سه شنبه, ۲۸ اسفند, ۱۴۰۳ / 18 March, 2025
ماهیت فناوری از دیدگاه دو فیلسوف

بحث فن و تکنیک و تاثیر آن بر زندگی بشر مساله تازهای نیست. اگر بود پس چرا فیلسوفان یونانی اصطلاح «تخنه» را پیش کشیدند که به قولی نیای همان واژه تکنیک خودمان به شمار میرود؟
حیات بشری با ابزار و فن و دستساخته عجین شده است و اصلا همینها بودهاند که او را تا بدین غایت که میبینید کشاندهاند.
اما تفاوتی هست میان آن ابزار گذشتههای دور و این فناوریهای نوین. سایهای که این پدیدههای فراگستر بر سر انسان کنونی سنگین کردهاند تفاوتی ماهوی با آن ابزار اولیه دارد و کار به جایی کشیده که بیم سلطه و نفوذ آنها ولوله در جان نوع بشر انداخته است. اما آیا میتوان به عقب بازگشت؟ آیا ما میتوانیم در این جهان فراصنعتی بدون وجود پدیدههای مدرن کاری از پیش ببریم؟ اگر نه، پس چه کار باید کرد تا از آسیبهای علم و دانش و جهان فناورانه بکاهیم و بتوانیم هویت انسانی خود را حفظ کنیم؟
اندیشمندان معاصر در مواجهه با فراگیری روزافزون این محصولات ریز و درشت همواره در پی چارهجویی و ارایه راهکار بودهاند و سعی کردهاند که دست کم تعادلی در این زمینه برقرار کنند. آنها میکوشند ساز و کارها را مشخص سازند و راه برون رفت از این بنبست را پیدا کنند؛ هر چند شاید تا به حال کمتر موفق بودهاند.
به هر حال، مطلبی که در ادامه میخوانید، پرسهای است در میان نوشتهها و نظرات دو فیلسوف مهم و تاثیر گذار، در این مورد؛ یکی مارتین هایدگر و دیگری یورگن هابرماس.
نحوه نگاه ما به علوم و فناوری بنیادهای مهم و تاثیرگذار مدرن که تغییرات عمدهای در حوزه فرهنگ طی دو قرن اخیر ایجاد کردهاند کاملا بر نگاه و رویکرد ما به ارتباطات بینا فرهنگی تاثیر میگذارد.
اگر به علوم و فناوری به عنوان مباحثی عام و منطقی نگریسته شود آنچه از فرهنگ باقی میماند تنها یک مجموعه تصادفی از محتواهایی خاص در گسترههایی نمادین و غیر فنی است.
بدین ترتیب ارتباطات میان فرهنگها از مرزهای شناخت شناسانه عبور کرده و باعث بروز مشکلاتی خاص، صرفا در این حوزهها خواهد شد.
در آن صورت فقط موانعی جدی در حوزه ارتباطات بینا فرهنگی، میان جوامع مدرن و جوامع ماقبل یا ضد مدرن باقی میماند که از اجماع و توافق عام بر سر امور علمی فنی برخوردار نمیشود.البته نیمه تاریک چنین فرآیند جهانی سازی همگرا، کاهش و یا فقدان خصوصیات و وجوه تمایز یک فرهنگ خاص است.هر چه فناوری بیشتر و بیشتر بر زندگی اجتماعی تاثیر میگذارد توافق بر سر ضرورت وجود تفاوت فرهنگی بیشتر میشود.
شاید نسلهای آینده آمریکایی و ژاپنی درباره اهمیت و اعتبار نسبی سوشی (نوعی غذای ژاپنی) و همبرگر توافق چندانی نداشته باشند اما اگر تمام مساله تمایزات فرهنگی به همین جا ختم میشد دیگر لازم نبود چندان به آن پرداخته شود.در این مقال قصد دارم این دیدگاه رایج را به چالش بکشم که تمامی جوامع مدرن یک الگوی یکسان و همگرا را برای پیشرفت و تمدنسازی به کار گرفتهاند.
