بدن جدا نماید، ضامن نیست .

۲. روایات

در تأیید قاعده احسان به پاره ای از احادیث و روایات نیز استناد شده است كه در اینجا به دو مورد زیر اشاره می شود .

الف – در نامه امیرالمؤمنین (ع) به مالك اشتر آمده است : ولا یكونّن المحسن والمسیء عندك بمنزله سواء فان فی ذالك تزهیداً لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریباً لاهل الاساءه علی الاساءه . (۷)

یعنی ، نباید نیكوكار و بدكار نزد تو مساوی باشند ؛ زیرا در این صورت به نیكوكاران به خاطر احسان آنان سخت گیری شده و ( به همین علت ) به كارخیر بی رغبت می شوند وبر بدكاران نسبت به بدكاری آنان آسان گرفته می شود و آنان را به انجام كار بد وامی دارد .

استدلال به ضامن نبودن محسن از روایت فوق به اینصورت است كه : اگر محسن نسبت به عمل نیك خود مسؤول باشد ، با فرد غیر محسن یكسان محسوب شده است ، حال آنكه این حالت به موجب آن حدیث نهی شده است ، ب . از امیرالمؤمنین )ع) منقول است كه فرمودند : الجزاء علی الاحسان بالاسائه كفران (۸) یعنی پاداش احسان را به بدی دادن نادیده گرفتن نعمت است، استدلال به حدیث فوق هم بر قاعده احسان چنین است كه : مسئول دانستن محسن نسبت به اعمالی كه به قصد خیر انجام داده است اسائه محسوب می شود و مشمول این حدیث است كه بروشنی این حالت را ناپسند شمرده است .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.