چنین رویکرد و دیدگاهی توسط مارتین هایدگر و یورگن هابرماس دو فیلسوف تاثیرگذار معاصر تقویت شده است. به اعتقاد هر دو این نظریه پردازان، مدرنیته با شکل واحدی از کنشهای فنی و صنعتی مشخص و توصیف میشود که با بسط هر چه بیشتر خود در زندگی روزمره اجتماعی، ارزشهای غیر صنعتی و غیر فنی را تهدید میکند.
من چنین وضعیتی را «نظریه بنیادین فناوری» مینامم زیرا مبین این است که فناوری بیطرف و خنثی نبوده بلکه دارای جهتگیری بنیادین ارزشی است؛ یعنی در جوامع مدرن که فنون و روشها بیش از پیش فراگیر میشود این ابزار است که نحوه زندگی ما را شکل میدهد.
رشد و توسعه فناورانه، تعریف بشر آینده را دگرگون میکند.هر دو این اندیشمندان امیدوارند که چیز، بخش و یا عاملی از پیامدها و اثرات یکسانساز توسعه افراطی سیستمهای فنی و صنعتی مصون بماند (اگر چه این چیز، بخش یا عاملی که این دو امید خود را به آن بستهاند کاملا با هم متفاوت است) اما در عین حال هیچ یک استدلال محکمی برای در میان گذاشتن این امید با ما در میان نمیگذارند. من میتوانم این دیدگاه بدبینانه به مدرنیته را زیر سوال ببرم، صرفا با رد ادعای هایدگر و هابرماس مبنی بر اینکه کنش علمی و فنی چنان اهمیت فراگستر و عظیمی داشته باشند، اما چنین کاری نمیکنم چون در این مورد خاص تا حدودی به آنها حق میدهم که بد بین باشند. علاوه بر این میتوانم نمونههایی از تفاوت و تمایزهای خاص فرهنگی در فضاهای فنی و صنعتی ارایه دهم اما این نمونهها را میتوان با توجه به عقبماندگیهای فرهنگی و یا شرایط موقت منطقهای به راحتی رد کرد. مشکل از آنجا آغاز میشود که بخواهیم نشان دهیم که تفاوتهایی از این دست ناشی از دلالت و اهمیتی بنیادین باشند و نه صرفا از برخی وقایع کم اهمیت که با بروز دورههای جدید پیشرفت خود به خود امکان ظهور پیدا نمیکنند.
از این رو من استدلال خواهم کرد که تفاوتهای فرهنگی با ظهور در ساختار فناوریهای مدرن، افراد را نه صرفا به صورت نمادین بلکه به شکلی فنی از هم مجزا میکند.
بدین ترتیب اگر ادله من درست باشد، ارتباطات بینا فرهنگی باید علاوه بر بعد نمادین دارای بعد فنی نیز باشند و از طرف دیگر ما نباید هنگامی که در حوزههای فنی نیز به شکلی فزآینده با برخی مشکلات ارتباطی مواجه شدیم که پیشتر در حوزههای نمادین هم آنها را تجربه کردهایم، شگفتزده شویم.
بنابراین با توجه به نتیجهگیری من باید در ازاء نوید آیندهای متفاوت، وجود ایهام بیشتر در فرهنگ مدرن را نیز بپذیریم.
● مدرنیته ضد آرمان شهر
▪ هایدگر
هایدگر مدعی است که فناوری به طرزی بیرحمانه بر زندگی ما سیطره پیدا کرده و حتی بر ما پیشی گرفته است. او این بحث را پیش میکشد که ما در تبدیل جهان و از جمله خودمان به «مواد خام و منابع انباشته» در فرآیندهای صنعتی و فنی دخیل هستیم. گوهر یا جوهره این فناوری، برنامهریزی منظم و روشمند برای آینده است. برنامهریزی در جهانی به کار گرفته میشود که از همان ابتدا و به صورت فرضی، آن را برای تمرین قدرت انسان، مناسب تشخیص دادهاند. یک جهان بدون ابژه و صرفا برخوردار از برنامه و عملکرد، جایگزین جهان اشیاء و پدیدهها میشود و با آن بنا به سلیقه، همچون مکانهای مواجهه چندگانه ما با «هستی» رفتار میشود. خاستگاه این نوع انتقاد، خطراتی واقعی از جانب فناوری نوین است که جهان امروز را تهدید میکند. اما یک تقابل جهتدار هایدگر موجب شک و تردید من میشود: آنجا که وی میان عمل وارسته یک پیشهور باستانی یونانی که مشغول ساختن یک جام سفالی است و بر هم خوردن تناسب رود راین توسط یک سد مدرن تفاوت قائل میشود. پیشهور یونانی، به عقیده هایدگر، از طریق کار دوباره و نمادیناش روی یک ماده که منجر به شکلگیری محصول و ساخته دستاش میشود، «حقیقا عناصر وجودی خویش را بیرون میکشد، اما فناور جدید، توان بالقوه و درونی عناصر خویش را از بین میبرد، از آنها «جهان زدایی» میکند و صرفا طبیعت را برای تناسب با برنامه خویش میخواهد.
در نهایت، این نه انسان، بلکه ابزارگرایی صرف است که در این محدوده و مجموعه، مسلط و حاکم خواهد شد. در این جا بحث فقط قصد انسان نیست، بلکه روشی است که وجود و هستی خود را به کمک آن پنهان میکند تا تنها از طریق قصد بشری خود را آشکار سازد.
شکی نیست که در این خصوص حق با هایدگر است و فناوریهای مدرن به شدت مخربتر از سایر چیزها هستند و از طرف دیگر این هم صحیح است که ابزار صنعتی و فنی بیطرف و خنثی نیستند و آنها بنابر خصلت درونیشان، سوای اهدافی که برای آنها در نظر گرفته شده، بر جامعه تاثیر میگذارد.
بنابراین ادعای اساسی هایدگر که ما در چنگال فنون خود گرفتار آمدهایم کاملا قابل قبول است.
بدین ترتیب ما هر دو بیشتر از درک چیزهایی که در جریان بسیج بشر و منابع مختلف به منظور رسیدن به اهدافی مبهم و نامعلوم از دست میدهیم، عاجز میمانیم. اگر هیچ دلیلی مبنی بر پیامدهای نامساعد مدرنیزاسیون دیده نمیشود به جهت این پیش فرض است که حرکت و انتقال از سنت به مدرنیته نوعی پیشرفت محسوب میشود؛ البته این ارزیابی به کمک یک معیار کارآمدی مختص مدرنیته که بیگانه با سنت است حاصل میشود.
نظریه بنیادین فناوری در تلاش است تا ما را از این موضوع آگاه سازد. مساله این نیست که ماشینها و دستگاهها شیطانند و یا حتی مساله این هم نیست که آنها از ما پیشی گرفتهاند بلکه بحث آن است که در راستای انتخاب عامدانه و آگاهانه استفاده از آنها به جای هر چیز دیگر بی اطلاع دست به انتخابهای ناخواسته و غیرعمدی دیگری نیز میزنیم.
تا اینجا همه چیز خوب پیش رفته است اما هایدگر استدلال خود را به حدی انتزاعی مطرح کرده که نمیتواند میان پنیسیلین و بمب اتم و یا تکنیکهای کشاورزی و نوعی نژاد کشی تمایزی قایل شود.
تمامی اینها صرفا عباراتی متفاوت درباره قالببندی هویتی هستند که ما برای رهایی از طریق تلاش برای احیا روابطی عمیقتر با هستی به آنها متوسل میشویم.
به طور قطع چنین فقدان تبعیض آمیزی یادآور مشکلاتی است که در رویکرد او وجود دارد.
▪ هابرماس
در حالی که هایدگر دلایلی شبه تاریخی برای فناوریهای مدرن ارایه میدهد، هابرماس به طور کامل نظریه جوهره فرا تاریخی کنش صنعتی و فنی را پیشنهاد میکند. همانطور که توماس مک کارتی (فیلسوف آمریکایی) مینویسد: «دیدگاه هابرماس این است که در همان حال که اشکال پیشین و تاریخی دانش و فناوری به مباحث قراردادی و ناپایدار بستگی دارد، ساختار اصلی و منطقی آنها ریشه در ماهیت هدفمند و عقل مدارانه کنش دارد.هابرماس در ابتدا بحث میکند که «کار» و «کنش متقابل» هر کدام دارای منطق خاص خود هستند.
«کار» فعالیتی موفقیت مدار است.
در واقع نوعی «عمل منطقی سودمند» با هدف کنترل جهان است.
در چنین شرایطی توسعه فناورانه شامل یک «طرح عام» برای جانشینی دستگاههای مکانیکی به جای اندام انسانی و استعدادهای ذهنی بشر است. در مقابل، کنش متقابل حوزه ارتباط میان سوژهها در جریان فهم عام و درک مشترک را در بر میگیرد.
هابرماس در آثار بعدی خود، رویکردش در مورد مبحث نظام تئوری را از نو صورتبندی کرد.این نظریه «رسانهای» به طور محسوس حاوی انتقادی سختتر از نظام رفاه جهان سرمایهداری است.
هابرماس میان سیستم (نظام)، سازمانهای خردگرایانه ایجاد شده به واسطه رسانه همچون مراکز تجاری و اجرایی و زیست جهان، به معنای قلمرو کنشهای متقابل ارتباطی هر روزه، تمایز قایل میشود.
آسیب اصلی جوامع مدرن، همانا استعمار زیست جهان فرد توسط سیستم و نظام است.
این امر به واسطه تاکید بیش از حد بر کنش موفقیت مدار، به میزانی فراتر از محدوده مجاز و قانونی آن و تحمیل معیارها و ضوابط کارآمدی در قلمرو ارتباطی صورت میگیرد.
هابرماس در اطلاق نام «فنی سازی زیست جهان» بر چنین وضعیتی از نیکلاس لوهمان (جامعهشناس آلمانی) پیروی میکند. اما در واقع فناوری همینطور از بحث خارج میشود ولو اینکه تحلیل هابرماس از خردگرایی سیستمی همواره از طریق الگوی اصلی تکنیک و فن به مثابه نوعی خردگرایی هدفمند نمود پیدا کند.
از این نقطه نظر، هابرماس از ماکس وبر و همچنین به طور تلویحی از هایدگر به خاطر تبیین فرآیند عقلانی کردن به کمک بسط نظارت فنی انتقاد میکند.او درباره امکان نوعی عقلانیت ارتباطی بحث میکند که سبب رشد و تقویت آزادی بشر میشود.
اما تا به حال در جریان پیشرفتهای جدید آنچنانکه باید و شاید مجال بروز و ظهور پیدا نکرده است.
در حالی که چنین چیزی درست به نظر میرسد، بی علاقهگی هابرماس در مراحل بعدی به موضوعات فنی واقعی از یک بازگشت معنیدار حکایت میکند.
ظاهرا او خود را راضی کرده است که فقط با مرزها و حد و حدود قلمرو فنی سر و کله بزند و در عین حال منکر تمامی جهتگیریهای کاملا واضح ارزشی مربوط به رویدادهایی شود که در آن قلمرو رخ میدهد.
منبع:rohan.sdsu.edu
نویسنده: اندرو فینبرگ
ترجمه: شیما حکیمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست